مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
خداوند فرمودند: «ونفخت فیه من روحی». «الروح خلق اعظم من جبرئیل»؛ روح، مخلوقی است که از جبرئیل که مقربترین فرشته نزد خداست، هم عظیمتر است.
به تعبیر قرآن کریم؛ «ینزل الملائکه بالروح»؛ خداوند فرشتهها را به وسیله روح نازل میکند. عامل نزول فرشتگان است و قوام فرشتهها به این روح است یعنی فرشتهها به این روح وابستگی دارند.کمال مطلق و بینهایت یکی بیش نیست. یک وجود بینهایت داریم که همه کمالات را باهم و به صورت عینیت با ذات دارد. «الله» ذات مستجمع همه صفات کمال است. «الله» خالق زمان است. زمان بردار نیست، ازلی است. از نظر رتبه بعد از «الله» حقیقتی وجود دارد که تمام صفات و اسماء خداوند را دارد. «الله» در اولین تجلی خودش موجودی را خلق میکند که هیچ فرقی با خدا ندارد. جز در این جنبه که خدا خالق و او مخلوق است. روح کاملترین مظهر و کاملترین تجلی حق تعالی است. همه کمالات حق تعالی را ظهور دارد و مخلوق خدا و فانی در حق است که اسمهای مختلفی برایش ذکر شده است. نبی اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: اول ما خلق الله «العقل»/ «القلم»/ «اللوح» / «نور محمد صلی الله علیه وآله » هرچند در کارکرد باهم فرق دارند اما همه ظهورات و جلوههای یک حقیقت هستند. همان اولین چیزی است که از خداوند ظهور و تجلی کرد. همه کمالات حق تعالی را دارد. از آن جهت که حیات همه موجودات به او وابسته است، روح نام دارد. از آن جهت که تدبیر همه موجودات به او وابسته است، عقل نام دارد. و از آن جهت که ظهور سایر موجودات و تمام جلوههای الهی از این موجودات است قلم نام دارد.
مخلوقات خدا کلمات خدا هستند. خداوند بارها در قرآن از مخلوقات بهعنوان کلمه یاد کرده است. سخن گفتن یکی از اسمهای حق عالی متکلم است.گل کلمه خداست. خدا با آن خودش را نشان میدهد. خدا با همه مخلوقات، با ما سخن میگوید. همه طبیعت با ما سخن میگوید. هیچ دانشمندی پیدا نشده که همه ابعاد وجودی یک موجود و همه پیامهایش را بشنود.انسان یک حس سیریناپذیری برای شنیدن سخنان خدا دارد. خدا را یاد میکنند ایستاده، نشسته، خوابیده و... «یذکرون الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبهم» در خلق خدا فکر میکنند آسمان و زمین میگویند نه من و نه تو بیهوده خلق نشدیم. کلمات خدا اسمهای خدا را به ما یاد میدهند. تنها موجودی که همه اسمهای خدا را داراست انسان است. چون فرمود: من از روح خودم در انسان دمیدم.یعنی نور حقیقت ما، آن نور و حقیقتی است که خدا همه چیز را از آنها خلق کرده است. صورت اصلی من «نور محمد صلی الله علیه وآله » است. مرحلهای است قبل از آن که به زمین بیاییم و نورگیری کنیم. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: خدا رحمت میکند کسی که بداند از کجا آمده، در کجا هست و به کجا میرود.
امام باقر علیه السلام فرمودند: اگر مردم داستان اول خلقت را میدانستند دیگر این همه روی زمین باهم نمیجنگیدند.
جنسیت جزء شخصیت حقیقی ما نیست. جنبه زمینی ماست که اینجا به ما دادند. وطن من و اصل من قبل از اینکه به دنیا بیایم بالاتر از فرشتهها بود.
انسان مثل اعلی است. عالیترین نمونه است. همان حقیقت محمد صلی الله علیه وآله است. جنس من و حقیقت من برتر از فرشتههاست. حتی بالاتر از جبرئیل علیه السلام است.
سجده در جایی صورت میگیرد که یک نفر از دیگری برتر باشد. خداوند صحنهای را ایجاد کرده که بگوید حقیقت انسان برتر از فرشتههاست.
مهمترین مرحله در رشد انسانی این است که انسان اصل و ریشه خودش را باور کند.
اگر پیش خدا بودیم بازگشتن به سوی خدا چه معنایی دارد؟ آن موقع کاملترین موجود بودم.
اراده و لطف خداوند تعلق گرفت که بینهایت انسان را که همه شان مَثَل خودش باشند را بیافریند. همه اسماء و صفات خداوند را داشته باشند.
نامهای که خداوند در بهشت به بهشتیان میدهند؛ «من الحی القیوم الذی لا یموت الی الحی القیوم الذی لا یموت»؛ یعنی از زنده پایداری که هرگز نمیمیرد به زنده پایداری که هرگز نمیمیرد. «عبدی علیک منی السلام»؛ بنده من از من به تو سلام. سلام یعنی تو از من در امنیت و آرامشی.
من خدایی هستم که هرچه اراده کنم همان خواهد شد و تو امروز چنین شدهای که هرچه اراده کنی همان خواهد شد. اگر در دنیا گدای عواطف دیگران شویم نشان میدهد که واقعاً از اصل خودمان دور افتادهایم.
خیلی فرق است بین این که بدانیم از کجا آمدهایم و باور کنیم از کجا آمدهایم. اگر باور کنیم امکان ندارد به کسی حسادت کنیم یا سر دنیا با کسی اختلاف پیدا کنیم. اگر قیمت دستمان بیاید در حسرت کمالات جمادی، نباتی و حیوانی نمیمانیم. منشأ آرامش را در خودمان بیابیم. اگر قیمت دستمان باشد شیطان نمیتواند حمله از عقب داشته باشد.
اسم = ذات + صفت. یعنی من میتوانم یک صفتی را بگیرم و جزء داراییهای من باشد.
آیا میشود 60 سال گناه را با اسم «مبدل» خدا پاک کنیم و تبدیل به خوبیها کنیم؟
«اولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات»؛ مهم این نیست گناه کردیم، مهم این است که در گناه نمانیم. در لجن و نجاست و آلودگی نمانیم. اگر حواسم به اصل و ریشه و وطنم باشد، شادی و آرامش بر وجودم سرریز میشود. دنیا خیلی کوچک و پست میشود. بعد از خدا باعظمتترین اصل، مال من است. اصل من خود خداست. حقیقتی که میگوییم، روح خداست. لذا قرآن میفرماید: اینها آنقدر آدمهای بزرگی هستند که تا یک مشکل در زندگیشان پیش میآید باید به اینها بشارت داد. «الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انالله و انا الیه راجعون»
تا به خودمان ایمان نیاوریم هم در دنیا و هم در آخرت بدبختی میکشیم. اگر بخواهیم همه اضطرابها و غصهها از ما برطرف شود باید ایمان بیاوریم. مهمترین چیزی که باید ایمان بیاوریم اصل و نسب خودمان است. «انا لله و انا الیه راجعون»؛ (ما ز بالاییم و بالا میرویم) دست از نظام ارزیابی نباتی، جمادی و حیوانی برداریم تا زمانی که با این قیمتها زندگی میکنیم و تمام دلمان متوجه آنهاست پوچی و محروم شدن را داریم. چون بزرگیم و خودمان را کوچک فروختیم.
باید بدانیم که با اصل و وطن خودمان چه رابطهای داشته باشیم؟
کلیدواژه ها:
آثار استاد