www.montazer.ir
یک‌شنبه 24 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 5533
زمان انتشار: 30 اوت 2016
از عوامل شادی آفرین، معرفت خداوند است

استاد محمد شجاعی؛ شادی، جلسه 7

از عوامل شادی آفرین، معرفت خداوند است

یکی از راه های شاد بودن، معرفت خدا است. «شادی و آرامش» محصول «فعال شدن بخش فوق عقلانی» انسان است و این بخش هم فقط با معرفت خدا فعال می شود. از آن پس، نشاط زندگی او فقط با کسانی که از لحاظ بدنی با آنها مرتبط است، نیست، بلکه در یک عالم پرهیاهو، پرهیجان و پرنشاط زندگی می کند و در ارتباط با عالم غیب، لذت هایی می برد که دیگران از آنها محرومند.

امام صادق (علیه السلام) در مورد نقش مؤثر شناخت خداوند در شاد بودن انسان می فرماید: « لَو یَعلَمُ النّاسُ ما فی فَضلِ مَعرِفَةِ اللّه عز و جل ما مَدّوا أعیُنَهُم إلى ما مَتَّعَ اللّه بِهِ الأَعداءَ مِن زَهرَةِ الحَیاةِ الدُّنیا و نَعیمِها، و كانَت دُنیاهُم أقَلَّ عِندَهُم مِمّا یَطَؤونَهُ بِأَرجُلِهِم ولَنَعِموا بِمَعرِفَةِ اللّه ـ جَلَّ وعَزَّ ـ وتَلَذَّذوا بِها تَلَذُّذَ مَن لَم یَزَل فی رَوضاتِ الجِنّانِ مَعَ أولِیاءِ اللّه. إنَّ مَعرِفةَ اللّه ِعَزَّ و جلَّ اُنسٌ مِن كُلِّ وَحشَةٍ، و صاحِبٌ مِن كُلِّ وَحدَةٍ، و نُورٌ مِن كُلِّ ظُلمَةٍ، و قُوَّةٌ مِن كُلِّ ضَعفٍ، و شِفاءٌ مِن كُلِّ سُقمٍ = اگر مردم از فضیلت شناخت خداى عزّوجل باخبر مى شدند، به نعمت ها و خوشى هاى زندگى دنیوى كه خداوند دشمنان را از آن برخوردار ساخته است، چشم نمى دوختند و دنیایشان از آنچه با گام هایشان بر آن پاى مى نهند نیز كمتر مى شد و با نعمت خدا متنعّم مى شدند و از آن لذّت مى بردند؛ لذّت بردن كسى كه همواره در باغ هاى بهشت، در كنار اولیاى خداست. شناخت خدا، مونس هر تنهایى است و یار هر بى كسى و روشنایى هر تاریكى و نیروى هر ناتوانى و شفاى هر بیمارى.» (الكافى، ج8، ص247).

امام صادق (علیه السلام) در این روایت اشاره به این آیه شریفه می فرماید: « وَ لَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَیْرٌ وَأَبْقَى= و زنهار به سوى آنچه اصنافى از ایشان را از آن برخوردار كردیم [و فقط] زیور زندگى دنیاست تا ایشان را در آن بیازماییم دیدگان خود مدوز و [بدان كه] روزى پروردگار تو بهتر و پایدارتر است» ﴿۱۳۱طه﴾

استاد شجاعی در شرح این حدیث بر کلمه ی «لَو» به معنی «اگر» تاکید کرده و می گوید:

«لَو یَعلَمُ النّاسُ = اگر مردم می دانستند»، یعنی نوعاً مردم اهمیت «معرفت خداوند» را نمی دانند، و ندانستن این موضوع برایشان گران تمام می شود. وقتی امام صادق ع این گونه سخن می گوید، یعنی مسأله کلیدی و خیلی مهم است. دانستن «معرفةُ الله» انسان را به گنج های بسیاری می رساند که کمترین آن «زندگی شاد و آرام» در دنیاست.

طبق فرمایش حضرت اگر مردم می دانستند که در معرفتُ الله، چه فضیلتی وجود دارد، هیچ وقت به آنچه که دشمنانشان از دنیا بهره مند هستند، آن هم در حد شکوفه ی زندگی، چشم نمی دوختند و حسرت زندگی دشمنان، کفار، غیرمتدینین، فساق و آنهایی که ارتباطی با غیب و آسمان ندارند را نمی خوردند. «زَهرَةِ الحَیاةِ الدُّنیا= شکوفه زندگی دنیا»، یعنی زندگی شان در دنیا مانند درختی است که تازه شکوفه زده و بارور نیست، اول کارش است و فقط از زیبایی بهره دارد.

قرآن در این مورد می فرماید:« كُلًّا نُمِدُّ هَؤُلَاءِ وَهَؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّكَ وَمَا كَانَ عَطَاءُ رَبِّكَ مَحْظُورًا = و ما به هر دو فرقه (از دنیا طلبان و آخرت طلبان) به لطف پروردگارت مدد خواهیم داد، که لطف و عطای پروردگار تو از هیچ‌کس دریغ نخواهد شد.» (اسراء/20). خداوند می فرماید: ما به کفار و غیرمتدینین که خواهان دنیا هستند و آخرت را نمی خواهند، مال و ثروت فراوان می دهیم و آنها را از نعمت های دنیایی بهره مند می سازیم، زیرا سهم شان را فقط در همین دنیا دریافت می کنند و سهم آخرتی ندارند. در روایتی از حضرت علی (علیه السلام) نقل شده: «المصائب بالسّویّة مقسومة بین البریّة = مصیبت ها را میان خلایق مساوی قسمت كرده‌اند.»(غررالحكم/ 1302) مصائب برای مردم مساوی تقسیم می شود. خداوند عادل است و می فرماید این ها که از بهشت و آخرت بهره ای ندارند، در دنیا اگر چیزی بخواهند من به آنها می دهم. این نعمت زودگذر دنیایی هیچ گاه به نفع آنها نیست؛ یعنی این نعمت های مال و ثروت ممکن است در دنیا برای آنها «آسایش» بیاورد، اما قطعاً «آرامش» را از آنها می گیرد و نمی توانند از دنیا لذت زیادی ببرند. چون ایمان ندارند و اهل ارتباط با غیب نیستند، بخش فوق عقلانی آنان فعال نیست، هر کمالی که دریافت می کنند، جزء کمالات گیاهی، حیوانی و عقلانی است که نقشی در «آرامش» او ندارد.

اگر کسی اهمیت معرفت خداوند را بداند، هیچ وقت رغبتی به زندگی دیگران پیدا نمی کند و حسرت داشته های دنیایی دیگران را نمی خورد. حجم بسیاری از غصه های آدم ها در مقایسه با دارایی های دیگران و نداشتن های خودش ظهور می کند. کسی که معرفت به الله را کسب کند، متوجه می شودکه خداوند نزدیک تر از پدر، مادر، فرزند، دوست و حتی نزدیک تر از خود انسان به اوست. برای همین خداوند فرمود:  «و نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ = و ما از شاهرگ [او] به او نزدیكتریم» (ق/16) چنین کسی با او زندگی می کندو انسان فوق العاده شاد و آرامی است.

در ادامه حدیث امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:«إنَّ مَعرِفَةَ اللّهِ اُنسٌ مِن كُلِّ وَحشَةٍ و صاحِبٌ مِن كُلِّ وَحدَةٍ، ونورٌ مِن كُلِّ ظُلمَةٍ، وقُوَّةٌ مِن كُلِّ ضَعفٍ، وشِفاءٌ مِن كُلِّ سُقمٍ = همانا شناخت خدا، مونس هر تنهایى است و یار هر بى كسى و روشنایى هر تاریكى و نیروى هر ناتوانى و شفاى هر بیمارى است.»

«إِنَّ مَعرِفَةَ الله أنِسٌ مِن كُلِّ وَحشَة= شناخت خدا، مونس هر تنهایى است» انسانی که به معرفتُ الله می رسد، اضطراب و ترسی در دلش راه ندارد. نشانه ی ایمان، ترس و اضطراب نداشتن و شاد و آرام بودن است. بنابراین، کسانی که اضطراب دارند، بداخلاقند، زودرنجند، عصبی اند، بد دهن اند، سوء ظن دارند، نامهربان اند، فقط ادای ایمان را در می آورند و گر نه ایمان اثر وضعی خود را دارد، مانند آب که اثر وضعی آن ایجاد رطوبت است. اصلاً میزان «سنجش ایمان» یک فرد این نیست که چقدر نماز می خواند، کربلا رفته، مکه و....رفته، بلکه میزان ایمان انسان به میزان «شادی وآرامش» او بستگی دارد.

می فرماید: «وَ صاحِبُ مِن كُلِّ وَحدَه = شناخت خدا، یار هر بى كسى است». با معرفت به خدا انسان در زندگی خود احساس تنهایی و بی کسی نمی کند. او در یک عالم بسیار پرهیاهو، پرهیجان و پرنشاط زندگی می کند. نشاط زندگی او فقط با کسانی که از لحاظ بدنی با او زندگی می کنند نیست. ارتباطات روحش با بخش فوق عقلانی او حفظ شده، همه ی معشوق های آن بخش را دارد، یعنی اگر در بخش های پایینی فقدانی صورت بگیرد، غمگین نمی شود، چون «من» حقیقی دارد. به هیج وجه در این فرد غصه، اضطراب، احساس خفگی، ذلت، احساس تنهایی وجود ندارد. تنها بودن و بی کسی برای کسی که خودش را می شناسد، یک دروغ است. اگر کسی در دنیا احساس تنهایی کرد، یعنی هنوز عاشق خودش نیست؛ مسیر خطرناکی را برای زندگی خود انتخاب کرده است و سبک زندگی او غلط است. باید در انتخابات، ارتباطات، رفتارها و خصوصاً در افکارش تجدید نظر کند.

«وَ نُورٌ مِن كُلِّ ظُلمَه= شناخت خداوند روشنایى هر تاریكى است» معرفت خدا هیچ وقت نوارنیت، روشنایی، بهجت و سرور خود را از دست نمی دهد و روشن کننده ی ظلمت های دنیاست.

استاد در شرح این جمله از حدیث «وَ قُوَّةُ مِن كُلِّ ضَعفِ = شناخت خداوند نیروى هر ناتوانى است». می گوید: برای بخش های پایینی همیشه ضعف وجود دارد. ممکن است شخصی از نظر جسمی معلول باشد، اما وقتی شناخت خدا و ایمان را دارد، این معلولیت او را اذیت نمی کند. انسان های زیادی هستند که سواد و تحصیلات بالایی ندارند، اما قیمت و نورانیت دارند، ارتباط آنها با غیب و الله کم سوادی او را جبران می کند. قدرت در بخش جاودانه انسان همه ی ضعف های بخش های پایینی را تحت الشعاع قرار می دهد.

حتی ضعف های نظامی با نیروی معرفت و ایمان به خدا تبدیل به قدرت می شود. قرآن در این باره می فرماید: « كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ = چه بسا گروهاى اندك كه بر گروه هاى بسیار به اذن خدا پیروز شدند» (بقره/249).

پیغمبر ص در تمام جنگ ها به جز غزوه حنین، علی رغم تعداد کم سربازان و مقدار کم تجهیزات پیروز شد، چون سربازان از نظر ایمانی قوی بودند. اما در جنگ حنین که تعداد سربازان حضرت بیشتر از سایر جنگها بود، چون دچار عُجب شدند و گفتند ما همیشه با تعداد کم پیروز میدان بودیم و حالا که تعدادمان بیشتر از دشمن است، حتما پیروز می شویم؛ اما شکست خوردند. خدا می فرماید: اگر موفقیت به کثرت بود که همیشه باید دشمنان شما پیروز می شدند. همین که ملاک عوض می شود، خدا انسان را رها می کند؛ «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ = جنبش و نیرویى نیست، جز به خداى والاى بزرگ.» انسان با خدا همه چیز است و بی خدا هیچ چیز نیست. با خدا قوی، عزیز، غنی و بی خدا ضعیف، ذلیل و فقیر است.

«وَ شِفاءٌ مِن کُلِّ سُقمٍ = شناخت خداوند شفاى هر بیمارى است» معرفت خدا شفای هر درد و هر مریضی است. شخصی ۴۰ سال معصیت کرده است، این فرد به محض این که خدا را می شناسد و با خدا آشتی می کند، تمام ۴۰ سال او شفا پیدا می کند. خدا همه آن را می بخشد. شخصی مثل حُر فقط چند ساعت خودش را شناخت و دیدیم که تا کجا رفت!

پس انسان نباید ناامید باشد و نباید پلی را پشت سر کسی خراب کند. نباید گناهکار و معصیت کاری را تحقیر کند، ممکن است او زمانی با خدا آشتی کند. اگر۴۰ سال هم گناه ببری، وقتی پشیمان می شوی و می خواهی با خدا آشتی کنی با تو آشتی می کند، قهر نمی کند. گذشته را هم به رخت نمی کشد، تحقیر هم نمی کند. در دعا داریم که خداوند حتی در لحظه ی مرگ، به فرشته ها اجازه سؤال پرسیدن نمی دهد، به آنها می گوید:  «این بنده ی من در دنیا با من رفیق بوده و دو فرشته بشیر و مبشر می فرستد تا به او مژده دهند و خوش آمد بگویند».  

امام سجاد (علیه السلام) در دعای مکارم الاخلاق می فرماید: «وَ اسْتَفْرِغْ أَیّامِی فِیمَا خَلَقْتَنِی لَهُ = خدایا!اوقات مرا فارغ کن برای هدفی که مرا برای آن خلق کردی» خدایا اوقات مرا یک طور خالی کن برای آن هدفی که من را برای آن آفریدی. این یعنی برنامه ریزی داشتن، اصول برنامه ریزی را امام سجاد (علیه السلام) به ما یاد داده است.

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed