مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
قرب برای کسی حاصل میشود، که میان او و خداوند مشکلی وجود نداشته باشد، و کاملاً راضی و مطیع در برابر ربّ عظیم خود، تسلیم شود. ممکن نیست خداوند در ذهن کسی زیر سؤال باشد، اما او بتواند مسیر قرب را بپیماید. تنها کسی قادر به طیّ این مسیر است که با یقین و کامل به هدف، و بدون شک و تردید در مسیر گام بردارد.
ادامه شرح زیارتنامه حضرت معصومه (سلام الله علیها)
«أتقرب إلی الله بحبّکم و البرائه من أعدائکم...»
آموختیم که حبّ و برائت دوتا از عوامل اساسی در مسیر قرب به الله هستند. اساساً تمام قیمت و شرافت یک انسان به میزان قرب او به خداوند است. به طوری که وقتی پای قرب به میان میآید، هیچ ملاکِ خیرِ دیگری باقی نمیماند. تمام اعمال صالح انسان، زیارات، عبادات، کسب علم و ... در او همه مقدمهی رسیدن او به قُرب هستند و اگر به چنین هدفی خاتمه نیابند، قطعاً فاقد ارزش خواهند بود.
دنیا برای همه انسانها، مانند یک میدان مسابقه برای رسیدن به قرب است. در این میدان، گروهی خواهند باخت، و گروهی به نتیجه رسیده و به ربّ حقیقی خود مقرّب (شبیه) میگردند.
رمز تقرّب به خداوند، در میزان شباهت انسان به اوست. هر چه انسان کمالات و صفات بیشتری را از خداوند دریافت کرده و در خود تجلی میدهد، به او شبیهتر و در نتیجه مقربتر میگردد.
بر تمام انسانها، واجب است، تمام ارتباطات و فعالیتهای خود را به گونهای تنظیم کنند، که از لا به لای این امور، دائماً به سمت شباهت به الله و قرب به او پیش بروند. فراموش نکنیم که اگر انواع فعالیتهای ما در زندگی، به چنین نتیجهای ختم نشوند، ما دائماً در حال سعی بیهوده بوده و ظاهری از دینداری به دوش میکشیم، بطوریکه به هیچ نتیجه و هدفی نائل میشویم.
هر انسان، باید ساعتها در خود اندیشیده و دائماً از خودش سؤال کند، آیا من در حال شبیه شدن به الله هستم یا نه؟ آیا سبک زندگی من (چه مذهبی، چه غیر مذهبی) مرا به سوی قرب پیش میبرد یا نه؟...
و بعد از این سؤالات، باید به دنبال تغییراتی در سبک زندگیاش باشد که موانع او در مسیرش به سمت قرب هستند.
از سویی همه ما از زمان مرگ خود بیخبریم. حسرت عظیمی در انتظارمان خواهد بود، اگر چنین هدفی را جدی نگرفته و به ناگاه به زمان خاتمه زندگیمان نزدیک شویم. در آنصورت، دیگر زمانی برای جبران این خسارت نخواهیم داشت.
باید روزها و ساعتها برای بررسی میزان قرب خودمان خلوت کنیم... تا دیر نشده، معایب حرکتمان را یافته و آن را جبران کنیم.
در جلسه گذشته آموختیم که عشق و برائت دو بال مؤمن برای رسیدن به قرب هستند. اگر واقعاً عاشق الله و اهل آسمان هستیم، باید از دشمنان الله و سبک زندگی آنان فاصله بگیریم تا بتوانیم مسیر قرب (شباهت) به الله را طی کنیم.
«والتّسلیم إلی الله راضیاً به ...»
قرب برای کسی حاصل میشود، که میان او و خداوند مشکلی وجود نداشته باشد، و کاملاً راضی و مطیع در برابر ربّ عظیم خود، تسلیم شود. ممکن نیست خداوند در ذهن کسی زیر سؤال باشد، اما او بتواند مسیر قرب را بپیماید. تنها کسی قادر به طیّ این مسیر است که با یقین و کامل به هدف، و بدون شک و تردید در مسیر گام بردارد.
«اوحی الله تعالی إلی داود علیه السلام»
«تریدُ و أرید، و انّما یکونُ ما أُرید، فأن سلّمت لما أرید، کفیتک ما ترید و إن لم تسلّم ما أرید أتبعک ما ترید ثمّ لا یکون الّا ما ارید...»
تو چیزهایی را میخواهی، و من نیز چیزهایی را... ولی در آخر همان چیزی میشود که من میخواهم، اگر تو در برابر خواسته من تسلیم باشی، من خواستههای تو را کفایت خواهم کرد. و اگر در مقابل خواسته من تسلیم نباشی، تو را در تمام آرزوهایت به زحمت میاندازم، اما آخرش هم همان میشود که من میخواهم.
تسلیم در برابر خواستههای الهی، نشانهی اوج بلوغ و قوّت عقلی یک انسان است. این انسان، یقین دارد که الله او را بهتر از خودش میشناسد، بیشتر از خودش دوست دارد، از او بینیاز است و او را برای تشبّه و تقرّب به خودش آفریده است. لذا براحتی در برابر او تسلیم شده و از سبک زندگی الهی برای رسیدن به قرب، با رضایت کامل پیروی میکنند.
تسلیم، مانند یک کاتالیزور عمل کرده و انسان را با سرعتِ بیشتری به مقصد میرساند.
امام باقر «علیهالسلام» میفرمایند:
«أحقّ من خَلَقَ الله و التّسلیم لما قضی الله، من عرَفَ الله...»
سزاوارترین انسان در میان مخلوقات خداوند، برای تسلیم در برابر قضای خداوند کسی است که او را میشناسد.
بنابراین ولایت، معرفت الله است که انسان را به تسلیم میرساند. اساساً عدم شناخت الله، علت اصلی تمام تنبلیها و کسالتهای انسانی است. کسی که به معرفت الله میرسد، آنقدر عاشق میشود که براحتی بر تمام خستگیها و فشارها و کسالتهایش غلبه کرده و برای نزدیکتر شدن به معشوقش با رضایت کامل، از ربّ عظیم خود پیروی میکند.
نبی اکرم «صلیاللهعلیهو آله و سلم» میفرمایند:
«یا عبادالله، أنتم کالمرضی و رب العالمین کالطیب، فصّلاح المرضی، فی ما یعلمه الطیّب، و تدبیرهُ به، لا فی ما یشتهیه المریض، و یقتره، ألا فسلّموا لله أمره، تکونوا من الفائزین»
ای بندگان خداوند، شما چونان مریض هستید و خداوند مانند طبیب. و صلاح مریض، در آن چیزی است که طبیب میداند و برایش تدبیر میکند، نه در آنچه مریض اشتها دارد و به خداوند پیشنهاد میدهد. تسلیم امر خدا باشید، تا رستگار شوید.
از یک انسان تسلیم، هرگز کلمهی «ای کاش» شنیده نمیشود. او هر اتفاق، حادثه، و ... را خیر محض از سوی خداوند میداند. لذا در تمام شرایط شاد و آرام است، چون یقین دارد که انتهای هر اتفاقی برای او حتماً به خیر منتهی میگردد. او تمام از دست دادنهایش را پساندازی برای زندگی ابدیاش میداند، و هرگز به خاطر آنها غصه نمیخورد. پیامبر اکرم «صلیاللهعلیهو آله و سلم» میفرمایند:
«لو تعلمون ما ذُخِرَ لکم، ما حزنتم علی ما ذویِ عنکم»
شما اگر میدانستید که برای شما چه چیزهایی ذخیره شده، هرگز بخاطر آنچه که به شما ندادهاند، غصه نمیخورید.
تسلیم یعنی اینکه انسان میفهمد خدا با او چه کار میکند. لذا هرگز آرامشش را به خاطر آنچه که برایش پیش میآید، از دست نمیدهد. در ظلّ این وقار و آرامش است که انسان قادر است مسیر قرب را طی کند، در غیر اینصورت، حرکت او به نتیجه نخواهد رسید.
عاشقم بر لطف و بر قهرت به جدّ ای عجب، من عاشق این هر دو ضدّ
هزاران بار ممنون به خاطر همه چیز ...
مطالب بیشتر:
مجموعه سخنرانی های استاد محمد شجاعی
مجموعه کتابهای استاد محمد شجاعی
والحمدلله رب العالمین
کلیدواژه ها:
آثار استاد