مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
عرض کردیم که یاد خدا عامل خنثی شدن موانعی هستند که در ارتباط بین ما و خدا مشکل ایجاد میکنند. خانوادهی آسمانی با ما هستند همانطور که خدا با ماست: «هو معکم اینما کنتم» باید دید چرا ما ضمن اینکه همیشه با خداییم نمیتوانیم لذت ببریم. اگر به شعرهایی که در مورد معشوقهای زمینی سروده شده توجه کنیم میبینیم که سختی فقط همان جایی است که بین عاشق و معشوق فاصله افتاده است. اگر کسی معشوقش در کنارش باشد اساساً متوجه سختی نمیشود. نه اینکه سختی نداشته باشد و چه بسا مشکلاتش بیشتر هم باشد: «کذالک و جعلنا لکل نبیّ عدوّاً شیاطین الانس و الجنّ» خداوند برای انبیاء از شیاطین انسی و جنّی دشمنانی قرار داده است. اساساً نفس نیاز به حملات مختلف از جانب ایشان دارد زیرا در غیر این صورت عشق به «الله» ثابت نمیشود. و این حملات صرفاً تحریکهای شهوانی و جنسی نیستند بلکه تحریک برای حسادت، زودرنجی، عصبانیت و تکبر و ... است. فقط عشق به معشوق حقیقی است که به ما قدرت میدهد که در برابر این حملهها مقاوم باشیم. همین که توجه داشته باشیم خدا دوست ندارد ما حسود و متکبر و ... باشیم. زبان قرآن هم همین است. «انّ الله لا یحبّ» کسی که بعد انسانیاش فعال شده کافی است که خدا بگوید: «من دوست ندارم» درکِ کنار معشوق بودن خیلی به انسان قدرت میبخشد. امیرالمؤمنین «علیهالسلام» در کلیه مصائب بهویژه شهادت حضرت زهرا «سلام الله علیها» و سیدالشهدا «علیهالسلام» در روز عاشورا به عشق اینکه معشوق آنها را میبیند تحمل میکردند. علی «علیهالسلام» به فاطمه زهرا «سلام الله علیها» میفرمایند که من این مصیبت را از آن جهت که در راه خداست تحمل میکنم. اصحاب عاشورا هم اینگونه هستند. «لم یجدوا الم الحدید....» یعنی اصلاً درد نیزهها را احساس نمیکردند زیرا در محضر معشوق بودند. رزمندگان دفاع مقدس هم اینگونه بودند. انسان اگر محضر معشوق را درک کند همه کار برایش آسان میشود. مشکل ما این است که خودمان را تنها میبینیم. آسیه در پیش چشمان خدا در برابر فرعون مقاومت میکند تا به رفاقت با خدا میرسد. انبیاء، اولیاء، و مؤمنین اینگونه اند: «... و بشّرالصابرین، الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون» مؤمن حقیقی در فقر و شکست مالی، بیماری و گرسنگی، و ... خودش را در آغوش خدا میداند. لذا گفتهاند که «آه» از اسماء الهی است؛ وقتی کسی میگوید: «آه» در واقع خدا را صدا کرده است. وقتی بدانیم که گریه بچه در چهار ماه اول شهادت به «لا اله الا الله» و چهار ماه دوم شهادت به رسالت و چهارماه سوم شهادت به ولایت است. دیگر عصبانی نمیشویم. اهانتها و اذیتهای دیگران «بهعین الله» به گونهای است و خود را تنها و بیپناه دیدن هم به گونهی دیگری. خدا ما را رها نکرده است در همه جا همراه ماست: «فأینما تولوّا فثمّ وجه الله» با همین امر است انسان احساس قدرت و نشاط میکند. موسی «علیهالسلام» میفرماید: «انّ معی ربّی» ربّ من با من است. افراد ضعیف نماز برایشان سنگین است. «وانّها لکبیره الا علی الخاشعین» ولی توان ذکر و تعقیبات نماز را دارند. ولی افراد قدرتمند از نماز بیش از هر چیز دیگر لذت میبرند. علت هم این است که یاد خدا غذای بخش فوق عقلانی انسان است و این بخش اگر به اندازهی کافی قدرتمند نشده باشد این غذا را پس میزند یا خیلی ضعیف دریافت میکند. «ذکر» شیرینترین لذتی است که خداوند خلق کرده است. انسان با داشتن حسّ، خیال، و وهم، حیوان است و با داشتن عقل فرشته و فقط با داشتن فوق عقل انسان است. کسی که دائماً مشغول لذتهای عقلی (درس خواندن و مطالعه...) وهمی (رئیس شدن و مقام گرفتن و علوّ و...) و خیالی است اجازه نمیدهد که فوق عقلش فعال شود. (بیشتر عمر ما به همین لذتهای وهمی میگذرد که با دیگران مسابقه بدهیم و از همه برتر و بالاتر شویم.) تنها بخش انسانی ما هم فوق عقل ماست: «نفخت فیه من روحی» و فقط با «الله» آرامش مییابد. اینکه میفرماید: «الا بذکرالله تطمئن القلوب» یعنی بخش فوق عقل است که با یاد خدا آرام میگیرد، لذا کسی که این بخش وجودش فعال نیست از صدای قرآن حوصلهاش سر میرود و موسیقی را ترجیح میدهد زیرا با وهمش سازگار است و فقط وهم او لذت میبرد. مگر کسانی که میتوانند از این وسیله برای فعال کردن فوق عقل استفاده کنند. مانند بسیاری از کلیپهایی که از صدا و سیما پخش میشود که انسان را به فوق عقل منتقل میکند. علیرغم اینکه هم خواننده میخواند و هم دستگاههای مختلف مینوازد ولی چنان هنرمندانه است که انسان را مثلاً به حرم امام رضا «علیهالسلام» یا جمکران و .... میبرد. کسانی که موسیقی را مطلقاً حرام میدانند اصلاً انسان را نمیشناسند. ما برای تمام بخشهای وجودی انسان اعم از حس، خیال، وهم، عقل و فوق عقل موسیقی داریم. بستگی دارد که کدام بخش آمادگی فعال شدن و تحریک را داشته باشد.
شخصی از حضرت سؤال کرد که میخواهد کنیزی بخرد که از آن جهت که خواننده هم هست قیمتش گرانتر است، حضرت پاسخ میدهد که اگر بخواند و تو را به یاد خدا و بهشت بیندازد اشکالی ندارد. کسی که حوصلهی نماز و قرآن را ندارد و از شکسته شدن نمازش در سفر خوشحال میشود این شخص فاسق است.
چنین کسی نا خودش (خود طبیعی) به جای خودش (خود فطری) نشسته است و با بخش حیوانی میخواهد نماز بخواند که سختش است، یا حداکثر با بخش عقلانیاش به نماز میایستد. کسانی که فوق عقلشان فعال است شکسته شدن نماز را با ذکر و تعقیبات جبران میکند و خانمی که در ایام خاص که نماز نمیخواند اگر فوق عقلش فعال شده باشد حتماً هنگام نماز سر سجاده نشسته و ذکر میگوید. اگر کسی غیر از این باشد عادی نیست. امیرالمؤمنین «علیهالسلام» میفرمایند: «لا اله الا الله» مربوط به بخش فوق عقل است و عقل فقط آن را تأیید میکند زیرا گزارهی انسان است و غذای عقل فقط علم است. تنها بخشی که میتواند با کمال مطلق رابطهی عاشقانه داشته باشد فوق عقل است. زیرا فقط این بخش بینهایت طلب است. از بین این همه مسلمان تعداد اندکی با قرآن مست میشوند و از نماز و مسجد و حرم لذت میبرند. کسی که فوق عقلش رشد نکرده است دائماً گرفتار قضاوت دیگران یعنی وهمیات است. اما خداوند فقط قضاوت خودش را اصل میداند: «ان الله یحبّ...»، «انّ الله لا یحبّ...» کسی که مثلاً گرفتار سیگار (بخش حس) است وقتی سیگار به او نمیرسد زن و بچهاش را هم نمیشناسد، کلافه و پریشان است تا به سیگار میرسد آرام میشود. کسانی هم که بخش فوق عقلانیشان فعال شده است نسبت به یاد خدا اینگونه هستند اصلاً نمیتوانند نماز نخوانند. و اساساً در هیچ یک از احکام دین تعجب نمیکنند ولی کسانی که فوق عقلشان فعال نشده دائماً تمام احکام دین برایشان سؤال است. چرا حجاب؟ چرا نماز؟ چرا محدودیت روابط زن و مرد؟ چرا طلا برای مرد حرام است؟ و ... مثل کسی که رفته سربازی ولی از آموزش نظامی بدش میآید. ولی وقتی در میدان جنگ قرار میگیرد قدر آن آموزش را میداند. کسی که جایگاه ابدی انسان را میشناسد برای او تمرینهای زیادی قرار میدهد هر چند بخشهای پایینی ناراحت و بی تاب شوند. کسانی که میگویند به ما چه ربطی دارد که حجاب داشته باشیم تا مردها تحریک نشوند نمیدانند که حجاب قبل از این اثر، آثار بسیار زیادی برای خود زن دارد. کسی که فوق عقلش حاکم باشد حجاب برایش خیلی طبیعی است. یک خانم آمریکایی که مسلمان شده میگفت که برای ما در آمریکا پذیرفتن حجاب خیلی راحت است در صورتی که در ایران خانمها خیلی سختشان است. به این دلیل است که آنها با فوق عقلشان دین را پذیرفتهاند ولی زنان ایرانی دینشان تقلیدی است. این افراد دچار انحراف مزاج شدهاند و غذای روحشان را پس میزنند.
من خودم در دوران شیمی درمانی 99 درصد غذاها را پس میزدم، این حالت بیماری است و انسان از حالت طبیعی خارج شده است. کسی که رغبت به نماز و سجاده ندارد و نیمه شب ندارد در صورتی که قرآن میفرماید: «قم اللیل الاّ قلیلاً» این دستور برای فطرت گراهاست. در جاهایی که طبیعتگرایی به اوج رسیده است شبهایشان بدون عیاشی و پارتی نمیگذرد.
ما اصلاً فوق عقلمان رشد نکرده و آمادهی عبادت و ذکر و هم آغوشی با معشوق نشدهایم نه با کمیل انس داریم نه با نماز و رکوع و سجود و ... و کلاسها، اساتید، مطالعه کردنها و ... را فقط عقل دریافت میکند و فوق عقل بهرهای نمیبرد و رشدی نمیکند. و این افراد نماز جذب وجودشان نمیشود و فقط ظاهر آن را انجام میدهند زیرا نماز حقیقی نیاز به فعال شدن فوق عقل دارد و این کار هر کس نیست: «انها لکبیره الا علی الخاشعین» افراد ضعیف سالها طول میکشد تا بتوانند قرآن، نماز، مفاتیح و سجاده و نهج البلاغه و ... را بخورند (جذب کنند) کتابهای معصومین «علیهم السلام» هنوز کتاب درسی نشدهاند زیرا بسیاری میتوانند صرف و نحو، معانی بیان، منطق و فلسفه و ... را جذب کنند ولی دربارهی قرآن و مفاتیح و ... اندکی چنین توانایی دارند. رشد و بزرگی به سن نیست. دختر بچهی 8-7 سالهای را دیدم که حافظ قرآن بود و کلی نورانیت داشت و از خیلی از بزرگسالان بیشتر میفهمید. بعضی بزرگسالان هنوز سر غذا، لباس و اتومبیل و ... با هم دعوا دارند. اینها به مسجد هم که میروند حتی مکه هم که بروند فقط بازی میکنند. بعضیها از حرم فقط بزرگی گنبد و زیبایی آینهکاری و بزرگی رواقها و ... را میفهمند. کسی که از نماز و یاد خدا لذت نمیبرد فوق عقلش فعال نیست و به تعبیر قرآن فاسق است یعنی انحراف مزاج دارد. البته کسی که به شدت خسته است و نیمه شب برای نماز بیدار شده ولی سر نماز خوابش میبرد خدا به ملائکه میفرماید که بندهی مرا ببینید که به عشق من بیدار شده است.... ولی بعضیها حال هیچ یک از نمازها را ندارند، شب جمعه و سحر و حرم و مسجد و ... ندارند، اصلاً شراب و می و مطرب ندارد:
من و انکار شراب؟ این چه حکایت باشد؟ غالباً اینقدر هم عقل و درایت باشد
نه طبیعتگرا و نه فطرت گرا هیچکدام شراب را انکار نمیکنند. مادرمان حضرت زهرا «سلام الله علیها» (که انسان باید از مادرش ارث ببرد.) فرمودند: «از دنیای شما سه چیز برای من لذتبخش است: 1- نگاه به چهرهی پیامبر «صلی الله علیه و آله» (پیامبر به شدت نمکین و دوست داشتنی است). یکی از زیباییهای نماز همین ذکر نام حضرت است. پیامبری که امیرالمؤمنین «علیهالسلام» عاشقش هستند و امام زمان «عجل الله تعالی فرجه» میفرمایند: «لا حبیب الا هو و اهله» خیلی قبیح است که ما در تمام عمرمان پنج دقیقه عشقبازی با ایشان نداشتهایم. اگر کسی این پیامبر را بشناسد محال است دلش جای دیگر برود. اگر کسی کاری کند که مورد توجه حضرت قرار بگیرد فقط خدا میداند که چه میشود. یکی راههای شکار شدن توسط ایشان صلوات با معرفت فرستادن است. ما باید از غذاهای معنوی مانند مفاتیح و صحیفهی ائمه «علیهمالسلام» استفاده کنیم. امام سجاد «علیهالسلام» هفت صحیفه دارند. ما صحیفهی حضرت زهرا «سلام الله علیها» داریم. صحیفهی امام حسن، امام حسین «علیهماالسلام» و ... . حضرت مهدی «عجل الله تعالی فرجه» هم صحیفه دارند. مردم اینقدر که به فکر آموزش انواع غذاها، دسرها، و ... هستند به فکر تنوع در دعاها و صحیفهها و ... نیستند، و خودشان را سرگرم نماینده مجلس شدن و پست و مقام و بازیهای ورزشی مثل فوتبال و ... میکنند. وقتی به آخرت متولد میشوند معلوم میشود که چه کار کردهاند. جنین وقتی متولد میشود معلوم میشود که دوران جنینی را چگونه گذرانده است. الان که اسم وفات میآید هر کس متناسب با نحوهی حیاتش در دنیا با آن برخورد میکند. مادرمان حضرت زهرا «سلام الله علیها» وقتی پیامبر «صلی الله علیه و آله» به ایشان میفرمایند که به زودی به من ملحق میشوی تمام غصههایش پایان میپذیرد. و علی «علیهالسلام» وقتی فرقشان شکافته میشود میفرمایند: «فُزتُ و ربّ الکعبه» در جبههها شاهد بودیم که تخریبچی بدنش پر از تیر است و جان ضعیفی دارد میگوید: حسین جان، حسین جان ... کسی که فوق عقلش فعال است محال است که اگر بفهمد سرطان دارد مضطرب شود بلکه خوشحال میشود که از این زندان خلاص میشود:
زان شبی که وعده کردی روز وصل روز و شب را میشمارم روز و شب
ولی بعضیها شصت هفتاد سال عمر کردهاند تا میفهمند سرطان دارند وحشت میکنند معلوم نیست که چقدر میخواستند عمر کنند. در انسان شناسی محال است که از این بالاتر کلامی را بشنویم: «ذکر الله قوت النفوس...» این حدیث آینهی ماست باید دید که آیا از آیات و کلام معصوم «علیهالسلام» و نماز لذت میبریم یا نه. اگر چنین است که گوارایمان. باید بررسی کنیم که با چه انگیزهای به کلاس میآییم. اگر برای غذا خوردن میآییم که گوارای وجودمان و بر ما مبارک باشد. در زیارت امام رضا «علیهالسلام» در هر قدمی صدهزار حج مینویسند. پس اگر محل اقامتمان به حرم دور بود ناراحتی ندارد به نفع ماست. وقتی انسان قصد آمدن به کلاس میکند هر قدر راهش دورتر باشد برایش مفیدتر است. ممکن است انسان وقتی میرسد خسته باشد و خوابش بگیرد اگر بخواهد چیزی گیرش میآید. میرزا میفرمود که اگر در حرم امام رضا «علیهالسلام» خوابت رفت ناراحت نشو!
امام میخواهد خستگیات در برود.
دوست دارد یار این آشفتگی کوشش بیهوده به از خفتگی
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
کلیدواژه ها:
آثار استاد