مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
مسلم بن عقیل پیش از واقعه عاشورا
بنابر شهادت منابع تاریخی اهل سنت، مسلم در عنفوان جوانی بود و حدود هجده سال داشت که پدرش عقیل بدرود زندگانی گفت و خانواده پر جمعیت خود را بدون سرپرست گذاشت و از دنیا رفت و از آن پس سرپرستی خانواده به دوش مسلم (علیه السلام) و برادرانش افتاد. عقیل در روزگاری که معاویه خلافت جامعه مسلمانان را به دست گرفته بود، چشم از جهان فرو بست. برخی تاریخ درگذشت او را به سال 50 هجری نگاشته اند.
خاندان مسلم بن عقیل از دیدگاه پیامبر علیه السلام
عقیل پدر بزرگوار مسلم و برادر حضرت علی علیه السلام بود. روزی امیرالمؤمنین (علیه السلام) به پیامبر (صلی الله علیه و آله) عرض کرد: «یا رسول اللّه! آیا عقیل را دوست داری؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: به خدا قسم آری، او را دو چندان دوست دارم؛ خودش را و پدرش ابی طالب را و فرزندش (مسلم) که در راه محبت فرزندت (امام حسین علیه السلام) شهید می شود. مؤمنین برای او می گریند و ملائکه مقرب برای او صلوات می فرستند
سفارش امام به مسلم
امام حسین (علیه السلام) هنگامی که مسلم را مأمور کرد تا به کوفه برود، به او سفارش کرد که در کوفه، به خانه معتمد و موثق ترین شخص برود. او نیز وقتی وارد کوفه شد، به خانه مختاربن ابی عبیدثقفی رفت. مختار فردی شجاع، با تقوا، خردمند و سخاوتمند بود؛ از این رو ارتباط و نفوذ مسلم بن عقیل با مردم آسانتر گردید.
تنها و غریب
با زندانی شدن هانی، کاربر مسلم دشوارتر شد. تا آنجا که وقتی مسلم بن عقیل برای خواندن نماز جماعت ایستاد، نمازگزاران، پشت او، از ترس جان خود، صف ها را شکسته و آهسته گریختند. هنگامی که نماز پایان یافت، مسلم پشت سر خود هیچ کس را ندید. ناگزیر به تنهایی، کوچه های کوفه را زیر پا گذاشت. غبار غربت و غم بر دلش نشست. خسته و تشنه به درهای بسته خیره شد. جلوتر رفت و دری را باز دید. از پیرزنی که نزدیک خانه در انتظار فرزند بود، جرعه ای آب طلبید. پس از اندکی صحبت با پیرزن، به خانه او پناه برد. پاسی از شب گذشته بود، فرزند پیرزن وارد خانه شد و متوجه حضور مسلم گردید. او به طمع کسب جایزه ابن زیاد، مخفیگاه مسلم را به مأموران حکومتی اطلاع داد.
شهید تشنه
هنگامی که مسلم را اسیر و وارد قصر دارالاماره کردند، تشنگی بر او غلبه کرده و توان ایستادن نداشت. اشاره ای کرد و آب طلبید. ابتدا ممانعت کردند، ولی بعد ظرفی آب به او دادند. هنگامی که خواست، آب بنوشد، ظرف از خون چهره او پر شد. آن گاه فرمود: «اگر مقدور بود، از این آب می نوشیدم. معلوم است که این آب قسمت من نیست». سپس تشنه به بالای قصر برده شد و گردن بر لب تیغ جلاد نهاد. مسلم بن عقیل سفیر امام حسین (علیه السلام) چون مولای خود، با لب تشنه شهید شد.
شهادت مسلم و هانی
به دستور ابن زیاد حکم قتل مسلم و هانی صادر شد. آن ها را بر بام قصر برده و گردن زدند. سرها را نزد ابن زیاد آورده و بدن ها را به پایین پرتاب کردند. مردم یعنی بیعت کنندگان دیروز، تماشاچی امروز بودند. پراکنده شده و راه خانه هایشان را در پیش گرفتند. عبیداللّه سر مسلم را برای یزید فرستاد و دستور داد بدن هانی و مسلم را با طناب ببندند و در کوچه های شهر روی زمین بگردانند.
برگرفته از سایت حوزه
کلیدواژه ها:
آثار استاد