www.montazer.ir
دوشنبه 25 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 545
زمان انتشار: 7 می 2014
خانواده آسمانی ؛ جلسه 97؛ 90/12/04

خانواده آسمانی ؛ جلسه 97؛ 90/12/04

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

در جلسه گذشته در مورد یکی از مهم‌ترین موانع وصولمان به خانواده‌ی آسمانی یعنی شیطان صحبت کردیم. حضرت سجاد «علیه‌السلام» در مناجات شاکین به خداوند عرض می‌کند: «الهی اشکو الیک عدو شیطان یغوینی...» «الهی من از دشمنی که مرا اغوا می‌کند به تو شکایت می‌کنم.»

اغوا به معنی وسوسه و دعوت کردن به سمت شر و فساد است. شیطان بر انسان تسلطی ندارد بلکه فقط تحریک ایجاد می‌کند و تنها کسانی دعوت شیطان را لبیک می‌گویند که خودشان دوست دارند تحریک شوند. و گرنه وسوسه‌های شیطان کاملاً آشکار است چرا که او «عدوٌ مبین» است و این طور نیست که حق و باطل بودن آن قابل تشخیص نباشد.

خداوند برای ما یکسری محکمات را مشخص کرده و یک سلسله متشابهات را به عنوان فضای تمرینی ما گذاشته است. در قرآن کریم از محکمات به‌عنوان «ام الکتاب» یاد می‌شود. ام الکتاب یعنی چیزهایی که قطعی و یقینی و اصول و پایه هستند و در کنار آن‌ها یکسری متشابهات قرار دارد. اما کسانی که در قلبشان مرض است «و امّا الذین فی قلوبهم ذیق» دوست دارند از طریق متشابهات به محکمات حمله کنند و محکمات را با متشابهات زیر سؤال ببرند و این یعنی بهانه‌گیری کردن. (یکی از خصوصیات نفس «کثیره العلل» یعنی بهانه‌گیر بودن است.) مثلاً کارهایی که بر ایشان مشتبه است را بهانه‌ای قرار می‌دهند تا به وسیله‌ی آن به محکمات حمله کنند. به فرض وقتی انحرافی از یک خانم با حجاب می‌بینند، اصل حجاب را زیر سؤال می‌برند و یا وقتی عمل بدی از یک روحانی می‌بینند اصل روحانیت را محکوم می‌کنند. و خیلی از افراد این‌گونه عمل می‌کنند و دوست دارند یکسری چیزها را دستاویز و بهانه‌ای برای بی‌تقوایی و فجورشان قرار دهند.

شیطان در حیطه‌های شبه ناک و تردید و تزلزل کمین می‌کند تا انسان را دچار لغزش و درگیری با محکمات کند و به انحراف بکشاند.

همه‌ی مخلوقات خدا دارای عدد و اندازه و مقدار هستند و دین اسلام ریاضی‌ترین دین خدا و قرآن ریاضی‌ترین کتاب خداست. «کلشی عنده به مقدار» «قد جعل الله لکل شیء قدرا» «الذی احصی کلشی عددا» حرکت انسان به سمت خداوند باید بر طبق قواعد ریاضی صورت گیرد و تا عدد و اندازه‌های الهی رعایت نشود، انسان به مقام خلیفه اللهی و رشد حقیقی نخواهد رسید. خداوند عدد و اندازه‌ها را به عنوان محکمات و فرمول به انسان می‌دهد و شیطان با بر هم زدن آن‌ها ایجاد شبهه می‌کند. مثلاً در رساله حدود و ارقام کاملاً مشخص شده است. اما فردی که دچار وسواس است این اندازه‌ها را رعایت نمی‌کند. به فرض مثال در رساله برای برطرف کردن نجاست با آب کُر یک‌بار و با آب قلیل دوبار شستشو را جایز می‌داند اما فرد وسواسی دچار شبهه می‌شود که آیا با یک یا دو بار شستن نجاست برطرف می‌شود یا نه، برای همین شروع به برهم زدن اندازه‌ها می‌کند و تابع شیطان می‌گردد. قد ملأ بالوسواس صدری».

امکان ندارد انسان عدد و ارقام خدا را به هم بزند اما شبیه خدا شود و رشد حقیقی پیدا کند با به هم خوردن حدود الهی، نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد. (مثل کسی که شماره‌ی تلفنی را بگیرید اما یکی از اعداد آن را به دلخواه تغییر دهد در نتیجه او نمی‌تواند با فرد مورد نظرش ارتباط برقرار کند.)

در جریان خلقت آدم «علیه‌السلام» شیطان به خدا می‌گوید تو به خاطر من عدد خود را به هم بزن و از سجده من بگذرد و در عوض من آن‌چنان عبادتت را می‌کنم که تا به حال هیچ کس این‌گونه عبادتت نکرده باشد و خداوند می‌فرماید من هرگز چنین کاری نخواهم کرد

رشد و شفای شیطان از کفر باطنی و پنهانش در سجده‌ی بر آدم نهفته بود اما او تکبر ورزید و از آن امتناع کرد.

در قرآن سه آیه‌ی شدید لحن در مورد کسانی که حدود الهی را رعایت نمی‌کنند و اعداد را به هم می‌ریزند آمده است. «و من یتعدّ حدودالله اولئک هم الکافرون» «... اولئک هم الفاسقون» «... اولئک هم الظالمون» یعنی کسی که حدود الهی را به هم می‌زند کافر و فاسق و ظالم است.

برای مثال حجاب دارای ریاضی و حدود مشخص است و اگر در عدد آن تغییر حاصل شود اثر بخش نخواهد بود یعنی وقتی در جایی حدود و ریاضیات حجاب به هم بخورد داشتن چنین حجابی با بی حجابی فرقی نمی‌کند. پیامبر «صلی الله علیه و آله» در مورد زنان آخرالزمان می‌فرماید: «کاسیات عاری‌ات» یعنی زن‌هایی که لباس بر تن دارند اما عریانند.

شیطان می‌خواهد انسان در حرکتی که به سمت الله دارد یک جای فرمول را به هم بریزد و عدد را تغییر دهد و برای او همین خراب کردن یک عدد کافی است چرا که باعث مختل شدن کل سیستم می‌شود. مثل یک ماشین که همه اجزایش درست کار می‌کند اما فقط تنظیم نبودن باد چرخ‌هایش در جاده باعث فاجعه می‌شود. و یا تغییر در عدد قند و نمک و چربی ون باعث سکته و مرگ می‌شود.

خداوند هیچ چیز را غیر ریاضی خلق نکرده است و تمام امور از حس و خیال و وهم و عقل و فوق عقل همه ریاضی هستند و اگر تنها یک عدد از آن‌ها تغییر کند، نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد. (مثلاً تغییر شماره چشم باعث عینکی شدن و یا تغییر شماره گوش باعث سمعکی شدن و .... می‌شود.) حتی برای خیالات و خواب هم فرمول و قاعده وجود دارد و با رعایت آن‌ها خواب‌های قشنگ به سراغ انسان می‌آید. اولین چیزی که در عرفان برای شاگرد تنظیم می‌شود مسئله خواب است.

شاگردی که خوابش در دستش نیست مثل کسی است که بدنش از کنترلش خارج است. کسی که می‌خواهد در مسائل عرفانی اوج بگیرد باید ابتدا بدن و خواب خود را کنترل کند. بدن مانند مرکب است و باید به همه‌ی جنبه‌های آن رسید تا بتوان با آن پرواز کرد. کسی که ریاضیات بدن را رعایت نمی‌کند نمی‌تواند به جایی برسد «البته هستند کسانی که روحشان قوی است و می‌توانند بر روی جسم آسیب دیده‌شان تسلط داشته باشند».

خواب دیدن، کنترل خیال، مکاشفه، معاینه، ارتباط و طی الارض، همه و همه دارای ریاضیات هستند. اگر کسی بخواهد در انسانیت و حرکت به سمت الله پرواز داشته باشد و اوج بگیرد باید ریاضیات آن را رعایت کند. شیطان برای اینکه انسان نتواند به این هدفش برسد اعداد و ارقام را تغییر می‌دهد و ریاضیات را به هم می‌ریزد.

لذا تا انسان یاد نگیرد عدد و ارقام را شناسایی کند نمی‌تواند موفق شود. اگر قدرها (فرمول‌ها) شناسایی شود، قضاها (نتیجه) در اختیار انسان قرار می‌گیرد. قدرها و اندازه‌های خوب، قضاهای خوب را در پی دارد و بحث در مورد شانس و بخت خرافه و بیهوده است.

اگر مکانیزم زندگی ما طوری باشد که به سراغ قدرها و عددهای بد برویم به قضاها و نتیجه بد می‌رسیم.

هر کدام از ائمه عدد و ارقام خاص خودشان را دارند و برای پرواز و ارتباط با آن‌ها باید عدد و ارقامشان را بشناسیم. مثلاً روش ارتباط برقرار کردن با امام حسین «علیه‌السلام» غیر از روش ارتباط با امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» است، حتی در خواب دیدن‌هایشان نیز یکی نیستند.

شیطان برای اینکه ما عدد و ارقام‌ها را شناسایی نکنیم و یا اگر شناسایی کردیم رعایت نکنیم، وسوسه‌هایی را ایجاد می‌کند. البته شیطان فقط پیشنهاد تغییر اعداد را می‌دهد و خودش مستقیماً آن‌ها را دست‌کاری نمی‌کند، برای او مهم نیست که انسان مشروب بخورد و یا نماز بخواند، برای او رعایت نکردن حدود و اعداد مهم است چرا که با تغییر آن‌ها نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد.

سوره ابراهیم آیه 22: «و قال الشیطان لمّا قضی الامر، ان الله وعدکم فاخلفتکم و ما کان لی علیکم من سلطان الا ان دعوتکم فاستجبتم لی فلا تلومونی و لوموا انفسکم ما آنا بمصرخکم و ما انتم بمصرخی انی کفرت بما اشرکتمون من قبلا الظالمین لهم عذاب الیم.»

«و شیطان هنگامی که کار از کار گذشت، می‌گوید: در حقیقت خدا به شما وعده‌ی راست داد، و من هم به شما وعده دادم و با شما خلاف کردم، و مرا بر شما هیچ تسلطی نبود جز این که شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید. پس مرا ملامت نکنید و خود را ملامت کنید. نه من فریادرس شمایم و نه شما فریاد رس منید، پیش­تر هم که مرا در کار خدا شریک می‌نمودید منکر می‌شوم، همانا ستمکاران عذابی پر درد خواهند داشت.»

شیطان در خیلی از چیزها مشارکت می‌کند و شرایط این مشارکت را خود انسان فراهم می‌کند. مثلاً در انعقاد نطفه، در خواب، نماز، زیارت، علم و ... اگر شرایطی پیش بیاید شیطان حتماً مشارکت می‌کند. به فرض فردی مشغول دیدن خواب قشنگی است که یک دفعه بر اثر مشارکت شیطان موضوع خواب، خراب می‌شود. و یا شیطان در هنگام خواب کاری می‌کند که انسان نسبت به نزدیکان خود بدبین شود.

شیطان در حیطه‌هایی که انسان بی‌عقلی می‌کند و اصول و مسلمات را رعایت نمی‌کند و به عدد و ارقام احترام نمی‌گذارد وارد می‌شود و وسوسه ایجاد می‌کند تا اعداد و ارقام را به هم بریزد.

سوره‌ی سبأ آیه 21: «و ما کان له علیهم من سلطان الا لنعلم من یومن بالاخره ممن هو منها فی شک و ربک علی کل شیء حفیظ» «او را بر آن‌ها تسلطی نبود، جز آن که می‌خواستیم کسی را که به آخرت ایمان می‌آورد از کسی که در آن تردید دارد باز شناسیم و پروردگار تو بر هر چیزی نگهبان است.»

خداوند در رحم دنیا فضاهای زیادی برای درمان انسان قرار داده است و نمی‌گذارد مشکل به برزخ کشیده شود.

چون به محض ورود به برزخ دیگر مشکل حل نمی‌شود و درمان باید در بیمارستان برزخ یعنی جهنم صورت پذیرد. خداوند ترجیح می‌دهد یک موجود قبل از اینکه به مرحله‌ی بعد متولد شود در مرحله‌ی قبل درمان شود. در عالم دنیا نیز پزشکان این‌گونه عمل می‌کنند یعنی ترجیح می‌دهند جنین در رحم مادر و قبل از تولد درمان شود تا به رشد طبیعی خود برسد. خداوند شیطان را به سراغ انسان می‌فرستد تا نقاط ضعف و شک و تردیدهایش برملا شود و نسبت به خود شناخت پیدا کند. انسان‌هایی که دچار شک و تردید هستند و اصول و عقایدشان دچار تزلزل است مورد وسوسه‌های شیطان قرار می‌گیرند و با تحصیل معارف رشدی پیدا نخواهند کرد و تنها بر قساوت قلبشان افزوده می‌شود. انسان باید ابتدا اصول و عقایدش را محکم کند و بعد به تحصیل معارف بپردازد. قرآن می‌فرماید شیطان تنها کسانی را وسوسه می‌کند که دچار شک و تردید هستند انسان‌های که بداخلاق، افراد متزلزلی هستند چون اگر اعتقاد داشته باشند با هر بار عصبانیت باید چند سال در جهنم بسوزند، به راحتی عصبانی نمی‌شوند. در اخلاقیات و احکام شیطان به سراغ کسانی می‌آید که اعتقاداتشان ضعیف است. هیچ شک و شبهه و سؤالی بی پاسخ نیست ولی ما به دنبال برطرف کردن آن‌ها نمی‌رویم و در همان جاها دچار خلاء می‌شویم و شیطان آن خلاءها را با وسوسه و خرافه پر می‌کند: «قد ملأ بالوسواس صدرا» انسانی سینه‌اش پر از وسوسه می‌شود که خوب محکمات را نچیده است و برای خرافات جا گذاشته است. سینه‌ای که با حق پر شده باشد جایی برای وسوسه و خرافه نخواهد داشت. (مانند یک لیوان که اگر با آب پر شده باشد دیگر جایی برای هوا ندارد.) و چنین شخص قدرتمند و شاد در دنیا و آخرت زندگی خواهد کرد. اضطراب‌ها، غصه‌ها، تردیدها، احساس پوچی‌ها برای کسانی است که فضای خالی برای شیطان باز می‌کنند. دلشوره های آینده و یا کدورت‌ها و شکست‌ها و گناهان گذشته جلوی حرکت انسان بر روی صراط را می‌گیرد و نمی‌گذارد انسان به سوی بهشت حرکت کند و در نتیجه با اتمام وقت به ته جهنم سقوط می‌کند. انسان باید در حال زندگی کند و فکر کردن درباره‌ی گذشته و آینده را رها کند.

خداوند ابتدا اصل را می‌گوید، سپس زمینه‌هایی را فراهم می‌کند تا ما در آن تمرین کنیم و شبیه خدا شویم. برای مثال برای اینکه ما مزین به اسم حلیم شویم اصل را می‌گوید: «وسوء خلق ذنب لا یغفر» بداخلاقی گناهی است که آمرزیده نمی‌شود.» سپس زمینه‌هایی را فراهم می‌کند تا انسان تمرین کند تا عصبانی نشود و مانند خودش حلیم گردد.

و یا اصل را می‌گوید: «رضی الله فی رضی الوالدی» رضایت خدا در رضایت پدر و مادر است. «فان کانا ظالما» و بعد زمینه‌ی امتحان و تمرین در ظلم را فراهم می‌کند و اگر شکست خوردی، عدد و ارقام به هم می‌خورد. شیطان از شرایط سخت زندگی‌مان استفاده می‌کند تا ما را نسبت به خانواده آسمانی‌مان بدبین کند و عشق به پرواز و بودن با آن‌ها را از ما بگیرد. مثلاً می‌گوید چرا من با وجود اینکه این‌همه دعا کردم، دعایم مستجاب نشد و یا چرا فلانی مسیحی فرزندش شفا پیدا کرد اما امام حسین «علیه‌السلام» فرزند مرا شفا نداد و یا چرا فلان گرفتاری برای من پیش آمد. اینجا همان منطقه شک است که شیطان از طریق آن وارد می‌شود و وسوسه ایجاد می‌کند. اما آیا اگر دعاهای ما مستجاب نشد چیزی از بزرگی و مهربانی و معصومیت خانواده آسمانی‌مان کم می‌شود نه هرگز و این یک اصل است اما شیطان می‌خواهد از طریق عقاید ضعیف ما، ایجاد شبهه کند و اصل و محکمات را زیر سؤال ببرد.

بلاها و گرفتاری‌ها هدیه‌های ارزشمندی از طرف خانواده‌ی آسمانی‌مان هستند تا ما از آن‌ها استفاده کنیم و شبیه خدا شویم. «اگر با دیگرانش بود میلی / چرا ظرف مرا بشکست لیلی».

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed