www.montazer.ir
شنبه 21 سپتامبر 2024
شناسه مطلب: 1582
زمان انتشار: 14 ژانویه 2015
آیت‌الله اراکی تشریح کرد: آیا انگلیس کارخانه ساخت "مرجع تقلید" دارد؟ / "جریان شیرازی" در حد یک عالم حوزوی هم سواد ندارد

آیت‌الله اراکی تشریح کرد: آیا انگلیس کارخانه ساخت "مرجع تقلید" دارد؟ / "جریان شیرازی" در حد یک عالم حوزوی هم سواد ندارد

به گزارش منتظران منجی، مجله فرهنگ و علوم انسانی "عصر اندیشه" طی مصاحبه‌ای با آیت‌الله محسن اراکی دبیر کل مجمع تقریب مذاهب به بررسی انحرافات جریان شیعه انگلیسی پرداخته که متن کامل آن به شرح ذیل است:

امروزه ایدئولوژی اسلام ناب و تشیع انقلابی با آلترناتیوهایی مواجه شده است که عموماً به شکل هدایت شده‌ای عمل می‌کنند و از جانب کشورهای غربی حمایت کامل می‌شوند. این جریانات با نام‌هایی مانند «اسلام آمریکایی» و «تشیع انگلیسی» شناخته شده‌اند. به نظر شما مولفه‌های هرکدام از جریانات ایدئولوژیک چیست؟ به عنوان شخصی که سال‌ها در انگلستان تحصیل و تدریس کرده است، چه تصویری از این جریانات ترسیم می‌کنید؟

مقوله اسلام آمریکایی که حضرت امام مطرح فرمودند و همچنین مقوله تشیع و یا حتی تسنن انگلیسی بسیار جدی است و به هیچ وجه شعار یا کار تبلیغاتی سیاسی نیست؛ بلکه یک جریان حقیقی است که ما نه تنها از طریق اطلاعات و معلومات به آن دست یافته‌ایم، بلکه تجربه‌های میدانی هم این حقیقت را آشکارا اثبات می‌کنند.

بنده ابتدا ابعادی از این جریان را روشن می‌کنم و سپس روی برخی از نمونه‌های مشخص آن متمرکز می‌شوم. از اسلام آمریکایی می‌گذرم، چون مردم ما در طول این سال‌ها کم و بیش با آن آشنا شده و مشاهده کرده‌اند که آمریکا در ربع قرن اخیر چگونه تلاش کرد اسلام را به گونه ای معرفی کند که همساز و همراه سیاست‌های او باشد.

ما در حال حاضر با دو جور اسلام آمریکایی سر و کار داریم. یکی اسلام طالبانی و القاعده ای و داعشی است که طرح آن برای کوبیدن و منزوی کردن اسلام اصیل توسط سازمان‌های جاسوسی آمریکا و سیا تدوین و با پول و حمایت‌های سیاسی و نظامی کشورهای همراه و هم سیاست آمریکا اجرا شد. امروز این مطلب، موضوع چندان پنهانی نیست که افشای آن مشکل باشد. کسی که از روند امور سیاسی در منطقه اندک اطلاعی داشته باشد، به روشنی با این حقیقت آشناست. آمریکا به این ترتیب یک نوع اسلام افراطی را علم کرد تا به دنیا بگوید اسلام این است. الان می‌بینید چقدر رسانه‌های آمریکایی و انگلیسی اصرار دارند داعش را به عنوان دولت اسلامی در دنیا جا بیندازند.

* به نام پیکارجویان اسلام‌گرا...

من بارها با این تجربه عجیب در لندن مواجه بوده‌ام که به هنگام معرفی اسلام، هیچ وقت از ما و روحانیون موجه و مورد اعتماد مردم که مراکز اصلی اسلامی را مدیریت می‌کنند، دعوت به عمل نمی‌آید. در لندن به جای ما کسانی را می‌آورند که یک چشمشان لوچ و یک دستش بریده است و به جای دست بریده هم یک چنگال آهنی گذاشته‌اند.

* یک چهره ترسناک و منزجر کننده...

بله، سخن گفتن و ادبیاتش هم جز فحاشی و ادبیات بسیار زشت و انزجار آور چیزی نیست و آن وقت او را به عنوان رهبر مسلمین اروپا یا انگلیس معرفی می‌کنند، آن هم نه در یک یا دو رسانه و نه در یک روز و دو روز، بلکه به کرات و در روزهای متوالی. این اسلامی است که آمریکا و انگلیس ساخته‌اند.

اسلام نوع دیگر فقط نامی از اسلام دارد و محتوای آن همان چیزی است که آمریکایی‌ها می‌خواهند. این اسلام می‌گوید هیچ یک از احکام اسلام لازم الرعایه نیستند و می‌توانید همه آن‌ها را رها کنید، کافی است فقط اسمت مسلمان باشد، ولی محتوای کاملاً اروپایی داشته باشی. زن و مرد می‌توانند به سبک اروپایی مراوده داشته باشند و ادبیات و فرهنگ و معاشرت‌ها و رفتارها و سبک زندگی، همه به سبک آمریکایی باشد.

* روند ورود و نفوذ این جریانات در ایران چگونه بود؟ پروژه اسلام آمریکایی که اولین بار توسط امام خمینی مطرح شد در ایران توسط چه کسانی طراحی و پیگیری می‌شد؟

امام که فرمود اسلام آمریکایی، از یک حقیقت مسلم سخن گفت. این اسلام آمریکایی در کشور ما توسط چهره‌های غرب‌زده ای که همواره با اسلام حقیقی در افتاده‌اند، ترویج و از آنان به عنوان فیلسوفان و برجستگان فکری عرصه هنر و ادبیات تجلیل می‌شود تا فرهنگ غربی در جامعه ما بشود اصل و از اسلام چیزی جز پوسته و نام باقی نماند. 

بنابراین اسلام آمریکایی یک وجه افراطی دارد و یک بعد تفریطی. قرآن کریم در سوره حمد به افراط و تفریط اشاره کرده است و می‌فرماید: «اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ* صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ». مفسرین معتقدند ضالین یعنی مسیحیانی که پیغمبرشان را خدا نامیدند و «المَغضُوبِ عَلَیهِمْ» یهودند که پیغمبرشان را حتی به پیغمبری هم قبول نداشتند و به هر چه که دستور می‌داد عمل نمی‌کردند. جریان افراط و تفریط همواره در برابر مکتب انبیا وجود داشته‌اند. امروز هم اسلام آمریکایی یا افراطی است یا تفریطی.

* دلیل طراحی پروژه‌هایی مانند اسلام آمریکایی و تشیع انگلیسی توسط جریانات معارض اسلام ناب چه بود؟ چرا این جریان پس از انقلاب اسلامی ایران قوت گرفت؟

انقلاب اسلامی ایران، تشیع را وارد مرحله جدیدی کرد. جهان سلطه تلاش کرد انقلاب را از بین ببرد و یا در داخل ایران محصور کند، بنابراین ابتدا خواست این معنا را جا بیندازد که این یک انقلاب ایرانی است و تشیعی هم که ترویج می‌کند، تشیع ایرانی است و باید آن را از تشیع سایر کشورها متمایز دانست. قوی‌ترین تجمع شیعیان بعد از ایران در عراق است، برای همین جداسازی این دو تشیع در اولویت قرار گرفت و این نخستین نشانه تشیع انگلیسی است. انگلیس برای این کار لشکری از رسانه‌ها، روشنفکران و نیروهای نظامی خود را بسیج و به شدت روی تشیع کار کرد و ابتدا چهره‌های مؤثر تشیع عراق را در برابر ایران قرار داد. در روزهای اول سقوط صدام، شخصیت‌های شیعی طرفدار ایران در عراق شروع به مصاحبه، سخنرانی و اعلام موضع کردند، اما به تدریج اکثر آنان ناگزیر شدند از ایران اعلام برائت کنند، چون در غیر این صورت انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها هیچ نقشی را در آینده عراق به آن‌ها نمی‌دادند.

* به نکته خوبی اشاره کردید که غرب تلاش کرد انقلاب را در ایران محصور کند. این تلاش تا چه حد موفق بود؟ مثلاً آیا کشور عراق به عنوان دومین کشور شیعه جهان که طولانی‌ترین مرز زمینی را با ایران دارد از این پروژه متأثر شد؟

البته مسئله بسیار عمیق تر و گسترده تر از این‌هاست. استعمار غرب در عراق کار بسیار عمیق فرهنگی انجام داد و نهادهای فرهنگی فراوان از جمله حوزه‌های علمی‌های را تأسیس کرد و از آنجا که چهره‌های اصیل روحانیت شیعی زیر بار آن‌ها نمی‌رفتند، بنابراین امیدش را به نیروهای طالب شهرت و قدرت وبی مایه های بست که به دلیل کمدانشی و بی‌تقوایی در میان مردم جایگاهی ندارند.

در کنار انگلیس و آمریکا، سلطنت طلب‌ها با سازماندهی سیا تلاش کردند از برخی از افراد بی‌مایه و بدون سابقه علمی، چه در داخل ایران و چه در عراق، عالم و حتی مرجع تقلید بسازند!

* پس در عراق زمینه برای پیدایش و رشد جریان تشیع انگلیسی آماده تر بود. آیا همین زمینه باعث تقویت جریاناتی مانند جریان شیرازی در عراق شد؟ تحلیل شما نسبت به جریان شیرازی و تهدیدهای احتمالی این جریان برای تشیع انقلابی چیست؟ آیا می‌توان جریان شیرازی را ساخته و پرداخته غرب مخصوصاً انگلیس دانست؟

عالم و مرجع شدن معیار دارد. عالمی که به درجه اجتهاد می‌رسد، باید نظریه علمی قوی ارائه بدهد، سال‌ها در محضر اساتید بزرگ زانو بزند و علم بیاموزد و سپس بتواند دانش خود را در قالب سخنرانی‌ها و کتاب‌هایی به دیگران منتقل کند، شاگردانی را تربیت کرده باشد که گواه بر فضل و دانش استاد خود باشند. همه مراجع همواره از بزرگ‌ترین اساتید حوزه بوده و طلاب بی‌شماری پای درس آن‌ها نشسته و آنان را به عنوان دانشمند قبول داشته‌اند.

این آقا نه شاگرد برجسته‌ای دارد و نه کتاب ارزشمندی. بنده شاگردان ایشان را دیده و کتاب‌های ایشان را که کاملاً گواه بر بی‌سوادی ایشان است مطالعه کرده‌ام. اگر ایشان کتاب نمی‌نوشت، شاید در ذهن ما این شبهه ایجاد می‌شد که ایشان چیزهایی می‌داند، اما نمی‌گوید و نمی‌نویسد. از همه مهم‌تر اینکه محضر استاد برجسته‌ای را هم درک نکرده است. هیچ نشانه‌ای از اطلاع از علوم جدید هم که در ایشان نیست، با این همه نه تنها رسانه‌های ضد انقلاب و سلطنت‌طلب‌ها که حتی خود رسانه‌های انگلیس هم سعی دارند برای ایشان در جهان تشیع جایگاهی را دست و پا کنند.

ما نمی‌خواهیم بگوییم آقای «سید صادق شیرازی» مزدور انگلیسی‌هاست، بلکه می‌خواهیم بگوییم انگلیسی‌ها دارند ایشان را به عنوان چهره شاخص تشیع معرفی می‌کنند. اگر ایشان مثل همه طلبه‌ها درس بخواند، مشکلی نیست، ولی اگر بخواهند او را که واجد هیچ یک از شاخص‌های مرجعیت نیست و حتی در حد یک عالم فاضل حوزوی هم سواد ندارد، به عنوان مرجع معرفی کنند، جای چون و چرا دارد. برخی از طلبه‌های فاضل حوزه به لحاظ علمی در جایگاه بالاتری از ایشان قرار دارند و اصلاً با هم قابل مقایسه نیستند. اینکه فقط کسی محاسنی و شکل و قیافه‌ای داشته باشد و بتوان او را برای عوام به عنوان یک آدم بزرگ جا انداخت که دلیل مرجعیت نمی‌شود.

اما چرا ایشان انتخاب شده است؟ دلیلش روشن است. ایشان با تمام مبانی انقلاب مخالف است و در صحبت‌هایش به جوان‌ها می‌گوید پدرانتان اشتباه کردند که انقلاب کردند. آیا پدران جوان‌ها اشتباه کردند که آمریکا و انگلیس را از این مملکت بیرون انداختند؟ اشتباه کردند که گفتند اسلام و قرآن؟ ما قبل از انقلاب یک نفر را هم نداشتیم که بتواند قرآن را لااقل از رو درست بخواند. ایشان می‌گوید آمریکایی‌ها بر این مملکت حاکم نبودند. جوان ما در دانشگاه جرات نداشت نماز بخواند، اما الان این همه قاری و حافظ قرآن داریم و جوانان ما در هنگام اعتکاف مساجد را پر می‌کنند. ما آن دوران را دیدیم که یک خانم باحجاب جرات نداشت در دانشگاه درس بخواند. زنان ما به دلیل فسادی که در دوران شاه بر دانشگاه‌ها حاکم بود، از درس خواندن محروم می‌شدند. امروز دانشجویان دختر ما از دانشجویان مرد بیشترند.

امام در یکی از سخنرانی‌هایشان می‌فرمایند ما مملکتی داشتیم که شراب‌فروشی هایش از کتاب‌فروشی هایش بیشتر بود. واقعاً همین طور بود، ولی حالا الحمدلله این مملکت دارد در تولید علم یکی از کشورهای سرآمد دنیا می‌شود. جوانان ما در دوره دبیرستان تا کنون ۵۰ اختراع ثبت شده دارند، در حالی که در دوره شاه از استادان دانشگاه هم اختراع ثبت‌شده نداشتیم. وقتی این آقا می‌گوید دوران شاه خیلی خوب بود، معلوم است چه کسانی دارند از او حمایت می‌کنند و چرا.
قرآن کریم می‌فرماید کسانی که حقایق را نمی‌گویند، در روز قیامت در پیشگاه خداوند متعال مسئول‌اند. ما که میگوییم رسانه‌هایی که در اختیار ایشان هستند و درباره ایشان تبلیغ می‌کنند، از سوی انگلیس پشتیبانی می‌شوند، برای این حرف مدرک داریم. اولاً آدم‌هایشان آمده و مطالب و مسائل پشت پرده این رسانه‌ها را گفته‌اند که در جای خود باید توسط مقامات رسمی اعلام شود، ولی مدرکی که برای همه روشن است و چندان مطلب دشوار و راز آمیزی نیست پاسخ به این پرسش ساده است که مگر اروپا و آمریکا همه ماهواره‌های ما را نبستند؟ «سحر»، «العالم»، «پرس تیوی»، «المنار حزب‌الله»، الاقصای حماس مسدود نشدند؟ من تجربه بسیار طولانی و مستندی از وضع آزادی در اروپا دارم که باید در وقت خود به شکل مبسوط و مستدل بیان کنم تا معلوم شود آن‌ها واقعاً چه نوع آزادی‌ای را ترویج می‌کنند. در اینجا فقط به چند مورد ساده اشاره می‌کنم.

* شما در انگلستان چندین موسسه و نشریه تأسیس کرده‌اید که «کالج اسلامی لندن» یکی از آن‌هاست. آیا در این کشور واقعاً فضا برای فعالیت تمام گروه‌های مذهبی باز است. آیا همان امکاناتی که در اختیار گروه‌هایی مانند جریان شیرازی قرار داده می‌شود برای شما نیز فراهم بود؟

ما مدت‌ها تلاش کردیم در آنجا یک رادیو راه بیندازیم و رسانه‌ای داشته باشیم و به شدت مانع شدند. در دانشگاه لندن جلسه سخنرانی برگزار و از آقای «روژه گارودی» برای سخنرانی دعوت کردیم و جلوی سخنرانی ایشان را گرفتند. با تلاش عده ای از دانشجویان در یکی از دانشگاه‌های لندن کنفرانس اندیشه امام خمینی را برگزار کردیم و آمدند که جلوی کنفرانس را بگیرند، ولی دانشجوها مقاومت کردند. سرانجام وقتی دیدند حریف دانشجوها نمی‌شوند، گفتند نه اجازه دارید ضبط صوت داخل سالن ببرید، نه کسی حق دارد از این جلسه گزارش تهیه کند و نه حتی اجازه دادند عکس بگیریم. یک کنفرانس علمی دانشگاهی که به هیچ‌وجه هم رنگ و بعد سیاسی نداشت. آن‌ها هر روز دارند در دانشگاه‌های ما حرف‌هایشان را می‌زنند و کسی هم جلوی آن‌ها را نمی‌گیرد، آن وقت به ما میگویند شما آزادی ندارید، ما آزادی داریم.

از این نمونه‌ها بسیارند. آن‌ها به‌هیچ‌وجه اجازه نمی‌دهند هیچ خبر مثبتی از مقام معظم رهبری در رسانه‌هایشان منتشر شود. مقام معظم رهبری پیام حج فرستادند و ما هر چه سعی کردیم لااقل بخش‌هایی از این پیام را در رسانه‌های آن‌ها منعکس کنیم، اجازه ندادند. بالاخره با روزنامه گاردین صحبت کردیم و گفتیم شما که هر چیزی را آگهی می‌کنید، ما هم می‌خواهیم یک آگهی به شما بدهیم. خلاصه قبول کردند و پول آگهی را از ما گرفتند و ما در نیم صفحه از روزنامه گاردین، پیام حج مقام معظم رهبری را به زبان انگلیسی منتشر کردیم. فکر می‌کنید با مسئول روزنامه گاردین چه کردند؟

* جریمه‌اش کردند؟

هم جریمه کردند، هم تعقیب و هم دادگاهی‌اش کردند و از او تعهد گرفتند که این کار دیگر تکرار نشود. این آزادی حاکم بر این کشورهاست. من همیشه گفته‌ام چون کسی جرات ندارد علیه آن‌ها حرفی بزند، میگویند آزادی. اگر کسی سخن، منطق و حرفی داشته باشد که در دیگران اثر کند و برخلاف حرف آن‌ها باشد، آن وقت معلوم می‌شود چقدر اهل آزادی هستند و چقدر تحمل صدای مخالف را دارند.

چرا با پیام مقام معظم رهبری چنین برخوردی شد؟ چون در این پیام آمده است رژیم غاصب و به زعم آن‌ها کلمه غاصب موجب ایجاد نفرت از یهود می‌شود. الان رسانه‌های این آقایان که همگی از انگلیس و آمریکا پخش می‌شوند، نفرت به مسلمین را ترویج نمی‌کنند؟ جنگ ایجاد نمی‌کنند؟ این‌ها شب و روز دارند میگویند لعنت بر فلان، لعنت بر بهمان. شیعه و سنی هم برایشان فرقی ندارد. هر دو را علیه هم می‌شورانند. شیخ حسین شحاطه، این عالم شیعی مصری چرا کشته شد؟ دلیلش کاری بود که یکی از رسانه‌های سید صادق شیرازی کرد. این رسانه زیر نظر داماد برادر آقای سید صادق شیرازی اداره می‌شود. این‌ها با شیخ حسن شحاطه مصاحبه و او را وادار کردند به بعضی از مقدسات اهل سنت جسارت کند و حرف‌های بسیار زشتی بزند. نتیجه این شد که مردم کوچه و خیابان ریختند و آن شیخ و همراهانش را کشتند. این‌ها نه القاعده بودند، نه داعش، بلکه مردم بودند. برنامه‌های آن ماهواره را بین مردم پخش و آن‌ها را تحریک کردند. خود من پوسترهایشان را دیدم که به دیوارها چسبانده و روی آن نوشته بودند مردم! چگونه کسی را که به مادر شما اتهام زنا میزند، تحمل می‌کنید؟ منظور ام المومنین عایشه است. چگونه تحمل می‌کنید کسی را که در باره مقدسات شما این‌گونه صحبت می‌کند؟ مردم شوریدند و این آقا را کشتند و جنازه‌اش را روی زمین کشیدند. 

کاملاً روشن است که این رسانه‌ها چه می‌کنند. اروپایی‌ها کوچک‌ترین اعتراضی به این مسئله ندارند که چرا شیعه و سنی را به جان هم می‌اندازید؟ مگر شما نگفتید مردم را نباید به جان اسرائیلی‌ها انداخت؟ مگر نگفتید نباید به نفرت از سامی‌ها دامن زد؟ عرب‌ها هم مثل اسرائیلی‌ها سامی هستند. چطور نژاد سامی در آنجا کار می‌کند و در اینجا نمی‌کند؟ چرا اعتراض نمی‌کنید و برای این‌ها شرط نمی‌گذارید؟ اما نه تنها اعتراض نمی‌کنند که حمایت هم می‌کنند.

کانال چهار انگلیس در باره این ماهواره‌ها مستندی را پخش می‌کند تا اثبات کند این ما نیستیم که به این‌ها پول می‌دهیم، بلکه تجار شیعه و سنی از این کانال‌ها حمایت می‌کنند. سؤال این است که شما انگلیسی‌ها چه انگیزه ای دارید که سعی می‌کنید چهره این رسانه‌ها را برای مردم موجه جلوه بدهید؟ آیا این یک حمایت رسمی نیست؟ اینکه ما میگوییم این کانال‌ها انگلیسی هستند، مدارکی داریم که برای هر انسان عاقل متعارفی کافی هستند. این رسانه‌هایی که ادعای تشیع دارند درباره چه کسی تبلیغ می‌کنند؟ آن‌ها رسماً میگویند تنها مرجع سید صادق شیرازی است. آیا این رسانه‌ها قربه الی الله این کار را می‌کنند؟

ما که میگوییم مواظب باشیم انگلیسی‌ها برایمان مرجع نتراشند، داریم حقیقتی را بیان می‌کنیم و هشدار می‌دهیم. البته هشدار اول ما به خود سید صادق شیرازی است. او باید بداند که مردم -خصوصاً قمی‌ها - تا ابد کسی را تحمل نمی‌کنند. مردم احترام نگه می‌دارند و علمای حوزه مدارا می‌کنند، منتهی این مدارا حدی دارد. اگر ببینند سید صادق شیرازی به انقلاب حمله می‌کند و قصد دارد با پیاده کردن نقشه انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها، در ایران اختلاف ایجاد کند، بی‌تفاوت نخواهند نشست، بنابراین هشدار اول به خود ایشان و دستگاه‌هایی است که از ایشان حمایت می‌کنند.
در ثانی، هدف ما روشن کردن مواضع است. مواضع ما کاملاً مشخص‌اند. 

ما معتقدیم که باید همه مذاهب اسلامی با هم در صلح و آشتی باشند. آشتی هم به این معنا نیست که اختلاف فکری نداشته باشند. ما شیعه اثنی عشری هستیم و به مبانی تشیع کاملاً معتقدیم، اما در عین حال وظیفه‌ای داریم که از ائمه اطهار، از امیرالمؤمنین تا امام زمان به عده ما قرار گرفته است. همه آنان گفته‌اند باید با اهل تسنن برادر باشید؛ باید با آن‌ها معاشرت و به آنان محبت کنید. به ما گفته‌اند بروید و در مساجد آن‌ها نماز بخوانید، به آن‌ها اقتدا و در تشییع جنازه‌هایشان شرکت کنید؛ اگر مریض شدند به عیادتشان بروید. این دستور ائمه ماست و ما باید به آن عمل کنیم. حالا اگر کسی خواست علیه این دستورات در جامعه بلوا برپا کند...

* و تفرقه ایجاد کند...

آن هم تفرقه خونین. ما قطعاً اجازه نخواهیم داد اتفاقاتی را که در عراق، پاکستان و سوریه میافتند، در ایران بیفتند. اجازه نخواهیم داد در ایران شیعه و سنی را به جان هم بیندازند و اگر بفهمیم کسی دارد چنین راهی را دنبال می‌کند، او را به عنوان مفسد تشخیص می‌دهیم، چون یکی از مصادیق افساد همین است که در داخل جامعه، گروه‌ها را به جان هم بیندازند و یک گروه مقدسات گروه دیگر را لعن کند تا گروه دیگر تحریک شود و بیاید افرادی را از این گروه بکشد و این دور باطل تکرار شود و بلوا به راه بیفتد. ما اجازه چنین کاری را نخواهیم داد. ما غرض شخصی با کسی و حتی با خود این آقا هم نداریم و نمی‌خواهیم کسی را بکوبیم، بلکه می‌خواهیم خطری را که احساس می‌کنیم دین و جامعه ما را تهدید می‌کند، دفع کنیم.

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed