مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
دوست خوب یعنی در صورت نیاز از تو حمایت کند. به فرموده امیرالمومنین علی (علیهم السلام) دوست خوب کسی است که اگر به او نیاز داشتی در نزد او ذلیل و خوار نشوی؛ یعنی شخصیتت را حفظ کند و با یک نگاه انسانی نیازت را برآورده کند.
به گزارش منتظران منجی «عج»، در جلسه 425 «خانواده آسمانی » مورخ 94/12/20 ، استاد محمد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن در زیر می آید:
دوستانی که تو را به خاطر خدا، توبیخ و مؤاخذه میکنند ...
در مباحث شناخت ویژگیهای بهترین همنشینان، به روایت زیر رسیدیم؛ امیرمؤمنان (علیهالسلام) میفرمایند: «خَیرُ إخوانِكَ مَن عَنَّفَكَ فی طاعَةِ اللّه ِ سُبحانَهُ؛ بهترین برادر تو کسی است که تو را در راه طاعت خداوند توبیخ کند».
همهی انسان ها به دلیل، حبّ ذات در وجودشان، خودشان را دوست دارند و یا به عبارت دیگر عاشق خودشان هستند. البته نکتهی مهمی در این جمله مستتر است، اینکه هر انسان، چه برداشتی از «خودش» دارد و یا خودش را چگونه، معنا میکند.
میدانیم که تمام خروجیهای انسان در زندگیاش (تصمیمها، انتخابها، ارتباطات و تنظیم افکارش) تابع دو عامل زیر است؛
1- نگاه به خودش 2- احساس به خودش
در بخش احساس، همهی انسان ها حبّ ذات داشته و خودشان را دوست دارند، امّا این احساس، تابعِ نگاه آنها به خودشان است. بنابراین نوع عشقِ انسانها به خودشان، براساس نوع نگاهِ آنها به خودشان تغییر میکند. اگر کسی فقط خودش را منحصر در بخشهای جمادی و گیاهی دیده و به همین اندازه، عاشق خودش باشد، تمام خروجیهای او نیز در همین محدوده، رنگ گرفته و شکل مییابند. یا اگر کسی، خودش را، تنها بعنوان یک آقا و یک خانم، معنا کرد (در بخش حیوانی متوقف شد)؛ تمام تصمیمگیریها، انتخابها، ارتباطات و افکارش نیز منحصر به همین بخش خواهد بود.
گاهی، سطحِ نگاهِ انسان از مراتب جمادی، گیاهی و حیوانی بالاتر رفته و او در بخش عقلانی نیز، خودش را معنا میکند، در این صورت به دنبال مطالعاتِ علمی رفته و به نیاز بخش عقلانی خود، پاسخ مثبت میدهد.
امّا تنها دریک صورت است که کسی میتواند خودش را به معنای حقیقی و درست، شناخته و براساس این نگاه دست به انتخاب و ارتباط و ... بزند. تنها زمانی که انسان بخش فوق عقلانی خود را کشف کرده، و به تمام بخشهای دیگرش، از دریچهی این بخش بنگرد؛ حتماً حتماً به بلندای ابدیت عاشق خودش خواهد شد. چنین انسانی، اصالتِ وجودش را به بخش فوق عقلانیاش (انسانیاش) اختصاص داده و به بقیهی بخشها به عنوان ابزاری در جهت رشد و ارتقای این بخش مینگرند. او در تمام مراحل زندگیاش (ازدواج، انتخاب شغل، انتخاب دوست،انتخاب محل سفر، نوع پوشش، نوع رفتار، خوردنیها، شنیدنیها و ...) اول به بخش انسانیاش اصالت داده و حول محور این بخش، دست به انتخاب میزند.
او حتی در انتخاب علومی که برای مطالعه بر میگزیند، بخش انسانیاش را در نظر میگیرد؛ یعنی علومی را انتخاب میکند، که بواسطهی آنها قادر به رشد بخش انسانی و نزدیک شدن به هدف خلقتش باشد.
این روایت حضرتِ امیر را تنها کسی درک میکند، که به بلوغ بخش فوق عقلانی رسیده و خودش را با نگاه الله (نگاهِ انسانی) ارزیابی میکند. چنین کسی، دائماً به دنبال همنشینی میگردد که اگر در حال دور شدن از آغوش الله، است، با تلنگرها و توبیخهای گاه و بیگاهش، او را از منحرف شدن از مسیر بندگی باز داشته و به جریانِ حرکتش به سوی الله، سرعت ببخشد.
دوست حقیقی که مورد تأیید خداوند است، کسی است که؛ انسان را به بلندای ابدیت دوست داشته و او را در جهت تشبّه به الله و نیل به هدف خقلتش، یاری نماید. ثروت حقیقی یک انسان، به داشتنِ چنین دوستانی در زندگی است، نه به تعدادِ دوستانی که شاید از نظر آماری، زیاد باشند، امّا در نگاهِ اهل آسمان، انسان هایی فقیر و بیارزش محسوب میشوند.
به روایت زیر دقت کنید؛
در فرمایش دیگری از ایشان آمده: «خَیرُ الإِخوانِ مَن لَم تَكُن عَلَى الدُّنیا اُخُوَّتُهُ؛ بهترین برادران تو، کسی است که دوستیاش با تو، براساس نیازهای دنیاییاش نباشند.
دوستانی که انسان را به خاطر انسانیاش، دوست داشته و به او به بلندای جاودانگی، نگاه میکنند، ثروت حقیقیِ او هم در این دنیا و هم در آخرت هستند.
«خَیرُ إخْوانِك مَن كثُرَ إغْضابُهُ لكَ فی الحقِّ؛ بهترین برادران تو کسی است که در راه حق، زیاد با تو غضب میکند»
طبق این روایت کاملاً مشخص است که؛
چنین دوستانی به محض اینکه رفقای خود را در معرض خطر میبینند، با انواع تلنگرها از جمله (اخم و غضب)، آنها را به مسیر حق باز میگردانند. چنین کسانی بیشتر از آنکه، با تملق و چاپلوسی بخواهند، دل دیگران را بدست آورند یا منتظر تملق دیگران باشد؛ سعی میکند با جدیّت خودشان و دیگران را به سمت نور، با سرعت و سبقت پیش ببرند.
«خَیرُ الإِخوانِ أقَلُّهُم مُصانَعَةً فِی النَّصیحَةِ؛ بهترین برادران تو کسی است که در خیرخواهیاش، کمتر تملق و چاپلوسی میکند».
طبق این روایت؛ اساساً کسی که در حرکت به سمت الله جدی است؛ نیاز به تشکر، تملق و چاپلوسی کسی ندارد. او اگر کمالی هم در درونش هست، آن را از خدا میداند. لذا نه منتظر تملق کسی است و نه خودش تملق گویِ دیگران میشود؛ او تنها به دنبال تأیید نگاهِ اهل آسمان است، هم برای خودش، هم برای دیگران ...
دوستان کم توقع، بهترین دوستانند...
امیر کلام در فرمایش دیگری فرمودند: «خَیرُ الإِخوانِ مَن لَم یَكُن عَلى إخوانِهِ مُستَقصِیا؛ بهترین برادران کسی است که از برادرانش، پرتوقع نباشند».
فراموش نکنیم که؛
توقعِ از دیگران، یک ضعف محسوب میشود. توقع، صفّت ناپسندی است؛ هم از دیگران و هم از خدا، توقع از دیگران، ثابت میکند، که رفاقتِ ما با آنان، براساس نیازهایمان بوده است، نه حولِ محورِ الله.
کسانی که از سر طمع، عبادت میکنند. یا به دنبال حاجت، به زیارات میروند، نیز مشمولِ همین مسئله هستند. البته طلب کردن حاجات از اهل آسمان، عیب نیست. اما توقع داشتن، حتی از اهل آسمان نیز ضعف بزرگی است. فراموش نکنیم که «توقع» انسان را از توحید جدا کرده و به «شرک» مبتلا میکند.
عبادت کردن تنها از سر عاشقی است که انسان را به مقام بندگی میرساند... یادمان باشد که لطفِ دیگران را بپذیریم؛ اما توقعِ لطف و محبت از کسی نداشته باشیم؛
زیرا توقع، توکل را از انسان سلب میکند، زیرا انسان از امداد گرفتنِ از اهل آسمان بازمانده و بابِ خیراتِ غیب را به رویمان میبندد.
مراقب باشیم که مهربانیها و دوستیهای ما به دیگران، تابعِ توقعمان نباشد! چنین مهربانیهایی اساساً در نگاه خداوند، ارزشی نخواهد داشت. امیر کلام (علیهالسلام) میفرمایند: بهترین برادرانِ تو، کسی است که اگر به او نیازمند شدی، از ارزشت در نزد او کم نشود.
والحمدلله رب العالمین
کلیدواژه ها:
آثار استاد