مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
خدانزدیک تر از نفس به خود ماست. چون او محیط به کل شیء است. پس نه تنها در وجود جسمانی ما بلکه در وجود روحانی ما هم حضور خدا به همین شکل است. همچنین انسانها فاصله ی مکانی زمانی با معصوم ندارند. معصوم همه جا با ما و در وجود ما هستند. ولی ما جاهلانه با گناهانمان آنان را می پوشانیم، و اجازه نمی دهیم اثرشان را بروز دهند. لذا ارتباط با معصوم رابطه ی مستقیم با کیفیت تصاویر ذهنی انسان دارد. تصاویر ذهنی انسانها بر مخلوقات وجودی اش منعکس می گردد و هر چه آیینه ی وجودش را صیقل و جلا دهد، این مخلوقات ظهور بهتر و زیباتر و قوی تری را خواهند داشت.
به گزارش منتظران منجی «عج»، در جلسه دوم «یاد خدا»، مورخ 85/7/20 برگزار شد، استاد محمد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن در زیر می آید:
خدا نزدیک تر از نفس به خود ماست. چون او محیط به کل شیء است. پس نه تنها در وجود جسمانی ما بلکه در وجود روحانی ما هم، حضور خدا به همین شکل است. از این بالاتر خدا نفسی به ما عطا فرموده اند که چون این نفس از خود خداوند است مثل خدا عمل می کند. وقتی می خواهید خدا را بشناسید به نفس خود مراجعه کنید."من عرف نفسه، فقد عرف ربه " اگر نفس را بشناسید خدا را شناخته اید.
رابطه خدا با عالم هم مثل رابطه ی انسان با صورت ذهنی اش است. حضرت علی (علیه السلام ): «الجاهل بمعرفه نفس ، الجاهل بکل شیء» کسی که خودش را نمی شناسد، هیچ چیز را نمی شناسد. علوم دیگر هم به کارش نمی آید، چرا که کسب علوم با شناخت نفس همراه نیست. خدا نفسی را آفریده، که در تمام وجود انسان است. و خود خدا در لایه ها و زوایای نفس همه حضور دارد. یعنی ما در محضر خدا هستیم .
ائمه هم مظهر خدا هستند.«نحن اقرب من حبل الورید» «ما از رگ گردن به شما نزدیک تریم». «نحن » یعنی من و معصومین به شما از رگ گردن نزدیک تر هستیم .
انسانها فاصله ی مکانی زمانی با معصوم ندارند. معصومین همه جا با ما و در وجود ماهستند. ولی ما جاهلانه با گناهانمان آنان را می پوشانیم، و اجازه نمی دهیم اثرشان را بروز دهند. هر چه از گناه و طبیعت فاصله بگیریم، خدا و ائمه اطهار که در وجودمان هستند، بیشتر تجلی می کنند. ظهور و قدرت بیشتری پیدا می کنند و دائم احساس شادی، آرامش و قدرت را در وجود ما القاء می کنند.
انسان هر چه ذکر، تلقین و تمرکزش را برای در محضر خدا قرار گرفتن، بیشتر کند و از چیز های دیگر غافل شود، فاصله بین «دانایی» تا «شدن» را سریع ترو بهتر، طی می کند. با تکرار و تمرین آیینه ی دلش دائم جلا می یابد و رفته رفته بیشتر از مجالست خدا لذت می برد.«انا جلیس من ذکرنی» .
قاعده فانی شدن در خدا و ائمه اطهار (علیهم السلام )
هنگام عبادت و ذکر گفتن، برای برقراری ارتباط، نباید ذهن را خسته کرد تا به دنبال خدا و معصوم بگردد. و تمرکز کند تا خدا را پیدا کند. لازم نیست ذهن انسان خیلی دور شود. خداوند از «کل شیء» به خود «کل شیء» هم قریب تر است. خدا و معصومین در وجود ما حضور دارند. نفس ائمه با نفس شما یکی می شود، ادغام می شود. هر چه انسان بیشتر عبادت کند این یکی شدن و فانی شدن بهتر و بیشتر صورت می گیرد. بنابراین اگر کسی مدعی است خدا را نمی بیند، کوری از اوست. خدا همه جا هست. همه ی اشیاء عالم، حیاتشان و اراده شان، سمع و بصرشان از خداست.
انعکاس تصاویر ذهنی انسان
تصاویر ذهنی انسانها بر مخلوقات وجودی اش منعکس می گردد و هر چه آیینه ی وجودش را صیقل و جلا دهد، این مخلوقات ظهور بهتر و زیباتر و قوی تری را خواهند داشت. همه انسانها در زمان مرگ حضرت علی (علیه السلام ) را زیارت میکنند؛ ولی هرکس با علی وجود خودش ملاقات دارد. همین طور در دیدار با حضرت عزرائیل، انسان مؤمن و کافر هر کدام، چهره های متفاوتی را درک خواهند کرد. حضرت ملک الموت تجلی نفس انسان است، چهره ی ثابتی ندارد. و همچنین انسان هنگام ورود به بهشت متوجه می شود که تمام زیبایی های بهشت قائم به نفس اوست، در حقیقت او صورت باطنی خود را ملاحظه می کند. صورت باطنی هر فرد روی چهره ی مخلوقات وجودی اش منعکس شده و او را به همان شکل زیبا یا زشت می بینند. همه چیز از زشتی ها و زیبایی های درون انسان سرچشمه می گیرد .
پس در تفکر به سوال مهم «من کیستم» به این نتیجه می رسیم که من انسان در یک بدن خلاصه نمی شوم بلکه من یعنی نفخه ی خدا. هر چه این را جلا دهم خدا بیشتر در آن ظهور می کند. مخلوقات من قائم به نفس من است. مثل بهشت من که مخلوق من است.
ذکر الله الاکبر
چون خدا از خود ما به ما نزدیک تر است، به محض اینکه نفس می گوید «یا الله» خدا می گوید «لبیک». پس بزرگ ترین کار انسان در روی زمین ذکر الله است. یعنی یاد خدا، یاد معشوق. انسان به اندازه ی روزی اش از ذکر الله به حیات انسانی نائل می گردد. هیچ چیز بالاتر تر ذکر خدا نیست. خداوند برای هر عملی حدی قرار داده است غیر از ذکرش. چرا که نفس بی نهایت است و از خداست. مقصدش هم خداست. باید بی نهایت ذکر بگوید تا ارضاء شود. عبادت های ما ذاتا اهمیتی ندارند اگر با یاد بی نهایت همراه نباشد. آنچه که اصالت دارد یاد حق تعالی است .
پیامبر (صلی الله علیه و آله ) می فرمایند: هیچ عملی در نزد خدا محبوب تر و نجات بخش تر برای گناهان عبد، چه در دنیا و چه در آخرت بالاتر تر از ذکر خدا نیست. کسی پرسید: آیا یاد خدا از کشته شدن در راه خدا (شهادت ) هم بالاتر است. پیامبر رحمت پاسخ دادند: اگر یاد خدا نبود دستوری هم به جهاد نمی دادند. (جهاد و نماز و روزه و حج برای زنده نگاه داشتن یاد خداست ).
ذاکرین و غافلین
برای اینکه اهل ذکر باشیم باید روی ذکر، انواع ذکر و شیوه های ذکر سرمایه گذاری کنیم. والا در گروه غافلین از دنیا خواهیم رفت. در مورد غافلین قرآن می گوید: اولئک کلانعام بل هم اضل. آنها مثل چهار پایان هستند بلکه از آنها پایین ترهستند. ما می بایست انسان متولد شویم، نه حیوان. صورت و باطن انسانی برای کسی است که ذاکر است و قلبا یاد خداست و خدا در همه ی کارها و اعمال او حضور دارد. و هیچ چیز را به ذکر خدا ترجیح نمی هد. این علامت انسانیت است .
ذاکر حقیقی کارهایش را با خدا طوری تنظیم می کند که او را از یاد خدا غافل نکند. کسی که باطن حیوانی اش بر او غالب نیست، کلیه افکار، انتخاب ها، ارتباطاتش را با خدا تنظیم می کند.
یاد ما کن، یاد دیگر کس مکن یاد گل کن، یاد خار و خس مکن
یاد ما کن، یاد ما شیرین بود راحت هر خاطر غمگین بود
یاد ما هر زشت را نیکو کند ای خنک آن دل که با ما خو کند
مطالب بیشتر:
کلیدواژه ها:
آثار استاد