www.montazer.ir
شنبه 21 سپتامبر 2024
شناسه مطلب: 196
زمان انتشار: 29 سپتامبر 2014
آداب تعلیم و تعلم،جلسه 24

آداب تعلیم و تعلم،جلسه 24

پنجمین ادب از آداب و وظایف شاگرد نسبت به استاد تواضع و فروتنی در برابر استاد است.
از جمله چیزهایی که مطلقاً بر انسان حرام شده است و موجب محرومیت انسان از فیض پروردگار است، تکبّر است.
مسیر انسان به سمت حق تعالی زمانی صاف و بدون مانع است و انسان می‌تواند این مسیر را به سرعت طی کند که انسان حقیقت خود را که عین ربط و فقر است را درک کند.
فقر است که طلب ایجاد می‌کند و طلب است باعث حرکت می‌شود، وقتی طلب نباشد بی‌نیازی او توقف است.
وقتی ملائکه به شخصیّت آدم پی می‌برند و توسّط انسان تعلیم اسماء می‌شوند هم سجده می‌کنند امّا شیطان این را نمی‌داند و فقط ظاهر را نگاه می‌کند و بعد تکبّر می‌کند.
اولین گناه شیطان مقایسه و فخرفروشی نسبت به انسان بود، دومین گناه او تکبّر نسبت به خداوند تبارک و تعالی بود که تکبّر کرد و سجده نکرد.
همه بدبختی انسان این است که به محض اینکه در برابراحکام الهی مقاومت می کند،‌ آنجا شروع منیّت و بدبختی است، همه گناه‌ها در نهایت به همین برمی‌‌گردد.
قاعده این است که انسان وقتی می‌بیند و می‌شنوند و می‌فهمد خودش را کوچک تر ببیند.
انسان هر قدر به حقیقت هستی نزدیک تر می‌شود به ذلیل بودن خود بیشتر پی می‌برد.
قاعده این است که اصلاً علم تواضع می‌آورد،‌ علم برای انسان فروتنی می‌آورد، اگر نبود قطعاً هرچه تحصیلات بالاتر و خطرناک‌تر است.
دانشجو این را بداند که مأمور است و واجب است به او که نسبت به سایر مردم فروتن باشد، نسبت به علما بیشتر از سایر مردم و نسبت به استاد خودش از همه بیشتر.
اظهار ذلّت و فروتنی در برابر استاد نوعی عزّت و سرافرازی است.
در برخورد صحیح با والدین و استاد است که انسان به حقیقت خود نائل می‌شود در واقع برخورد با والدین و استاد تمکین و اطاعتی نسبت به ولایت پدر و مادر و استاد است تا شما بتوانید ولایت امام را بپذیرید.
اگر انسان نتواند با مظاهر ضعیف ولایت برخورد درست کند در مظهر قوی‌تر که ولایت فقیه ولایت امام و خداوند است شکست می‌خورد.
اگر می‌خواهید به رضایت خدا برسید و تحت ولایت خدا قرار بگیرید و در آن جاذبه و مجموعه ولایتی قرار بگیرید نمی‌توانید خارج از رضایت والدین عمل کنید، استثناء‌بردار نیست.
شیطان چنان انسان را فریب می‌دهد که با صور مقدّس دیگری او را در ارتباط قرار می دهد فکر می‌کند که دارد تحت ولایت عمل می‌کند در حالی که واقعاً طبیعت او است که این صور مقدّس را استخدام کرده است.
خضوع شاگرد در برابر استاد افتخاری برای اوست چون ناخود لِه شده است و خود بزرگ  شده است.
استاد معمولاً به شاگردی در سپردن برخی از رمز و رازها اعتماد می‌کند که در شاگرد تواضع و کوچکی را ببیند.
در جایی استاد را اکرام می‌کنی و این اکرام آتش حسادت عدّه‌ای را برمی‌افروزد و استاد محسود واقع می‌شود.
انسان لازم نیست تواضع خودش را آن طور که می‌خواهد و حقّش است، اظهار کند.
ممکن است بین استاد و شاگرد اختلاف باشد ممکن نیست نباشد چه بسا شاگرد نظر استاد را قبول نداشته باشد ولی شاگرد حق ندارد که با استاد مخالفت کند.
استاد یک موقع چیزی را که ظاهراً و صورتاً حق است و خدا هم تأییدش کرده است به تو می‌گوید اصلاً انجام نده و اتفاقاً به صورت پستی تو را وادار می‌کند چون آن بیشتر به مصلحت تو است.
خیلی وقت‌ها انسان محرومیت برایش مهم است خوب است که محروم باشد.
گناهکار قهّار همین مدّتی که گناه می‌کرده است داشته به سمت خدا می‌آمده است.
همیشه خباثت­های افراد، ضعف‌های آنها زمانی را می‌شود که عامل مخالف روبرو شود.
ولی فقیه یعنی ولی از طرف امام زمان – نائب (‌ولی امر) – ولی امری که قرآن "اطیعوالله و اطیعوا الرسول و اولی الأمر مِنْکُمْ" در برابرش دارد.
برای کسی که فطرتش بیدار است فرقی نمی‌کند که با استاد حج برود و یا به فرمان استاد کار دیگری انجام دهد، هر دو تحت ولایت خداست او برایش مهم است که تحت ولایت قرار گیرد، صورتش خیلی مهم نیست.
اطاعت کسی از ولی باید انتصاب حقیقی به ولی داشته باشد، اگر انتصاب حقیقی نداشته باشد ما موظف به اطاعت نیستیم.

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed