مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
ما امروز انسان های مصیبت زده ای هستیم که داریم با گرفتاری و یتیمی زندگی می کنیم. پدر و حقیقت ما را از ما گرفته اند، ما بدون راهنما، الگو و معیار، گاهی دینی، گاهی غیر دینی و التقاطی زندگی می کنیم.
ما امروز برای دختر امام حسین (علیه السلام) که در کودکی یتیم شد و گفت: «مَنِ الَّذی اَیتَمَنی فی صِغَرِ سِنّی= چه کسی من را در این کوچکی یتیم کرد» گریه می کنیم که حق هم هست.
اما حقیقت این است که یتیم واقعی ما هستیم. چه کسی ما را یتیم کرده است؟ یتیمی ما خیلی بالاتر از یتیمی حضرت رقیه (سلام الله علیها) است، او اگر جسماً از پدرش دور بود، خودش روحاً یک ولی خداست و در شام سلطنت می کند.
علی اصغرِ امام حسین «باب الحوائج» است، علی اصغر، رقیه، عبدالله بن حسن (علیهم السلام) همه انسان های کاملند. با این وجود، امروز آیا ما بیشتر یتیمی می کشیم یا بچه های امام حسین (علیه السلام)؟ ما یتیم تریم یا حضرت رقیه (سلام الله علیها)؟
پاسخ این است که حقیقتاً ما بیشتر یتیمی می کشیم، ولی چون جنبه انسانی ما فعال نیست و هنوز خودمان را نشناخته ایم، دردی احساس نمی کنیم. فکر می کنیم اگر همین پدر مادی، پدر طبیعی بالای سرمان باشد، یتیم نیستیم؛ یا اگر کسی که پدر طبیعی و پدر ظاهری ندارد، او یتیم است. در حالی که یتیم واقعی کسی است که از پدر حقیقی اش دور افتاده است.
در زیارت عاشورا می گوییم: «وَ أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِی= و روزی من کند انتقام خون خودم را» منظور از «انتقام خودم» چیست؟ مگر چه مصیبت و چه مشکلی بر من وارد شده که می خواهم «انتقام خودم» را بگیرم؟
انتقام من این است که اگر من لیاقت داشتم، باید امام معصوم بالای سرم می بود تا یتیم زندگی نکنم، با پدر حقیقی ام، امام زمان زندگی کنم، اما الان پدرم بالای سرم نیست و دارم یتیم زندگی می کنم، این خیلی دردناک است.
ائمه اطهار که پدران حقیقی ما هستند، خزانه داران علم و ادبند. در زیارت جامعه کبیره می خوانیم:« وَ خُزّانَ الْعِلْم = و خزانه داران دانش». ما غصه داریم که چه کسی ما را یتیم کرده، آیا ما نباید با این وضعیت مبارزه کنیم؟ آیا ما نباید به سراغ پدرمان برویم؟ یا باید با بی غیرتی، بی عاطفگی و با بدبختی زندگی کنیم؟ آیا نمی شود این مشکل را حل کرد؟
در زیارت عاشورا برای حل این مشکل به ما راهکار داده اند، راهکار آن داشتن «روح جهاد»، روح انتقام و کینه ی مقدس است. من می خواهم انتقام تو و انتقام خودم را بگیرم، چون واقفم چه مصیبتی برای تو و هم برای من اتفاق افتاده است. انتقامِ تو این است که تو را از مقامی که خدا برایت داده بود، طرد کردند و انتقام من این است که پدر و امام معصومی چون تو را ندارم و یتیم زندگی می کنم.
چه کسی می تواند این گونه با امام حسین (علیه السلام) حرف بزند؟ کسی که بداند برای چی خلق شده؟ و کی است؟ کسی که بداند، انسان بدن نیست، زن و مرد نیست، طبیعت نیست، انسان صرفاً جنبه زمینی و جنسی ندارد و بداند که انسان یک «حقیقت ابدی» و موجود جاودانه است. وقتی با این مقیاس خود را دید، به میزان خسارتی که می پردازد، آگاه می شود؛ چون می فهمد چقدر بد و فقیر زندگی می کند. با درک این معارف ببینیم ما در کجای آن هدف هستیم؟
هیچ زیارتی به اندازه زیارت عاشورا برای چهره حقیقی انسان قیمت و هدف تعیین نمی کند. قیمت ما زندگی و بودن با امام معصوم در دنیا و آخرت است، قیمت ما، «هم مقام بودن با امام معصوم» است.
حالا که بدون امام معصوم داریم زندگی می کنیم، آیا این واقعاً غصه ندارد؟ آیا آنهایی که ما را از پدرمان و مقام مان محروم کردند، نباید لعنت کنیم؟ تا چه موقع باید به وضعیت یتیمی راضی باشیم؟
وقتی مؤسسه ای صندوق صدقاتی برای کمک به ایتام می گذارد، کار بزرگی انجام می دهد و ثواب دارد؛ خدمت به ایتامی که پدر و مادر طبیعی شان را از دست داده اند، جزء شروط انسانیست، اگر خدمت و توجه به «ایتام ظاهری» نباشد، انسان اهل عذاب می شود. قرآن کریم آنهایی را که اهل توجه به ایتام نیستند، اهل عذاب می داند. ولی بالاتر از اینها «یتیم های انسانی» و «یتیم های آسمانی» و یتیم های امام زمان هستند.
لذا شیعیانی که از نظر معرفتی و از نظر شناخت دین ضعیف هستند، معصوم آنها را به عنوان «ایتام آل محمد علیهم السلام» معرفی می کند. اینها یتیم واقعی هستند. آیا ما نباید برنامه ای برای رفع «یُتم» و یتیمی بگذاریم؟
برگرفته از سلسله جلسات جهاد جلسه اول
کلیدواژه ها:
آثار استاد