مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
على كورانى ، ترجمه: عباس جلالى
قبل از پیروزى انقلاب اسلامى ایران، كشور ایران در تصور غربیها پایگاهى حیاتى، آن هم در مرز شوروى و در قلب جهان اسلام به حساب مىآمد و از دیدگاه مسلمانها كشورى اسلامى و اصیل به شمار مىرفت كه «شاه» سر سپرده غرب و همپیمان اسرائیل بر آن حكومت مىكرد و براى خوش خدمتى به اربابانش، كشورش را دربست در اختیار و خدمت آنان قرار داده بود.
علاوه بر آنچه كه در تصور دیگران بود، در ذهن یك فرد شیعه مانند من، كشورى بود كه در آن مرقد مطهر امام رضا، علیهالسلام، و حوزه علمیه قم وجود داشت، كشورى داراى تاریخى اصیل و ریشهدار در تشیع و علما و اندیشمندان شیعه و تالیفات گرانبها، زمانى كه به روایات وارده در خصوص مدح و ستایش ایرانیان بر مىخوریم و آنها را بررسى مىكنیم، به یكدیگر مىگوییم: این روایات مانند روایتهایى است كه مدح و ستایش و یا مذمت اهل یمن، و یا بنى خزاعه را مىنماید. از این رو هر روایتى كه مدح و ستایش و یا مذمت گروهها و قبیلهها و بعضى كشورها را در بر دارد، نمىتواند بدون اشكال باشد. گرچه این روایات صحیح و درست مىباشند، اما مربوط به تاریخ گذشته و احوال مختلف ملتهاى صدر اسلام و قرنهاى اولیه آن است.
این طرز فكر رایجبین ما بود، كه امت اسلامى در حالتى جاهلانه، فرمانبردار سلطه كفر جهانى و نوكران اوست، در بین ملتها هیچ یك بر دیگرى برترى ندارد و چه بسا همین ایرانیان مورد بحث، بدتر از سایر ملتها بودهاند، به دلیل اینكه آنان طرفداران تمدنى كفر آمیز و برترى جوییهاى ملى و نژادى بودهاند كه سر سپردگانى چون شاه و اربابان غربىاش براى ایجاد چنین تز و طرز فكرى و تربیت مردم ایران، بر همین روش پافشارى مىكردند.
... تا اینكه پیروزى انقلاب اسلامى در ایران، مسلمانان را در سطح جهان غافلگیر كرد و قلبهاى غمگین آنان را چنان از خوشحالى و شادى سرشار نمود كه در قرنهاى گذشته بىسابقه بود، بلكه بالاتر، آنان تصور چنین پیروزى را نداشتند. این سرور و خوشحالى همه كشورها و ملتهاى مسلمان را در بر گرفت، از جمله مظاهر خوشحالى مردم، این بود كه همهجا صحبت از فضل و برترى ایرانیان و طرفداران سلمان فارسى بود، بطور مثال، یكى از صدها عنوانى كه در غرب و شرق جهان اسلام منتشر و پخش شد، عنوان و تیتر مجله تونسى «شناخت» بود كه در آن آمده بود: «پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، ایرانیان را جهت رهبرى امت اسلامى برمىگزیند» این نوشتهها، خاطرات ما را درباره ایرانیان تجدید كرد و دریافتیم روایاتى كه از پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، درباره آنان وارد شده است تنها مربوط به تاریخ گذشته آنها نبوده، بلكه ارتباط به آینده نیز دارد...
ما با مراجعه به منابع و تفسیر و بررسى روایات مربوط به ایرانیان، به این نتیجه رسیدیم كه این روایات و اخبار بیش از آنكه مربوط به گذشته باشد، مربوط به آینده است و جالب اینكه اینگونه روایات در منابع حدیث اهل سنتبیشتر از شیعه وجود دارد.
چه مىتوان كرد، زمانى كه در روایات مربوط به حضرت مهدى، علیهالسلام، و زمینه سازى حكومت آن بزرگوار، ایرانیان و یمنیها داراى سهم بسزایى بوده و كسانى هستند كه به مقام ایجاد زمینه مناسب براى ظهور آن حضرت و شركت در نهضت وى نائل مىشوند... و همچنین افراد شایستهاى از مصر و مؤمنانى حقیقى از شام و گروههایى از عراق... نیز از این فیض بهرهمند مىشوند و همینطور سایر دوستداران آن حضرت كه در گوشه و كنار جهان اسلام پراكنده هستند، از این موهبتبرخوردار مىشوند، بلكه آنان از یاران ویژه و وزرا و مشاورین آن حضرت، ارواحنافداه، مىباشند.
ما اینك، روایاتى را كه پیرامون ایرانیان بطور عموم وارد شده است مورد بررسى قرار داده و سپس به نقش آنان در زمان ظهور مىپردازیم.
آیات و اخبار در ستایش ایرانیان
روایاتى كه درباره ایرانیان پیرامون آیاتى كه تفسیر به ایرانیان شده وارد گردیده است، تحت این نه عنوان است:
الف. طرفداران سلمان فارسى
ب. اهل مشرق زمین
ج. اهل خراسان
د. یاران درفشهاى سیاه
ه. فارسیان و. سرخ رویان
ز. فرزندان سرخرویان
ح. اهل قلم
ط. اهل طالقان.
البته خواهید دید كه غالبا مراد از این عناوین یكى است، اخبار دیگرى نیز وجود دارد كه با عبارتهاى دیگرى از آنان یاد كرده است.
1. در تفسیر قول خداى سبحان: «ها انتم هولاء تدعون لتنفقوا فى سبیلالله فمنكم من یبخل و من یبخل فانما یبخل عن نفسه والله الغنى وانتمالفقراء و ان تتولوا بستبدل قوما غیركم ثم لایكونوا امثالكم». (1)
اینك شما كسانى هستید كه فراخوانده مىشوید تا در راه خدا انفاق كنید، برخى از شما در انفاق بخل مىورزد و كسى كه بخل مىكند و خداوند بىنیاز است و شما نیازمندید و اگر روگردان شوید خداوند گروهى را غیر از شما جایگزینتان مىنماید و آنان مثل شما نیستند.
صاحب كشاف نقل كرده كه از پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، درباره كلمه «قوم» كه در آیه شریفه آمده استسؤال شد. سلمان فارسى نزدیك پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، نشسته بود آن حضرت با دست مبارك خود به ران پاى سلمان زد و فرمود:
«به خدایى كه جان من در دست و قدرت اوست، اگر ایمان به كهكشانها بستگى داشته باشد مردانى از فارس به آن دست مىیابند.» (2)
به نقل صاحب «مجمعالبیان» از امام باقر، علیهالسلام، روایتشده كه فرمود:
«اى اعراب، اگر روى برگردانید، خداوند گروه دیگرى را جایگزین شمامىگرداند یعنى ایرانیان»
و صاحب «المیزان» آورده كه «درالمنثور» روایتى را عبدالرزاق و عبد بن حمید و ترمذى و ابن جریر و ابن ابى حاتم و طبرانى در كتاب «اوسط» و بیهقى در كتاب «دلائل»... از ابوهریره نقل كرده است كه وى گفت: پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، این آیه را «و ان تتولوا یستبدل قوما غیركم، ثم لا یكونوا امثالكم» قرائت فرمود، عرض كردند یا رسولالله! اینها چه كسانى هستند كه اگر ما رویگردان شویم جایگزین ما مىشوند؟ پیامبر اسلام، صلىاللهعلیهوآله، با دست مبارك به شانه سلمان فارسى زد و سپس فرمود:
«او و طرفداران او، به خدایى كه جانم در دست قدرت اوست اگر ایمان بستگى به كهكشانها داشته باشد مردانى از فارس (ایرانیان) به آن دست مىیابند.» (3)
مانند این روایتبه طرق دیگرى از ابوهریره و همچنین از ابن مردویه از جابر بن عبدالله نقل شده است.
در این روایت دو معنا كه همه بر آن اتفاق دارند، وجود دارد كه عبارتند از:
1. ایرانیان (فرس) خط و جناح دومى بعد از اعراب، براى بهدوش كشیدن پرچم اسلام مىباشند.
2. آنان به ایمان دست مىیابند هرچند از آنان دور و دسترسى به آن دشوار باشد.
چنانكه در همین روایت سه مطلب قابل بحث است:
اولا: اینكه خداوند متعال اعراب را تهدید به جایگزینى ایرانیان نموده است، آیا مخصوص زمان نزول آیه در زمان پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، است و یا اینكه مربوط به همه نسلهاست، بگونهاى كه داراى این معنى باشد: اگر شما (اعراب) از اسلام رویگردان شوید در هر نسلى كه باشد ایرانیان (فرس) را جایگزین شما مىگرداند؟
ظاهر معنى این است كه به حكم قاعده «مورد، مخصص نمىباشد» این نكته در همه نسلهاى بعدى نیز استمرار دارد و آیات مباركه قرآن در هر طبقه و نسلى، نقش خورشید و ماه را دارند (یعنى در نورافشانى یكساناند) چه اینكه این مطلب در روایات آمده و مفسران نیز بر آن اتفاق نظر دارند.
ثانیا: حدیثشریف مىگوید مردانى از فارس به ایمان دستخواهند یافت نه همه آنان، بدیهى است كه این خود، ستایشى است نسبتبه افراد نابغهاى از بین آنها نه جمیع آنها.
اما ظاهر آیه شریف و روایت این است كه هر دو، بطور عام ستایش از «فرس» مىنمایند، چون در میان آنان كسانى هستند كه به درجه دستیابى به ایمان و یا علم مىرسند. بویژه با ملاحظه اینكه صحبت از گروهى است كه بعد از اعراب حامل آیین اسلام هستند، بنابراین مدح و ستایشى كه براى آنان به شمار آمده بدین جهت است كه آنها زمینه مناسبى براى به وجود آمدن نوابغ خود مىباشند و از آنان اطاعت و پیروى مىكنند.
ثالثا: آیا تاكنون رویگردانى اعراب از اسلام و جایگزین شدن «فرس» به جاى آنان صورت گرفته استیا خیر؟
جواب: بر اهل دانش و علم، پوشیده نیست كه مسلمانان امروز، اعم از عرب و غیر عرب از اسلام واقعى اعراض نموده و رویگردان شدهاند. بدینترتیب متاسفانه فعل شرط، در آیه شریفه « ان تتولوا؛ اگر رویگردان شوید» تحقق یافته و تنها جواب شرط، یعنى جایگزین شدن فرس به جاى آنان باقى مانده است، در این زمینه هم با دقتى منصفانه مىتوان گفت كه وعده الهى، در آستانه تحقق است.
بلكه، روایتبعدى كه در تفسیر «نورالثقلین» آمده است دلالت دارد كه این جایگزینى، در زمان بنىامیه حاصل شده است، چون زمانى كه عربها متوجه مراكز و مناصب و مالاندوزى شدند، فرس (ایرانیان) به كسب علوم اسلامى روى آورده و از آنان سبقت گرفتند. از امام صادق، علیهالسلام، منقول است كه فرمود:
«قد والله ابدل خیرا منهم، الموالى».
سوگند به خدا كه بهتر از آنها را جایگزین فرمود، یعنى عجم را.
گرچه تعبیر به «موالى» در آن روز شامل غیر فرس (ایرانیان) یعنى تركان و رومیها كه اسلام آورده بودند نیز مىشده است، اما آنچه مسلم است «فرس» به عنوان مركز ثقل، اكثریت آنان را تشكیل مىدادهاند. بویژه با توجه به شناخت امام صادق، علیهالسلام، نسبتبه تفسیرى كه پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، از آیه شریفه درباره «فرس» فرموده است.
2. در تفسیر گفته خداى سبحان:
«هو الذى بعث فىالامیین رسولا منهم یتلوا علیهم ایاته و یزكیهم و یعلمهم الكتاب والحكمه و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبین× و اخرین منهم لما یلحقوا بهم و هوالعزیز الحكیم». (4)
اوستآنكه برانگیختدر بین درس نخواندهها رسولى را از خودشان كه آیات خدا را بر آنان مىخواند و آنان را پاك مىسازد و كتاب و حكمتشان مىآموزد اگر چه قبلا در گمراهى آشكارى بودند و افراد دیگرى از ایشان كه به آنان نپیوستهاند و اوستخداى عزیز و حكیم.
مسلم، در صحیح خود از ابوهریره روایت كرده كه گفت: «ما حضور پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، بودیم كه سوره مباركه جمعه نازل شد و حضرت آن را تلاوت فرمود تا رسید به آیه «و آخرین منهم لما یلحقوابهم» مردى از او سؤال كرد، یا رسولالله! اینان چه كسانى هستند كه هنوز به ما نپیوستهاند؟ حضرت پاسخ نفرمود: ابوهریره گفت: سلمان فارسى نیز در بین ما بود پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، دست مباركشان را بر سر سلمان نهاد و فرمود: به خدایى كه جانم در دست قدرت اوست اگر ایمان بستگى به كهكشانها داشته باشد مردانى از اینها (طرفداران سلمان) به آن دستخواهند یافت».
در تفسیر على بن ابراهیم، ذیل آیه «و آخرین منهم لما یلحقوا بهم» آمده است كه: «و افراد دیگرى كه به آنها نپیوستهاند» یعنى كسانى كه بعد از آنان اسلام آوردهاند. و صاحب «مجمعالبیان» آورده است: آنان همه افراد بعد از اصحاب هستند تا روز قیامت، سپس گفته است كه آنان عجمها و كسانى كه به لغت عربى حرف نمىزنند مىباشند چون پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، به سوى هركسى كه وى را مشاهده كرده و كسانى كه بعدا مىآیند، اعم از عرب و عجم برانگیخته و مبعوث شده استبه نقل از سعید بن جبیر و نیز امام باقر، علیهالسلام.
مطلق بودن كلمه «و آخرین منهم» اقتضا دارد كه شامل همه طبقات و نسبهاى بعدى از زمان پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، از عرب و غیرعرب شود، اما با مقایسه كلمه «امیین» و «آخرین» بهتر است كه بگوییم مراد از «امیین» اعراب و از «آخرین» افرادى از غیرعرب كه اسلام مىآورند مىباشد، چنانكه بعضى روایات اهلبیت، علیهمالسلام، گویاى این مطلب است و صاحب «كشاف» نیز همین مبنا را پذیرفته است.
بنابراین، پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، كه آیه شریف را به «فرس» تفسیر نموده است، در حقیقت منطبق بر مصداق مهمى براى كلمه «آخرین» و یا مهمترین مصداق، از بین مصادیق آن مىباشد، گرچه صرف تطبیق، باعث فضل و برترى بیشتر نمىگردد، اما چون پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، آنان را ستوده به اینكه آنان به ایمان و علم و یا اسلام هر چند دور و مشكل باشند نائل خواهند شد و از طرفى رسول خدا، صلىاللهعلیهوآله، در تفسیر هر دو آیه عمدا، عین گفته خود را تكرار مىكنند و زدن آن حضرت بر شانه سلمان فارسى، دلیل روشنى بر این مدعى است.
پىنوشتها:
1. سوره محمد(47)، آیه 38.
2. الزمخشرى، جارالله محمود، الكشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 4، ص 331.
3. الطباطبایى، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج18، ص 250.
4. سوره جمعه(62)، آیات 2 -3.
کلیدواژه ها:
آثار استاد