www.montazer.ir
جمعه 29 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 6113
زمان انتشار: 12 فوریه 2017
تأمینِ نیازهای واقعی همه ابعادِ وجودِ انسان، برابر با «سعادت» اوست

بحث سعادت و شقاوت، جلسه 14؛ 73/7/11

تأمینِ نیازهای واقعی همه ابعادِ وجودِ انسان، برابر با «سعادت» اوست

انسان دارای ابعاد مادی و معنوی است. هر کدام از این ابعاد، نیازهای مخصوص به خود دارند. تأمین نیازهای واقعی ابعادِ وجود انسان، مساوی با سعادت اوست.

تعریفی که مرحوم استاد مطهرى درباره سعادت دارد، این است كه «سعادت تنها رضایت كامل داشتن از زندگی و آسایشِ از آلام نیست؛ بلكه استیفای همه جانبه حظوظ و بركنارى از رنج‏ها و دردهاست».

آلام یعنی دردها‏، استیفا یعنی به دست آوردن و حظوظ، به معنی بهره هاست. یعنی سعادت فقط رضایت کامل و آسایش از دردها نیست؛ بلکه به دست آوردن همه بهره ها و لذت هاست؛ به طوری که انسان از هر رنج و دردی برکنار باشد. یعنی وقتى صحبت از لذت مى‏ شود، فقط جنبه مادى آن مطرح نیست.

تعریفى كه بنده از سعادت دارم این است: «سعادت عبارت است از تأمین نیازهای واقعی همه ابعاد وجود انسان؛ یعنی هم بُعد جسمی و هم بعد روحی.» کسی که نیازهای واقعی همه ابعاد وجودش را تحصیل می کند به آرامش می رسد. هر بعد از وجود ما باید به محبوب و معشوق خودش برسد. اینجاست که انسان سعادتمند می شود.

مسئله بعدی این است که سعادت درجات و شدت و ضعف دارد. زیرا سعادت به چند مجموعه و چند عضو بستگى دارد كه همه ی این اعضاء درجه دارند. گفتیم که سعادت با لذت ارتباط دارد و چون لذت یك امر كیفى بوده و داراى شدت و ضعف است، خود به خود سعادت هم داراى شدت و ضعف مى ‏شود.

همانطورى كه سعادت درجه ‏بندى دارد، متضاد آن یعنی «شقاوت و بدبختى» هم درجه ‏بندى و مراتب دارد. یعنى ممكن است شخصی یک درجه شقى و بدبخت باشد و دیگری دو درجه بدبخت باشد. جهنم نیز طبقات دارد. عذاب هاى طبقات پایین‏تر، سخت‏ تر و طولانى ‏تر است. قرآن می فرماید:«إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِیرًا= آرى منافقان در فروترین درجات دوزخند و هرگز براى آنان یاورى نخواهى یافت» (نساء /145).

 کسی که در پایین ترین درجه جهنم است، عذاب، تاریکی، تنگی، درد، گرسنگی و تشنگی شدیدتری را درک می کند، نسبت به کسی که در درجه اول جهنم است. درجه اول جهنم مخصوص کسانی است که به طور موقت آنجا هستند و روزی از آنجا بیرون می آیند. بهشت‏ ها و سعادت ‏ها نیز همین گونه بوده و بى ‏نهایت درجه دارند؛ قرآن هم بهشت ها را تقسیم مى ‏كند و افراد در بهشت در یك درجه به سر نمى ‏برند. درست به همین دلیل که سعادت دارای مراتب و درجات است.  در دیدگاه اسلام که به انسان به عنوان یک موجود ابدی و بی نهایت طلب نگاه می کند، سفارش شده که انسان «حرکت»، «سرعت» و «سبقت» داشته باشد. محدودیت انسان را آزار می دهد. انسان به هر درجه از علم و لذت و معرفت که برسد، باز احساس کمبود می کند. چون فقط با یک چیز به آرامش می رسد و آن بی نهایت است. 

بنابراین به ما توصیه كرده اند كه در قدم اول، حتماً باید حرکت داشته باشید. حرکت تان رو به جلو و رو به رشد باشد. حرکت رو به عقب نداشته باشید. سپس در حرکت تان سرعت و سبقت بگیرید. بنابراین، در مقوله ی حرکت باید به دو نکته اساسی توجه کنیم: 1) توقف ممنوع و 2) عقب گرد ممنوع.

معصوم (علیه السلام) فرمودند: هر كس دیروزش بهتر از امروزش باشد، ملعون و مغبون است. «مغبون»، یعنی باخته است. چون امروز در جایى است كه دیروز بوده. انسان باید حواسش جمع باشد كه درجه‏ من چیست؟ و به كجا باید برسم و چه چیزى در انتظار من است. على(‏علیه السلام) به محمد حنفیه مى ‏فرماید: وقتى مى‏ خواهى به دشمن حمله كنى، به انتهاى لشكر دشمن نگاه كن. به این جلوها نگاه نكن. انتهای لشکر را ببین كه به آن انتها برسى. انسان وقتى حد خود را شناخت كه من به كجا مى‏ توانم برسم، هیچ وقت هیچ نوع پیشرفتى او را راضى نمى‏ كند؛ تنبل نمى‏ شود. نکته ی مهم دیگر این است که سرعت و سبقت در مادیات درست نیست. پس سعادت درجات دارد و سفارش شده كه ما طالب عالى‏ ترین درجات سعادت باشیم و در این مسیر مسابقه بدهیم. سارعوا الی مغفرت الله=به سوی مغفرت خدا با هم مسابقه بدهید».

بیان چند نظریه درباره «سعادت»

در مورد سعادت دو نظریه كلى هم وجود داردگروهی معتقدند که اصلاً چیزى به عنوان سعادت وجود ندارد. گروه دیگر می گویند: سعادت وجود دارد. اما خود این گروه به چند دسته تقسیم می شوند.

آنهایی که معتقدند، چیزی به نام سعادت و خوشبختی وجود ندارد، دنیا را سراسر شرّ، بدى و زشتى می بینند و نسبت به دنیا بدبین هستند و می گویند: انسان براى بدبختى خلق شده؛ حتی تعدادی از آنها قائلند به این که، این خداست كه ما را بدبخت خلق كرده است.

طرز تفكر تعداد دیگری از این گروه، این است كه اصلاً نباید زنده ماند. آدم باید خودش را بكشد. همه زندگى بیچارگى و شرّ است.

2) آن عده از افراد که معتقدند خوشبختی وجود دارد، خودشان به چند دسته تقسیم می شوند. یک گروه از آنها می گویند: خوشبختی فقط در درون انسان است و در بیرون نیست. خوشبختى را باید در درون خودتان و در روحتان پیدا كنید.

 خوشبختى این است كه شما كاملاً با روابط بیرونى قطع ارتباط كنید؛ زیرا عوامل خارجی در شما ایجاد دلبستگی و اضطراب می کنند؛ وقتی قطع ارتباط کردی، علتی برای اضطراب نمی ماند و در نتیجه خوشبخت خواهی بود.

نمونه این مکاتب «کلبیون» است که در رأس شان «دیوژن یا دیوجانس» قرار دارد که به قول شهید مطهری یکی از رؤسای این مکتب می باشد. نظیر اینها مكاتب دیگرى بودند كه سالها كارى با بیرون نداشتند، نه بهداشت، نه غذاى درست. اینها قائل بودند که به طور کامل ذهنت را از بیرون بِبُر و نسبت به خارج بی خیال باش. می گفتند که منشأ بدبختى ما این است كه نسبت به خارج بى‏ خیال نیستیم. برایمان مهم است که غذا بخوریم؛ در چه هوایى تنفس كنیم؛ در چه خانه‏اى بنشینیم؛ با چه كسى رفت و آمد كنیم؛ با چه كسى ازدواج كنیم و یا اصلاً ازدواج كنیم یا نكنیم؛ چون اینها برای ما مهم است، پس ما بدبختیم. «بودائیسم» هم تقریباً همین گونه است.

اما در نقطه مقابل کلبیون، مكاتبى هستند كه مى ‏گویند اصلاً چیزى به نام سعادت در درون و لذت درونى وجود ندارد. هر لذت و سعادتی فقط در خارج است. شما باید بیرون از خودت به دنبال سعادت بگردى. چون انسان یک امر وجودى است، ارتباط با عالم طبیعت دارد و در طبیعت زندگى مى ‏كند و خوشبختى‏ اش هم در طبیعت است، پس سعادت و كمالش هم در طبیعت است و باید در طبیعت دنبال سعادت و خوشبختى بگردد و مصادیقی برای آن بیان کرده اند؛ از جمله مال، ثروت، شهوات شکم، شهوت جنسی و رسیدن به قدرت و ... یعنی سعادت را با رسیدن به آرزوهای خارجی و اشیاء و امور خارجی باید به دست آورد.

البته مسلمانان اینطور نیستند كه فقط در درون یا فقط در بیرون به دنبال سعادت بگردند. مسلمانان امت وسط هستند، هم با درون و هم با بیرون كار دارند.

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed