مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
امام باقر (ع) به مردی از اهل آفریقا فرمود: حال راشد چه طور است؟ عرض کرد: وقتی که از وطنم آمدم، تندرست و زنده بود و بر شما سلام فرستاد.
فرمود: خدا او را رحمت کند! عرض کرد: راشد مرد؟ فرمود: آری.
گفت: در چه زمان؟ فرمود: دو روز بعد از آمدن تو از وطن. عرض کرد: به خدا سوگند مرضی نداشت! فرمود: مگر هر کس می میرد، به سبب مرض می میرد. ابوبصیر گوید: به امام عرض کردم: راشد کیست؟ فرمود: مردی از موالیان و محبّان ما بود، پس فرمود:
هر گاه چنان دانستید که از برای ما چشمهایی که ناظر بر شما باشد، و گوشهایی که شنونده ی آوازهای شما باشد، نیست، پس بد چیزی دانسته اید. به خدا سوگند بر ما چیزی از اعمال شما پوشیده نیست؛ ما را جمیعاً حاضر بدانید و خویشتن را عادت به خیر بدهید و از اهل خیر باشید که به آن معروف باشید؛ به درستی که من شیعه و اولاد خود را به این مطلب امر می کنم.(1)
1. منتهی الامال 2/96
منبع :400 موضوع 2000 داستان ،ج2 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر تهذیب
کلیدواژه ها:
آثار استاد