www.montazer.ir
شنبه 30 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 122
زمان انتشار: 28 ژولیه 2014
قطره های اشک

قطره های اشک

در آدینه قطره های اشک بر گونه ها لغزانند

مهتاب در ساحل انتظار پهلو گرفته است

کوه ها و دشت ها أینَ السَبَبُ المُتَصِلُ بَینَ الأرضِ وَ السَّمَاءِ را فریاد می زنند

ستاره ها بی قرار؛ شب تا سحر أمَّن یُجیِب می خوانند

سروها گردن برافراشته اند تا از افق ها  تو را فریاد بزنند

صدای قناری ها در حنجره یخ زده است

زمین در انتظار بوسیدن گام هایت بی تاب است

آه! ای که وجودت از جنس آسمان است

در زمستان فراقت؛ گلی به گلستان نمانده است

کاش بیایی! با حریر نفست بر کالبد خسته از انتظار شقایق ها ؛ جانی دوباره بخشی

کاش بیایی! همچو موسی، به عصای ظهورت بشکافی دیوار فاصله  را

ای نسیم صبحگاهی! کاش بر ما مژده آری؛

که آری این آدینه مردی با جامه ای از بهار بر تن؛

مردی از نسل یاسیِن وَ الذارِیات

مردی از سلاله یاس، با پرچم نصرت بر دوش

  با ذکر أنَا الحَق می آید

تا پروانه های سرگردان در چمنزار نگاهش

 نفسی تازه کنند.

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed