مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
بحث جلسه قبل این بود که چرا خداوند محبت و مودت مظهر تامهاش را واجب کرده است و اینکه خیالمان را در عشقبازی با معصوم تقویت کنیم. ذات انسان عاشق کمال مطلق است. انسان نه جماد است، نه نبات و نه حیوان وحتی نه فرشته، هر چند کمالات آنها را دارد. انسان در حس، خیال و وهم و عقل با حیوانات مشترک است و وجه افتراق او با سایر حیوانات این است که ظرفیت جذب کمالات را بهطور مطلق و بینهایت دارد. فرشتگان هم کمال را جذب میکنند ولی آینهی تمام نمای حق نمیتوانند باشند فقط انسان میتواند مَثَل کامل حق تعالی شود. وقتی بخش ویژه ما را عشق به کمال مطلق تشکیل میدهد هر علاقهای که به هر کمالی داریم در واقع عشق به حق تعالی است. پس گرایش ما به هر کمالی عشق به خداست و البته این مطلب منافاتی با اینکه ما به کمالات دیگر عشق بورزیم ندارد ولی نباید خودمان را گرفتار کمالات ناقص کنیم طوری که همه دل ما را فرا بگیرد و مانع عشق به کمال مطلق شوند.
انسان بدون عشقِ بینهایتش دیگر انسان نیست. کمالات پایینتر از کمال مطلق نمیتوانند عشق حقیقی انسان باشند زیرا اندازه دل انسان نیستند. فقط معصومین «علیهمالسلام» جلوه تام خداوند و "خلیفه الله" در زمین هستند و دوستی ایشان ذاتی نیست بلکه تبعی بوده و به تبع عشق به خداوند میباشد.
معصوم علیه السلام "بینهایت ذاتی" نیست بلکه "بینهایت ظهوری" است. فقط یک بینهایت ذاتی داریم که «الله» است که در ذات خودش احدیت و واحدیت دارد و ما با مفهوم بینهایت نمیتوانیم ارتباط برقرار کرده و عشقبازی کنیم باید این مفهوم برای ظهور و تجلی مصداق داشته باشد. (در طول تاریخ بسیاری ادعای «عارف واصل بودن» کردهاند ولی عقل به ما ملاک میدهد تا هر ادعایی را نپذیریم و کسانی که معقول برخورد نکردهاند به بیراهه رفته و قربانی شدهاند) علت اینکه بسیاری توانستهاند ادعای دروغین داشته باشند این است که انسانها همیشه نیاز به عشق مطلق داشتهاند. و ملاک عقل در صحت ادعا این است باید ما را به عشق به خدا رهنمون باشد. خداوند حکیم است و انسانها را بدون راهنما رها نمیکند. لذا بر اساس روایات بیش از صد هزار رسول فرستاده است«... و لکل قومهاد و...» فرستادگانی که به حدی کمال دارند که میتوانند الگوی کامل انسان باشند. خداوند در قرآن میفرمایند: «ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله» وقتی در مسیر حب خدا قرار بگیریم و تبعیت کنیم از آن به بعد دیگر معشوق خدا میشویم. خدا میداند که اگر انسان بفهمد که خدا دوستش دارد چه آثاری دارد. «لا تدع مع الله الها اخر لا اله الا هو کل شئهالک الا وجهه» در تمام ادبیات عارفانه خدا معشوق است.
عشق خدا تا خیالی نشود، حقیقی نمیشود. در هیچ کتابی اینگونه از عشق معشوق به عاشق سخن گفته نشده است.
خداوند در آیهی 54 سورهی مائده اینگونه میفرماید:
»یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ«
اولین ویژگی آن قوم این است که خدا دوستشان دارد. اول خصوصیات را مطرح نمیکند که بگوید به دلیل این ویژگیها دوستشان دارم بلکه اول از دوست داشتن آغاز کرده و سپس ویژگیهایشان را برشمرده است. یعنی اساساً عشق از خدا شروع شده و ما کارهای نیستیم. همواره در طول تاریخ شاهد جان باختن در راه معشوق بودهایم.
امام حسین «علیهالسلام» و یارانشان بالاترین تجلی این جانبازی را به نمایش گذاشتند والبته خدا هم با ایشان کاری کرده که باید گفت: لیلی از مجنون بسی مجنونتر است. در عشقورزی هیچکس به پای خدا نمیرسد. امام حسین «علیهالسلام» برای نشان دادن راه و هدایت ما همه داراییش را داد. خون قلب خودش را در راه خدا ریخت تا بندگان را از ضلالت نجات دهد. وگرنه که آنها در اوج عشق بودند. امام حسین «علیهالسلام» در وصف حضرت سکینه «سلامالله علیها» فرمودند: «کانت مستغرقه فی الله» آنقدر حضرت سکینه «سلامالله علیها» در اوج عشق بود که حتی از سر بریدهی پدر میشنود که:ای شیعیان ما! هر گاه آب گوارایی دیدید یاد من کنید واگر خبری از کشتهای به شما رسید بر من گریه کنید.
ما باید تمرین کنیم که "لا اله الا انت" بگوییم. حضرت یونس «علیهالسلام» در تاریکی شکم ماهی این ذکر را گفت: «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» تا جایی این حقیقت تحقق مییابد: «...نجیناه من الغمِّ و کذلک ننجی المؤمنین» یعنی خداوند میخواهد به ما بگوید که اگر کسی در تاریکی این ذکر را حقیقتا بگوید به روشنایی میرسد: «الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور...» و نحوه خروج از تاریکی را هم به ما آموختهاند: «... لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین ونجیناه من الغم...» توصیه شده که این ذکر را تا جایی که برایمان مقدور است در سجده تکرار کنیم: «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» تبعیت فقط کار محبت است نه کار عقل. ما با عقل شناسایی کرده و راه را تشخیص میدهیم ولی با قلب تبعیت میکنیم زیرا عاشقیم و مهم هم همین است.
کلیدواژه ها:
آثار استاد