مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
«شاکر» و «شکور» اسماءالله و به این معنی هستند که خداوند خود شکرکننده است. پس هر کس شکرگزار نعمت های خداوند باشد، این اسم ها را کسب می کند.
حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه اسلام) میفرمایند:« مَا كَانَ اللَّهُ لِیَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الشُّكْرِ وَ یُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الزِّیَادَةِ، وَ لَالِیَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الدُّعَاءِ وَ یُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْإِجَابَةِ، وَ لَالِیَفْتَحَ لِعَبْدٍ بَابَ التَّوْبَةِ وَ یُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْمَغْفِرَةِ = چنین نیست كه خداوند درِ شكر را بهروى بندهاى بگشاید و درِ فزونى نعمت را بهرویش ببندد، و چنین نیست كه خداوند باب دعا را بهروى كسى بگشاید و باب اجابت را بهرویش ببندد، و چنین نیست كه خداوند در توبه را به روى كسى باز كند و در آمرزش را بهرویش ببندد»(ارشاد القلوبِ دیلمی، ج 1، ص 148).
امکان ندارد خداوند به کسی توفیق شکر بدهد و در شکرگزاری را باز کند و به او اجازه بدهد که بگوید: «الحمد لله، شکراً لله» و او را بی پاسخ بگذارد. اگر به او اذنِ «شکر» داد، حتماً زیاده هم به او خواهد داد.
کسانی که مزید نعمت را میخواهند، با غر زدن، نق زدن و گفتن ما بدبختیم، ما بیچاره ایم، ما نداریم، چرا همه اش کارمان گره می خورد و شاکی بودن از روزگار و شاکی بودن از خدا، نباید در رحمت را به روی خود ببندند.
در مقابل این جور افراد، کسی هست که تا خدا به او نعمتی میدهد، میگوید: «خدایا شکر» «الحمد لله». چون شاکر و راضی است، نه با خدا درگیر میشود؛ نه با عالم و نه با مردم و نه بداخلاقی میکند. اینها علامت ناشکری است. او شکر میگوید و خداوند هم زیادش میکند. آدم مهارت زیاد کردن نعمت را باید بلد باشد.
از خلاف آمده عادت بطلب کام که من کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
درست از نقطه ای که فکرش را نمیکنی، باید وارد شوی. همیشه اگر کسی میخواهد توفیق پرواز پیدا کند و راه را باز کند، درست از آن فکری که خلاف عادت طبیعی است، باید عمل کند. راه باز کردن نعمت نق زدن، غر زدن، اخم کردن، داد زدن، افسردگی، پژمردگی، خرد کردن اعصاب اطرافیان نیست. راهش این است که هر چه فشار بیاید، تو برعکس انبساطت را بیشتر کنی. لبخندت را بیشتر کنی. تا باب باز شود.
«لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّكُمْ= اگر واقعاً شکر کنید، وجود شما را زیاد میکنیم»(ابراهیم/7).
این خیلی مهم است، (لَأَزِیدَنَّكُمْ) لام و نون تأکید هر دو پشت سر هم آمده، یعنی حتماً حتماً افزایش میدهیم. اما چه چیزی را افزایش میدهیم و اضافه میکنیم؟ فقط نعمت را؟ خیر. نمیگوید فقط نعمتتان را افزایش میدهیم. میگوید:«لَأَزِیدَنَّكُمْ= خودتان را زیاد میکنیم» این یعنی چی؟ با زیاد شدن انسان، چه اتفاقی برای او میافتد؟ میگوید: تو زیاد میشوی. یعنی خودت بزرگ میشوی و انبساط پیدا میکنی. نعمت هم افزایش پیدا میکند. اما مهمتر از نعمتی که باید افزایش پیدا بکند، این است که انسان با هر شکری بزرگ میشود. انسان با هر شکری به اسم «شاکر» و «شکور» خداوند نزدیک تر میشود.
«إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ= به راستى پروردگار ما آمرزنده [و] حق شناس است»(فاطر/34). کسی که یاد میگیرد، شکر کند. از همسرش تشکر میکند؛ از فرزندانش تشکر میکند؛ از کارمند و کارگرش تشکر می کند و نمیگوید، وظیفه اش است. به کارگرش هم حقوق میدهد و هم تشکر میکند؛ از رفتگر محله تشکر میکند؛ برای بودن افراد شکر می کند. من خیلی میپسندم گاهی، بعضیها این کار را میکنند، مثلاً بعضیها از این که فلان کس کنارشان هست، تشکر میکنند. میگویند: بودن تو در کنار ما به ما آرامش میدهد؛ از این که هستی متشکرم. از این که کنارم هستی تشکر میکنم. از این که تشریف آوردید، تشکر میکنم.
فیضِ «شکر» قبل از این که به دریافت کننده برسد، به شاکر میرسد. «إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ» یعنی خداوند برای کوچکترین کار شما تشکر میکند و چیزی از خدا کم نمیشود. خداوند به ما یاد میدهد که شما هم همیشه سعی کنید، برای کوچکترین کارهایی که دیگران انجام میدهند، ارزش قائل باشید و تشکر کنید.
این که بعضی می گویند کارمندم لوس میشود یا زیردستم پررو میشود، حرف درستی نیست. این که بعضی ها می گویند اگر از بچه تشکر کنم پررو می شود، بچه وظیفه اش است و باید فلان کار را انجام بدهد و تشکر هم لازم نیست؛ این درست نیست. کارگر گرفتی آخر وقت که به او پول میدهی از او تشکر کن. هر کس دارد هر کاری میکند، حتی لازم نیست، مسلمان باشد؛ لازم نیست مؤمن باشد؛ از اتومبیل پیاده میشوی، حتماً از راننده تشکر کن. از راننده قطار، از خلبان هواپیما، از مهماندار و.... از همه تشکر کن.
وقتی تشکر می کنی، جدا از زیبایی هایی که نفس «شکر» خلق می کند، روح شکرگزاری انسان را نیز، بزرگ می کند و انسان را به حق تعالی نزدیک می کند. چون اسم «شاکر» و «شکور» را در انسان قوی میکند.
نبودن اسم شاکر و شکور هست که بسیاری از طلاقها، درگیریها، اختلافات، بی ادبی فرزندان نسبت به والدین پیش می آید. نبود روحیه تشکر، موجب می شود که بچه ها به نوعی کوری گرفتار شوند و زحمات پدر و مادر را نبینند و شکر نکنند و عاق والدین شوند. مرد نسبت به زنش ناسپاس است و ارزش همسرش را خوب نمیتواند ببیند؛ زن هم همینطور. مرتب کفر می ورزند و این کفر ورزیدن باعث میشود، خودش هم محروم و مشمول عذاب شود.
بنابراین اگر خداوند به یک نفر نعمتِ شکرگزاری داد، حتماً نعمت زیاد شدن هم میدهد. اگر من آگاهانه و از روی معرفت شکر گزاری کنم، باید منتظر زیادی و فزونی هم باشم. چون اینها قضا و قدر الهی است. قضا و قدر فقط این نیست که اگر آب را بنوشم، تشنگی ام برطرف میشود. یا اگر در جایی آب بریزم، خیس میشود.
این ها هم قضا و قدر هستند؛ ولی ما در نظام خیالی، وهمی، عقلانی و نظام فوق عقلانی هم علت و معلول و روابط قضا و قدر و ریاضیات زیاد داریم. شما وقتی در نظام فوق عقلانی تشکر میکنید. حتماً اثر آن زیادی و فزونی است.
کلیدواژه ها:
آثار استاد