مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
در ادامه جلسه ی گذشته، یکی از شاخصه های اصلی مؤمن که داشتن روحیه جهادی قوی است، اشاره شد. در این جلسه به روایت های این موضوع پرداخته می شود.
خداوند از بین همه محبت، کشش ها و معشوق های انسانی بر سه عشق؛ الله، اهل بیت (علیهم السلام) و جهاد در راه خدا متمرکز است که در این تمرکز باید سه عشق حاکم بر وجود انسان باشد که حکمت بزرگی نهفته است. «.... أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فی سَبیلِهِ» (سوره توبه/آیه 24)
انسان به طوری طبیعی، بخش های؛ حسی، گیاهی، حیوانی و عقلی دارد که هر بخشی با معشوق های سروکار دارد امّا خداوند انسانیت انسان را متمرکز در این سه محبت می داند و شرط می کند که این سه محبت باید در رأس باشد تا انسان باطن انسانی پیدا کند، در غیر این صورت، او فاسق است.
در ادامه آیه می فرماید: «فَتَرَبَّصُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لایَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ؛ پس منتظر باشید تا خدا فرمان خود را بیاورد، و خدا مردم فاسق را هدایت نمی کند»؛ یعنی اگر کسی سه محبوب اصلی دلش؛ الله، اهل بیت و جهاد نباشد - در هر هویت و صنفی که قرار دارد- فاسق است. پس باید محبوبترین محبوب ها برای انسان؛ الله، اهل بیت (علیهم السلام) و جهاد در راه خدا باشد.
«حبّ به الله» آنقدر در دل سیدالشهداء عظمت دارد که در صحنه جنگ و محیط پر از اضطراب از دشمن می خواهد که جنگ را یک شب به عقب بیندازد تا با محبوبش راز و نیاز کند. این همان درس بزرگی است که باید از امام حسین (علیه السلام) بگیریم. یعنی "انس و خلوت با الله" برای ما از حالت تکلیف و وظیفه یا طمع دربیاد و تبدیل به یک امر لذت بخش و دوست داشتنی شود.
نقش روحیه جهادی در حیات معصوم
جهاد، تکلیفی است که صرفاً جنبه نظامی ندارد، بلکه یک امر دائمی است و باید در زندگی مسلمان به یک عنصر ثابت تبدیل شود. مسلمان اگر لحظه ای از «حبّ جهاد» خارج شود، فاسق می شود.
مهمترین عاملی که منجر به کشته شدن معصوم و تنها ماندن آنها شده، این بود که مؤمنین "حبّ جهاد" در دل نداشتند.
حضرت امیر (علیه السلام) تمام علت شکست را در نهج البلاغه این گونه معرفی می کند: «هر وقت من شما را به جهاد دعوت کردم بهانه ای آوردید، تابستان ها گفتید هوا گرم است، زمستان گفتید هوا سرد است. فصل های دیگر کشاورزی را بهانه کردید»
بعد جمله معروفش را می گویند: «یَا أشبَاهَ الرِّجَالِ وَلا رِجَالَ؛ ای کسانی که شبیه مرد هستید ولی مرد نیستید».
وقتی جهاد نباشد؛ فاطمه زهرا (سلام الله علیها) کشته می شود، طناب به گردن امیرالمؤمنین (علیه السلام) می اندازند. حضرت مجتبی (علیه السلام) تنها کشته می شود و داستان عاشورا و سایر ائمه نیز در اوج غربت و تنهائی به شهادت می رسند. از همه مهمتر، 1400 سال امام زمان (علیه السلام) در آوارگی، طردشدگی، تنهائی به سر می برد.
وقتی روح جهاد نباشد و مردم عافیت زده شدند و ظواهر دین را عمل کردند، آسیبش بیش از هر چیز دیگری به خود جامعه اسلامی و مردم می رسد. لذا این مصیبتی است که همیشه و هنوز هم وجود دارد.
لذا خداوند برای اینکه اهل جهاد (مؤمن حقیقی) را بشناساند، آزمایش های را قرار می دهد. قرآن کریم در سوره نساء، آیه 95 می فرماید: «لا یَسْتَوِی الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ...؛ کسانی که بدون عذر و علت از جهاد در راه خدا تقاعد می ورزند با کسانی که در راه او با مال و جان خود جهاد می کنند یکسان نیستند...».
و در آیه دیگر اشاره می کند: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنْكُمْ... ؛ ما حتماً حتماً حتماً شما را آزمایش می کنیم تا مجاهدان و شكیبایان شما را مشخص کنیم».
در دیگر آیات مصادیقی همچون ترس، گرسنگی، اموال و ... اشاره شده است که نمونه های از این آزمایش ها هستند. پس این گونه نیست که انسان مؤمن باشد ولی اهل جهاد نباشد.
شاخصه های مؤمن از منظر روایت
از شاخصه های بارز مؤمن، طلب شهادت است. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند: «إِنَّ اللهَ كَتَبَ الْقَتْلَ عَلَى قَوْمٍ وَ المَوْتَ عَلَى آخَرِینَ وَكُلٌّ آتِیَةٌ مَنِیَّتُهُ كَمَا كَتَبَ اللهُ لَكُمْ، فَطُوبَى لِلْمُجَاهِدِینَ فِی سَبِیلِ اللهِ وَالمَقْتُولِینَ فِی طَاعَتِه؛ خداوند برای عده ای شهادت را نوشته و برای عدهای مرگ را و هر کس آنچه برایش نوشته است، به سراغش می آید، امّا خوش بحال مجاهدین فی سبیل الله و كشته شدگان در راه طاعت او».
طوبای که حضرت می فرمایند مستلزم درک عمیقی است که هر کسی نمی تواند داشته باشد. همان گونه که قرآن کریم فقط اشاره به بزرگی آن کرده است. «وَلَاتَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فِی سبیلِ اللّهِ أَمواتاً بَلْ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یرزقونَ».
کسی که در راه خدا کشته شود، مقام بزرگ «عند ربّهم» دارد و تا نرفته باشد، نمی تواند بفهمد.
نکته: بسیاری از افراد مجاهدند ولی مقتول نمی شوند، اما تا آخر عمر، مجاهد و بسیجی می ماند. در این زمینه روایتی است که فرمودند: «کسی که شهادت را به صدق نیت بخواهد، شهید از دنیا می رود حتی اگر در رختخواب باشد.»
اصل در شهادت این است که انسان در درون خویش شهید شود؛ یعنی به نقطه ای برسد که حاضر باشد جان خودش را در راه خدا بدهد. مثل مادری که حاضر است فرزندش را به جبهه بفرستد.
اگر این اتفاق مبارک بیفتد که حاضر باشیم از جان، مال، فرزند، .. بگذریم و چسبندگی به دنیا نداشته باشیم، به مقام جهاد رسیدیم. مثل داستان ابراهیم که خودش را قربانی برای خدا کرد.
در انقلاب اسلامی نمونه های زیادی از مجاهدین دیده شد که در هیچ نقطه ای از کره زمین چنین انسانی های یافت نمی شود. آنان مصداق این آیه از قرآن کریم «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ؛ از مؤمنین کسانی هستند در عهدی که با خدا بستند، راست گفتند؛ بعضی ها به شهادت رفتند و برخی هم منتظر شهادت اند» هستند که به قول مقام معظم رهبری ما به مرگی جز شهادت فکر نمی کنیم.
پس مهم این است که انسان در زندگی در هر حیطه و حوزه ای که قرار دارد، آماده جهاد در راه خدا باشد.
روایت دیگر از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) است که فرمودند: «خَیرُ النّاسِ رَجُلٌ حَبَسَ نفْسَهُ فی سبیلِ اللّهِ یُجاهِدُ أعْداءَهُ یَلتَمِسُ المَوتَ، أوِ القَتلَ فی مَصافِّهِ».
کلمه «خیر الناس؛ بهترین مردم» قیمت حقیقی آدمها را می گوید. امروزه در عرف ما، اگر کسی سوادش بالاتر باشد، پول یا جایگاه و موقعیت اجتماعی داشته باشد، می گوئیم بهترین است ولی اسلام هیچ یک از آنها را ملاک قرار نمی دهد.
وقتی پیامبر «خیر الناس» می گوید، منظور ملاک های الهی و انسانی است که هر کس داشته باشد، بهترین مردم است. این بهترین مردم 4 ویژگی دارد:
خوش به حال کسی که واقعاً خودش را وقف خدا کند، چون هم دنیا را می برد و هم آخرت را.
یکی از صفت بسیار زشت که منشأ حجاب در نفس انسان می شود، کینه به دل گرفتن است که این صفت مذموم است. امّا در جهاد فی سبیل الله ما با ائمه کفر که نمی گذارند میلیاردها انسان دسترسی به امام زمان (علیه السلام) داشته باشند، روبرو هستیم.
شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر انگلیس» به ائمه و سران کفری است که در جهان حاکم هستند و مزاحم رشد و حیات انسانی شدند. لذا مجاهد نسبت به دشمنان خدا یک کینه مقدس و انسانی دارد و آن جنگ با دشمنان خداست.
مؤمن از خداوند، مرگ در راه خودش و کشته شدن در میدان نبرد را میخواهد. او متمرکز در دین خداست. یعنی از جوانی که شروع به تعیین برنامه برای زندگیاش می کند، این هدف را برای خودش درنظر می گیرد و با این اهداف و آرمان ها پیش می رود و همیشه ترس دارد که از این مسیر دور نشود یا گرفتار عجب و خودبرتربینی نشود و این ترس، ترس مبارکی است و باید تا آخرین لحظه با او باشد که انحراف پیدا نکند.
کلیدواژه ها:
آثار استاد