مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
عرض کردیم: اگر ما میل به دعا، نماز و خلوت با خدا نداریم و یا به معرفت خود حقیقی و معشوق آن که خدا و معصومین «علیهمالسلام» هستند نرسیدهایم بیمار شدهایم که غذای خودمان را طلب نمیکنیم. گاهی که انسان ضعف داشته و گرسنه است غذا خورده و ضعفش برطرف میشود ولی گاهی شخص ضعیف و گرسنه میل و اشتها ندارد. انسان باید بررسی کند و ببیند نیازش را از چه طریقی میتواند برطرف کند. اگر انسان از عبادتی لذت لازم را نمیبرد باید طور دیگر جبران کند. مثلاً: اگر با نماز نمیتواند ارتباط برقرار کند باید با تعقیبات و قرآن، لذت فوق عقلش را تأمین کند. گاهی ملاقات با یک عالم مؤمن حال انسان را عوض میکند. در دعای ابوحمزه حضرت ده دلیل برای بیاشتهایی ذکر میکنند. یکی از دلایل این است: «... لعلّک فقدتنی من مجالس علماء...» نکند مرا در مجالس اهل علم نیافتهای. انسان باید از علمای ربّانی استفاده کند. مانند اینکه ما نیاز داریم به پزشکان متخصص متعدد مراجعه کنیم. بنده خودم در ماه حدود پنجاه جلسه از محضر چند عالم استفاده میکنم. علاوه بر آن از طریق صوت و تصویر هم استفاده میکنم.
اگر غیر از این باشد ما میمیریم. انسان باید غذای با کیفیت مصرف کند و گر نه پر خوردن که فایده ندارد. اگر کسی میل به غذای فوق عقلش ندارد بیمار است، حداقل آن گناه است. شک و تردید بدتر از گناه، بلکه بدترین مرض زندگی انسان است و مخربترین عامل است. همهی بدبختیهای انسان از نداشتن یقین و ضعف ایمان است. دل ما به حق تعالی، معاد، شب اول قبر و بازتاب اعمالمان تردید دارد و همین ما را بدبخت میکند. هر کس به هر سطحی از ایمان و آرامش میرسد مدیون اعتماد به خدا و ایمانش است. هر چه ناخالصی کمتر میشود قدرت افزایش مییابد. مانند طلا که هر چه عیار آن بیشتر است از ارزش بیشتری برخوردار میباشد. انسان هر قدر شرک را از خودش دور کند قویتر و مؤمنتر میشود. هر ضعفی داریم ناشی از تردیدهای ماست. مهم نیست که شخص چقدر کتاب خوانده و استاد دیده است مهم باوری است که کسب کرده است. با شک و شرک انسان به هیچ جا نمیرسد. ما بررسی خواهیم کرد که چرا دعاهایمان به اجابت نمیرسد و با گفتن «ایاک نستعین» کمکی نمیرسد. چرا نمازمان «تنها عن الفحشاء و المنکر» نیست و چرا با ذکر قوّت نمیگیریم. از طرف خدا و اهل بیت «علیهمالسلام» بخلی نیست.
خداوند میفرماید: آنقدر رشد کنید که مَثَل من شوید، اگر کسی به آنجا برسد بهشتی به اندازه زمین و آسمانها به او میدهم که خودش سلطنت و ربوبیت کند: «... أن یبلغنی المقام المحمود لکم عندالله...» خانواده یعنی همین. والدین هرگز بخل ندارند از اینکه فرزندشان به مقام آنها برسد. فاطمه زهرا «سلام الله علیها» دوست دارند همهی ما در خیمهی خودشان باشیم. فقط خدا میداند حضرت برای تولد سالم ما به برزخ چه غصههایی که نمیخورد. معصومین «علیهمالسلام» برای تکتک ما به شدت دلشوره و اضطراب دارند تا اینکه سالم متولد شویم. اگر سالم متولد شویم خوشحال میشوند ولی اگر مشکل داشته باشیم متأثّر و غصهدار میشوند و از اینکه ما برای درمان باید به بیمارستان جهنم منتقل شویم خیلی نگران میشوند. وقتی زندگی شهدا را میبینم متوجه عقبماندگی خودمان میشویم؛ آنها عُرضه داشتند ائمه «علیهمالسلام» را شاد کنند. بعضیها وجودشان مصیبت است و برای ائمه «علیهمالسلام» مصیبت زایی مینمایند. سرپرست خانواده که نتواند وظایفش را در قبال اعضای خانواده انجام دهد و ایشان را ضایع کند مورد لعنت پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» قرار گرفته است. زن عطش محبت و اعتماد دارد و مرد از او دریغ میکند. مرد نیاز دارد، زن دریغ میکند و یا به عطش فرزندان پاسخ نمیدهند. بعضیها از خودشان رضایت چندانی ندارند ولی دیگران را ضایع نمیکنند. برای خانواده چیزی کم نگذاشته و وظایف را انجام میدهند.
هر جا بیمیلی به سراغ انسان بیاید یا محصول شرک است یا شک و یا گناه. البته در عین حال نباید امیدمان را از دست بدهیم؛ زیرا در این صورت به خداوند بدبین هستیم. البته مغرور هم نباید شویم. امیرالمؤمنین «علیهالسلام» میفرمایند: «ما جفت الدموع الا لقسوه القلوب و ما قست القلوب الا لکثره الذنوب» چشم خشک نمیشود مگر به سبب قساوت قلب و قلب قسی نمیشود مگر به سبب کثرت گناه. مشکل طبیعی در نیامدن اشک و اشکال در غدد اشکی است. ولی مشکل معنوی قساوت قلب است. اشک هدیهای از جانب اهل بیت «علیهمالسلام» به انسان است. خدا و اهل بیت «علیهمالسلام» اگر به کسی چیزی بدهند ظهورش در دل و به صورت اشک است. گناه راه را بسته است که اشک درنمیآید. گناه ممکن است تندی و سختگیری، بدگویی، تجاوز به حریم دیگران و ... باشد. انسان با مضایقهی محبت، بوسه، نوازش، عدم تشکر و .... دچار قساوت میشود. وقتی بخل میکنیم و راه دیگران را میبندیم راه خودمان بسته میشود. زیرا: «هوَ انت» از دیدگاه خداوند، همهی خانواده و مردم در واقع خودِ ما هستند.
قرآن میفرماید: «و من یبخل فانّما بخل عن نفسه» کسی که بخل میکند حتماً در حق خودش بخل ورزیده است. اگر انسان با عذرخواهی و جبران آن را برطرف کند راه باز میشود. شخصی خدمت امام «علیهالسلام» رسید و از اینکه نمیتوانست نماز شب بخواند شکوه کرد؛ حضرت فرمودند: «انت الرجل الذی قیدتک ذنوبک» تو کسی هستی که گناهانت تو را به زنجیر کشیدهاند. اگر میل به نماز و حرم و خلوت ندارید حتماً گناه کردهاید. حوصلهی روزنامه و تلویزیون و ... دارید ولی به عبادت بیمیل هستید. انسان طوری است که نامهی معشوقش را بارها میخواند و هزاران بار به عکس او نگاه میکند و خسته نمیشود. ولی انگار قرآن برای ما فرستاده نشده است و اهمیتی ندارد که خون چند هزار پیامبر پشتوانهی آن است. چرا از اینکه میل به دعا و نماز و قرآن نداریم احساس کمبود نمیکنیم؟ اذان و اقامه، تعقیبات و زیارت و کلاس و ... برایمان اهمیتی ندارد. معصوم «علیهالسلام» با صراحت ما را بیمار و درمان را لازم میدانند و غذا درمانی را تجویز میکنند نه داروهای تلخ و آزاردهنده.
ما به جای اینکه با گل، گیاه، میوه و غذا، بیماریهایمان را برطرف کنیم باید با داروهای پر از عوارض و جراحی و ... به درمان بیماریهایمان بپردازیم. البته زحمتهای علم پزشکی قابل تقدیر است. خدا در قران میفرماید: برای بیماریهای روحی و جسمی شما، در بسیاری از چیزها شفا قرار دادم. چه بسا بیمارهایی که با ورزش درمان میشوند و اساساً ریشهی بسیاری از بیماریها ورزش نکردن است. حتی برخی از بیماریهای روحی و معنوی از ورزش نکردن و ضعف بدنی ناشی میشود. استحمام هر شب یا حداقل یک شب در میان در سلامتی بسیار مؤثر است. بدنهای ضعیف برای پرواز قدرت نداشته و آمادگی دریافت ندارند. کسی از ضعف بدن به حضرت شکایت کرد فرمودند: گوشت را به صورت کباب بخور. در واقع روش خوردن هم مؤثر است. کارشناسان تغذیه معتقدند: اگر ماهی در روغن سرخ شود تمام خواصش را از دست میدهد بنابراین باید کباب شود. در بخش معنوی من با قاطعیت میگویم: منشأ بسیاری از گناهان ورزش نکردن است. بدن ضعیف آمادگی انواع گناهان را دارد. بسیاری از زودرنجیها، عصبانیتها، غصهها، اضطراب،ها ناامیدیها و ... از ضعف بدنی نشأت میگیرد. در مورد معنویت ما باید غذای مناسب روح بخوریم.
قرآن میفرماید: اگر ذکر خدا را نمیگویی بیمار هستی ولی در عین حال اگر میخواهی درمانش کنی باید ذکر خدا را بگویی. انسان وقتی به اعجاز کلام معصومین «علیهمالسلام» میاندیشد دلش میخواهد جانش را فدای ایشان کند. علی «علیهالسلام» به حدی ستودنی است که فرشتگان غبطه میخوردند و به خداوند عرض میکنند: در زمین قدر علی را نمیدانند و به او ستم میکنند کاری کن که ما بتوانیم دور وجود ایشان بگردیم و خداوند تمثالی از علی «علیهالسلام» را برای ایشان قرار میدهند تا در آسمان او را طواف کنند. حضرت و همسرشان فاطمهی زهرا «سلام الله علیها» به حدی در زمین غریب بودند که هر دوی ایشان را غریبانه و شبانه به خاک سپردند. حضرت زهرا «سلام الله علیها» هنوز قبرشان مخفی است. امیرالمؤمنین «علیهالسلام» نیز تا دهها سال مکان قبرشان معلوم نبود. حال که فهمیدیم مشکل داریم و به بیماری روح و بیمیلی معنوی اعتراف کردیم باید به دنبال راه چاره باشیم.
به ما توصیه میشود: تلاش کنیم انس بگیریم در این صورت تدریجاً دلمان به سمت انس میرود و نهایتاً انس میگیرد. علی «علیهالسلام» میفرمایند: «ذکرالله ینی البصائر و یونس الضمائر» یاد خدا دیدهها را روشن میکند. (بصیرت ایجاد میکند) و باطنها را اهل انس میکند. (باعث انس گرفتن باطنها میشود) برای درمان باید از روشهای خشن استفاده نکنیم مثلاً: زنجیر به خودم ببندم و به دل کوه بروم تا خدا مرا ببخشد. فقط باید اعلان آشتی با خدا کنیم خداوند بهقدری ما را دوست دارد که میپذیرد.
نباید از روش تلخ استفاده کنیم. نکاتی که در احادیث آمده را حتماً به خاطر بسپارید چون داروی ماست و به آنها نیاز داریم هر کدام آنها اسم اعظم است. اگر در سفر آخرت آنها را همراه نداشته باشیم شیاطین ما را نابود میکنند. با کوچکترین اشتباه به ما القاء میکنند: اصلاً تو به آن طرف تعلق نداری و از خود ما هستی. در حدیث دیگر حضرت میفرمایند: «الذکر مفتاح الانس» ذکر کلید انس است. در هر حالی با خدا انس داشته باشیم. «الذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبهم...» باید سرمان روی دست خدا باشد نه بالش. وقتی سر نماز نگران کارهایمان میشویم و شیطان مانع از گفتن اذان و اقامه و تعقیبات میشود به او بگوییم: اسباب و علل همهچیز دست خداست و من میخواهم با او خلوت کنم. اگر انسان زودتر از نماز به مسجد رفته و منتظر اقامه نماز شود، از عمرش حساب نمیشود و اگر حساب کند تا آخرین لحظه کار کند و سر نماز خودش را برساند کار درستی نکرده و انسی برقرار نمیشود. انتظار نماز اتفاق خوبی در وجود انسان به همراه دارد. در صورتی که شخص برای دیدن یک مسابقهی فوتبال خیلی زودتر با روشن گذاشتن تلویزیون به استقبال میرود و اگر با شخصی عادی قرار ملاقات بگذارد سعی میکند به موقع خودش را برساند و حیا میکند تأخیر یا خلف وعده داشته باشد. اما حیا نمیکند از اینکه نمازش را اول وقت نخواند و تا آخر وقت تعلل میکند. انسان هر لحظه میتواند شروع کند و با خدا آشتی کند. حضرت دربارهی روحهای شیعیان میفرمایند: مانند الماسهایی هستند که گرد و غبار روی آن نشسته است. بنابراین خیلی آمادگی شروع داریم. آنها اصلاً دوست ندارند از ما کاری سر بزند که مورد مذمّت قرار بگیریم. انسان اگر از کسی هم خوشش نیاید به مرور که ارتباط برقرار میکند انس میگیرد. ولی متأسفانه ما اصلاً شروع نمیکنیم تا این انس برقرار شود. در این وقت گذاریها است که انس و الفت برقرار میشود.
حتی اگر حال ذکر و دعا هم نداریم در حرم بمانیم همین منجر به انس میشود. گاهی لازم نیست حتماً در حرم قرآن و دعا بخوانیم. میشود که فقط بنشینیم، تدریجاً آن اتفاقی که باید بیفتد، خواهد افتاد. اینکه انسان با اضطراب نگران خواندن دعاهای مختلف و ذکرهای گوناگون باشد چیزی به او نمیرسد.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
کلیدواژه ها:
آثار استاد