www.montazer.ir
شنبه 23 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 3034
زمان انتشار: 22 ژولیه 2015
زدن غلام

زدن غلام

روزی یکی از اصحاب رسول خدا (ص)، غلام خود را کتک می زد و آن غلام پی در پی می گفت: ترا بخدا نزن، بخاطر خدا عفوم کن و ... ولی مولایش او را نمی بخشید و همچنان او را زیر ضربات خود قرار داده بود.

عده ای از فریاد آن غلام، پیامبر (ص) را مطلع کردند، پیامبر (ص) برخاست و نزد آنها آمد.

آن صحابی وقتی پیامبر (ص) را دید، دست از کتک زدن برداشت.

پیامبر (ص) فرمود: او تو را به حق خدا قسم داد و تو از او نگذشتی، حالا که مرا دیدی از زدن او دست برداشتی؟ آن مرد گفت: اینک او را بخاطر خدا آزاد کردم!

پیامبر (ص) فرمود: اگر او را آزاد نمی کردی با صورت به آتش جهنم می افتادی.(1)

1. شنیدنیهای تاریخ ص 98- محجة البیضاء 3/445

منبع : یکصد موضوع 500 داستان ، ج1 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر ناصر

 

کلیدواژه ها: رسول خدا ، غلام ،

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed