مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
قیام به حق، قیام لله بوده و استکبار در مقابل حتی یک نفر که بدون ترس و با نیت پیروزی به چنین قیامی بپردازد، ناگزیر از شکست خواهد بود.
نکته اساسی و مهم در خودسازی و فعالیتهای سیاسی اجتماعی این است که حق غیر از باطل است، حق ماندنی و ثابت است و ریشه در فطرت ما دارد؛ انسانها همه بر اساس حق خلق شده و نهادشان بر اساس حق تطبیق و تنظیم شده است. باطل مثل یک اقیانوسی با عمق ده سانت است؛ خیلی عمق ندارد؛ ولی سر و صدای زیادی دارد؛ به محض این که نترسیم و حاضر بشویم به آن حمله و غلبه کنیم، کنار می کشد.
امام علی(علیه السلام) فرمود: «لِلحَقِّ دُولَۀٌ وَ لِلباطِلِ جَولَۀ= حق ماندنی و ثابت است اما باطل رفتنی است»، باطل سرو صدا و جولان داشته و خودنمایی زیادی دارد؛ در حقیقت باطل مثل کف دریاست که خیلی خودش را نشان می دهد؛ مثل موج است که خودش را قوی نشان می دهد؛ اما بعد از چند لحظه از بین میرود؛ آنچه به تعبیر قرآن می ماند، خود اصل آب است که صاف می ماند؛ حق اینطور است؛ چه در نهاد یک نفر و چه در اجتماع، این یک قاعده مهم است. چون حق ماندنی و ثابت است، هرگاه تصمیم بگیرد در برابر باطل بایستد، پیروز خواهد شد؛ اما باطل هر چقدر هم زیاد باشد، مقاومتش بالاخره شکسته می شود. نمی گویم جادرجا از بین می رود، ولی شکسته می شود؛ یعنی حتی اگر یک نفر در مقابل یک عالم استکبار به حق قیام کند، قیامش لله است.
امام راحل خیلی روی آیه «قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى= بگو ای پیامبر من شما را یک موعظه بیشتر نمی کنم و آن این است که برای خدا قیام کنید»، تأکید داشته و می گفت: تنها موعظه خداوند به مردم، در کل قرآن، «قیام لله» است، برای این که قیام غیر لله، قیام حق نیست، آن هم باطل است؛ حتی اگر به ظاهر حقطلبانه باشد. اما قیام لله، قیام برای اصل حق بوده که ماندنی و مؤثر است. وقتی کسی فهمید که حق ماندنی است و برای حق قیام کرد، مطمئن باشد که قیامش حتماً تأثیر خاص خودش را خواهد گذاشت؛ یعنی ممکن نیست کسی اهل حق باشد و علیه استکبار قیام کند و نتواند در سد استکبار تَرَک یا رخنه ایجاد کند و یا حتی سد را بشکند.
بدیهیست که حتی اگر یک ترک هم در سد وارد شود، این به معنای نابودی سد است؛ اما نه الان، بالاخره ترک کار خودش را می کند، مسأله اصلی حمله اول است؛ حملهای که باید بشود و آن ترک را ایجاد کند. در دو جبهه «طبیعت و فطرت»، این نبرد همیشه وجود داشته، مهمترین کار این است که اهل فطرت یا فطرتگراها یاد بگیرند که حمله کنند و نترسند.
اولین اصل و درس مهم در نبرد با مستکبرین و حتی با استکبار درونی خود، یعنی با فرعون درونی خود، این است که نترسیم و پیروزی را دور و محال نبینیم. به محض این که سرش داد بزنیم و در مقابلش بایستیم شکست خوردنش آغاز شده است؛ ممکن است بزنند و حتی بکشند؛ اما اولین نفری که جرأت بکند و جلوی باطل بایستد، قطعاً ابهتش را می شکند، و شکسته شدن ابهت باطل، یعنی ضعیف کردن آن و حتی نابودیش.
ما تجربه مقابله با استکبار و طاغوتها را در جهان چندین بار تکرار کرده ایم؛ هر بار هم یک جمعیت کمی بودیم؛ در مقابل یک امکانات بسیار جهنمی و قوی، خود رسول اکرم(صل الله علیه و آله) وقتی شروع کرد، یک نفر بود و دیدیم که به تنهایی توانست بر دشمنان غلبه کند. این است که قرآن می فرماید:کم من فءة قلیلة، غلبت فءة کثیرة= چه بسیار گروه های قلیل بوده اند که بر گروه های کثیر غلبه کرده اند.
کلیدواژه ها:
آثار استاد