www.montazer.ir
جمعه 20 سپتامبر 2024
شناسه مطلب: 277
زمان انتشار: 7 اکتبر 2014
تنبلی و بی حوصلگی ، جلسه 7

تنبلی و بی حوصلگی ، جلسه 7

« بحث قضا و قدر »

در جلسه­ ی قبل عرض کردیم که حضرت علی «علیه السلام» از کنار دیوار ترک خورده بلند شده و به جای دیگر رفتند و در پاسخ اعتراض شخصی فرمودند: «افرُّ من قضاءالله الی قدره» از قضای الهی به قدرش می­ گریزم. خیلی از افراد به دلیل نفهمیدن معنای درست قضا و قدر دچار تنبلی­های فراوانی در زندگی می­ شوند. کسی که سوادش در حد پنجم ابتدایی است در واقع این میزان سواد، قَدَر اوست و قضای آن عدم یادگیری بسیاری از علوم و معارف است، ولی اگر دیپلم بگیرد قدرش افزایش یافته و قضای آن توانایی درک علمی بیشتر است ولی با دیپلم قضای شغل مناسب نصیب انسان نمی­ گردد. هر قدر مدارج علمی افزایش یابد از قضای شغل مناسب برخوردار می­ گردد. به همین دلیل حضرت به قدَر بالاتر پناه می­ برند.

کسی که تسلیم وضع موجود می­ شود تنبل و بی­ حوصله است. البته انسان نمی­ تواند قضا را تغییر دهد، علی «علیه السلام» می­ فرمایند: «اذا لم یکن ما ترید فارد ما یکون» زمانی که آنچه را می­خواهی نمی­ شود، بخواه آنچه را که هست. زمانی که انسان تلاش کرده ولی به آنچه می­ خواسته نرسیده­ است باید به وضعی که پیش آمده راضی شود و در عین حال برای رسیدن به قضای بهتر تدارک قدر بالاتری را ببیند. بعضی دچار مرگ عزیزان یا طلاق و ... می­ شوند ولی به قدری همت شان بالاست که خود را بالا کشیده و به نحو عالی زندگی می­ کنند. ما هستیم که تصمیم می­ گیریم چگونه زندگی کنیم: «لیس الانسان الا ما سعی» البته بعد از تلاش­ های انسان، خیر و برکت و محافظت الهی متناسب با سعی او نصیب انسان می­ گردد. این معنای کلام امیرالمؤمنین «علیه السلام» است. پس قضای الهی با خواست خداوند فرق می­ کند. قضای مسواک نزدن، دندان درد و قضای تزریق واکسن، ایمن بودن و ... است. یکی از جهل های مخرب، عدم شناختن خودمان است.

کسی که خودش را نمی­ شناسد، نه می­ داند و نه می­ تواند کار درستی انجام دهد. انسان باید بداند با هر ساختاری چه رفتاری داشته­ باشد. به هر حال باید مهارت رفتار و برخورد با افراد را داشته ­باشیم تا بتوانیم تصمیم­ های درستی بگیریم. ما باید راه تقویت ژن­های مان را بدانیم تا فرزندی سالم، زیبا، عاقل، باهوش و دیندار و خوش اخلاق داشته­ باشیم. انسان باید بتواند قوایش را مدیریت کند. مدیریت حس مهمی است کسی که بتواند حواس خود را مدیریت کند بسیاری از مشکلات روانی را نخواهد داشت. خیال باید کنترل شود تا باید بتوان غم و دلشوره را از بین برد. اگر غیر از این باشد آثار مخرب زیادی همراه دارد.

ممکن است شخص رفتار بدخودش را تحمل کند ولی در مورد فرزندش تحمل برایش غیر ممکن بوده و وقتی کلمه­ ی «بی­ ادب» را درباره­ ی او به کار می­ برد خودش را متهم کرده­ است. مانند اینکه به کسی غذا نمی­ دهیم و به او اعتراض می­ کنیم که چرا اینقدر ضعیفی؟ علی «علیه السلام» می­ فرمایند: «لا تجهل نفسک فانّ الجاهل معرفه نفسه جاهل لکلّ شی» نسبت به خودت جاهل نباش، چون کسی که خودش را نمی­ شناسد هیچ چیز را نمی­ شناسد. امروزه میزان پیشرفت علم در جهان بسیار سریع است ولی در عین حال تا کنون جهان تا این حد گرفتار مشکلات اقتصادی، سیاسی، خانوادگی، اجتماعی و ... نبوده­است. جنایتها و بذه­کاری­ها بسیار زیاد شده­ است. علت اینکه علم نمی­ تواند کاری کند این است که انسان را خوب نشناخته­ است و گرفتار تئوری­ها و فرضیه هاست. نشناختن خود، یک فاجعه است. انسان باید قوای پنجگانه­ ی خود را بشناسد. اگر هر کدام را نشناسد مانند این است که یکی از پنج انگشت را ندارد. کسی که حس را نشناسد و ربط آن به خیال را نداند قطعاً آسیب می­ بیند و شخصیتش ضعیف و غمزده و مضطرب است. ولی کسی که روحش را تغذیه می­ کند با نشاط و فعال است. بی­حوصلگی­ ها مربوط به تنبلی درباره­ ی شناخت خود و ندانستن قیمت انسان است. نجاری برای کسی کلبه­ ای ساخته­ بود بعد از پایان مراحل ساخت، آن شخص کلبه را به خود نجار بخشید. نجار بسیار تأسف خورد که ای­کاش آن را بهتر ساخته­بودم. این داستان غالب مردم است. افراد وقتی چیزی را گم می­ کنند دائماً سراغش را گرفته و امید پیدا کردن آن را دارند؛ لذا حضرت می­ فرمایند: من تعجب می­ کنم از اینکه شخص خودش را گم می­ کند ولی هرگز سراغش را نمی­ گیرد. خداوند می­ فرمایند: من همه­ ی زمین و آسمان و آنچه در آن است را برای تو خلق کرده­ ام.

ما خلق شده­ ایم که همین جا در دنیا با خدا زندگی کنیم و از او عزت، شرف، قدرت و بزرگی و ... و حتی خودش را بخواهیم. شخصی بادیه­ نشین خدمت پیامبر «صلی الله علیه وآله» رسید و عرض کرد: زمانی که شما مبعوث نشده­ بودید در بیابان گرسنه و تشنه بودید و من به شما رسیدگی کردم. حضرت فرمودند: در ازای آن چه می­ خواهی؟ او هم تعدادی گوسفند و شتر گرفت و رفت. حضرت فرمودند: او به اندازه­ ی پیرزن بنی اسرائیلی هم نبود که وقتی حضرت موسی «علیه السلام» از او سراغ قبر یوسف «علیه السلام» را گرفت برای موسی «علیه السلام» شرط گذاشت که در قیامت با او و همسر او باشد و خداوند از موسی «علیه السلام» خواست که بپذیرد، سپس پیرزن قبر را به او نشان داد. ما می­ توانیم باخدا باشیم ولی خودمان را بیچاره­ ی توجه دیگران کرده­ ایم.

فرشتگان، انبیاء، امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» منتظر ما هستند که با آنها رفاقت کنیم. خداوند می­ فرماید: اگر بنده­ ی گنهکار می­ دانست با چه شوقی منتظر او هستم از شدت اشتیاق جان می­ داد. از جمله نامهای خدا «رفیق» و «مونس» است: «یا رفیقَ من لا رفیق له» «یا خیر من خلا به و آوی الیه طرید» ای کسی که افرادِ تنها می­ توانند با او خلوت کنند و افراد طرد شده به او پناه می­ برند. ولی متأسفانه ما نه خودمان را می­ شناسیم و نه قدر و قیمت­مان را می دانیم. ما باید هر کاری را آغاز می­ کنیم به توصیه­ ی امیرالمؤمنین «علیه السلام» حداقل یکسال ممارست و مداومت کنیم، ولی اکثر کارها را نیمه­ کاره رها می­ کنیم. هر فن و حرف ه­ای را شروع می­ کنیم باید مدتها تمرین کنیم. ورزش مستمر تأثیرات جسمی و روحی روانی فوق­ العاده­ ای دارد. درس خواندن اگر با جدیت باشد، بسیاری از ضعفهای مان را برطرف کرده و ما را قدرت می­ رساند. ارتباط با الله، خانواده­ ی آسمانی و فرشتگان هم نیاز به مداومت و سرمایه­ گذاری دارد. چیزهایی که ما به آنها عشق می­ ورزیم، یا کمالات جمادی است یا خیالی و یا وهمی که هیچ­کدام به حقیقت ما مربوط نمی­ باشد هر چند ممکن است برای ما آسایش به همراه داشته­ باشد. کسی که خودش را نشناخته در هر منجلابی ممکن است بیفتد و لو عالم باشد: «ربّ عالم قد قتلهُ جهلُهَ» چه بسیار با سوادهایی که جهل شان آنها را به کشتن داد­ه ­است. اقوام پیش از ما الان در برزخند ما هم به زودی به آنها ملحق خواهیم شد، ولی اصلاً به فکر حیات آنجا نیستیم و چه بسا که در حال خراب کردن موقعیت برزخمان هم هستیم. شرایط با هم متفاوت هستند. شرایط قدیم به گونه ­ای بود که اگر کسی یک میلیون تومان درآمد ماهانه ­اش بود از اشراف محسوب می ­شد ولی امروزه متوسط زندگی هم محسوب نمی­ گردد. در برزخ سطح زندگی خیلی بالاست و اصلاً با دنیا قابل مقایسه نیست ما باید سرمایه­ ی برزخی تهیه کنیم. همان طور که دنیا از بچه­ ی تازه به دنیا آمده سؤال وجودی براساس میزان تطبیقش با دنیا می­ کند برزخ هم در هنگام ورود ما به آنجا اینگونه سؤال می­نماید. این سؤالها «طلب» هستند.

ما به آن میزان که کتابهای افسانه­ ای خوانده­ ایم درباره ­ی خدا و پیامبر «صلی الله علیه و آله» مطالعه نکرده­ ایم. اصلاً خانواده­ ی اصلی خودمان را نمی­ شناسیم، در این صورت ممکن نیست به آنها ملحق شویم. نمی­ دانیم مادر حقیقی­ مان حضرت زهرا «سلام الله علیها» است. چه بسا افرادی که برای دیدن فیلم یا کارتون چنان اشتیاق دارند که هنگام دیدن پلک نمی­ زنند و وقتی تشنه و گرسنه می ­شوند ترجیح می ­دهند ادامه ­ی داستان را ببینند؛ ولی وقتی یک کتاب درباره­ ی خودشان می­ خوانند دائماً خمیازه کشیده و بی­ حوصله­ اند. با اینکه بارها خواب اموات را دیده و گزارش هایی از آن طرف دریافت کرده­ اند ولی حاضر نیستند برای شناخت آخرت و آمادگی برای آنجا وقت بگذارند. برای همین است که افراد دائماً وقتشان به بطالت می­ گذرد. ما نباید بیکار باشیم زیرا بهشت و جهنم را پیش رو داریم: «شُغِلَ من الجنّه و النّار امامه» وقتی ما بدانیم هر عمل نسل ما، به حساب ما هم گذاشته می ­شود پس لازم است در تربیت فرزندانمان سرمایه­ گذاری لازم را بنماییم. خداوند برای کوچکترین کار و زحمت به ما اجر می­ دهد، در واقع ما بهشت می­ سازیم. وقتی خانمی که از حضرت زهرا «سلام الله علیها» سؤالات مکرری پرسیده بود احساس شرمندگی کرد حضرت فرمودند: اگر تو می ­دانستی در ازای پاسخ هایی که می ­دهم چه خیری به من می­ رسد شرمنده نمی ­شدی، من در برابر هر سؤالی که پاسخ می­ دهم، به اندازه ­ی انفاق جواهرات از زمین تا آسمان در راه خدا، ثواب دریافت می­ کنم. اگر آخرت را باور کنیم حتماً برای آن با جدیت تلاش می ­کنیم. خواب مانند مرگ است و هر بیدارشدنی فرصتی مجدد. یکبار به قبرستان رفته و داخل قبری بخوابیم وقتی بیرون آمدیم فرض کنیم که عمر دوباره و فرصتی مجدد به ما داده­ اند. انسان هر روز می­ تواند تصمیمی مجدد بگیرد و آغاز کند. کسی که برزخ را می­ شناسد لوازم مورد نیاز آنجا را تهیه می­ کند. هر قدر برای برزخ سرمایه­ گذاری کنیم دنیای با نشاط­ تری داریم. قرآن نشانه­ ی مؤمن را شادی و آرامش می ­داند. مسلمانی که اینگونه نیست دین را نشناخته ­است. کسی که بهشت و جهنم پیش رویش است اصلاً نمی ­تواند بیکار باشد و برای همه ­ی اوقاتش برنامه­ ی دقیق دارد. پس ما باید خود حقیقی­مان را بشناسیم؛ «الجهل مَعدنُ الشر» «الجهل اصل کلّ فساد» «الجهل یفسد الاخره» چرا ما از واقعیت گریزانیم؟ چرا از چیزهایی که حقیقت و قیمت ما را به ما نشان می ­دهند بدمان می آید؟

روزها فکر من این است و همه شب سخنم                                    که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

ز کجا آمـده ­ام آمـدنم بهــــر چه بــود                                      به کجا می­روم آخر ننـمایی وطنم

ما الان باید با کسانی که قرار است با آنها زندگی کنیم انس بگیریم. قسمت زیادی از سعادت ما وابسته به علم و فهم است:

جانور فربه شود از راه نوش                                                 آدمی فربه شود از راه گوش

کسی که با گوشش معارف دریافت کند روح قوی پیدا می ­کند و کسی که دائماً حرفهای بیهوده می ­شنود و مطالعات نامناسب دارد روحش ضعیف می­ گردد. حضرت رسول «صلی الله علیه و آله» می ­فرمایند: «طلب العلم فریضه علی کلّ مسلم» انسان باید عقاید، اخلاق و احکام را بیاموزد. حضرت تصریح کرده­ اند منظور از علم واجب همین سه علم مذکور می­ باشد. امام کاظم «علیه السلام» می­ فرمایند: «بپرهیزید از تنبلی و بی­حوصلگی، که این دو بهره­ ی دنیا و آخرت تو را می­ گیرند. بسیاری از گرفتاری ­های ما مربوط به بی­ حوصلگی­ های قبلی ماست.

 

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .

میانگین (1 رای)

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed