مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
هنگامی که پیامبر در سال هشتم هجری مکه را فتح کرد، سعد بن عباده فریاد زد: امروز روز کشتار و روز اسارت اهل مکه است، خداوند قریش را خوار خواهد کرد.
ابوسفیان خدمت پیامبر (ص) آمد و عرض کرد:
آیا دستور کشتار قوم خود را داده ای؟ چون سعد بن عباده این چنین می گوید:
پیامبر (ص) در میان جمعیت ایستاد و فرمود: امروز روز لطف و مرحمت است، و پرچم را به دست علی بن ابیطالب داد و فرمود: فریاد کن امروز روز مرحمت است.
اشخاص دیگر از طرف پیامبر مأمور شدند که هر کس داخل خانه ی ابوسفیان گردد و یا سلاح خود را بیاندازد یا در خانه اش را بندد، ایمن است!
وقتی پیامبر وارد مکه شد، در مسجد الحرام دست خود را به دو طرف درب مسجد گرفته و جملاتی از توحید و نصرت و پیروزی گفت و بعد فرمود: ای قریش! خیال می کنید با شما چه معامله می کنم؟
گفتند: گمانمان این است تو جز نیکی و خوبی با ما رفتار نخواهی نکرد، تو برادری کریم و پسر برادری بزرگوار هستی!
پیامبر گریه کرد و فرمود: بر شما سرزنشی نیست، خداوند شما را می بخشد، بروید که همه تان آزادشدگان هستید.(2)
2. پند تاریخ 2/94- شجره طوبی، ص 112
منبع :400 موضوع 2000 داستان ،ج2 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر تهذیب
کلیدواژه ها:
آثار استاد