مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
بهشت و چشمه های آن نتیجهی ظهورات نفس انسان است. برای دیدن چشمه های بهشتی لازم نیست بمیریم و از این دنیا برویم، بلکه می توانیم با کسب یقین، بهشت و چشمه هایش را در همین دنیا ببینیم.
«چشمههای بهشت» در واقع، ظهور نفس خود انسان است. اینکه خداوند تبارک و تعالی می فرماید: هُوَ الَّذی خَلَقَ لَكُم ما فِی الأَرضِ جَمیعًا[1]= او خدایی است که همه موجودات زمین را برای شما خلق کرد»، یا در جای دیگر آمده است: «وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا= و آنچه در آسمانها و زمین است تمام را مسخر شما گردانید»، یعنی همه ی اینها برای انسان خلق شده است. به این خطابها دقت کنید. چون خطابهای باعظمتی هستند. اینکه همه چیز برای انسان خلق شده است، یعنی همه چیز، ارتباط با او دارد.
تصویرگری همه موجودات براساس نفس انسان تنظیم شده است. ببینید نفس انسان چه عظمتی دارد که همه چیز مسخر اوست. حالا شما وقتی از نظام طبیعت خارج میشوید و وارد نظام ملکوت می شوید، داستان همینگونه است. نظام ملکوت عظمتی دارد و بهشت و جهنمش با نفس انسان است.
هر چیزی که از بهشت و جهنم میبینید یا وقتی آیاتی که مربوط به بهشت و جهنم هستند را میخوانید، همه مربوط به ظهورات نفس انسان هستند.
وقتی راجع به چشمههای بهشت صحبت میکنیم، در واقع اینها با حقیقت انسان تنظیم شده است. انسان باید به شناخت این حقیقت برسد. یکی از چیزهایی که نفس انسان را توسعه میدهد، معرفت و شناخت است. نفس در توسعهاش یک نیاز بالاتری پیدا میکند. خداوند تبارک و تعالی همه خلق را انجام داده است و در عالیترین مدارج با ما حرف میزند. درباره ی بهشت میگوید. اما انسان چقدر از اینها را می فهمد؟ به اندازه ای که سنخیت داشته باشد. یعنی هر چقدر انسان سنخیت بیشتری با اینها داشته باشد و بردش بالاتر باشد، می تواند با این مفاهیم ارتباط بیشتری برقرار کند و آنها را درک کند. هر چقدر هم شما اوج بگیرید، هیچ کس نمیتواند از آن چیزهایی که چشم و دل شما را به ذوق میآورد، ادراک بکند: «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِیَ لَهُمْ[2]= هیچ کس نمی داند چه چیزی برای آنها نهفته شده»،
حیات حقیقی آنجاست: «وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ[3]= و زندگی واقعی، در سرای آخرت است». ما در اینجا درصد خیلی پائینی از زندگی را داریم. چه علمش، چه حیاتش و چه... در واقع هر چی به ما داده اند، کم داده اند. چون ظرفیت اینجا محدود است. پس ما باید دائما تمرین کنیم و نفسمان را توسعه بدهیم تا برای ادراک چیزهای بالاتر آماده بشویم.
برای دیدن بهشت و جهنم، نیاز به مرگ نیست که برویم تا در آنجا ببینیم. در همین دنیا و با کسب یقین میتوانیم جهنم و بهشت را ببینیم. قرآن می فرماید: «لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ[4]= اگر به علم الیقین برسید (بهشت و جهنم را می بینید)». اولیاء خدا همینجا جهنم را میبینند. باطنها را میبینند. اگر کسی در همین دنیا روی خودش کار کند، لازم نیست بمیرد تا جهنم را ببیند. او هر جا برود، رنگ جهنم و بوی جهنم به مشامش میرسد. تظاهرات جهنمی خود و اطرافیانش را هم میبیند. اولین چیزی هم که برای انسان کشف میشود، جهنم است. بهشت در مرتبة بعدی و بالاتری قرار دارد. باید اول جهنم را طی کند تا بتواند بهشت را ببیند. برای همین بود که فرمود: «و ان منهم الا واردها= هیچ کس نیست، مگر این که وارد جهنم می شود». اما مومنین به سرعت از آن عبور می کنند.
وقتی شخص جهنمش را طی کند، دیگر با حسادت اطرافیان نمیسوزد. از این رو، اتفاقی که میافتد، این است که لیاقت ورود به بهشت را پیدا میکند. یعنی متن زندگی جهنم است و باید از آن رد شد. اگر سالم رد شدیم، وارد بهشت میشویم.
حقیقت تسنیم بهشت، اهل بیت (علیهم السلام) هستند
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «فِی قولِهِ تَعالى: «وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِیمٍ»: أَشرَفُ شَرابِ أَهلِ الجَنَّةِ یَأتِیهِم فِی عالِی تَسنِیمٍ؛ وَهِیَ عَینٌ یَشرَبُ بِها المُقَرَّبُونَ، وَالمُقَرَّبُونَ: آلُ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله= درباره این سخن خداى بلندمرتبه: «و آمیخته با تسنیم است»: بهترین نوشیدنىِ بهشتیان، از بلنداى تسنیم، برایشان مىآید. تسنیم، چشمهاى است كه مقرّبان، از آن مىنوشند، و مقرّبان، همان خاندان محمّد صلى الله علیه و آله هستند».
تسنیم وقتی آبش جاری می شود تا بهشتیان بهترین شراب را بخورند. این مال اهل بیت است. این حقیقت اهل بیت علیهم السلام است، یعنی نعمت های بهشتی از خانه آنها هر چیزش خروجی دارد و به بقیه بهشتیان می رسد. چون اینها عالی ترین شخصیت ها هستند. بهشت آنها در جایی که هستند، با بقیه هم فرق دارد. شما هر چقدر به اهل بیت نزدیک تر می شوید، به ویژه الان به امام زمان (علیه السلام) نزدیک تر می شوید، در واقع به بالا و ارتفاع نزدیک می شوید. همه چیز همین طور است. علم هم همینطور است. کسی که میخواهد صاحب علم و معرفت بشود، باید معارف ا هل بیت را یاد بگیرد.
تسنیم، معرفت است. سلسبیل هم معرفت است. عشق است. باید حواست باشد در «انتخابات، ارتباطات، رفتارها و افکارت» که داری چه کار میکنی.
کسی که به عشق محمد و آل محمد (علیهم السلام)، حسود نیست، تکبر ندارد، این آدم شاد و آرام است. او بهراحتی ساخته میشود. چون عشق او را میسازد. حالا کسی که با مبنای ترس از جهنم یا شوق به بهشت حسادت نمیکند با کسی که با عشق حسادت نمی کند، این دو با هم خیلی فرق دارند.
باید به این مسئله دقت کنیم که چه چیزی ما را صاف و پاک میکند؟باید بفهمیم که انگیزه چیست؟ گاهی انگیزه جهنم و ترس از آن است، گاهی شوق به بهشت است، گاهی هم بالاتر از اینهاست و آن عشق است. این انسان را پاک می کند.
ما در بهشت چیز عادی نداریم. انسان دائماً در بهجت و هیجان زندگی است. در انفجار شادی است.
حضرت در روایت دیگری فرمودند: «اللَّهُمَّ بِرَحمَتِكَ فِی الصّالِحِینَ فَأَدخِلنا، وَ فِی عِلِّیّینَ فَارفَعنا، وَ بِكَأسٍ مِن مَعِینٍ مِن عَینٍ سَلسَبِیلٍ فَاسقِنا، وَمِنَ الحُورِ العِینِ بِرَحمَتِكَ فَزَوِّجنا= بار خدایا! به رحمت خود، ما را در زمره شایستگان، در آور و به درجات عالى، بالا ببر و با پیالههایى از باده ناب از چشمه سَلسَبیل، به ما بنوشان، و به رحمت خود، از سیهچشمان بهشتى، به همسرى ما در آور».
منظور از علیین، معصومین (علیهمالسلام) هستند. علیین یعنی همان اموری که در بالاست. از خدا میخواهم ما را در مقام علیین بالا ببرد. تا نفسمان با این دعاها مأنوس نشود، در جهنم هستیم، یعنی نمیتوانیم از آن رد شویم تا از بهشت لذت ببریم. خدا ما را دعوت به این مقامها کرده است، اما ما نمیتوانیم شاد باشیم. چون در حال سوختن هستیم. مقایسهها، حسادتها، عصبانیتها، تکبرها، نخوتها، اینها ما را میسوزاند. حالا هر چه از بهشت بگویند، درکی نداریم. آدم تا جهنمش را رد نکند، به آیات بهشت که میرسد، وارد آن نمیشود. آیات بهشت را میخواند، ولی لذت نمیبرد. چرا که انتسابی با آنها ندارد. اینها را مال خودش نمیداند. پس با اینها ارتباط هم برقرار نمیکند. بنابراین، جهنم و بهشت را باید در همین جا ببینیم.
بهشت برای این است که وقتی انسان آیات بهشت را میخواند، جانش با آن انس بگیرد و به ذوق بیاید. با حس بهشت انسان از جهنم -چه مادی و چه معنوی- متنفر میشود و بدش میآید. اینها بخشی از نفس ما هستند. این مقامات را از خدا در دعاهایمان بخواهیم.بهشت/چشمه ها
پی نوشت:
[1]. سوره بقره، آیه 29.
[2]. سوره سجده، آیه 17.
[3]. سوره عنکبوت، آیه 64.
[4]. سوره تکاثر، آیه 5.
قا/167
کلیدواژه ها:
آثار استاد