مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
قرآن پیامبران را به عنوان بهترین نمونه ها و سرمشق علمی و عملی مردمان معرفی می كند و به مهم ترین بخش ها و مؤثرترین لحظات سرنوشت ایشان اشاره می كند تا مردم هر یك به اقتضای نیازها و ضرورت ها به آنان مراجعه و از روش آنان برای دست یابی به اهداف بهره گیرند. پس از پیامبران، قرآن به گروهی از مردمان كه از آنان به عنوان اولیای ربانی یاد می كند اشاره می كند كه با پیروی از آیات كتاب های وحیانی، خود را چنان ساخته اند كه به عنوان انسان های كامل سرمشق و نمونه عینی دیگران قرارگرفته اند. از این دست انسان ها می توان به لقمان حكیم، ذوالقرنین و خضر (علیهم السلام) از مردان و به مریم، آسیه زن فرعون مصر و فاطمه (سلام الله علیه) از زنان اشاره كرد. اشاره به این افراد از آن جایی مفید و سازنده است كه آنان در مقام پیامبری قرار نداشتند تا این ادعا درباره ایشان مطرح شود كه آنان موجودات برتر بودند كه قابلیت پیروی از ایشان وجود ندارد. این مطلب از آن رو تأكید می شود كه در میان عموم مردم این باور تقویت شده كه پیامبران(ع) افراد نادر و مردمان با عنایت خاص الهی بودند كه تنها در برخی از امور می توان از آنان پیروی كرد و نمی توان با همه تلاش ها به مقامی از مقامات انسانی ایشان دست یافت. مقاله حاضر در مقام تبیین این مطالب است كه توسط نگارنده به زیور طبع آراسته گردیده است. اینك باهم آن را از نظر می گذرانیم.
گرایش افراطی و تفریطی نسبت به الگوهای دینی
در میان مردم دو گرایش افراط و تفریط همواره وجود داشته و دارد. گرایش و نگرشی كه می گوید پیامبران انسان های عادی هم چون دیگر انسان ها هستند و با نگاه به جنبه بشری بودن ایشان امكان هرگونه ارتباط میان انسان و خدا را سلب می كنند و دعوی پیامبری ایشان را به جنون و دیوانگی نسبت می دهند. در این نگرش به پیامبران، آنان حتی از انسان های عادی نیز پست تر و پایین تر می باشند؛ زیرا به دیوانگی و جنون دچار شده و امكان آن نیست كه با آنان همانند دیگر انسان های سالم برخورد و معامله كرد. این گونه است كه در اقوام پیشین همواره این گفتمان غالب مطرح بوده است كه شما بشری هم چون ما هستید و امكان آن نیست كه بشری با خدا كه در سطحی بسیار عالی و والایی است ارتباط برقرار شود و وحی آسمانی پدید آید. بنابراین در همه موارد بی كوچك ترین استثنایی همه پیامبران دروغگو شمرده و تكذیب می شدند. پیامبران نیز در واكنش به این بینش و نگرش با اقرار به بشر بودن خویش بر این نكته پا می فشرند كه ارتباط میان بشر و خدا شدنی است؛ زیرا اگر انسان مورد توجه قرارگیرد دانسته می شود كه انسان تنها همین بشره و پوست و جسم نیست تا ارتباط خدا و انسان و یا انسان و خدا شدنی نباشد؛ انسان افزون بر جنبه مادی و بشری بودن دارای ویژگی های خاصی است كه از آن به روح الهی یاد می شود. این جنبه است كه امكان ارتباط دو سویه میان انسان و خدا را می دهد. البته این ارتباط تحت شرایطی خاص و با صعود و عروج از یك سو و نزول مرتبه ای از سوی دیگر امكان پذیر و شدنی است. از این روست كه پیامبران با تایید بشری بودن خویش بر جنبه دیگر خویش نیز تأكید می ورزند و به این نكته اشاره می كنند كه آنان در فرآیند زندگی خویش در این دنیا توانسته اند با عنایت الهی خود را به مقامی برسانند كه امكان ارتباط میان آنان و خداوند فراهم آید.
از سوی دیگر گرایش افراطی دیگری وجود دارد كه برخاسته از بینش و نگرش فرابشری پیامبران است. این تفكر در مورد برخی از پیامبران پیش از این پدیدار شده بود. تولد استثنایی و اعجازی روح الله(ع) موجب آن شد تا برخی به جنبه فرابشری پیامبران و یا دست كم برخی از آنان باور پیدا كنند. در این نگرش، پیامبران هر چند در میان بشر هستند ولی موجوداتی دیگر و از ما بهترانند و امكان آن نیست كه كسی حتی با تمام ظرفیت و توان خویش بدان دست یابد. به این معنا كه آنان موجوداتی هستند كه خداوند بر پایه و اساس دیگری آفریده است. هر چند از فرشتگان به شمار نمی آیند ولی در حد بشر و انسان نیز نیستند. آسمانی كردن پیامبران و یا برخی از آنان موجب شد تا امكان تصویر درست از آنان فراهم نیاید و زمینه برای سرمشق گیری و الگوبرداری از آنان از میان برود؛ زیرا كسانی كه در مقامی برتر نشسته اند ممكن نیست ما با تلاش و كوشش خود بدان برسیم هرچند كه در این راه از همه ظرفیت انسانی خویش نیز بهره گیریم.
چنین تفكر و نگرشی موجب شد تا پیامبران از دایره سرمشق انسانی بیرون بروند و در مقام و جایگاهی دست نیافتنی قرارگیرند. برخی از نحله تصوف و عرفانی به این مسئله دامن زدند و برخی از ظاهرگرایان نیز آن را تقویت كردند. این گونه است كه برخلاف دیدگاه و نگرش قرآن و آیات وحیانی كتب آسمانی، پیامبران از حوزه الگوبرداری بیرون رفته و در عمل از اسوه مردمان بودن خارج شدند، هرچند كه به ظاهر از آنان به عنوان سرمشق و الگو یاد می كنند و به برخی از رفتار و اعمال ایشان استشهاد و استناد می شود ولی در بسیاری از مواقع از چنین استناد و استشهادی خودداری می شود.
چنین نگرش های نادرستی كه با اصول كلی مبنای قرآنی در تضاد است و قرآن و دیگر كتب وحیانی و آسمانی بر این نكته تأكید می ورزند كه آنان هر چند كه بشری همانند دیگران هستند ولی با تلاش و عنایت الهی توانسته اند به مقام خاصی دست یابند كه از آن به مقام انسان كامل یاد می شود ولی این گونه نیست كه دیگران نتوانند به این مقام دست یابند. تنها تمایز میان پیامبران و دیگر انسان های كامل در آن است كه به پیامبران عنایت خاصی می شود تا در مقام مأموریت و پیامبری قرارگیرند و به نمایندگی از خداوند در میان بشر راهنمای آنان به كمال و سعادت و حقیقت باشند.
مراتب و مقامهای معنوی دست یافتنی
در فرآیند تكاملی انسان، نیازی نیست كه همه به مقام نبوت و پیامبری دست یابند؛ زیرا مقام پیامبر مقام مأموریت و تكلیف است و این گونه نیست كه اگر كسی مأموریت ویژه ای نیافت به همه مقامات انسانی دست نمی یابد. مقام انسانی در نهایت كمالی آن دسترسی به همه اسمای الهی و ایجاد و تحقق آن در خود است. این امكان برای همگان فراهم است تا به این مقام دست یابد. بنابراین در اصل دست یابی به مقام انسان كامل تفاوتی میان انسان های معمولی و پیامبران وجود ندارد.و آن چه تمایز خوانده می شود در حقیقت تمایز حقیقی نیست و موجب نمی شود تا آنان از دایره انسان بودن بیرون رفته و امكان پیروی از ایشان از ما سلب شود.
قرآن با تاكید بر این كه ما برادری از شما را به عنوان پیامبر به سوی شما برانگیختیم می كوشد تا زمینه این نوع تفكر ونگرش را از میان بردارد تا انسان ها بتوانند از روش و منش ایشان به تمام و كمال پیروی نمایند. آنان نیز همانند دیگران می خورند و می آشامند و زناشویی می كنند و در كوی و برزن می گردند و از نعمت های خداوند بهره می برند. این تاكید تنها برای آن صورت می گیرد تا مردمان آنان را در جرگه ما بهتران قرار ندهند؛ چنان كه فرستادن هر پیامبری به زبان قومش نیز برای امكان ارتباط درست تر و آسان تر و پیروی از آموزه ها و رفتار و منش و كنش آنان است.
با این همه مشكل هم چنان پا برجاست و عده ای نمی توانند این را بپذیرند. این در حالی است كه قرآن به نمونه هائی از مردمان عادی و غیر پیامبر از اولیای الهی اشاره می كند تا این نوع تفكر را از جامعه و مردمانش بزداید. معرفی اولیای الهی چون اهل بیت عصمت و طهارت از آن رو صورت گرفت تا سرمشق های دیگری ارایه گردد كه به نظر بیرون از دایره پیامبری هستند.در زمان ما مشكل دیگری پدیدار شده است كه افراط پردازی درباره اولیای الهی است به گونه ای كه آنان را دور از دسترس قرار می دهد و امكان پیروی از آنان را از مردمان عادی سلب می كند. در حالی كه قرآن می كوشد تصویری انسانی از ایشان به دست دهد تا امكان الگوبرداری از آنان برای همگان فراهم آید.با این نگرش است كه در مقاله حاضر به بازخوانی آیاتی می پردازیم كه درباره حضرت فاطمه زهرا(س) و اهل بیت عصمت و طهارت وارد شده است تا دریابیم چرا و چگونه آنان سرمشق شدند و از چه راه هائی می توان به آنان تأسی كرد و به راه ایشان درآمد و همان نتایج را در زندگی و آخرت به دست آورد.
فاطمه در نگرش قرآن
قرآن برای فاطمه زهرا(س) خصوصیات و ویژگی هایی را بر می شمارد كه برپایه آن به مقام انسان كامل دست یافته و در جرگه ایشان درآمده و بر همگان به ویژه زنان است تا از ایشان پیروی و تاسی كنند. این خصوصیات و صفات هم در آموزه های عمومی و كلی قرآن وجود دارد و هم امكان آن برای دیگران فراهم است تا خود را به مقام انسان كامل برسانند. در این تحلیل و تبیین قرآنی ما با فاطمه به عنوان یك بشر رو به رو می شویم نه با شخصیتی كه دست نیافتنی می باشد.
1-كمال اخلاص
نخستین ویژگی كه قرآن برای فاطمه(س) یاد می كند اخلاص است. اخلاص صفتی است كه می بایست همه مومنان از آن برخوردار باشند تا به مقام كمال و سعادت برسند. هرچند كه برای اخلاص مراتبی بیان شده است ولی راه آن برروی همگان باز است.
قرآن از اخلاص فاطمی به «لوجه الله» تعبیر می كند و می فرماید: انما نطعمكم لوجه الله لا نرید منكم جزاء و لاشكورا؛ ما این طعام خویش به مسكین و اسیر و یتیم را تنها برای رضایت و خشنودی او می دهیم و از شما پاداش و سپاسی نمی خواهیم. (انسان آیه 9)
2- الگوی ایثارگری
از ویژگی دیگر آن حضرت، ایثارگری است كه در آیات چندی این صفت ستوده شده و از مومنان خواسته شده است كه همواره ایثار را در نظر داشته باشند تا به كمال دست یابند.آن حضرت همانند مساله اخلاص به این دعوت الهی پاسخ مثبت می دهد و صفت ایثار را در خویش تقویت كرده و به عنوان ایثارگر شناخته و از سوی خدا معرفی می گردد.فاطمه(س) به عنوان سرمشق عینی و ملموس از سوی خدا معرفی می شود. آن حضرت با آن كه خود علاقه به خوراك داشته و نیاز شدیدی بدان احساس می كرده است با این همه از علاقه و نیاز خویش چشم پوشی می كند و دیگران را بر خود برتری داده و خوراك دلخواه خویش را به آنان می بخشد.
در این مساله آن حضرت به آیه دیگر و آموزه ای از آموزه های قرآن نیز عمل می كند كه می فرماید انسان در هنگام انفاق و بخشش و صدقات می بایست از آن چه دوست می دارد و علاقه مند بدان است انفاق و بخشش كند كه آن حضرت در این جا به آن آموزه وحیانی نیز عمل می كند. بنابراین در این حركت آن حضرت به آموزه های چندی از قرآن عمل می كند و صورت تحققی و تجسمی آن را به دیگران نشان می دهد. با آن كه نیاز شدیدی به غذا داشت از خود می گذرد و از آن چیز بخشش می كند كه دوست می دارد و بدان علاقه مند است.
در این رخداد كه قرآن در آیاتی چند آن را گزارش می كند و می كوشد تا مردمان از آن الگوبرداری كنند، به مساله نگرش معادی آن حضرت نیز اشاره می شود و تاثیر باور و اندیشه قیامت در رفتار و منش انسان در دنیا به خوبی به نمایش گذاشته می شود.
قرآن گزارش می كند كه آن حضرت به همراه خانواده بزرگوارش از ترس عذاب آخرت و روز رستاخیز و ایمنی از عذاب دردناك آن، از حق و نیاز خویش می گذرد و دیگری را بر خویش مقدم می دارد: انا نخاف من ربنا یوما عبوسا قمطریرا؛ (انسان آیه 10)
آن حضرت نشان می دهد كه یكی از راه های رهایی از عذاب دوزخ و مسایل سخت روز قیامت آن است كه انسان انفاق كند و مخلصانه در راه خدا به نیازمند كمك نماید.
3-سرآمد صابران
از دیگر خصوصیاتی كه قرآن در سوره انسان بدان اشاره می كند صفت صبر و شكیبایی است كه حضرت فاطمه(س) و دیگر اعضای خانواده بدان ستوده می شوند. این صفت نیز از صفات مومنان است كه قرآن بدان سفارش می كند و از مردمان می خواهد كه خود را به این صفات بیارایند.فاطمه(س) در زندگی خویش به شیوه های مختلف و در زمان های بسیار، شكیبایی خویش را به نمایش گذاشت به گونه ای كه می توان از او به عنوان مجسمه شكیبایی و صبر یاد كرد. امیرمومنان(ع) این صفت و منش فاطمه(س) را می ستاید و از او به صابره یاد می كند. او در زندگی مشترك خویش با امیرمومنان(ع) بسیاری از مشكلات و رنج ها را تحمل كرد و در راه رضای خدا و همسرش دم بر نیاورد. در راه عزت دین و سرافرازی اسلام و تعالی كلمه الله آن چنان شكیبایی كرد كه تنها خدا و رسول و همسرش از آن آگاه هستند. این گونه است كه خداوند خود در مقام ستایش از ایشان برآمده و آن حضرت و خانواده گرامی اش را به عنوان صابران می ستاید و پاداش جنت را با خصوصیات و ویژگی های خاصش كه در آیات چندی بیان می كند (انسان آیات 8 تا 21) به عنوان امری بدیهی برای ایشان ضمانت می كند. (انسان آیه 12)
4- الگوی میانه روی
از دیگر ویژگی هایی كه قرآن برای فاطمه و اهل بیت(ع) برمی شمارد و همگان می توانند بدان دست یابند، اعتدال و میانه روی در همه حوزه های اعتقادی و بینشی و منشی است. آنان هم در اعتقادات خویش و هم در امور زندگی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و هم در امور مادی و هم معنوی از اعتدال و میانه روی برخوردار بودند. این صفتی است كه قرآن در آیات بسیاری مردمان را بدان می خواند و با اشاره به فاطمه(س) و خانواده اش نشان می دهد كه آنان به این صفت دست یافته اند و می توانند به عنوان سرمشق عملی دیگران مطرح شوند.
قرآن در آیه 143 سوره بقره به امتی میانه رو بودن آن حضرت و اهل بیت(ع) اشاره می كند و می فرماید: و كذلك جعلناكم امه وسطا لتكونوا شهداء علی الناس؛ ما شما اهل بیت(ع) را امت میانه رویی قرار دادیم تا به عنوان گواهان عینی و ملموس بر مردمان باشید. به این معنا كه كسی مدعی نشود كه ما نمونه و سرمشقی برای میانه روی نداشته ایم و نمی دانستیم كه چگونه باید اعتدال و میانه روی داشته باشیم.امام صادق(ع) امت وسط را اهل بیت(ع) معرفی می كند و آنان را به عنوان مصداق اتم و اكمل نشان می دهد (كافی ج1ص93) علامه طباطبایی(ره) در المیزان توضیح می دهد كه چون امت وسط و میانه، شاهد و گواه اعمال مردم می شوند، می بایست از حقایق آنان آگاه باشند. در نتیجه امت شاهد باید افراد خاصی از امت اسلام باشند كه می توانند به حقایق آگاهی یابند. از این رو تنها اهل بیت(ع) هستند كه می توانند گواه و شاهد امت بوده و به عنوان مصداق كامل و اتم امت وسط مطرح شوند (نگاه كنید المیزان ذیل همین آیه)
البته امت عصر نبوی نیز به عنوان مصداقی از امت شاهد نسبت به دیگر جوامع و انسان نیز می تواند مطرح باشد ولی چنانكه گفته شد مصداق كامل و اتم امت وسط اهل بیت(ع) و از جمله فاطمه(س) است. از این رو حضرت برای زنان و مردان شاهدی صادق و راستین است و كسی نمی تواند بگوید كه این امكان برای من فراهم نبوده كه آنطور كه خداوند و پیامبرانش خواسته اند رفتار كنم و به مقام انسان كامل برسم؛ زیرا مصادیق عینی و گواهانی وجود دارند كه با تلاش خویش به این مقام رسیده اند و حتی به عصمت خاص دست یافته اند.
5- مظهر نیكوكاری
از دیگر ویژگی آن حضرت می توان به مظهر نیكوكاربودن وی اشاره كرد. قرآن بیان می كند كه آن حضرت و خانواده بزرگوارش مظهر ابرار و نیكان هستند (انسان آیه 5 و 6)
این صفات و صفات دیگر موجب شده است كه آن حضرت به عنوان پیشوا مطرح شود. البته امامتی كه برای فاطمه(س) مطرح است از جهاتی با دیگر ائمه اهل بیت تفاوت هایی دارد كه این مقام جای بحث و بررسی آن نیست ولی با این همه در برخی از ویژگی های امامت با ائمه دیگر همراه می باشد. از آن جمله می توان به پیروی از ایشان در امور سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و موارد دیگر اشاره كرد.
آن حضرت از همین رو به عنوان مصداق بارز راسخان در علم و عالمان به تأویل قرآن در قرآن یاد شده است (آل عمران آیه7) كه می بایست مردمان به ایشان رجوع نمایند، چنان كه تاریخ نیز گزارش كرده است آن حضرت این گونه بود و مردم برای كسب علم تأویلی آیات قرآن به ایشان مراجعه می كردند.نتیجه تلاش ها و مجاهدات آن حضرت در انجام دستورها و آموزه های قرآن، وی را به مقامی از انسانیت رساند كه از آن به عصمت یاد می شود. قرآن به صراحت در آیه 33 سوره احزاب از عصمت آن حضرت از پلیدی یاد می كند و به این عنوان وی را می ستاید.
آثار خصوصیات زهرا(س)
آثار این ویژگی ها، اموری است كه قرآن بدان پرداخته و در حوزه های چندی آن را بیان می كند. این حوزه ها شامل حوزه های اخلاق فردی و جمعی و دنیا و آخرت است. در این جا به برخی از آثاری كه قرآن برای خصوصیات روحی و روانی آن حضرت بیان داشته اشاره می شود.
1- لزوم محبت فاطمه(س)
از جمله این آثار می توان به لزوم دوستی آن حضرت(س) اشاره كرد. بنابر حكم قرآنی، بر مردمان است كه وی را دوست بدارند و رفتار و اعمالی را در پیش بگیرند كه خشنودی وی را موجب می شود. این مسئله برای كسانی كه به آن حضرت عشق می ورزند و محبت می كنند سود دنیوی و اخروی خواهد داشت. (شورا آیه 23) البته دوستی آن حضرت به ابراز ارادت قلبی نیست بلكه به پیروی از آن حضرت و عمل به رفتار و كردار اوست. بنابراین كسی كه می كوشد تا به حكم تكلیف و وظیفه دوستی خویش را به آن حضرت نشان دهد می بایست رفتار و منش و كنش آن حضرت را نیز سرلوحه زندگی خویش قرار دهد.قرآن به دو مورد از نتایج دوستی به آن حضرت و اهل بیت(ع) اشاره می كند كه چگونه دوستی و محبت به ایشان موجب می شود انسان از آمرزش و لطف الهی برخوردار گردد. (شورا آیه 23) و نیز از پاداش خاص الهی بهره مند شود. (سبا آیه 47)
امام باقر(ع) در این باره به توضیح و تبیین این مسئله می پردازد كه چرا در آیه ای پیامبر مزدی برای رسالت نمی خواهد ولی در آیه 23 شورا از مردم مزد رسالتی خواسته شده كه همان محبت به اهل بیت(ع) است؛ امام باتوجه به آیه 47 سوره سبا می فرماید كه جمله فهو لكم بیان می دارد كه این مزد برای خود مردمان است و آنان خود از آثار این مزد بهره مند می شوند. (تفسیر قمی ذیل آیه)
2- امكان توسل به فاطمه(س)
از دیگر آثاری كه قرآن برمی شمرد امكان توسل به آن حضرت و بهره مندی از مقام ایشان برای رفع گرفتاری ها و رسیدن به خواسته های مشروع است. چنان كه حضرت آدم(ع) برای توبه پذیری به ایشان و خانواده اش تمسك جسته و خود را رهانیده است. (بقره آیه 37) در برخی از ادعیه آمده است كه ذكر: اللهم بحق فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها؛ می تواند در توسل به حق نقش مفید و تأثیرگذاری را ایفا كند و این مسئله از سوی بسیاری به عنوان مجرب یاد شده است.
3- نجات از عقبات قیامت
رهایی از ترس از قیامت و آثار دردناك و وحشتناك آن یكی از آثاری است كه قرآن در آیات 7 تا 10 سوره انسان بدان پرداخته است.
4- درود و صلوات
از دیگر آثار رشد و تعالی آن حضرت، می توان به مسئله صلوات از سوی خداوند و فرشتگان و وجوب آن بر مؤمنان اشاره كرد. این مسئله از آن رو مطرح می شود كه صلوات در حقیقت یاد كرد همیشگی مقام ایشان و بهره مندی از روش و منش آنان است. (احزاب آیه 56)
5- حضور در میدان مباهله
از دیگر آثاری كه قرآن بدان اشاره دارد مسئله حضور آن حضرت در مباهله است كه بیانگر مقام والای انسانی آن حضرت در پیشگاه الهی است كه اگر نفرین و دعایی كند مستجاب می شود. (آل عمران آیه 61) در حقیقت مستجاب الدعوه شدن یكی از آثاری است كه آن حضرت به پشتكار و تلاش خویش بدان دست یافت و این امكان برای پیروان آن حضرت فراهم است كه در صورت تأسی به این اثر و دیگر آثار دست یابند.
آن چه بیان شد گوشه ای از فضایل و درجات آن حضرت در پیشگاه خداست كه هر انسان مؤمنی می تواند با پیروی از ایشان به این مقام انسانی نائل شود.
نویسنده:خلیل منصوری
منبع:روزنامه کیهان
کلیدواژه ها:
آثار استاد