مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
درحالی كه قرآن او را چنان توصيف مي كند كه نيروى اصلى جذبه به دين حنيف را در گرو حسنات اخلاقى مي داند، وه كه چه ظلمى است در حق آن دردانه ى آفرينش كه « نعم هو بشرٌ مثلنا!!؟؟= آری او بشری مثل ماست». يكى از ظلم هاى نابخشودنى امت به اصطلاح «اصلاح طلب و نو انديش» او، تبيين كژ گونه ى اين آيه ى شريفه است !! كه آرى او هم مثل ماست !! آنها مدعی اند که اسوه ى حسنه ای كه ملاك و معيار اخلاقش محور استوارى دين است، مثل ماست ؛ نقد پذير است - نه از باب شخصيتى و رئوفيتى - كه از باب سخن و نوع عمل و استراتژى رفتارى !!! و وا اسفا از اين همه مهجورى قرآن و تبیین کژگونه آن در امت محمد ختمى مرتبت.
از زمانی که این آیه نازل شد که «انا بشر مثلکم= من بشری مثل شما هستم»، کفار و منافقین شروع کردند به تبلیغ این که پیامبر هیچ تقدسی ندارد. می گفتند: ببینید که خود پیامبر خدا می گوید که من هم مثل شما هستم. در حالی که این آیه دراین مقام نازل شد که بفرماید حضرت همه احساسات و عواطف یک انسان را داراست و مبادا او را غیر انسان بنامند. مثل کسانی که از عیسی س یا از علی ع خوارق عاداتی دیدند و او را خدا نامیدند.
جان هاى جهانیان در عصر حاضر ، كه شاهد همه ى حضیض انسانیت و اوج شقاوت آن هم به نام آن رسول نازنین است ، شاید تشنه ترین جانها در طول تاریخ بشرى است كه با مرور این حسنات جان بگیرد و هنوز به موجودیت انسان دل ببندد و امید وار باشد كه چرا ابلیس لعین و رجیم به نفرت، نداى "بما اغویتنى " سر داد ! او كه با همه ى علوِّ توهمىِ كفروار خود فهم نكرد كه امر سجده نه بر بشریت آدم بود كه بر ابدیت خاتم بود! و راست گفت آنگاه که فرمود « انّى اعلم مالا تعلمون»؛ و در آن صحنه تنها او علم به علت غایى مسجود ملایك داشت !
ولى آیا این همه ى آن تمامیت كامل است؟ آیا این فهم نگاه كروبّیان نسبت به این شریفترین مخلوق الهى است؟ او كه تا پایان جهان كه نه! تا بعد از رستاخیز و در همه ى عالم امكان و وجود، درود الله تعالى و همه ى مخلوقات را به همراه دارد ، بشرى مثل ماست !!؟ وا اسفا از این مظلومیت گل سر سبد خلقت.
این تعابیر همه توصیف رفتار كریمانه و رحیمانه آن اسوه ى حسنه بود و نعم الاوصاف. حال مؤمنان چه الگوئى پذیرفتند و ایشان چه رفتارى "مؤمنانه" نشان دادند ؟ مؤمنان این عصر چگونه از اسوه حسنه كه " لنا" ست الگو شناسى كنند رفتار سنجى خود كنند؟ چگونه فاصله ها را بسنجند و جهت ها را دریابند ؟
كیانند این مؤمنان عصر نبوى؟ چه قدر احساس نزدیكى و الگوپذیرى داشتند ؟ و ما چه قدر نزدیكیم و الگو پذیر؟
معیار نزدیكى و الگو پذیرى از این " اسوه ى حسنه " كدام است ؟
روزى در خدمت استادى از اعاظم از معیار نزدیكى یك "فاطمى " به صدیقه كبرى عرض كردم كه شیعان اگر بخواهند قرابت خود با زهراى اطهر را بسنجند یك معیار بیش ندارد و آنهم فاصله ى زمانى شنیدن نام زهرا ، فقط نام زهرا ، تا جارى شدن سرشك اشك، آن هم بى ناله وفغان و عربده، از چشمان است .
اماهرچه این زمان طولانى تر ، ما از زهرا دور تر!! چون تا اورا نشناسیم فهمى نداریم ، تا فهم نكنیم دركى نداریم ، تا درك نكنیم ، احساسى نداریم ! و بدون احساس نمى توان سوخت ! و بدون سوختن نمى توان چون شمع بى دود و ناله و فغان و آب شد.
مؤمنان رسول الله ، یعنى همان یا ایهاالذین آمنوا ها ! آنها كه بودند و چه رفتارى كردند ؟
آنها بدر و صفاً صفاً ملایك را دیده بودند؛
بسیارى از آنها فرارى واقعه ى احد بودند و با حسرت و بعضاً تمسخر " متى نصرالله " را مى خواندند
آنها خضوع اسقف نجران در مقابل نورانیت ملكوتى او را دیده بودند و شاهد ترك صحنه ى مباهله بودند!
آنها خیبر و حنین را دیده بودند و سهم گرفته بودند !
آنها در احزاب برق شكافتن سنگ را در خندق دیده بودند
آنها فوج فوج ، افواجا افواجا در روز روشن غدیر را ناظر بودند و شاهد!
ولى جمیع كثیرى از آنها چه كردند ؟
این سوره را مرور كنیم " اذاجاء نصرالله والفتح " فوج فوج داخل شدن مردم را به دین خدا مى بینى؟! خوشحالى ؟؟! میدانم كه نیستى.چون این فوج فوج ها فقط جمعیتند و آن هم بعد از آمدن نصر الهى! واى از این تنهائى !!! می دانیم كه خوشحال نیستى! پس استغفار كن ، نه از فكرت ! نه از دیدن افواج ! كه براى اینها !! كه منم بسیار توبه پذیر هستم .
مظلومیت در اوج شكوه فتح و حضیض ذلتِ نفاق و شرك و كفر و قلب هاى مریض! و این است اشك من بر رسول رحمت که كمتر اتفاق افتاده است كه با خواندن این سوره نگریم.
و اما اوج انسانیت، اوج رحمت، اوج گذشت، و اوج مظلومیت در كجاست ؟؟ در این أیه است :
وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا ۚ قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ ۚ وَاللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ
والله هر زمان به این قسمت میرسم كه " تركوك قائماً" بیش از همه آنهائى كه باید بگریم ، مى گریم و مى گریم و مى گریم.
یعنى تركوك قائماً ؛ هنگام ایراد خطبه با دیدن یك صحنه ی مالی، تو را ایستاده و تنها رها می كنند!! یا ویلتنا!! سوره ى جمعه است و نبوت آخرین نبى، رو به اتمام است و چند صباحى بیش نمانده و او نظاره می كند! با همان چشمانى كه در سدرة المنتهى در مقام قاب قوسین او ادنى نظاره كرده !! یا ویلتنا !! این رفتار مؤمنان است با او!! و از این روست كه قرآن فریاد میزند كه : اى كسانى كه بر گمان ایمانید! ایمان بیاورید!! یا ایها الذین آمَنوا ، آمِنوا!!
هر كه بر این جمله نگرید که «تركوك قائماً»، نه نبى را شناخته و نه سیره را فهم كرده است.
کلیدواژه ها:
آثار استاد