مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
بحث ما در خانوادهی آسمانی به موضوع نیاز به معشوق انسانی کامل رسید، یعنی در صحنهی دینداری، زندگی عشق به انسان کامل وجود داشته باشد واین ضرورت از ساختار وجودی ما ناشی میشود. ذات و ساختار وجودی ما به گونهای است که بدون یک عشق متعالی و عشق به یک انسان کامل، هرگز احساس خوشبختی نه در دنیا نه در آخرت نمیکند. لذا برای سعادت دنیا و آخرت انسان، باید عشق به یک انسان کامل و تبعیت از او در متن زندگی اش حضور اصلی داشته باشد. اگر انسان در مسیر زندگی اش به عشق انسان کامل نرسید مسیر زندگی انسان منجر به عشق یک انسان کامل نشود او در دنیا و آخرت شکست خورده! یعنی او در چیزی به نام عشق شکست خورده برای اینکه عشق در وجود انسان یک ساختار بینهایت دارد و این ساختار محدود نیست و کسی که با موجودات و محبوبهای محدود میخواهد ساختار وجودش را سرو سامان دهد این کار منجر به شکست میشود و اصلا محکوم به شکست و لگدمال شدن عشق و احساس و دلش میشود. انسان بدون عشق به انسان کامل و مظاهر الهی که مظهر خلیفه الهی هستند زندگیش به له شدن و تحقیر شدن میانجامد.
اگر عشق به انسان کامل در زندگی انسان نباشد، تمام زحمات و استعدادهایش کور میشود. هرقدر هم آن استعدادها را شکوفا کند از آن جهت که اصلیترین بخش انسان که قلب و دل اوست در آنجا شکست خورده و ناکام مانده در آخرعمر با وجود تمام تشویقها و اجر نهادنها و بزرگ شدنها و معروف شدنها و برخورداری زیاد از امکانات مختلف باز خودش میفهمد چیز مشت پر کنی در دست ندارد. پس ما به عشق انسان کامل نیاز داریم، استعدادهایمان به هدر نرود برای اینکه قیمت ما کم نشود ودچار خودفروشی و کم فروشی در دلمان نشویم. اگر کسی قرار است قدر ما و دلمان را بداند و ما در کنار او کوچک نشویم آن شخص، انسان کامل است. و با داشتن این عشق به انسان کامل، انسان اشباع و ارضاء میشود. و عشقهای دیگر هم برای او زیبا، لذت بخش و معنادار میشود اما اگر عشق به انسان کامل را داشته باشد و از عشقهای پائینی محروم باشد هرگز دچار خلاء و کمبود نخواهد شد اگر آنها را داشت لذت خواهد برد و اگر نداشت احساس کمبود نخواهد کرد.
نکته دیگرآنکه بدون عشق به انسان کامل، حرکت به سوی خوشبختی و رسیدن به هدف خلقت امکان پذیر نیست.هر حرکتی که انجام دهد کم وکوچک با برد کوتاه و ناقص است. اما در عشق به انسان کامل است که این حرکت دارای قدرت سهولت و سرعت است. یعنی خیلی زود به آرامش و شادی خواهد رسید و احساس رضایت و خوشبختی به معنای حقیقیاش خواهد کرد! اگر مسیر زندگی منجر به رسیدن به عشق انسان کامل نشود یعنی در این مسیر به معشوقی به نام انسان کامل که معصوم میباشد، جانشین و مظهر خداوند است، نرسد این به معنای تلف شدن یک استعداد ابدی است. هر انسانی دارای یک استعداد ابدی است وانسان باید برای به هدر رفتن این استعداد ابدی غمگین باشد و گریه و ضجه کند که یک موجود در رحم دنیا سالم به ابدیت متولد نشود.آن رحمی که میتواند ما را سالم از این جا به آخرت منتقل کند، رحم اهل بیت «علیهمالسلام» میباشد. وقتی که انسان در رحم اهل بیت «علیهمالسلام»قرار نگیرد و در رحم انسان کامل نباشد، سیرش به سمت تولد سالم یک سیر توأم با نقص و بیماری است. مثل جنینی که در رحم مادر قرار نگیرد ویا اگر قرار گرفت با آسیب باشد و نتواند استعدادهای لازم را به دست بیاورد. بنابراین اگر بخواهیم یک تولد سالم به حیات ابدی داشته باشیم باید بتوانیم از کاملترین و قدرتمندترین رحم استفاده کنیم.
در رحم دنیا اگر بخواهیم هم در دنیا سیر طبیعی و درستی داشته باشیم و هم به نظام آخرتی سالم متولد شویم، باید از کاملترین و قویترین رحم استفاده کنیم که آن انسان کامل است. همانطور که گفته شده، ما رحم زمانی و مکانی و رحم استاد داریم. اهل بیت«علیهم السلام» کاملترین اساتید و رهبران و معلمان ما هستند و اگر انسان از آنها محروم شود در واقع از علم صحیح خدادادی و کامل محروم شده است.
اساتید دیگر غیر از اهل بیت«علیهم السلام» به میزانی برای انسان مفید هستند و رحمهای ارزشمندی هستند که بتوانند ما را به رحم اصلی و انسان کامل پیوند دهند و إلاّ صرف اینکه کسی پیش کسی درس بخواند و زانو بزند، کفایت نمیکند و بگوید من وقتم را درست صرف کردم. چه بسیار انسانهایی که به جای اینکه دست انسان را به دست انسان کامل برسانند شخص را مشغول خود میکنند و اجازه عبور از خودشان را به شخص نمیدهند و این بسیار خطرناک است. در بین میلیاردها انسانی که روی زمین هستند تنها کسانی از بالاترین درجه خوشبختی برخوردار هستند که در مسیر زندگی خود به عشق اهل بیت «علیهمالسلام» رسیده باشند. بقیه که این عشق را ندارند نمیتوانند تمام استعداد ابدی را با خود به آخرت ببرند.
از این جا معلوم میشود که عظیمترین نعمتی که خداوند بعد از توحید به ما داده است نعمت وجود اهل بیت «علیهمالسلام» است یعنی ما بعد از «الله» نعمتی بالاتر از اهل بیت و معصومین «علیهمالسلام» نداریم. چقدر باید شکرگزار باشیم؟ شبانه روز باید از خداوند تشکر کنیم که مسیر زندگی ما را طوری قرار داده که با وجود داشتن عاطفه بینهایت اینها زندگی دنیا و آخرتمان سر و سامان گرفته است. شکر این همه امام زاده و معصوم و اولیاء الهی که یکی از آنها مثل حضرت معصومه «سلام الله علیها» برای شفاعت کل محشر کافی است.
اگر قرار باشد ثروتمندان قیامت را بیاورند، کسانی که در دنیا به 14معصوم«علیهم السلام» پیوند خورهاند،جزء اشراف قیامت هستند. کسانی که در دنیا نق و غر دارند ناشی از بیمعرفتی و نشناختن خودشان است که با خداوند مشکل پیدا میکنند که چرا فلان چیز در زندگی من نیست؟ شخصی رفت خدمت امام صادق «علیهالسلام» و از فقر گله کرد ولی حضرت فرمود: خیر تو فقر نداری و ثروتمندی البته فقر مادی او را رد نمیکند در واقع این سئوال را حضرت از همهی ما میپرسد که آیا حاضر هستید ثروت دنیا را داشته باشید ولی ولایت ما را نداشته باشید؟ اگر جوابت منفی باشد، پس تو ثروتمندی که حاضر نیستی با ثروت دنیا عوضش کنی! یعنی انسان در ارزیابی و برآورد نعمتهای خویش باید نبیند که خداوند چه چیزهایی به او داده است. این خیلی بد است که ما فقط ندادهها را ببینم دادهها را نبینیم. واقعاً چه کسی خوشبخت است؟ کسی که 14تا معصوم در کنارش است و از او پشتیبانی میکند این بالاترین داده است یا اینکه شخصی گرفتار غیرمعصوم شود! هر چند ثروت مادی داشته باشد. خیلی بد است که خدا نگاه به قلب ما کند و ما را شاکر این نعمت نبیند.
شکر این نعمت زمانی در زندگی مؤثر واقع میشود و شکوفا میشود که خدا و اهل بیت «علیهمالسلام» ببینند که من میفهمم که خداوند چه نعمت بزرگی به من داده است. هرکس فهمید 2رکعت نماز بخواند و با زبان خودش عرض کند که خدایا من میفهمم که تو با من چه کردی! بدان که من میدانم و میفهمم! در زیارت ائمه و زیارت جامعه خدا را شاهد میگیریم که خدایا تو شاهد باش و تمام ملائکهات و انبیاء را به شهادت میگیریم که خدایا ببین که من تو را قبول دارم و اعتقاد دارم. حالا که این شهامت را دارم همین را امانت دست خود نگه دارد.تا اینکه روز قیامت آن را به من برگردانی! زمانی که کم آوردم امانتی مرا به من بدهی! خدایا لحظهای رسید که من دو رکعت نماز خواندم و تمام زیباییهایی را که به من داده بودی را فهمیدم وبه تو امانت سپردم. الان روی صراط و قیامت و شب اول قبر به آن امانتی احتیاج دارم. ما در فر هنگ اهل بیت «علیهمالسلام» شهادت گیری داریم. هر روز آل یاسین بخوانیم که به این امانت سپردنها و شاهد گرفتنها و عشقورزی نیاز داریم. جالب است که تمام ملائکه انبیاء علما و حاملان عرش و تمام کسانی که در آسمان هستند را شاهد میگیریم و این خیلی مهم است که ما خودمان این شاهدگیری را بازبان خود انجام دهیم. قدر و قیمت معصوم را میفهمیم که چه چیزی به من دادهای آن قدر این عشقبازی مهم و لذت بخش است که در آل یاسین تک تک ائمه را نام میبریم و شهادت بر ولایت آنها میدهیم. تک تک نام بردن یعنی اینکه اینان جداگانه برای من عزیزند و با هر کدام عشقبازی جداگانه دارم و این برای یک فرد زیرک زمینهای است که با تک تک اینان رابطه دوستی و رفاقت جداگانه بریزد. نه اینکه بگوید روی هم رفته همه را دوست دارم و... آدم زیرک طرح رفاقت و دوستی خصوصی با هر کدام برقرار میکند. نیاز به اسم آوردن خیلی قشنگ است. و اگر این نیاز را نفهمد ممکن است از این سلامهای تک به تک حوصله اش سر برود. آدمهای اشرافی اینگونهاند که ارتباطات و سلامهایشان با اهل بیت جداگانه است و خداوند سئوال میکند که از این 14تا چه استفادهای کردی؟
واقعاً خداوند این 14معصوم را گذاشته که ما با اینها چهکار کنیم؟ روز قیامت کسانی که بیشترین رفت و آمد و دوستی را با اهل بیت«علیهم السلام» داشتهاند جزء اشراف هستند! (رفاقتهای حقیقی، خصوصی، دائم و شخصی) متأسفانه ارتباط در حرم، در روضه،هیأت... است گویی خودم عرضهی ارتباط گرفتن خصوصی را ندارم. اگر همه در جمع صلواتی فرستادند من هم میفرستم وگرنه خودم به تنهایی نمیتوانم وبلد نیستم. نه خلوتی، نه شبی، نه سحری! نمیتوانم خودم به تنهایی رابطه برقرار کنم. در قیامت چهقدر حسرت میخوریم که ما 14تا معصوم در خانهمان داشتیم و اصلا آن رابطه لازم را نتوانستیم برقرار کنیم. بیچاره آن که آنها را داشته ولی آدم بیعرضهای بوده وبا داشتن این همه ثروت احساس فقر و نیاز کند. و این واقعا بی معرفتی است و همه اینها برمیگردد به اینکه ما خودمان را نشناختهایم و باور نکردهایم که ما فرزندان محمد و آل محمد هستیم.
چون اصل و تولد ابدی خودمان و خانواده آسمانی خود را فراموش کردهام پس نمیتوانم با آنها رابطه برقرار کنم. و چهقدر بد است که انسان از پدر و مادر قوی و ثروتمندش نتواند استفاده کند و آنها را حساب نکند. پس یکی از وظایف واجب ما شکر است! و اینکه به خدا بگوئیم که من میفهمم تو با من چه کردهای و این 14 معصوم را به من هدیه کردی و من قدر آن را نمیدانم! آنها را میبوسم و میبویم عشقبازی میکنم و با آنها زندگی میکنم وبه قول زیارت جامعه«فمعکم، معکم لا مع غیرکم»! باید یک زمانی بنشینم جلوی آینه و بگویم فلانی تو سرمایهات از ارتباط با پیامبر و آل او چیست و چهقدر است؟ جایگاه تو کجاست؟ با حضرت علی «علیهالسلام» با حضرت زهرا «سلام الله علیها» چه رابطهای داری؟ دارائیهایمان را بررسی کنیم! (آن قدر کار را عقب میاندازیم تا مرگ فرا برسد) اینکه بصورت کلی همه را دوست داشته باشی کافی نیست! اینکه بروی در خانهی امامهادی «علیهالسلام» در بزنی آیا تو را میشناسد؟ آنها عاطفه و مهر پدری دارند اما آیا تو رابطه داری؟ روی این بخش باید کار کنیم(این جزء تکالیف و تمرینات است) در جلسات بعد قوانین و روشهای برقراری را عرض میکنیم. باید مثل یک لشگر واحد عمل کنیم و یکی شویم و همدیگر را کمک و دعا کنیم! خداوند به حرمت دعای دیگران گرفتاریها و شیاطین در این راه را برمی دارد. خداوند میبیند که ما با پشتیبانی صدها نفر به درگاه او رفتهایم! آن وقت این صداها در پیش خدا صداهای محبوب خواهد شد. چون هرگاه این به در خانه من میآید صدها نفر دیگر با او لبیک گفتهاند. صدها نفر دیگر این بنده را به من سفارش کردهاند! والله محال است خدا و اهل بیت «علیهمالسلام» ما را رد کنند! خصوصی که رفتیم برای همه دعا کنیم. تنها برویم اما سفارش همه را بکنیم. بنابراین ضعیف نیستیم و توانمان چند برابر میشود!
نحوهی دعا کردن: در زیارت امام رضا «علیهالسلام» آمده: خدایا من نزدیک میشوم به تو به علاقه و ولایت اینان (بدون عشق انسان کامل رسیدن به خدا و عشق به خدا وهم است) عشق یعنی ولایت یعنی اینها حاکم بر من هستند با اندیشه و فرامین اینان و اصول اینان حرکت میکنم. اساتید و بزرگان من اینان هستند! من برای حرکت به سمت تو از آدمهای کوچک استفاده نمیکنم من برای رسیدن به تو از آدمهای خیلی بزرگ و قدرتمند استفاده میکنم من پاکترین انسانها را به در خانهی تو آوردهام. آخر زیارت جامعه کبیره عرض میکنیم: خدایا من اگر بزرگتر وآبرومندتر از اینان داشتم به درخانهی تو میآوردم.ای خدا تو هم اگر داشتی به من معرفی میکردی!(اللهم انی اتولّی آخرهم کما تولیت به اولهم) برای کسی که قرار است ارتباط شخصی تو را با با 14 معصوم برقرار کند باید بتواند اینگونه حرف بزند یعنی من همانگونه که عاشق اولی هستم، آخری را هم دوست دارم یعنی هر 14 تا را دوست دارم و این رمزی است که اینها رفقای خوبی هستند باید با اینها رفاقت و خلوت کرد.
در سورهی حمدمی گوییم «انعمت علیهم» و در سورهی آل عمران این «انعمت» را به عنوان رفقا معرفی کرده است و بهترین رفقایی که شما در دنیا و آخرت میتوانید داشته باشید انبیاء، صدیقین، شهدا، صالحین هستند.
فقط از باب احترام به زیارت نرویم! حرفهای شعاری که شهدا چنین و چنانند... نه این طوری نرو! امام خمینی «رحمه الله علیه» فرمودند: شهدا ذخائر عالم بقاء هستند! این حرف خیلی بزرگ است. مثل کسی که پدر و مادر و همسر را از دست داده و در نگاه اول خیلی تنهاست اما این شخص آنقدر بزرگ است که صدها دوست صمیمی دارد. دوستانش نمیگذارند او تنها باشد. چون ثروتمند بوده آنقدر گدا نبوده که با پدر و مادر و شوهر سر کرده باشد. اینقدر اسلام سفارش کرده در راه خدا رفقایمان را زیاد کنیم. و هر چه بیشتر بهتر چرا که رفیق فقط مال این دنیا نیست و رفیق در واقع ذخیره عالَم آخرت است. اینکه بعد از مرگش 5 تا مؤمن برایش دعا کنند یا 10تا یا 100تا فرق دارد و مؤمن به تجارت ابدی اهمیت میدهد و محدود زندگی نمیکند. این همه صله ارحام و داشتن دوستان فطری و محافل فطری سفارش شده برای اینکه در این مجالس رفقایمان را پیدا کنیم.
در روایت داریم عاجزترین فرد کسی است که نتواند برای خود دوست پیدا کند واز آن عاجزتر کسی که رفیق خود را از دست میدهد. مثل بعضیها که تا ازدواج میکنند رفقای خود را فراموش میکنند. البته محدودیت وجود دارد اما نباید رفیق بازی دوران مجردی باشد اما نباید کاملا قطع شود. تعدیل رعایت شود.
اگر فردی در زندگی طبیعی پدر و مادر ندارد، اما با داشتن این دوستان تنها نیست برعکس آن، فردی هم شوهر و هم پدر و مادر و... دارد اما باز احساس تنهایی میکند. برنامهریزی برای رفاقت نداشته است. پس سهم خودمان را در رفاقتهای ایمانی زیاد کنیم. چون هر برادری روز قیامت شفاعتی دارد هر کدام آبرویی دارند. نزد خداوند وبرای ما سرمایه خواهند شد. حالا یک نفر عرضه دارد با 14تا معصوم رفیق شود و با آنها سرمایهگذاری میکند. به اینان اکتفا نمیکند و با انبیاء ارتباط میگیرد، «السلام علی آدم...» دل میدهد به پدرش حضرت آدم، حضرت نوح، حضرت عیسی «علیهمالسلام» و... وقتی مرد و رفت حضرات به استقبال شخص میروند که دوست ما آمده است. حتی ملائکهای که با آنها ارتباط داشته با شهداء با بزرگان و اولیاء و این شخص چهقدر ثروتمند است آیا این شخص در قیامت کم میآورد؟ این شخص نه غربت مرگ دارد نه شب اول قبر... چون این همه حامی و دوست و رفیق دارد و اینها ثروت و قدرت حقیقی است. اینها شادی و آرامش و لذت و عیش است. زندگی با اینان عیاشی به معنای حقیقی است.
پس نیاز ما به معشوق انسانی(انسان کامل) مشخص شد که چه معنایی دارد! و چرا ما باید مظهر خداوند (انسان کامل) را دوست داشته باشیم و این دوست داشتن چه کارهایی میکند. اینجا یک باشگاه است و باید تمرینات را انجام دهیم تا منشأ اثر باشد تا قلبمان قسی نشود و وبال گردنمان نشود. باید با تمرینات به شادی و قدرت برسیم.
حدیثی از پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» هست در مورد محبت به کسانی که آن محبت انسان را به عشق حقیقی میرساند.
کلیدواژه ها:
آثار استاد