www.montazer.ir
یک‌شنبه 24 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 332
زمان انتشار: 9 اکتبر 2014
تنبلی و بی حوصلگی ، جلسه 17

تنبلی و بی حوصلگی ، جلسه 17

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

عرض کردیم: یکی از عوامل تنبلی و بی‌حوصلگی، عدم تعادل میان قواهای انسان است. کسی که به قوای پایینی یعنی حس، خیال و وهم بیش از حد مورد نیاز، بپردازد در سبک زندگی به گونه‌ای رفتار می‌کند که آن قوا غلبه داشته و حق فوق عقل رعایت نشده و روز به روز ضعیف‌تر گردد. اگر فوق عقل درست تغذیه گردد، بخش‌های پایینی انسان، هم در دنیا و هم در آخرت به سعادت می‌رسند؛ ولی در غیر این صورت خوشبختی دنیا و آخرت انسان تأمین نمی‌گردد.

حس، خیال و وهم، حیوانیت ما را تشکیل داده و عقل بخش خنثی است که می‌تواند در هم خدمت فوق عقل باشد و هم به استخدام حیوانیت ما دربیاید مانند دانشمندانی که در جهت کمالات وهمی از اطلاعاتشان بهره می‌گیرند. در بسیاری از امور حکم عقل ما معلوم است ولی غلبه‌ی وهم مانع کارآیی آن شده و عملاً ما دچار توهم می‌شویم. مثل اینکه ما می‌دانیم مرده توان آسیب رساندن به ما را ندارد ولی از آن می‌ترسیم. قوه واهمه معمولاً در طول روز خیلی تغذیه می‌شود، استاد دیده، قرآن و تفسیر آن را می‌خواند و درس اخلاق می‌شنود به همین دلیل است که به عقل اجازه‌ی دریافت نداده و خودش همه را می‌بلعد. به هر حال رسیدگی بیش از اندازه به قوای حیوانی سبب گرسنه ماندن قوه‌ی فوق عقل می‌شود. بعضی‌ها زندگی ساده‌ای دارند ولی واقعاً از آن لذت می‌برند. حضرت سلیمان «علیه‌السلام» می‌فرمایند: من هم زندگی ساده را تجربه کرده‌ام و هم مجلل آن را، ولی شیرینی را در سادگی یافتم. خانم‌ها معمولاً مظهر قوه‌ی واهمه هستند که اگر بتوانند بر آن غلبه نمایند از صدها مرد پیشی می‌گیرند. زیرا انسان در بخش فوق عقل بی‌نهایت‌طلب است. این بخش خیلی عاطفی و عاشق‌پیشه است و شعارش «لا اله الا الله» است. اساساً اسلام دین عشق است.

در گزاره‌ی مذکور سه عنصر اصلی عشق، عاشق و معشوق دخیل است. کسی که بخواهد قوای حس، خیال و وهم را کنترل کند باید قوه‌ی عقل یا عشق به الله را افزایش دهد در این صورت قواهای دیگر هم احساس راحتی بیشتر می‌نمایند. بدن هم وقتی مواد مورد نیازش تعدیل می‌شود احساس آرامش می‌کند. قوای انسان باید تحت مدیریت فوق عقل قرار بگیرند تا اجازه‌ی شیطنت پیدا نکنند. با توجه به اینکه زن در عواطف از مرد قوی‌تر است اگر بتواند وهمش را کنترل کند و به استخدام فوق عقل دربیاورد، خیلی قوی‌تر از مرد عمل می‌کند. ولی اگر موفق نشود خیلی ضعیف‌تر از مردها عمل می‌کند زیرا مرد قوه‌ی عاقله‌اش قوی‌تر است. اگر زن که عاطفه و عشقش قوی‌تر است نتواند به وهم خود غلبه کند در زیبایی‌ها و تجملات و امور دنیایی غرق می‌گردد و به عشق‌های فوق عقلانی نمی‌رسد. اگر فوق عقل مدیریت نکند، انسان وقتش در چشم و هم‌چشمی و رسیدن به امیال و آرزوها تلف می‌گردد و گزاره‌ها عوض می‌شود مثلاً کسی که عالِم‌تر است انسان‌تر هم می‌باشد و این گزاره‌ی درستی نیست زیرا این‌همه فساد و تباهی و جنایت در جهان ناشی از فعالیت‌های همین دانشمندان است و یا کسی که از مقام و شهرت بیشتری برخوردار است لزوماً ارزش انسانی هم ندارد. زیبایی هم ملاک انسانیت بیشتر نیست.

فقط کسی انسان است که فوق عقلش فعال‌تر است و به خدا نزدیک‌تر و به معصومین «علیهم‌السلام» شباهت بیشتری داشته‌باشد. هر کسی با الگوی خود و یا به قول پیامبر «صلی الله علیه و آله» محبوب نهایی خودش محشور می‌گردد؛ «المرءُ مَع من احبّ» در دین توصیه نشده که معشوق‌های حس، خیال و وهم و عقل را کنار بگذاریم؛ بلکه باید این عشق و تعقل‌ها توسط فوق عقل مدیریت شوند. در این صورت تعادل برقرار است مانند جنینی که تمام اعضاء و اندامش سرجای خود قرار گرفته است. کسی که در اعضاء و چهره‌اش تعادل وجود ندارد ممکن است که به لحاظ علمی و اجتماعی هم پیشرفت کرده‌باشند مانند دانشمندی که دو صورت داشت اما مانند یک فرد عادی با او رفتار نمی‌شود و غالباً طرد می‌شوند.

باطن افراد در صورتی انسان است که بخش انسانی بر سایر قوا حاکم باشد؛ «قل ان کان آبائکم...» (توبه /24) حکومت «الله»، «خانواده آسمانی» و جهاد در راه «الله» بر همه قوای انسان، و نیز عزیزتر و لذیذتر بودن آن‌ها از هر چیز و کس دیگر. کسی که به چنین توفیقی نائل گشته‌است از سایر معشوق‌هایش هم بیش از سایرین لذت می‌برد. یعنی لذت مؤمن از لذائذ دنیا و محبتش به متعلقاتش بیشتر و عمیق‌تر از غیر مؤمن است. هرقدر ایمان و معنویت افزایش یابد روابط انسان با افراد، طبیعت و سایر امور زیباتر و لطیف‌تر می‌گردد. هرقدر میل فوق عقل بیشتر شود شخص به «الله» شبیه‌تر می‌گردد و ارتباط و خلوت بیشتری پیدا می‌کند در نتیجه سایر قوا هم تعادل یافته و از معشوق خودشان نهایت لذت را می‌برند. چنین شخصی به تنوع‌طلبی مبتلا نیست زیرا تنوع‌طلبی محصول بی‌نهایت‌طلبی انسان است که به فوق عقل مربوط می‌گردد. فوق عقل او با خدا اشباع گشته‌است.

علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «الشهواتُ سموم قاتلات» شهوت‌های بخش‌های پایینی زهرهای کشنده هستند. اگر میل‌ها و شهوات انسان به «الله» تمایل پیدا کند، انسان به شادی و آرامش می‌رسد و با افزایش ارتباط، میزان شادی و آرامش نیز افزایش می‌یابد. کسی که ظاهراً مسائل دینی را مراعات می‌کند ولی به شادی و آرامش نمی‌رسد، نماز و روزه و سایر عباداتش حقیقی نیستند بلکه برای رفع تکلیف صورت گرفته و نشانه‌ی دیگر آن این است که هرگاه واجبی از او ساقط می‌گردد شاد می‌شود. هرقدر شهوت‌های قوای پایین افزایش می‌یابد شخص فوق عقلش ضعیف‌تر شده تا آنجا که حضرت از تعبیر زهرهای کشنده استفاده فرموده‌اند، یعنی تا آنجا که قادر به کشتن فوق عقل می‌باشند. کسی که دچار گزیدگی مار و عقرب شده، زمین‌گیر است.

این افراد هنگام مرگ قادر به ادای ذکر «لا اله الا الله» نمی‌باشند. این‌گونه افراد هرقدر هم سنشان افزایش می‌یابد از «الله» دورتر می‌شوند. جوانان برای پرواز آماده‌تر هستند لذا یاران حضرت مهدی «عج الله تعالی فرجه الشریف» جوان هستند. در دفاع مقدس شاهد بودیم که هر قدر افراد جوان‌تر بودند از اوج پرواز بیشتری برخوردار بودند، در حدیث داریم که پیرانِ یاران حضرت مهدی «عجل الله تعالی فرجه الشریف» مانند نمک در غذا هستند. اکثر یاران حضرت غیر عرب هستند و برخی روایات تصریح کرده‌اند: حتی یک عرب هم در بین یاران حضرت وجود ندارد. «اِمنَع نفسک من الشهوات تسلم من الآفات» نفست را از امیال بازدار تا از آفات سالم (در امان) بمانی.

هرقدر انسان به شهوات و تجملات اهمیت بدهد بیشتر آسیب می‌بیند. اگر انسان بین امیال بخش‌های مختلفش تعادل برقرار کند آمار طلاق کاهش می‌یابد، طبق آمار در 90% طلاق‌ها، تقاضا از طرف زن‌ها مطرح می‌گردد در صورتی که اگر زن‌ها فوق عقل و عقلانیت‌شان را تغذیه کنند خود به خود جنبه‌های پایینی تعدیل می‌گردند، البته بسیاری در این زمینه دچار تنبلی هستند و حاضر به کسب اطلاعات و تمرین در زمینه‌ی انواع مهارت‌ها نمی‌باشند. در روایت آمده: بیشترین ناله‌ی اهل جهنم از تسویف (امروز و فردا کردن) است. «تسویف» هم ناشی از تنبلی است. متأسفانه بسیاری از افراد، اصل را امور دنیایی قرار داده و اظهار می‌دارند: وقت ندارند تا برنامه گرفته و اجرا کنند در صورتی که یک برنامه‌ی شش‌ماهه زندگی آن‌ها را متحول می‌کند. کسانی هستند که برای رسیدن به مدارک عالی، زندگی‌شان از هم گسسته شده است و به خاطر سبک نادرست زندگی، خانواده‌شان را ضایع کرده‌اند. این‌ها ناشی از شهوت‌رانی قوای پایینی و عدم تعادل میان قواست، لذا امر کرده‌اند: نفس را با میل‌هایش رها نکنید تا سلامت داشته‌باشد. ناپرهیزی و زیاده‌روی در خوراک باعث اضافه وزن و آمادگی برای انواع سکته و بیماری‌های کشنده شده است ولی باز هم افراد به پرخوری و نامناسب خوردن ادامه می‌دهند و از ورزش کردن امتناع می‌کنند. به حدی قوای حیوانی غلبه دارند که خداوند در بعضی موارد رسیدگی به فوق عقل را واجب کرده مانند اینکه از 51 رکعت نماز یومیه 17 رکعت را واجب نموده‌است و رفتن به مسجد را مورد تأکید قرار داده‌است و ... . زیرا نگران کودک عزیز روان است؛

ترسم که این تن که حائل است به جانم                               سـقــط کنـد کـودک عـزیــــــز روانـم

با این وجود وقتی شخص به برزخ منتقل می‌گردد متوجه می‌شود: تجهیزات مورد نیاز آنجا را با خود نبردهاست؛ زیرا عمر و جوانی خود را صرف امور دنیایی اعم از حسی، خیالی و وهمی نموده‌است و به شدت دچار حسرت می‌گردد. تمام خوشبختی انسان در گرو تقوی یعنی نگهداری از نفس می‌باشد. بعضی‌ها «تقوی» را خداترسی معنا کرده‌اند که البته صحیح نبوده و خدا، ترس ندارد. خداوند به قدری مهربان است که می‌فرماید: یک درصد رحمتم در دنیا شامل حال بندگان شده و نود و نه درصد آن در آخرت نصیب ایشان خواهد شد. تقوی در واقع ترسیدن از نرسیدن به خداست. «تقوی» یعنی ترسیدن از هر چیزی که باعث محدودیت و کوچک شدن ما می‌شود. برخورداری از نعمت‌های دنیایی مربوط به بخش انسانی نیست. برخی افراد به این کمالات مشغول شده و دست خالی از دنیا می‌روند و به باطن انسانی نمی‌رسند. بخشهای حیوانی حق مدیریت سایر قوا را ندارند زیرا اگر ریاست نمایند شخصیت وارونه شده و فوق عقل زیر فشار این بخش‌ها قدرتی ندارد و نمی‌تواند رشد کند، لذا شخص موفق به توبه و آشتی با حق تعالی نمی‌گردد. از این روست که خداوند سلسله‌ای از عبادات مانند نماز یومیه، روزه ماه مبارک و حجاب و... را واجب کرده است.

حجاب هوس‌بازی‌های زن را مهار می‌کند. خداوند بی‌حیایی را مختص خلوت با همسر دانسته و این امر را تحسین‌آمیز می‌داند و ثواب عبادت برایش منظور می‌نماید. روزه امیال انسان را کنترل می‌کند مشروط بر اینکه هنگام افطار انسان اقدام به جبران ننماید. در حج 24 چیز حرام است که مربوط به بخش حیوانی است ولی بخش انسانی از این محدودیت لذت می‌برد و به راحتی از حرام چشم پوشی می‌کند. ما امر شده‌ایم که حجم امیال حیوانی را کاهش دهیم تا انسانیتمان سبقت بگیرد؛ اگر چنین اتفاقی بیفتد قوای حیوانی به شادی می‌رسند و تقاضای تمناهای حرام نمی‌کنند. اگر فوق‌عقل حاکم شود همه لذت‌های حلال برای انسان مهیاشده و لازم نیست انسان به حرام کشیده شود. «رأس الآفات الوَلَه باللّذات» سرآمد همه آفات، شیفتگی نسبت به همه لذت‌هاست.

کسی که باری به هر جهت زندگی می‌کند وقت نماز حال خواندن نماز را ندارد و میل به قرائت قرآن پیدا نمی‌کنند. سعی کنیم برای تنظیم سبک زندگی تلاش کرده و از حساسیت و زودرنجی پرهیز نماییم و اگر احیاناً مبتلا گردیدیم با فوق عقل یعنی معشوق اصلی جبران نماییم و گدای عاطفه‌ی دیگران نباشیم. خدا قیمت ما را تعیین می‌کند، نباید از دیگران انتظار داشته‌باشیم باید خداوند اجر کارهای ما را داده و از ما تشکر کند.

 

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

کلیدواژه ها: حجاب ، نماز ،

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed