مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
ماه محرم ماه عزای مظلومیت، غربت و شهادت پدر آسمانی ما سیدالشهدا است. عاطفه ی ما نسبت به امام حسین(علیه السلام) صرفاً عاطفه ی یک پیرو به امامش نیست، بلکه عاطفه ی انسانی پدر و فرزندی است. ما در محرم و عاشورا عزادار فقدانِ پدر آسمانی مان هستیم.
ما وقتی که به واقعه کربلا فکر می کنیم در می یابیم که امام حسین(علیه السلام) کشته شد، فرزندانش یتیم شدند، و به آن وضع فجیع علی اکبر و علی اصغر را سر بریدند و آن فاجعه های وحشتناک اتفاق افتاد؛ زینب کبری با فرزندانش، اباالفضل با فرزندانش آمدند؛ فرزندانِ امام حسن(علیه السلام) آمدند؛ همه برای دفاع از امامشان آمدند و شهید شدند. نوامیس امام همه آمدند، کتک خوردند، سیلی خوردند، توهین شنیدند، به اسارت رفتند و شلاق خوردند، وقتی ما ذکر این مصیبت ها را می شنویم، نباید فکر کنیم که امام حسین (علیه السلام) فقط یک آدم مقدسی بوده؛ اهدافی برای خودش داشته؛ آدم خوبی بوده و بالاخره هم او را کشتند، حالا ما هم بنشینیم برایش گریه کنیم؛ مثل گریههایی که غیر شیعیان می کنند؛ غیر شیعیان وقتی گریه می کنند، می گویند چون آدم خوب و ارزشمندی بوده و کارش خیلی عظمت داشته، ما نمی توانیم این عظمت را فراموش کنیم، برای این است که برای ایشان گریه و عزاداری می کنیم؛ اینها همه درست است؛ ولی امام حسین(علیه السلام) حقیقت و اصل ماست؛ پدر ماست که سر بریده شد؛ فرض کنید پدر زمینی کسی را جلوی او سر ببرند، چه حسی دارد؟ یا مادر زمینی اش را اسیر بگیرند و کتک بزنند، چه حسی دارد؟ یا برادر و فرزند کسی را جلویش سر ببرند، چه حسی دارد؟ حالا اگر پدرش، پدر آسمانی او باشد، حتماً حس او قویتر خواهد بود. داغ پدر و مادر زمینی زود پایان می یابد، کسی که پدر و مادرش می میرند، اندوه مرگ آنها بعد از یک سال تمام می شود؛ ولی داغ امام حسین(علیه السلام) همیشه زنده است؛ چون این داغ، به بلندای انسانیت و جاودانگی است؛ در واقع داغِ ذبحِ حقیقتِ انسانیت است.
ما باید بدانیم که اگر آنها کشته شدند به خاطر ما و به خاطر هدایت ماست؛ به خاطر این بوده که ما به انحراف نرویم و قیمت، اصل و هدف خلقتمان را بشناسیم و بدانیم برای چه به دنیا آمده ایم.
در عزاداریها باید به این مساله توجه شود، اگر توجه نشود، عزاداری یک «رسم» می شود؛ مثل جشن نوروز و چهارشنبه سوری؛ متأسفانه خیلی جاها به صورت یک رسم در آمده و خوب برگزار نمی شود؛ متأسفانه از دل بیشتر عزاداری های ما انسان حقیقی، حسین حقیقی، منتظر حقیقی، یار امام زمان و کسی که حسین زمانش را بشناسد و به کمک او برود، بیرون نمی آید. چون عزاداری های ما ضعیف است، فکر می کنیم هدف از عزاداری این بوده که ما یک نفر را دعوت کنیم که بیاید و چیزی از گذشته بخواند و مردم گریه کنند و حاجت های دنیاییشان را بگیرند. یکی شوهر می خواهد و دیگری زن می خواهد؛ آن یکی مشکل مالی دارد؛ دیگری شفا می خواهد؛ یکی می خواهد کنکور قبول شود و در آخر هم هر کدام به دنبال کار و زندگی خود بروند.
هدف از عزاداری این نیست؛ هدف این است که ما متوجه حسین زمان خودمان شویم که آواره، غریب، تنها و مظلوم است و هر روز می گوید:«هل من ناصر ینصرنی= آیا یاوری است که مرا یاری کند». ما باید دقت داشته باشیم تا اشتباه مردم زمان امام حسین ع را تکرار نکنیم و بدانیم که همین حالا یک جایی در روی کره ی زمین کسی به نام امام زمان منتظر ماست که فرزندش هستیم تا ما را به اندازه خودش تربیت کند.
سبک زندگی همه ما باید تغییر کند و با حسین زمان خودمان تنظیم شود؛ یعنی سبک زندگیمان باید مهدوی شود.
اگر دانشگاه می رویم، یک دانشجوی مهدوی باشیم. اگر ازدواج می کنیم، یک همسر، مادر و پدر مهدوی باشیم و نسل مهدوی تربیت کنیم. فرزندانمان باید با امامشان ارتباط برقرار کنند، چون لیاقت آنها این نیست که امام و پدری کمتر از امام زمان داشته باشند. جامعه و مردم ما لیاقت امام زمان را دارند و چرا نباید بهرهمند شوند؟ در جامعه جهانی باید چنین شخصیتی حاکم باشد، چرا نباید به آن برسیم؟ در اولین گام باید آرمان های کربلا و امام زمان را در خودمان پیاده کنیم و بعد هم به نسل، جوان ها، مردم و سایر ملل جهان منتقل کنیم. این هدف فوق العاده مهم است. پس وقتی برای مصیبت عظیم گریه می کنیم، باید حواسمان باشد با عاطفه جاودانه مان گریه کنیم؛ نه این که بگوییم در 1400 سال پیش در سال 60 هجری امام حسین ع یک مرد عرب خوبی بود و امام ما بوده و کشته شده، حالا ما برایش گریه می کنیم. این یعنی عزاداری با عاطفه ی حیوانی؛ آنها احتیاج به عواطف حیوانی ما ندارند که صحنه دلخراشی را تصور کنیم و گریه کنیم.
اگر گفته می شود، ذکر مصیبت بگویید، یعنی با عاطفه انسانی تان ذکر مصیبت بگویید؛ چون امام حسین پدر حقیقی و انسانی تان است. اگر یک فرزند با صحنه های دلخراش عاشورای پدر آسمانی اش متأثر نشود، خیلی قساوت قلب دارد. توجه کنیم که مصیبت چه کسانی را می شنویم. آنها همه اهل و خانواده و اصل و ریشه ما بودند. پیوندشان با ما از پیوند خانواده زمینی و پدر و مادر زمینیمان بیشتر است. برای همین هم وقتی با او حرف می زنید، خدا می گوید به امام حسین(علیه السلام) که پدر اصلی تو است، بگو:« بأبی أنت و أمی= پدر و مادرم فدای تو».
برگرفته از مبحث محرم جلسه 2
کلیدواژه ها:
آثار استاد