مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
دنیا برای لذت از حیوانیت نیست بلکه برای خلوت و حشر با خدا و لذت از مؤانست با خدا خلق شده است. انسان اگر خودش را به ستون انسانیت ببندد، تما م ارتباط ها ، انتخاب ها ،افکار و رفتار ها یش بر اساس ارتباط با خدا تنظیم می شود .اگر انسان بخواهد رابطه ی خوبی با خدا داشته باشد ، باید برای یاد خدا ، دوستی و انس با خدا اصالت قائل باشد.اصلی ترین برنامه ی زندگی اش را ارتباط گرم و صمیمی با خداوند و پیامبر و آل قرار دهد ، بعد به برنامه های دیگر پرداخته و بقیه ی زندگی اش را تابع این رفاقت کنید
به گزارش منتظران منجی «عج»، در جلسه 4 «یاد خدا»، مورخ 85/7/22 برگزار شد، استاد محمد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن در زیر می آید:
مروری بر آموخته ها
تا اینجا آموختیم که هر فردی در وجودش یک بخش انسانی دارد که می بایست به آن ایمان بیاورد ؛و بپذیرد که او جدای از روح حیوانی و کمالات حیوانی از یک روح انسانی با کمالات ویژه ی خودش برخوردار است . انسان باید کودک عزیز روان را در وجودش کشف کرده و با آن به آرامش دست پیدا کند . دوستش داشته باشد ، با آن انس بگیرد و در صدد رشد و تغذیه آن باشد . چرا که نجات انسان و همچنین نشاط ، آرامش و سلامت او دردنیا و آخرت به میزان شادی و نشاط و سلامت این کودک عزیز روان یعنی بخش انسانی، بستگی دارد . کودک عزیز روان امانتی است که خداوند تبارک و تعالی از وجود خودش در وجود انسان گذاشته است ، و انتظار دارد این کودک را بالغ ، قوی و سالم تحویل دهد . غایت کودک عزیز روان ، مثل خدا شدن است چرا که تنها خوراک آن ، ذکر الله است .
همنشینی با حق تعالی
اولین مسئله این است که انسان بداند معشوقش کجاست و چه طور باید اورا پیدا کند . باید بفهمد که خدا، به انسان از خود ش نزدیک تر است . همین که اراده کند همنشینش می شود .این طورنیست که بعد از ذکر گفتن، مؤانست صورت بگیرد ؛ ذکر خودش مؤانست و مجالست است به شرط وجود معرفت به معانی اذکار . در این صورت به لذت مجالست با معشوق دست پیدا می کند .
ستون حیوانیت و ستون انسانیت
دنیا برای لذت از حیوانیت نیست بلکه برای خلوت و حشر با خدا و لذت از مؤانست با خدا خلق شده است .گاهی انسان خود را به ستون حیوانیت می بندد و رسماً شئونات حیوانی خود را قبول می کند می پذیرد که یک مرد و یا یک زن است ، پدر و مادر است و ...سپس برای اینکه به آرامش برسد و بهتر به حیوانیتش بپردازد ،حس می کند که به عبادت هم نیاز دارد پس در حالی به معنویات می پردازد که نسبت به ستون حیوانیت حالت ارتجاعی دارد . در این حال انسان در حیوانیت تثبیت شده و آنچه به رسمیت می شناسد ،حیوانیت است و یاد خدا تابع شئون حیوانی می شود .
ولی زمانی که ابتدا انسان بپذیردکه نفخه ی خداست و شئونات بخش حیوانی را کنار بگذارد . قبول کند که انسان است و اینها همه فرعیات وجودش است . عملا خودش را به ستون انسانیت بسته است ، یعنی به عنوان یک انسان زندگی می کند ، رفیقش خداست ؛ او،مال خداست (انا لله )؛ مولایش خداست.بعد از این مرحله ی یقین کلیه انتخاب ها ، ارتباط ها ، افکار و رفتارهای انسان بر اساس رابطه با خدا تنظیم و اجرا می گردد.
شرط برقراری رابطه ی خوب با خدا
اگر انسان بخواهد رابطه یخوبی با خدا داشته باشد ، باید برای یاد خدا ، دوستی و انس با خدا اصالت قائل باشد . این اصل زندگی یک انسان حقیقی است که باطن انسانی دارد ؛و اصلی ترین کار زندگی اش رابطه با خداست . این چنین انسانی در کارهایش از خدا و کودک عزیز روانش خرج نمی کند و هرگز به اینها خیانت نکرده تا دنیایش را آباد کند . و با رشد کودک عزیز روان می تواند از زیباترین ، جذاب ترین و شیرین ترین موجود عالم لذت ببرد . از خدا لذت ببرد . ارتباط و رفاقت با ائمه اطهار (علیهم السلام )او را شاد کند .ولی اگر از خدا مایه بگذارد و هرگاه در دنیا کسری داشت از کودک عزیز روان گرفته و به دنیا ببخشد ، رفته رفته کودک عزیز روان ضعیف شده ، و از بین می رود .
خداوند تبارک و تعالی ،دنیا را طوری آفریده است که اگر کسی با خدا رفاقت نداشته باشد ، می بایست به دنبال دنیا بدود و در نهایت تشنه و خسته از دنیا می رود . حضرت رسول (صلی الله علیه و آله ) فرمودند : "هر کسی تشنه و ناکام از دنیا می رود مگر ذاکر الله یعنی همنشین خدا . اگر با دقت، به گذشته توجه کنیم ، در می یابیم که تنها ثروت ما زمانی بوده که با خدا خلوت کرده ایم . ودر لحظه ی مرگ ، بزرگ ترین حسرت انسان این است که آرزو می کند ای کاش با پیامبر خدا و ائمه اطهار (علیم السلام )رفاقت می کرد .
همیشه به خاطر داشته باشید که پیامبر و ائمه اطهار (علیم السلام ) به جایگاه شما در بهشت هم راضی نیستند . ایشان دوست دارند شما را کنار خود داشته باشند و در درجه خودشان قرار بگیرید ، لذا برای اینکه بزرگ شویم ،به ما یاد داده اند که در هر حالی به دنبال مودت شان باشم .
منافات عشق خدا و ذلت
حال که خدا خود ش را برای رفاقت گذاشته است ، چرا ما بهره نبریم . خدا می فرماید : "وقتی یک بنده توبه می کند و با من آشتی می کند ، حال من مثل کسی است که در یک بیابان بی آب و علف به آب و غذا رسیده باشد" . پس با خدایی به این خوبی انسان چرا باید ذلیل و محتاج باشد . بعد از مرگ ،غیر از محبت داشتن و رفاقت با خدای مهربان ،محبت هیچ کس مرا دست گیری نمی کند ،.ما می بایست به عشق خدا به دیگران مهر ورزی کنیم ؛ و نیاز به ذلیل شدن در برابر محبت دیگران نیست .حضرت علی (علیه السلام ) می فرمایند :من هیچ ذلتی را بالاتر از این ندیدم که دلم مشغول کسی باشد که او دلش مشغول من نیست (دلش از من فارغ است).
به اعمال الهی به عنوان یک تکلیف نگاه نکنید ،چون خدا اگر ،اعمالی را واجب کرده است ، به دلیل دوست داشتن انسان بوده ومی خواسته با او رفاقت کند ؛ تا به واسطه این رفاقت به کسی احتیاج پیدا نکند وذلیل و خوارنشود .این در حالیست که خود خدا نه به انسان و نه به محبت او احتیاج ندارد."ان الله غنی عن العالمین " .
توصیه استاد
از این پس تصمیم بگیریم ، اصلی ترین برنامه ی زندگی مان را ارتباط گرم و صمیمی با خداوند و پیامبر و آل قرار دهیم ،زندگی مان را وقف اینان کنیم و بعد به برنامه های دیگر بپردازیم ؛ و بقیه ی زندگی مان را تابع این رفاقت کنیم .در این صورت دنیا هم برایمان بهشت می شود . اگر جایی، انتخاب ها ، ارتباط ها ، افکار و رفتارمان خلاف این رفاقت ها بود ، دست از آنها برداریم .
مطالب بیشتر:
کلیدواژه ها:
آثار استاد