www.montazer.ir
یک‌شنبه 24 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 1831
زمان انتشار: 3 فوریه 2015
ولایت ، جلسه 122

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

ولایت ، جلسه 122

ولایت فقیه یك مقام است، یك شخصیت حقوقى است نه حقیقى، امام خمینى و مقام معظم رهبرى نمونه ‏اى از این مقام هستند. ولایت فقیه ولایت شخص نیست ولایت فقه است، و ولى فقیه خودش نیز محكوم ولایت خویش است همانطور كه امام معصوم محكوم به ولایت خودش است.

به گزارش منتظران منجی «عج»، جلسه صد و بیست و دو «ولایت»، استاد محمد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که عناوین آن در زیر می آید:

1. ولایت معصومین ‏علیهم السلام در طول تاریخ ظهور ولایت خداوند تبارك و تعالى است كه به دستور او صورت می گیرد.

2. در زمان غیبت امام زمان‏«علیه‌السلام» مسئله ولایت و رهبرى سیاسى و هدایت دینى به اذن خداوند صورت می گیرد ولى این بار مظاهرش فقها هستند یعنى مردم در زمان غیبت با اذن خداوند تحت ولایت فقها قرار می گیرد.

3. در زمان غیبت خداوند مردم را بلاتكلیف رها نمی كند و وضعیت زعامت سیاسى و اجتماعى را براى آنها روشن كرده است.

4. مردم به تبع اینكه مدنى بالطبع هستند پس باید براى گذران زندگى خود تن به حكومت دهند و حكومت هم براى پیاده شدن احكام بدون رهبرى ممكن نیست یعنى باید یك نفر در جامعه حرف آخر را بزند.

5. قانون گذارى در اجتماع ویژه خداوند است یعنى فقط خداوند است كه براى هدایت انسانها از دنیا تا بى‌نهایت لیاقت و حق قانونگذارى را دارد.

6. اكثر احكام اسلامى به نحوى است كه اجراى آنها احتیاج به حكومت و قدرت سیاسى و نظامى دارد یعنى احتیاج به یك حاكم اسلامى دارد و اگر حكومتى نباشد اكثر فرامین الهى و دستورات دینى معطل می ‏ماند یعنى انسانها از رشدى كه از اجراى آن احكام بدست می ‏آورند محروم می شوند.

7. شیخ مفید در عدةالوسائل نقل می كند كه: برخى از دشمنان می ‏گویند هیچ یك از شیعیان در زمان غیبت حق اجراى حدود و احكام و دعوت به حق و جهاد با دشمن را ندارند بلكه باید صبر كنند تا امام زمان‏«علیه‌السلام» ظهور كند.

8. علما هر كدام همانند سفراى انبیاء و ائمه‏ علیهم السلام هستند یعنى انبیاء و ائمه‏ علیهم السلام مقدارى از مسئولیتها را كه دیگران می ‏توانستند انجام دهند به آنها تفویض می كردند تا به این ترتیب علما و فقها هدایت مردم را به عهده گیرند و تبلیغ دین را انجام دهند.

9. علما از طرف معصومین ‏علیهم السلام به ولایت منصوب شده ‏اند و اجراى حدود و احكام شرعى را از طرف معصومین‏ علیهم السلام انجام می ‏دهند.

10. علماداراى ولایت خاص انبیاء در امور قابل واگذارى بوده ‏اند.

11. پیامبر اكرم ‏صلى الله علیه وآله گاهى مسؤولیت جنگ، فتوا دادن، قضاوت، رهبرى، جهاد و... یعنى همه شئونى كه قرآن براى پیامبر قائل است را تفویض می كردند.

12. وجود مقدس امام‏«علیه‌السلام» ضامن حفظ اصول شرع است یعنى مسائل اصولى شرع با امام است حال اگر كسى شأنیت آن ولایت را دارا باشد امام در استتار و آرامش به سر می ‏برد و دیگرى اجراى آن اصول را به عهده می گیرد.

13. امام زمان‏«علیه‌السلام» حاضرى است غایب یعنى غایب از انظار است ولى نه اینكه حضور نداشته باشد بلكه با ماست و در كلیه كارها ى ما هم دخالت می كند.

14. امام زمان‏«علیه‌السلام» می فرمایند: ما از رعایت حال شما اهمال نمی کنیم و یاد شما را فراموش نمی ‏كنیم، اگر ما نباشیم دشمنان ما شما را تكه تكه خواهند كرد.

15. اغلب اختلافاتى كه در اقوال فقها است در مسائل اصلى و كلیدى نیست بلكه در موارد شاذ و نادر است به همین خاطر مقلدین بسیارى از مراجع در كنار هم سازش دارند.

16. نحوه سود بردن مردم از امام زمان در حال غیبت مثل سود بردن مردم از آفتاب است هنگامى كه پشت ابر است.

17. اگر مسئله ولایت حل نشود فلسفه وجودى امام‏«علیه‌السلام» در زمان غیبت قابل دفاع نیست.

18. امام زمان‏«علیه‌السلام» در زمان غیبت اعمال ولایت می ‏كند و همه هدایت‏ها و رشدها و حركتها با ولایت ایشان صورت می ‏گیرد.

19. در زمان غیبت ولایت با خود حضرت حجت‏«علیه‌السلام» است و مظاهرش در جاهایی كه قابل واگذارى است فقها هستند.

20. فطرى‏ ترین نیاز انسان رهبرى و هدایت است یعنى اساسى ‏ترین نیاز انسان این است كه دوست دارد یك كسى دستش را بگیرد.

21. انسان در نماز مكلّف است كه هدایت بخواهد اهدنا الصراط المستقیم حال نمی ‏شود كه وسیله هدایت غایب باشد و حضور نداشته باشد اصلا معقول نیست.

22. اگر انسان به خودش واگذار شود دیگر كلیت و وجه جامع و قانونى كه همه دور آن جمع شوند وجود ندارد در این حال تكلیف هدایت و ابدیت روشن نمی ‏شود.

23. وقتى اسلام به واضحات زندگى مثل اكل و شرب، خوابیدن، تخلى كردن، آمیزش جنسى، ازدواج و...عنایت داشته پس در مورد اصلى ‏ترین مسئله انسان كه حكومت و زندگى اجتماعى است نمی ‏تواند سكوت كند.

24. ولایت تنها روحى است كه اجتماع بواسطه آن زنده است.

25. اگر پیشرفته ‏ترین و مترقى‏ ترین قوانین وجود داشته باشد ولى رهبرى كه توان پیاده كردن این احكام را داشته باشد اساسا آن احكام بكار انسان نمی آیند و كارساز نیستند.

26. در اسلام روح همه قوانین، ولایت، رهبرى و امامت است.

27. پیامبر اكرم‏ صلى الله علیه وآله در طول 23 سال آنقدر سختى و مشقت كشیدند ولى اگر جانشین و رهبرى براى مردم تعیین نمی كردند رسالتشان را انجام نداده بودند.

28. در اسلام براى رهبر، حاكم و امام خصوصیات و دستورات زیادى مطرح شده است و این نشانه این است كه در اسلام مجرى اصل است.

29. اساسا در اسلام به هیچ چیز به اندازه رهبر، زعیم و حاكم اهمیت نداده است حتى به اصل دین نیز این اندازه اهمیت نداده چرا كه اسلام روح را مقدم بر پیكر می داند.

30. در اسلام رهبر كسى است كه انسان را از دنیا تا بى ‏نهایت هدایت مى ‏كند حال خودش باید با بى‏ نهایت ارتباط داشته باشد تا بتواند چنین امر خطیرى را به انجام رساند.

31. كسى مى ‏تواند مردم را از ظلمت به سوى نور هدایت كند كه خودش اهل نور باشد و سلوك كرده باشد بنابراین در اسلام روح، رهبر و امام است.

32. خداوند تبارك و تعالى براى اینكه به كعبه روح بدهد تولد على‏«علیه‌السلام» را در كعبه قرار مى ‏دهد تا همه بفهمند كه على روح كعبه و روح حج ولایت است.

33. امام باقر«علیه‌السلام» : اسلام برپتج پایه بنا شده است: نماز، روزه، حج، زكاة و ولایت، بعد مى ‏فرماید: به هیچ چیز به اندازه ولایت توصیه نشده است.

34. قانون مترقى زمانى فایده دارد كه مجرى مورد رضایت خدا و حق وجود داشته تا این قانون را اجرا كند.

35. اصل مقام ولایت از ضروریات است یعنى جزء اصول دین است و در اصول دین نیز مهمترین اصل همین است یعنى بدون امام و ولایت توحید و نبوت نیز به درد انسان نمى ‏خورد.

36. در حدیث قدسى خطاب به پیامبر آمده لولاك لما خلقت الاَفلاك یعنى اگر تو نبودى آسمان و زمین را خلق نمى ‏كردم.

37. امام رضا«علیه‌السلام» در حدیث سلسلةالذهب فرمودند: كَلِمَةُ لا إلهَ إلا اللَّه حِصْنى فَمَنْ دَخِلَ حِصْنى اَمِنَ مِنْ عَذابى و بعد فرمود: بِشَرطِها و شُروطِها وَ أنَا مِنْ شُروطِها.

38. در حدیث از معصوم‏«علیه‌السلام» است كه: ما را از خدایى بودن پایین بیاورید، هر چیزى در مورد ما بگویید كم گفته ‏اید.

39. امام خداى مجسم است یعنى خدایى است متناسب با این نظام كه براى هدایت لازم است در واقع خلیفه و جانشین خداست، حال این جانشین فرموده در نبود ما از فقها اطاعت كنید.

40. مقام ولایت هرگز قابل زوال نیست یعنى این طور نیست كه خداوند در یك برهه ‏اى از زمان اعمال ولایت كند و در برهه ‏اى دیگر نكند (یعنى عصر غیبت).

41. ولایت فقیه ولایت شخص نیست ولایت فقه است، و ولى فقیه خودش نیز محكوم ولایت خویش است همانطور كه امام معصوم محكوم به ولایت خودش است.

42. ولایت فقیه یك مقام است، یك شخصیت حقوقى است نه حقیقى، امام خمینى و مقام معظم رهبرى نمونه ‏اى از این مقام هستند.

43. جامعه به یك فقیه جامع ‏الشرایط نیاز دارد كه ولایتش را بپذیرد و الّا بدون آن همه چیز انسان باطل است و فایده ندارد و امور اجتماعى نیز معطل مى ‏ماند.

44. اگر ما رئیس جمهور، نماینده مجلس، قوانین مجلس، شوراى نگهبان و قوه قضائیه را قبول داریم براى این است كه ولى فقیه به آنها مشروعیت مى‏ بخشد.

 

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed