www.montazer.ir
جمعه 29 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 6031
زمان انتشار: 21 ژانویه 2017
«کم طاقتی» و «بی تابی» انسان، معلول بی ایمانی اوست

شخصیت شناسی مؤمن (جلسه 18) ؛ 95/10/28

«کم طاقتی» و «بی تابی» انسان، معلول بی ایمانی اوست

بلاها و مصایبی که برای ما پیش می آید، یا «امتحان الهی» است، یا نتیجه «غفلت» و «خطای خودِ» ما. به هر حال، انسان در طول زندگی با انواع مصیبت ها، بیماری ها، شکست ها و ناکامی ها و ضررهای مالی و جانی رو به رو می شود. برخورد او با این مصایب، یکی از دو شیوه است: یا صبر و شکیبایی، یا جزع و بی تابی.

نفس موجودی لطیف و زنده است

لطیف ترین مخلوق خداوند تبارک و تعالی نفس انسان است و خداوند لطیف تر از آن نیافریده است. خیالات، محسوسات، موهومات، معقولات و همچنین تأثیرات فوق عقلانی و معنوی به شدت روی نفس انسان اثر می گذارد. تغییر و تحولات نفس فوق العاده سریع و عالی است. انسان در لحظه ای حال معنوی دارد و چند لحظه بعد حالش از بین می رود. در لحظه ی قساوت و سنگدلی دارد، چند لحظه بعد قلب او می شکند و نرم می شود.

همان‌طور که قبلا گفته شد؛ رابطه دنیا با آخرت مثل رابطه رحم مادر با دنیاست. جنینی که در رحم مادر است به شدت آسیب‌پذیر و لطیف است و نفس ما هم در رحم دنیا اینگونه است. یعنی تأثیرپذیر است. همانطور که مادر هر چه به جنین  بدهد -از زمانی که تشکیل می شود تا زمانی که متولد می شود- جذب می کند، انسان نیز تمام جذب های حسی، خیالی و عقلی را در خودش جذب می کند و نگه می دارد و همه ی اینها بخشی از وجود انسان می شوند که از ما جدا نمی شوند.

بنابراین وقتی که انسان چیز بدی را جذب می کند این چیز بد در کیفیت تولدش به مرحله بعد تأثیر دارد. همانطور که جنین چیزی را دریافت کند، در کیفیت تولدش به دنیا تأثیر دارد. نفس ما هم اگر چیز خوب یا بدی را دریافت کند در کیفیت تولدش به عالم برزخ و ملکوت نقش اساسی دارد، پس حالت هایی که انسان در دنیا دارد، در نحوه زندگی دنیایی اش، مرگ و در نحوه تولدش به برزخ و زندگی اش در برزخ تعیین کننده اند.

قبر ما نفس ماست

ما همیشه بر سفره گذشته می نشینیم. اینکه در رحم دنیا از نظر جسمی در چه وضعیتی هستیم، مربوط به تمام عمرمان می شود که از وضعیت جسمی دریافت داشتیم؛ غذاهایی که خوردیم، چیزهایی که لمس کردیم، بوهایی استشمام کردیم؛ وضعیت جسمی ما را در رحم دنیا می سازد.

وضعیت فعلی روحی ما اینکه الان احساس خوشبختی می کنیم یا نه، آدم عصبی هستیم یا آرام، آدم زودرنجی هستیم یا صبور، آدم خوش بینی هستیم یا بدبین.. هر چه که هستیم، معلول گذشته ماست.

این قاعده یادمان نرود، همانطور که دنیای ما معلول دوران جنینی ماست، برزخ ما هم معلول دوران دنیایی ماست. حدیث فارسی است از امام صادق (علیه السلام) که فرمودند: «هر چه بکاری همان می دروی. گندم از گندم بروید جو ز جو».

و چه زیبا فرمود: مولانا «مرگ هر کس ای پسر همرنگ اوست». برزخ مان همرنگ الان ماست. پس این قاعده قبر ما نفس ماست و نفس ما قبر ماست. این یک قاعده همیشگی است. اگر نفس در اینجا آرامش داشته باشد، جزع نداشته باشد، آن طرف هم آرامش خواهد داشت. اگر بی تاب و بی حوصله و ناراحت و عصبی نباشد چیزی از چیزهای دنیا نتواند تکانش دهد و به بداخلاقی با همسر، خانواده و دوستان و اطرافیان وادارش کند، نفس آرام است. وقتی که آرام شد آن طرف هم مار و عقرب معنا ندارد. مار و عقرب های آنجا همین عصبانیت ها، همین زودرنجی ها و حساسیت های اینجای ماست که ما با خودمان می بریم.

بی تابی چه تبعاتی دارد؟

زندگی انسان در دنیا، آمیخته با مشکلات عجیبی است که اگر در مقابل آن بایستد و صبر به خرج دهد، به یقین، شادی و آرامش خواهد رسید و اگر بی‌تابی کند و در برابر حوادث زانو بزند، هیچ‌گاه به مقصد نخواهد رسید. بی‌قراری انسان در مشکلات و مصائب تأثیراتی در جسم و جان انسان وارد می کند، که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

  • بی تابی و هلاکت

اولین پیامد بی تابی در برابر سختی ها، هلاکت است. امیرالمومنین علی (علیه‌السلام) فرمودند: «الجَزَعُ هَلاكٌ[1]؛ بی‌تابی کردن هلاکت‌بار است». طبیعی است در زندگی هر کسی مشکلاتی در مسائل مالی، جسمی، حیوانی و عقلی پیش می‌آید. اما اگر بخواهد بی‌تابی کند و روی خود و اطرافیانش تاثیر منفی بگذارد، خسارتش بیش از اصل آن حادثه‌ای است که برایش اتفاق افتاده است.

  • بی‌تابی منشأ بی‌ثباتی فکری و اندوه

حضرت در روایت دیگری فرمودند: «إیّاكَ و الجَزَعَ؛ فإنّهُ یَقْطَعُ الأملَ، و یُضْعِفُ العملَ، و یُورِثُ الهَمَّ و اعلَمْ أنَّ المَخْرَجَ فی أمرَینِ: ما كانتْ فیهِ حِیلَةٌ فالاحْتِیالُ، و ما لَم تكُنْ فیهِ حِیلةٌ فالاصْطِبارُ [2]؛ از بی‌تابی کردن بپرهیز که قطع امید می‌کند، عمل و کارت را به ضعف می‌کشاند و اندوه به بار می‌آورد و بدان که راه نجات بیشتر از دوتا نیست: یا مشكل چاره دارد كه باید چاره‌اندیشى كرد یا چاره ندارد كه در آن صورت باید شكیبایى کرد». هیچ کسی غیر از معصوم نمی‌تواند این گونه سخن بگوید و ما را راهنمایی کند.

با بی‌تابی، به آنچه که می‌خواهی نمی‌رسی. آدمی که عصبی است، دائماً داد و فریاد می‌کند، بی قرار است، او موفق نمی‌شود عمل خوبی انجام دهد. چون ثبات و تعقل ندارد نمی تواند تصمیم گیری درستی داشته باشد.

ممکن است در محیط خانه و خانواده یا محیط کاری یا اجتماعی حوادث سنگینی برای انسان اتفاق بیافتد که به شدت آزرده شود، اما اگر در آن لحظه نتواند تعادل خود را حفظ کند و تصمیم اشتباهی بگیرد، تبعات تصمیماتش غیر قابل جبران است.

ما به عنوان کارشناس مشاوره می‌گوییم 5 درصد طلاق ها واجب یا جایز است، اما 95 درصدشان بیهوده بوده و به خاطر بی‌تابی‌ها و تصمیم‌های غلطی است که آن‌ها می‌گیرند و در نهایت، باعث متلاشی شدن زندگی‌شان می‌شود. مثلاً مرد یا زن بی‌تاب و بی‌حوصله به امید اینکه راحت‌تر شود، زندگی شان را می‌پاشانند، ولی این اتفاق هرگز نمی‌افتد و طبق فرمایش حضرت اندوه‌شان بیشتر می‌شود.

اما اگر بخواهی از مشکلات و غم‌هایت نجات پیدا کنی، در یکی از این دو حال است: اگر راهکار دارد، بنشین راهکارش را پیدا کن. مثلا با کارشناس یا مشاور صحبت کن. چون ممکن است درک خودت به آن نرسد ولی وقتی با کارشناس یا متخصص صحبت می‌کنی، راهش را پیدا و مشکلت را حل می‌کند. در صورت دوم؛ اگر در آن مشکل، راه یا چاره‌ای وجود نداشته باشد، صبر کن. مثلاً ممکن است زن و شوهری به نتیجه‌ای برسند که واقعاً نمی‌شود با هم زندگی کنند. کارشناس هم می‌گوید شما به درد هم نمی خورید. پس راهکار دیگری وجود ندارد و باید جدا شوند. حضرت می فرماید در اینجا باید حوصله و صبر کنی. با تلخی جام زهر سختی را بنوش. اما این را بدان وقتی غصه را با تلخی می‌خوری به کمالاتت اضافه می‌شود.

به امام زین العابدین (علیه‌السلام) عرض کردند که عقل چیست؟ حضرت فرمود: «التَّجَرُّعُ لِلغُصَّةِ حَتّى تُنالَ الفُرصَةُ[3]؛  غم‌ها را جرعه جرعه نوشیدن تا به فرصت‌ها دست یافتن». یعنی در مقابل مصیبت‌ها عصبی و پرخاشگر نشوی، تعادلت به هم نریزد و بی‌تابی نکنی. جرعه جرعه غصه را بخور تا فرصت نجات و رستگاری پیدا کنی. مثلا کسی که پایش شکسته شده، باید به بیمارستان برود و اگر لازم باشد باید 6 ماه هم پایش در گچ بماند. دیگر چاره ای نیست. این اتفاقی است که افتاده. پس وقتی قضا آمد، باید صبر کنی. اما اگر جزع و فزع کنی، اعصاب خودت را خرد کنی، دائما ای کاش بگویی، تو را نابود می کند.

در روایت نقل است: کلمه «ای کاش» نگوئید. چون تسلط و نفوذ شیطان بر انسان را بیشتر می‌کند. هیچ وقت نگویید: «ای کاش این طور می‌شد»، «اگر این‌طور می‌شد، بهتر بود» یا «ای کاش و ای کاش‌های دیگر». شیطان در قرآن کریم قسم یاد کرده که: «ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ[4]؛ سپس از پیش رو و از پشت سر به سراغشان می‌روم» دائما گذشته را به رخ انسان می‌کشد تا حسرت بخورد و خودش را ملامت کند. این بد است. چون شخصیتش تحقیر می‌شود. حتی اگر خود فرد هم در گذشته اشتباه کرده و به درد سر افتاده، به ازای آن خدا برایش کفاره قرار می‌دهد؛ پس نگذارید ذهنتان به گذشته برگردد. چون فشار قبر برایتان ذخیره می‌شود.

اینکه بگویی؛ من اعصابم خرد است، دیوانه‌ام، طاقت ندارم، چرا این‌طوری شد، این‌ها همه از ناحیه شیطان است. با توبه و استغفار از خداوند همه را جبران کن.

بنابراین، وقتی بلا آمد، آن بلا را در وجود خودت جذب کن و به (ما رأیت الا جمیلا؛ چیزی جز زیبائی ندیدم) تبدیل کن. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود: «لَو تَعلَمونَ ما ذُخِرَ لَكُم ما حَزِنتُم عَلى ما زُوِیَ عَنكُم[5]؛ اگر آنچه را براى شما ذخیره شد، مى‌شناختید، بر آنچه از شما گرفته شده غمگین نمى‌شدید». آن چیزی که از دست ما می‌رود، نابودشدنی نیست، بلکه ذخیره آخرت می‌شود.

پس آدم بی‌تاب، آدمی که یکسره یاد گذشته یا دلشوره‌های آینده را دارد، فشار قبر زیادی دارد. هم دنیا و هم  آخرتش نابود می‌شود.

  • شناخت بلا و صبر بر آن

نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «مَنْ یَعْرِفِ الْبَلَاءَ یَصْبِرْ عَلَیْهِ وَ مَنْ لَا یَعْرِفْهُ یُنْكِرْهُ[6]؛ کسانی که بلا را می‌شناسند بر آن صبر می‌کنند، و آن كه نمى‌شناسد، آن را ناخوش مى‌دارد». مومن می‌داند بلا برای او چه خاصیتی دارد. اما افرادی که بلا را نمی‌شناسند، آن را دشمن می‌دانند؛ چون بی طاقتند. گاهی وقت‌ها اصل بلا خیلی اذیت کننده نیست. این ذهن ماست که یک بلا را صدبرابر می‌کند. علاوه بر آن، شیطان هم چند برابر می کند. یعنی از یک کاه، کوهی می سازد و آن را خراب می کند. لذا اگر کسی واقعیت بلا را بشناسد دیگر با آن دشمنی نمی‌کند و آن را مثل نعمت دریافت می کند.

بلا و راحتی برای مومن فرقی نمی‌کند. هر چند شایسته است از خدا خوبی بخواهد. یعنی عافیت، طول عمر، خیر و برکت و پناه بردن به خدا از غم. اما اگر بلائی به او رسید، آن را هدیه‌ای از طرف خداوند بداند. حتی اگر در زندگی اشتباهی کرد، خودش را سرزنش نمی‌کند.

نکته: انسان باید آگاه به این مسئله باشد که تقصیر را بپذیرد، عذرخواهی و حلالیت بگیرد اما توجه داشته باشد که نباید  شیطان او را فلج کند که دیگر نتواند زندگی خوب، آرام و شادی داشته باشد.

پس خداوند تبارک و تعالی بنده مومنش را با بلا تغذیه می‌کند و رشدش می‌دهد. همانطور که مادر مهربان فرزندش را با شیر تغذیه می‌کند.

  • صبر یا بی تابی؟ کدام بهتر است

امیر کلام امیرالمومنین در جای دیگر ضمن اشاره به نکته‌ی لطیف دیگری می‌فرمایند: ««الجَزَعُ أتْعَبُ مِن الصَّبر[7]؛ بی‌تابی کردن سخت تر از صبر است».

ما دو راه در برابر سختی‌ها داریم: 1. صبر 2. بی تابی.  کدام سخت‌تر است؟ در جواب باید بگوئیم صبر راحت تر از بی‌تابی کردن است. چون بی‌تابی فشار مصیبت را دوچندان می کند.

فرمایشات حضرت، فرمول‌های بسیار مهمی است که ما باید در زندگی از آن بهره ببریم. همین که من بدانم برای هر بار زودرنجی، عصبانیت، غصه و غم به مدت طولانی، فشار قبر ذخیره می کنم، باعث می‌شود که من از آن‌ها فرار کنم و به سمت این فشارها نروم. نه اینکه قرص بخورم، افسرده بشوم. تحت درمان باشم و... . اگر ما یقین کنیم صبر بهتر است، برای همیشه شاد و آرام خواهیم بود.

دقت کنید رمز شادی، ایمان است. چنانکه نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «المومن دائم النشاط؛ مومن نشاطش دائمی است». آنجایی که ما کم می‌آوریم و غصه به سراغ ما می‌آید، برای این است که ایمان‌مان کم‌رنگ شده و به دادمان نمی‌رسد. پس مومن در سایه‌ی ایمان، شاد و آرام است. 

صبر داروی تلخی است که انسان باید بخورد و خدا هم تلخی‌ها را برای درمان قرار داده. پس آدم عاقل کسی است که به سمت تلخی می‌رود اما بی تابی نمی‌کند. اصلاً همین تلخی‌هاست که عقل را زیاد یا کنترل می‌کند.

  • با بی تابی مصیبتت دو چندان می شود

حضرت امیر در فرمایش دیگری فرمودند: «المُصیبَةُ واحِدَةٌ، و إنْ جَزِعتَ صارَتِ اثْنتَینِ [8]؛ مصیبت یک چیز است وقتی که بی تابی کردی دوتا می‌شود». مصیبت یکی است وقتی که جزع کردی دو چندان می شود. پس بی‌تابی نکن. این که انسان در مصائب صبر کند و بیرون هم نریزد، این باعث سازندگی او می‌شود. گاهی لازم است انسان مسائلش را بگوید؛ چون تصمیم بر مداوا دارد. مثلاً از کسی کمک بگیرد یا عذری برای انجام ندادن بعضی از کارها دارد ولی بعضی وقت‌ها انسان باید تلخی سختی و بلا را نوش جان کند تا آن آثار و سازندگی خودش را بر جای بگذارد.


[1] . تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ج1، ص19.

[2] . ری شهری، میزان الحکمه، ج3، ص63.

[3] . مجلسی، بحارالانوار، ج1، ص 116.

[4] . سوره اعراف/آیه 17.

[5] . حسام‌الدین متقى هندى، كنزالعمال، ج 6، ص 614.

[6] . مجلسی، بحارالانوار، ج82، ص104.

[7]. ری شهری، میزان الحکمه، ج2، ص189.

[8] . تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ج1، ص86.

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed