مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
طبق آمار در کشور روزانه 20 میلیون کاربر از شبکه های اجتماعی موبایلی استفاده میکنند و زمانی نزدیک به 60 میلیون ساعت در این شبکه ها صرف میشود.تکنولوژی که به یک جامعه وارد میشود، اگر پیوست فرهنگی آن نوشته نشود، در مدت زمان کوتاهی از مسیر خود منحرف میشود و تبعات آن به حدی شدید خواهد بود که گاه در همان مدت کوتاه سبک زندگی جامعه و نوع ارتباطات آن را دگرگون خواهد کرد.
این اتفاق یک بار در ترویج بی رویه موبایل یا همان تلفن همراه خودمان افتاد؛ موبایل که یک وسیله کاری بود، بعد از مدتی از حالت اولیه خود خارج شد و به مرور زمان تبدیل به یک وسیله تفریحی شد و از دست بزرگان و کسانی که نیاز به در دسترس بودن داشتند، تبدیل به اسباب بازی کودکان و نوجوانان شد و کار به آنجا رسید که گوشی و نوع آن جزء مفاخرات جوانها شد. در این بین اپراتور های تلفن همراه که سودشان در استفاده بیش از حد از این ابزار بود، بدون در نظر گرفتن تبعات فرهنگی آن، با تبلیغات گسترده تلوزیونی اقدام به تشویق به استفاده بیشتر نمودند؛ تا آنجا که گاه توهین به شعور و انسانیت را در تبلیغات آنها مشاهده مینمودیم . به عنوان مثال یکی از اپراتورهای شبکه همراه در تبلیغات خود مشوقی قرار داده بود که به واسطه آن افراد میتوانستند از شب تا صبح به صورت رایگان مکالمه درون شبکه داشته باشند، در این بین علاوه بر اتلاف عمری که صورت میگرفت تبعات فرهنگی بسیار مخربی چون تسهیل ارتباطات غیر متعارف اجتماعی به وجود میآمد. بعد از این واقعه اجتماعی فریاد دلسوزانه بسیاری از اندیشمندان متدین بلند شد و نسبت به عواقب آن هشدار دادند.
اما متاسفانه از آنجا که تفکر تقدم اقتصاد بر فرهنگ در ارکان تاثیر گذار کشور به عنوان یک اصل پذیرفته شده بود کار به اینجا ختم نشد و تصمیم بر آن شد تا سفره ای که به واسطه ارتباطات مجازی پهن شده است همچنان ادامه پیدا کند . عده ای که نفع مادیشان در این عرصه بود با تغافل نسبت به عوارض فرهنگی این گونه ارتباطات، اقدام به گسترش آن نمودند.
ارتباطات مکالمه ای و پیامکی با آمدن اپراتوری جدید وارد مرحله ای تازه شد . اپراتوری برای ارتباط تصویری. البته این حرکت به خاطر تبعات مخربی که داشت در همان مرحله اول با واکنش بزرگان حوزه مواجه شد؛ اما در اندک زمان و با ورود شبکه های اجتماعی موبایلی به عرصه ارتباطات کشور، آن ارتباط تصویری ساده در مقیاس وسیع تری شکل گرفت و ارتباطات از همه نوع اعم از مکتوب و تصویری چندین برابر گسترش پیدا کرد؛ تا آنجا که طبق آمار در کشور روزانه 20 میلیون کاربر از شبکه های اجتماعی موبایلی استفاده میکنند و زمانی نزدیک به 60 میلیون ساعت در این شبکه ها صرف میشود.
در این بین متاسفانه ارکان فرهنگی کشور که در عمل خود را جریانی حاشیه ای و تحت امر جریان اقتصادی میبینند به جای نوشتن پیوست فرهنگی به این پدیده گام به گام در ترویج آن قدم بر می دارند تا آنجا که خود پیگیر عدم محدودیت این شبکه ها میشوند .
اما چه باید کرد ؟؟
از طرفی تجربه نشان داده است محدود کردن تکنولوژی نه تنها امکان ندارد بلکه در موارد زیادی اثر معکوس میگذارد؛ کما اینکه این نظر در بحث ماهواره به وضوح قابل مشاهده است و از طرفی به بهانه قدرت تکنولوژی نمیتوان بی تفاوت از کنار تاثیرات مخرب آن گذشت.
در این بین و در مقابل این پدیده دستگاه های فرهنگی کشور وظایفی دارند که در صورتی که به آن وظایف عمل کنند حتی با تسهیل دسترسی به اینترنت از طریق ماهواره ها مشکلی به وجود نخواهد آمد.
1. نوشتن پیوست فرهنگی
اولین وظیفه دستگاه های فرهنگی نوشتن پیوست فرهنگیست؛ پیوست فرهنگی یعنی بررسی تبعات فرهنگی ورود یک تکنولوژی یا شکل گیری یک جریان در کشور است. بررسی فرهنگی، آسیب شناسی و ارائه راهکار برای تبدیل تهدیدهای فرهنگی به فرصت از نکات مهمی است که در نوشتار پیوست فرهنگی باید مورد توجه قرار گیرد. متاسفانه تاکنون در بحث تکنولوژهای نوین مثل اینترنت و شبکه های مجازی روال اینگونه بوده است که ابتدا تکنولوژی وارد شده وبعد از مدتی با ظهور و حتی اپیدمی شدن آسیبها فریادها بلند شده است و این یعنی شیپور را از طرف گشاد آن زدن.
2. اطلاع رسانی تبیین و تحلیل آسیبها
بعد از آنکه پیوست فرهنگی نوشته شد و آسیبها و تهدیدهای این شبکهها مشخص شد، باید این تهدیدها و آسیبها به اطلاع عموم برسد و همانگونه که با شیوع یک ویروس در هزاران کیلومتر آن طرف تر اخطارهای لازم در خصوص مراقبتهای بهداشتی داده میشود در این زمینه نیز آگاهی های لازم به افراد و خانواده ها داده شود. این یعنی پیشگیری بهتر از درمان است.
3. ایجاد فضای حقیقی
یکی از علل گرایش به شبکه های اجتماعی کم رنگ شدن روابط سالم حقیقیست، متاسفانه سرانه تکلم خانوادگی در ایران به زیر یک ساعت رسیده است چیزی که نرم جهانی آن چهار ساعت است . همین کمرنگ شدن روابط حقیقی باعث شده است تا انسانی که موجودی مدنی بالطبع است نیازهای حقیقی خود را در فضایی مجازی دنبال کند. برای مبارزه با جریان ارتباط مجازی که اساس تقویت شبکه های اجتماعیست باید تدبیری اندیشید که این روابط حقیقی احیا و بازیافت شود.
4. بحران هویت
از عوامل دیگر گسترش این شبکه ها و رغبت به ایجاد اکنتهای مختلف بحران هویت و بالطبع آن بحران هدف است. متاسفانه در ادوار مختلف هویت های مختلفی در مقابل جوانان ارزشمند شده است که رسانه ملی در این وجاهت بی تقصیر نبوده است زمانی تب فوتبال و دروه ای عشق بازیگری سینما و هر روز رنگی دیگر به جای جلای دیروز همین امر باعث شده است تا افراد برای فرار از هویت واقعی خود که آن را عامل عدم ارتباط گیری دیگران با خود میداند به هویت سازی جعلی در فضای شبکه های اجتماعی بپردازند و اگر این هویت به فرد باز گردانده شود فقط در صورت لزوم آن هم با هویت حقیقی خود و در راستای هدفی که برای زندگی خود ترسیم کرده است از این تکنولوژی استفاده خواهد نمود.
خلاصه آنکه آتشیست افروخته که جمع زیادی در آن در حال سوختن هستند و اگر مسئولین فرهنگی کشور هرچه سریع تر پیوستی فرهنگی هرچند دیر هنگام برای آن ننویسند و تدبیری نیندیشند نسلی در آن خواهد سوخت .
کلیدواژه ها:
آثار استاد