مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
تقوا، استقامت و «نه» گفتن به هر چیزی است که انسان را محدود و انسان را از مسیر بهشت دور می کند.
در ادامه بحث شرح زیارت جامعه کبیره در فقره «اعلام التقی» از کتاب شریف «ادب فنای مقربان» نوشته آیت الله جوادی آملی، 19 اثر از آثار تقوا خوانده شد. امروز به اثر بیستم آن میپردازیم.
حضرت علی (علیهالسلام) میفرماید: «وَ إِنَّ التَّقْوَی مَطَایا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَیهَا أَهْلُهَا وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَهَا فَأَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّة= آگاه باشید که تقوا مرکبهای راهوارند که مهارشان به دست سوارههای آنها سپرده شده، درنتیجه آنان را وارد بهشت مینمایند[1]». پس اثر تقوا این است که صاحب آن را به بهشت می رساند.
این خطبه درباره تقوا و ضدتقواست. تقوا چیزی است که تو را سوار میکند و تا بهشت میبرد. تقوا یعنی «نه» گفتن و استقامت در مقابل هر چیزی که میان تو و خدا را خراب میکند. تقوا یعنی پرهیز از هر چیزی که میتواند تو را محدود کند. در تقوا انسان قدرت «نه» گفتن و مقاومت پیدا میکند.
تقوا، انواع و اقسامی دارد. بعضی از اشکال تقوا در شریعت است و بعضی در اخلاق و بعضی هم در اعتقادات است. تقوای عملی با عقوای اخلاقی و تقوای اعتقادی با هم فرق دارند. همانطور که جهنم و بهشت هایشان هم با هم فرق میکند. گاهی شخص در اثر عملش به بهشت میرود و گاهی شخص در اثر اخلاق به بهشت میرود و گاهی هم در اثر عقایدش با حقایقش بهشتی میشود.
جهنم هم همینطور است. گاهی انسان در اثر بیتقوایی در عمل، وارد جهنم میشود. گاهی بیتقوایی در خلقیات است. گاهی هم در افکار و گاهی هم در عقاید است که این خطرناک ترین نوع بیتقوایی است.
در همین خطبه حضرت می فرماید: «أَلاَ وَ إِنَّ اَلْخَطَایَا خَیْلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَیْهَا أَهْلُهَا وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِی اَلنَّارِ[2]= بدانید كه خطاكاریها همانند توسنان چموش و سركش اند كه خطاكاران را بر آنها سوار كردهاند. آن اسبان لجام گسیخته، به ناگاه مىتازند و سواران خود را به آتش دوزخ سرنگون مىكنند».
در این کلام، تعبیر زیبایی از تقوا و گناه شده است. آدمهای با تقوا و بی تقوا هر دو سیر می کنند. انسان بیتقوا سوار یک عمل بد یا اعتقاد بد یا فکر بد است. آن اخلاق بد یا عمل بد یا فکر بد، او را بند خودش کرده و تا جهنم می برد.
این سه مقوله، مرکبی لجام گسیخته هستند که انسان را نمی اندازد، بلکه او را می برند. ظاهراً تو همه کاره هستی، ولی در حقیقت همه کاره نیستی.
تقوا مانع فرو رفتن در شک و شبهات زمانه می شود
باز در تعبیر دیگری حضرت فرمودند: «حَجَزَتْهُ التَّقْوَى عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَاتِ= تقوا انسان را از افتادن در شبهات نجات می دهد». آنجایی که شک است و انسان نمی داند که چه کار باید بکند، تقوا به او کمک میکند. درحقیقت با تقوا مانع از فرو رفتن در شبهات میشود.
در کلام دیگری حضرت فرمودند: «إِنَّ تَقْوَى اللَّهِ حَمَتْ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ مَحَارِمَهُ= تقوا دوستان خدا را از محرمات الهی باز می دارد». یعنی عامل بازدارندگی، دوستی است. اگر بخواهیم حریف شیطان شویم، نمیتوانیم صرفا با قوای خود حتی عقلانیت این کار را بکنیم. مثلا شخص اخلاقش تند است و حریف خودش نمیشود. باید عشقی وجود داشته باشد که انسان به خاطر آن، از گناه کردن حیا کند. این عشق، میتواند خدا، فرشتگان و دوستان خوب باشد. پس عشق و محبت میتواند به انسان کمک کند تا حریف شیطان شود و سقوط نکند.
همه آدم ها حجمی از طبیعت گرایی دارند که آن حجم از طبیعت، باید آب شود. ملکوت زمانی باز می شود که آن حجم از طبیعت گرایی را بردارید. نماز، عبادت، ریاضت و بچهداری باعث می شود که ذره ذره حجم پرده کم بشود و یک دفعه انسان به برزخ متولد شود. حالا چرا برای ما باز نمی شود. چون حجم طبیعت مان بالاست. حتی با زندگی کردنمان هم طبیعت مان بیشتر می شود. عبادت هم که میکنیم، ولی باز طبیعتمان زیاد می شود.
پس حواسمان باشد که وظیفه ما چیست؟ در کجا چه وظیفهای داریم؟ فهم این مسئله خیلی مهم است. تقوا یعنی وظیفهات چیست به آن عمل کن. تقوا یعنی اگر زنت احتیاج دارد که با او به یک پارک بروی، با او بروی. نه اینکه بلند شوی مجلس دعای کمیل یا حرم بروی. در اینجا حرم رفتن یا خواندن دعای کمیل ات عین بیتقوائی است. پس درک شرایطت چگونه است؟ این خیلی مهم است.
تقوا، ابزار غلبه بر نفس سرکش است
بیست و یکمین اثر تقوا عبارت است از این که بدانیم «ابزار غلبه بر نفس سرکش، رام کردن آن است». حضرت علی (علیهالسلام) در این باره می فرماید: «وَ إِنَّمَا هِیَ نَفْسِی أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى[3]= این نفْس خود را با تقوا ریاضت مىدهم».
حضرت آیت الله جوادی آملی زیبا فرمودند: «به وسیله تقوا میتوان چنگال سلطه خطاها بر جان را کوتاه و خویشتن را از نیش گناه آزاد کرد». تقوا انسان را از له شدن و آلوده شدن آزاد میکند.
«أَلَا وَ بِالتَّقْوَى تُقْطَعُ حُمَةُ الْخَطَایَا= بدانید تقواست که ریشه خطاها را قطع میکند». تقوا مرزی است که نمی گذارد ما وارد جهنم شویم. بنابراین، تقوا حیطه های مختلف دارد: عمل، اخلاق، عقاید.
تقوا یعنی عملت را انجام بدهی و خلقیاتت بد نشود. قیافه برای کسی نگیری. اگر مدیر شدی، رییس بازی نکنی. به هر مقام و منصبی رسیدی، سعه صدر و تغافلت بیشتر شود.
آثار تقوا
پی نوشت:
[1]. نهج البلاغه، خطبه 16.
[2]. همان.
قا/169
کلیدواژه ها:
آثار استاد