مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
مسئله یقین و اعتقاد مسئله ی فوق العاده مهم است و اکسیر عظیمی است در نماز که باعث می شود دلت برای آن تنگ شود، و حتی موقع ایستادن سر سجاده نمی خواهی از آن جدا شوی. لذا اگر کسی یقین داشت با نماز قدرت پیدا می کند.
ادامه شرح زیارتنامه حضرت معصومه (سلام الله علیها)
«وَ عَلی یَقینِ ما اَتی بِهِ مُحَمَّدٍ وَ بِهِ راضٍ، نَطلَبُ بِذلِکَ وَجهَکَ یا کَریم؛ و بر یقین و اعتقاد به آنچه که پیامبر آورده است به آن راضی هستم. خدایا من به دنبال جلب نگاه تو هستم؛ ای کریم».
یقین؛ عامل سبقت انسان برای معیت با اهل بیت
اعلامِ یقین درونی، در هنگامِ ملاقاتِ حضرت معصومه (سلاماللهعلیها)، در حقیقت پشت پا زدن به تمام تنبلیها، سستیها، هادیها، مقاومتها، تندیها و ... است، به طوری که انسان نه تنها یقین خود را اعلام میکند؛ بلکه رضایت خود را نیز از این انتساب، فریاد میزند.
انسانها از آنجا که بینهایتطلب هستند، همیشه عالیترین مقاماتی را که میشناسند، طلب میکنند. تصور کنیم زمانی که وارد بهشت میشویم، و چشمان ما، به روی دلبرِ اهلبیت و اولیای الهی باز میشود. آنجاست که آرزو میکنیم کاش ما با آنها باشیم و همدرجهی آنها تا ابد به همنشینیشان نائل شویم و این مقام حاصل نمیشود مگر آنکه نفس ما به آن مقدار وسعت یافته باشد.
«وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا ۖ وَكَانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُونَ؛ تا سرانجام خدا صادقان را به سبب صدقشان پاداش دهد، و منافقان را اگر بخواهد عذاب کند یا [اگر توبه کنند] توبه آنان را بپذیرد زیرا خدا همواره بسیار آمرزنده و مهربان است». (سوره سجده، آیه 24).
خداوند اهل بیت (علیهم السلام) را، امامان و پیشوایانی برای ما قرار داده است که به امر خداوند، مسئولیت هدایت ما را بر عهده دارند. این مقام، به سبب صبر و یقین به آنان اعطا گشته است.
بنابراین دو ویژگیِ اصلی ما، صبر و یقین است. و آنچه که نفس انسان را برای تشبه به امامان و پیشوایان ما آمادهتر میکند، و امکان همراهی و همدرجهای با آنان را در آخرت به ما میدهد، رشد و پیشرفت ما در این دو صفت (صبر و یقین) است.
این دو صفت، در مسیر تشبّه به اهل بیت، دو عامل بسیار مهم در سرعت گرفتن و سبقت گرفتن انسان میباشند. هر چقدر صبر و یقین انسان بیشتر میشود، میزان قرب او به اهل بیت (امامان او) نیز بیشتر خواهد بود.
یقین در آیینهی روایات
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند:
«ألاَ إنّ النّاسَ لَم یُؤتَوا فی الدُّنیا شَیئا خَیرا مِن الیَقینِ و العافِیَةِ، فاسألُوهُما اللّه؛ بدانید! که در دنیا چیزی بهتر و گرانبهاتر از یقین و عافیت به مردم داده نشده است. آنها را از خداوند طلب کنید».
عافیت به معنای ضد ضربه شدن و در امان بودن است. و این مسئله بقدری ارزشمند است که بسیاری از روایات تأکید کردهاند که یقین و عافیت را با هم از خداوند طلب کنید.
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) فرمودند:
«مَا أَعْظَمَ سَعَادَةُ مَنْ بُوشِرَ قَلْبُهُ بِبَرْدِ الْیَقِینِ؛ چه سعادتِ عظیمی دارد کسی که دلش با خنکای یقین همراه است».
این روایت نشان میدهد که یقین، اضطرابها و ترسهای قلب انسان را فرو مینشاند، و قلب او را آرام و خنک نگه میدارد. بنابراین میتوان گفت که یقین، انسان را در برابر حملههای جلو شیطان و حملههای عقبِ او، ضد ضربه میکند. کسی که به صفت یقین مزیّن شده است، نگران آینده و مسائل آن نیست. دلشورههای آینده در انسانِ متدین، نشانهی ضعف یقین در اوست.
نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «خَیْرَ مَا أُلْقِیَ فِی الْقَلْبِ الْیَقِینُ؛ الیقین؛ بهترین چیزی که به قلب انسان القاء میشود، یقین است».
بنابراین، یقین از سوی خداوند به قلب انسان نازل میشود. اینکه شهدای ما یک شبه، ره صد ساله را رفتند، تنها و تنها بواسطهی یقین قلبی شان بود. وظیفه ما در دنیا آماده نمودن بستر دلمان، برای نزول یقین در آن است.
«مَـنْ أَیْقَــنَ أَفْلَــحَ؛ هر که به یقین رسید، رستگار خواهد شد.»
در اینجا اصلاً از عباراتِ احتمال مثل (لعلّ) استفاده نشده است. و این قطعیتِ کلام، نشان میدهد که یقین، عامل قطعی و حتمی سعادت انسان است.
با یقین، قلبی قدرتمند و محکم، بساز!
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در وصیت خود به امام حسن (که در حقیقت انتقال عصارهی تجربه، علم، ایمان، بصیرت و ... تمام عمرشان بود) میفرمایند:
«أحْیِ قَلبَكَ بالمَوعِظَةِ و أمِتْهُ بالزَّهادَةِ وَ قَوِّهِ بِالْیَقینِ؛ قلبت (بخش انسانی) را با موعظه، احیاء کن، و آن را (بخش طبیعی) با زهد نابود نما، و بوسیلهی یقین، آن را قوی و محکم بگردان».
انسانهایی که در فضاهای موعظه رفت و آمد نمیکنند، دل مرده و غمگین هستند. امّا کسانی که به دنبال موعظه هستند، دائماً قلب خود را با ابدیت و با ریشههای حقیقیشان (محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین) پیوند داده و لحظه به لحظه بر میزان انس خود با غیب میافزایند. قطعِ ارتباط با مراکز موعظه، قلب را نابود میکند، بطوری که لحظه به لحظه از یاد آخرت و موطنِ بازگشت دورتر شده و حیاتِ انسانیاش را فراموش میکند.
زهدِ در نعمات دنیایی، بخش طبیعیِ وجود انسان را از طغیان و غلبه باز داشته و سبب رشدِ بخشِ انسانی او میگردد.
یقین؛ عاملِ اصلیِ قدرت گرفتنِ قلب میباشد. خالی از لطف نیست که بدانیم، یقین، حتی قلبِ ماهیچهای و فیزیکی انسان را نیز آرام و قدرتمند میکند. زیرا سطح هیجانات و اضطرابهای آن را کاهش میدهد، چه رسد به قلبِ انسانی.
یقین جلوی فشارها، اضطرابها، چشم و همچشمیها، احساسِ تحقیرها، احساس باختنها، و ... را از انسان میگیرد. یقین، هرگز نمیگذارد از دینداریات شرمسار و خجلت زده باشی. اکسیر عظیمی است که تو را به عزتِ ابدی خواهد رساند. آرام و شاد در دنیا ... و آرام و شاد در آخرت ...
فراموش نکنیم که ما به غایتِ نهاییمان نخواهیم رسید، مگر با یقین؛
«بِالیَقینِ تُدرَكُ الغایَةُ القُصوى...؛ یقین؛ تو را از فتنهها در امان میدارد!».
اینکه میبینیم، گاه شخصی بعد از بیست سال، دینداری، با یک مسافرت، تغییر شغل، تغییر محل زندگی و ... تغییر مسیر داده و سبک دیگری را بر میگزیند؛ همه و همه به این دلیل است که شخص اساساً، از همان ابتدا، با یقین، به دینداری تن نداده است.
یقین را به هر قلبی، نازل نکردهاند! رستگاران، اهل یقینند
در میان میلیاردها انسان در روی زمین، انسانهای کمی، به یقین رسیده و نفسشان اطمینان پیدا میکند. چنین کسانی لحظهای احساس پوچی نمیکنند، بلکه همیشه قدرتمند و با عزت به سمت هدف نهایی خود حرکت میکنند.
اهل یقین رستگارانند!
نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «لاعِلمَ إِلاَّ بالنّیه؛ و لا عِبادَةَ الّا بِیَقینٍ؛ هیچ عملی نیست، مگر آنکه با نیتش سنجیده میشود، و هیچ عبادتی، مگر آنکه با یقین ارزش مییابد».
علت اینکه عباداتِ ما، جلوی گناهانِ ما را نمیگیرد، و توانِ نورانی کردن قلب ما را ندارد، فقط و فقط عدم یقین ما در انجام عبادات میباشد. تنها عبادتی انسان را به فلاح (رستگاری) میرساند، که از روی یقین انجام شود.
ذوقزدگی و شعف در هنگام عبادت، از علائم اهل یقین است، همانان که ایستادن روی سجادهی عشق را خوشبختی میدانند. همانان که درک میکنند زیباترین لحظهی عمرشان، لحظههای ملاقاتشان با الله در نماز است. همانان که همکلامی و رفت و آمد با چهارده معصوم در روز، سرمایههای مستکنندهی عمرشان است. همانان که خوبشان نیز از عبادات اهل شک، بیشتر میارزد؛
«نومٌ علی الیقین، خیر من صلاه فی شک... ؛ چند دقیقه، خوابیدنِ با یقین، بسیار تأثیرگذارتر، رشددهندهتر و پربارتر از نمازگزاردن با شک و تردید است».
یقین = تصدیق
کسی از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسید؛ یا رسول الله، ایمان چیست؟
ایشان فرمودند: «اَلإخلاص».
سپس سؤال کرد؛ یقین چیست؟
ایشان فرمودند: «التّصدیق».
آیا ما اهل یقین هستیم؟
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) اسلام را در یک جمله معنا کردهاند؛
«الإِسْلامُ هُوَ التَّسْلِیمُ، وَ التَّسْلِیمُ هُوَ الْیَقِینُ، وَ الْیَقِینُ هُوَ التَّصْدِیقُ، وَ التَّصْدِیقُ هُوَ الإِقْرارُ، وَ الإِقْرارُ هُوَ الأَداءُ وَ الأَداءُ هُوَ الْعَمَل؛ اسلام همان اطاعت محض است. و این اطاعت، همان نشانهی یقین است. و یقین، تصدیقِ حق است و تصدیق؛ اعتراف و اقرار به زبان است. و اقرار، انسان را به اداء وادار میکند، و اداء همان عمل است».
در اسلام از ما خواستهاند که حق را تصدیق کرده و به زبان و با صدای بلند اقرار کنیم. اقرار، قلب را قدرتمند میکند و به روح نشاط میبخشد. کمی اذان و اقامهی نماز را با دقت بیشتری ادا کنیم، و بیندیشیم آیا این عبارات، از قلبِ ما بیرون میآید یا نه؟
اگر انسان، به چیزی اقرار کرد، باید آن را به عملِ خویش بکشاند.
از انتظار امام زمان حرف زدن، کجا و به انتظار رسیدنِ در عمل، کجا؟!
دعای فرج خواندنِ تنها، کجا و وقف امام زمان شدن، کجا؟!
نشستن و دم از انتظار زدن کجا و خستگی و عرق ریختن برای امام زمان کجا؟!
آیا با خودمان فکر کردهایم، الان امام زمان از ما چه میخواهد؟!
آیا فکر کردهایم الان چه کاری از دست ما بر میآید که باید به خاطرش، کمی بقیهی فعالیت هایمان را محدود کنیم؟!
همین فکر کردنها، برنامهریزی کردنها و دویدنها برای رسیدن لحظهی با شکوه ظهور، برخاسته از یقینِ منتظران است.
ان شاءالله در جلسه آینده پیرامون، طلب رضایت الله، بحث خواهیم کرد.
مطالب بیشتر:
کلیدواژه ها:
آثار استاد