www.montazer.ir
شنبه 22 فوریه 2025
شناسه مطلب: 1204
زمان انتشار: 15 فوریه 2020
کیفیت وفات انسان، رابطه مستقیم با کیفیت دل او دارد

قلب، جلسه 8، 88/11/10

کیفیت وفات انسان، رابطه مستقیم با کیفیت دل او دارد

تنها دارایی که انسان از دنیا با خود می‌برد، قلب اوست. کیفیت وفات انسان، نحوه زندگی انسان در چهار مرحله «وفات، برزخ، قیامت 50 هزار ساله، و حیات ابدی بعد از قیامت»، بسته به کیفیت دل انسان دارد.

جنین اگر در رحم مادر دچار مشکلاتی مثل دردها، بیماریها و نقص ها بشود، تولد برای او زجرآور است. در میان ۵ نوع تولد «سالم، سالم قوی، ضعیف، بیمار، ناقص» با دو تولد سالم و سالم قوی مشکلی نداریم. اما سه نوع تولد دیگر، برای ما زجر آور خواهد شد. جنین بعد از تولد، وارد شرائط زیستی ثابت که سیستم های ثابت و تعریف شده ­ای دارد می‌شود. وقتی با این سیستم هماهنگ نیست، دچار مشکل می‌شود.

پس در واقع درد و مریضی و فشار را خودش با خودش از رحم به دنیا می‌آورد و در دنیا کسی او را اذیت نمی‌کند. در حرکت به سمت آخرت و ابدیت نیز، همینطور است. همه ما چه مؤمن و چه کافر وارد شرایط زیستی برزخ که بهشت و جهنم دارد، می‌شویم. جهنم از عدم تطبیق یک انسان با شرائط زیستی بهشت به وجود می‌آید. برای همین قرآن می‌گوید بهشت و جهنم با هم است و جهنمیان و بهشتیان همدیگر را می‌بینند و با هم گفتگو می کنند. اما در همان شرائط زیستی، یک عده لذت می‌برند و یک عده زجر می‌کشند. در محیطی که دارایی‌ها، ثروت و قدرتش پیشرفته ­تر از دنیاست، کسی که با آن هماهنگ نیست، زجر بیشتری می‌کشد. مثلاً شما گرسنه­ هستید و یک سفره می‌اندازند و غذایی که اصلاً باب میل‌تان نیست را در سفره می‌گذارند و شما خیلی دلت نمی‌سوزد. اما اگر یک سفره بیندازند که 50 نوع غذا و نوشیدنی در آن باشد و به 49 نوع از آنها علاقه داری، زجرت خیلی بیشتر می‌شود.

پس عدم آمادگی و کیفیت را ما با خودمان از دنیا می‌بریم. وقتی با بهشت هماهنگ نباشی، همه چیز برایت جهنم می‌شود. آن چیزی که باید هماهنگ باشد، قلب است. بنابراین، بیشترین سرمایه گذاری یک نفر باید روی قلبش باشد، نه روی «ذهن، حس، خیال و وهم». متأسفانه خوب‌های ما که در این مسیر وقت می‌گذارند، بیشتر روی ذهن، عقل، مطالعه، کتاب، درس، مدرسه، دانشگاه، استاد کار می کنند و دیگر فرصت نمی‌کنند روی دل سرمایه ­گذاری کنند. چنین دلی ممکن است با مطالب و اطلاعات خیلی زیاد هم بپوسد و از بین برود.

تنگی قلب برابر است با تنگی قبر

طبق فرمول، «نفس ما قبر ماست و قبر ما نفس ماست» ما همین الان در قبرمان هستیم. تمام حیثیت یک جنین، همانی است که در رحم دارد و با خودش به قبرش که دنیاست می‌آورد. جنین از رحم وفات می‌کند به قبرش که دنیاست. ما بعد از مدتی که در رحم دنیا بودیم، با یک وفات دیگر، به قبر بعدی مان یعنی برزخ انتقال می یابیم. هر کس قبرش تنگ باشد، کسی است که در دنیا دلش کوچکتر و تنگ­تر بوده و فشار زیادی به دلش آمده است. ما باید برای اینکه آن فشار را احساس نکنیم، باید کاری کنیم که قلبمان در اینجا در تنگی و فشار نباشد.

یکی از راهکارهای برداشتن فشار و تنگی از روی قلب، این بود که در زندگی سخت نگیریم و سخت گیری ها را برداریم. چون هر وقت سخت­گیری هست، اولین کسی که در سخت­گیری به او فشار می‌آید، خود ما هستیم. در واقع ما داریم به خودمان سخت می‌گیریم و این سختی را به دیگران هم منتقل می‌کنیم.

حضرت ایوب(علیه‌السلام) قسم خورد به خاطر اشتباه خانمش، صد ضربه شلاق به او بزند. خدا این سختی را بر او آسان می‌کند و می‌گوید صد تا چوب نازک انتخاب کن، همه را یک دسته کن، یک ضربه به او بزن، صد تا می‌شود. در واقع دارد به ما آسان­گیری را یاد می‌دهد. وقتی حضرت یوسف می‌خواهد از دست زلیخا فرار کند می‌گوید:«رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ= [یوسف] گفت پروردگارا! زندان براى من دوست‏ داشتنى‏ تر است از آنچه مرا به آن مى‏ خوانند.» خدا گفت، اگر می‌گفتی نجاتم بده و زندان را نمی خواستی، ما تو را زندان نمی‌انداختیم. ولی چون خودت سخت گرفتی و گفتی زندان بروم، ما هم زندان را برایت در نظر گرفتیم. یعنی تو نگاهت به ما این بود. خدا می‌گوید هر کس به ما هر طور نگاه کند، ما همانطور با او رفتار می‌کنیم.

مصادیقی از سخت گیری ها که باعث تنگی قلب و قبر می‌شود

وقتی که سروکار انسان با خدا و بهشت بینهایت است، باید سختگیری و عوامل مختلف سختگیری را در زندگی شناسایی کند. آن چیزی که به ما کمک کند تا سختگیر نباشیم و آرام و شاد زندگی کنیم، اطلاعات است. اول ما خود را تسلیم اطلاعات کنیم و بگوییم: خدایا هر چه که تو می‌گویی، ما همان را عمل می‌کنیم. خدا هم اصلاً سخت نگرفته. یعنی دین خدا یک دین خیلی شاد و ساده و آسان است. ما خودمان سخت می‌گیریم.

وسواس) بیماری وسواس، یکی از مظاهر و مصادیق فشار قبر است. آدم‌های وسواسی زیاد دچار فشار قبر می‌شوند. آدم وسواسی به دیگران هم فشار می‌آورد. بدون دلیل کافی می‌گوید اینجا نجس شد. برو پایت را آب بکش. همه را اذیت می‌کند. وقتی از ناحیه کار تو فشاری به دیگران وارد می‌شود، در حقیقت تو داری او را در فشار می‌گذاری. پس تو فشار قبر داری. او که دارد به واسطه کار تو فشار را تحمل می‌کند، همین فشار قبری است که تو داری به او می‌دهی. وقتی او آن طرف متولد شد، گشایش دارد، ولی تو که به او فشار دادی، هم باید فشار قبر او را تحمل کنی و هم فشار قبر خودت را. برای اینکه تو منشأ سخت­گیری بودی. مثل اینکه دکتر به تو بگوید 2 تا قرص بخور، بگویی به دلم نچسبید، 6 تا بخورم. چه اتفاقی می‌افتد؟

کینه) یکی دیگر از مصادیق سخت گیری و فشار قبر کینه است که باعث می‌شود به دل نیز فشار آورد. آدم‌هایی که خاطرات بد را فراموش نمی‌کنند، مورد حمله عقب شیطان هستند. حمله از عقب یعنی حمله از گذشته انسان، شیطان خاطرات گذشته را دائماً به ذهن‌ انسان می‌آورد. وقتی خاطرات گذشته دائماً در ذهنت می‌آید، تو در فشار قبر هستی. رد شو، ببخش. وقتی که می‌بخشی، به خدا نزدیک می‌شوی. اما اگر نبخشی، اولین کسی که قربانی نبخشیدن است، خودت هستی.

بنابراین، فرمول «نِصفُ العاقِلِ اِحتِمال وَ نِصفُهُ تَغافُل = نصف عاقل تحمل و نصفش تغافل است»، برای برطرف کردن فشار قبر فوق­ العاده مهم است. این مثل «لا عَقلَ کَالتَجاهُل= هیچ عقلی مثل تجاهل نیست.» می باشد.

تجسس) آدم‌های بیشعوری هستند که دائماً می‌خواهند سر از کار دیگران در بیاورند. چیزی که به آنها هیچ ربطی ندارد، مدام سوال می‌کند و می‌گوید من از روی کنجکاوی سؤال کردم. این جنایت و تجاوز است. کسانی هم هستند که با بقیه کار دارند. طرف حرفی زده و می‌گوید: آقا به خدا منظور من تو نبودی. اما این می‌گوید نه، می‌خواهم ببینم منظورت چه کسی بود؟ یکبار دیگر بگو. نه منظور تو من بودم. آدمی که دائماً می‌خواهد برای خودش از طرف دیگران یک توطئه درست کند.

نقطه مقابل اینها کسانی هستند که وجودشان مثل دریا است. اینها هرگز نجس نمی‌شوند. هر چه نجاست بخورند، نجاستها پاک می‌شود. هر چه بدی و توهین بشنوند، اذیت نمی شوند. اینها مومن هستند. مؤمن چون علو دارد و خیلی بالاست، اصلاً توهین­ پذیر نیست.

زودرنجی و حساسیت) آدمهای زودرنج و حساس و لوس، فشار قبر دارند. وقتی فرزندت را لوس می‌کنی، در حقیقت به او فشار قبر می‌دهی. چون تحمل هیچ سختی را ندارد. با کوچکترین سختی به هم می‌ریزد و دعوا راه می‌اندازد و طلاق می‌دهد و طلاق می‌گیرد. آمار طلاق ها الان خیلی بالاست. بیش از 90% درخواست طلاق هم مال خانمهاست. اکثر طلاق ها بر سر مسائل کلامی و ارتباط کلامی است. در ارتباط کلامی اشتباه کرده اند و به همدیگر ۴ تا فشار آورده اند و طرف مقابل هم او را تحمل نکرده و حالا کار به طلاق کشیده شده است.

وقتی که معصوم ع می گوید: «نصف شخصیت عاقل تحمل است و نصفش بیخیالی است» برای نجات زندگی بشر است. تجاهل خوب است. بگو من نمی‌دانم. نه من یادم نیست. اما اگر بگویی: می‌دانم و یادم هست، این خطرناک است. کسانی هستند که از لغزش های دیگران تصویربرداری می‌کنند و آن را خاطره می‌کنند و ثبت می‌کنند تا یک جا حال طرف را بگیرند. اینها فشار قبر می‌آورد.

جدال) مراء و جر و بحث نیز، برای انسان فشار قبر می‌آورد. حتی آنجاهایی هم که روابط دو طرفه است، مثل رفیقت که هم­سطح خودت است، پیغمبر می‌فرماید کسی که بگومگو و جر و بحث می‌کند، حتی اگر حق با او باشد، من شفاعتش نمی‌کنم. چرا در اسلام قاعده ی زیبای «اجتناب از مراء» را گذاشته اند؟ برای این که مراء به روح فشار می‌آورد و آدم را خیلی از خدا دور می‌کند.

نشناختن حد و مرزها در خانواده) اگر حد و مرز های بین افراد در خانواده شناخته نشود، مثل حریم والدین، همسر و فرزند، باعث فشار و تنگی قلب و قبر می‌شود. به خصوص کسانی که شما با آنها رابطه ­های یک طرفه دارید و نمی‌توانید و نباید جواب شان را بدهید. مثل پدر و مادر که مثل یک اتوبان یک طرفه است. اصلاً دو طرفه نیست. پدر و مادر حریف تو نیستند که تو بایستی جوابشان را بدهی. گفت بمیر، باید بمیری. آدم با پدر و مادر که نباید جر و بحث بکند. آنهایی که حق‌هایشان یک طرفه است، حریم شان خیلی خطرناک است. اگر آدم مقابلشان قرار بگیرد، خرد می‌شود. پدر و مادر و استاد، امام، ولی فقیه، کسانی که ولایت خاص روی انسان دارند، اگر در مقابلشان بایستی، حتماً ذلیل می‌شوی. پدرت الان عصبانی است، مادرت عصبانی است، برای همین می‌گویند وقتی در یک جلسه مذاکره و ارتباط همسر و فرزند است، سکوت کن. اگر نمی‌توانی محل را ترک کنی، سکوت کن. زیرا اگر تو هم بخواهی جواب بدهی، آتش شعله­ ور می‌شود. تو جواب نده، بگذار او داد و فریادش را بزند و بگذرد. همین سکوت تو خیلی از مشکلات را حل می‌کند.

 در روایت داریم خدا لعنت کند پدر مادری را که به فرزندانشان اجازه بی­ادبی می‌دهند. بچه اگر یاد بگیرد در حریم پدر و مادر بی­ادبی کند، فردا انسانم موفقی نخواهد بود. کسی که حرمت پدر مادرش را نگه ندارد، حرمت همسر را هم نگه نمی‌دارد. غالباً افراد به همین دلیل در زندگی شکست می‌خورند و کارشان به طلاق کشیده می‌شود. کسی که تحمل پدر مادرش که عزیزترین کسانش هستند را ندارد، چطور می‌خواهد همسرش را تحمل کند؟ از این رو بچه اصلاً حق ندارد به والدینش خیره نگاه کند. بچه اگر خواست بد حرف بزند، همان لحظه تو دهانی باید بخورد. این تو دهانی از روی عصبانیت نباید باشد. این هم فشار قبر نیست که اگر یک موقع خواستی در دهان بچه بزنی. این نجات دادن بچه است. باید بچه یاد بگیرد که حریم ها را بشناسد. در این صورت بچه صبور و مؤدب بار میاید و فردا نمی‌رود همینطوری چشم در چشم پدرزن یا مادرزن نگاه کند و توهین کند. پدرزن و مادرزن مثل پدر و مادر حرمت دارند. مادرشوهر و پدرشوهر مثل پدر و مادر حرمت دارند. تو به این بچه اجازه دادی که هر وقت دلش بخواهد، در حریم خودت و زنت بایستد. این فردا نمی‌تواند حریم پدرشوهر و مادرشوهر یا پدرزن و مادرزن را رعایت کند.

حسادت) استاد ما می‌فرمود: انسان با هر بار حسادت 200 سال ممکن است در عذاب بماند. حسادت یعنی چیزی در طرف مقابل من هست که دارد من را فشار می‌دهد. وقتی که دیدی او ۵ دفعه کربلا رفته و تو نرفتی. ۳۰ دفعه حج رفته و تو نتوانستی بروی. اگر خوشحال باشی، ثوابش به تو هم می رسد. چون ما در واقع یک روح هستیم. پدر و مادرها وقتی فرزندانشان موفق می‌شوند، هیچ وقت حسودی نمی‌کنند، خوشحال هم می‌شوند. چون بچه را از خودشان می‌دانند. ما باید این نگاه را تعمیم بدهیم به همه. آدم وقتی حسادت را از خودش برمی‌دارد و دیگران را خودش می‌داند، بزرگ می‌شود و در تمام کارهای خوب طرف مقابل، شریک است. وقتی همه حج رفتند و تو نرفتی و خوشحال شدی از زیارت دیگران، تو در ثواب همه آنها شریک هستی. دعای شان کن بگو خدایا سفرشان را به سلامت دار. حجشان را قبول کن. به آنها خیر و برکت بده، تقرب بده.

چشم و همچشمی) چشم و هم­چشمی از مصادیق فشار قبر است. جدا از اینکه اسراف می‌آورد، گناه کبیره هم هست. می گوید :پرده شان را دیدی؟ ماشین‌شان را دیدی؟ من باید یک ماشین اینطوری بخرم. زن از شوهرش طلاق گرفته، چون حاضر نبوده ماشینش را عوض کند. چون جلوی جاری اش کم آورده. می گوید: مبل‌هایشان را دیدی؟ چه مبل هایی خریدند. یخچال فریزرشان را دیدی؟ آمدم خانه از پرده ­ها و یخچال فریزر خودمان حالم به هم خورد. به همسرش می گوید: تو خیلی بیچاره هستی. دختر خاله­ ات دانشگاه دولتی قبول شده، تو هم باید دانشگاه دولتی قبول شوی. دختر عمویت دانشگاه قبول شده. اگر شده پول قرض بگیرم، گدایی کنم، یا بدزدم، باید بروی کلاس کنکور و در دانشگاه قبول شوی. همسرش می گوید: من نمی‌خواهم کلاس کنکور بروم. می گوید: باید بروی و در کنکور قبول شوی. من آبرویم می‌رود. این آدم دارد هم خودش را فشار روح می‌دهد و هم همسر و فرزندش را.

راه درمان یا فرار از این سختگیری ها و تنگی ها چیست؟

یکی از راه های نجات از این سختگیری ها و تنگی ها «مرگ سیاه» است. مرگ سیاه یعنی بگذار این فشاری که دارد به تو می‌آید، طبیعتت را بکشد. یکی حرف بدی به تو می‌زند، خیلی هم به تو فشار می‌آید، بگذار بیاید. در اثر این فشار، طبیعت و جهنم را داری خاموش می‌کنی. خدا می‌داند وقتی که می‌گذاری این فشار ها به داخل برود و آن را با شیرینی می‌خوری و کظم غیظ می کنی، مثل یک داروی تلخ است که وقتی می‌خوری، بیماری هایت را شفا می‌دهد.

پس ما باید خیلی دقت کنیم که روح ما قبر ماست. اگر اینجا فشار داشته باشی، آنطرف هم فشار داری. اصلاً قرآن به ما یاد داده که همه یک نفر هستید. برای همین است که جمعی از خدا کمک می خواهیم:«إِیَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاكَ نَسْتَعِینُ = تنها تو را می پرستیم و از تو کمک می‌خواهیم». نمی‌گوید:«إِیَّاکَ أَعبُدُ وَ إِیَّاکَ أَستَعین= من تو را می‌پرستم از تو کمک می‌گیرم». یعنی داریم نمازهای‌مان را با نمازهای بقیه افراد یکی می‌کنیم.

یکی از چیزهای قشنگ این است که همه نمازها با هم یکی است. باید بگوییم: خدایا! نمازهایمان را روی هم ریختیم، بپذیر. مال یکی قوی است، مال یکی ضعیف است، خدایا ما یک نفر هستیم. اگر انسان ها را خودمان یکی بدانیم، موقعی که می‌خواهیم بهشت برویم، خدا می‌گوید این بنده من بدون دیگران به او خوش نمی‌گذرد، بایست اینجا هر کس را دوست داری با خودت ببر. چون این آدم خدایی تربیت شده و روح رحمانیت و رحیمیت دارد. آدمهای تک­خور ،حتی اگر معنوی و خوب هم باشند، کوچک می‌مانند. اما آدمهایی که هر وقت خیر معنوی به آنها می‌رسد، می‌خواهند به دیگران هم برسانند و دست دیگران را هم بگیرند، وقتی می خواهند به بهشت بروند، دوست دارند با بقیه در بهشت بروند و انحصاری ندارند، اینها اصلاً حسادت سرشان نمی‌شود. خدا اینها را خیلی دوست دارد.

دعا کردن، یکی از راه های گشایش است

یکی از راه های بزرگ کردن قبر، این است که انسان دیگران را تا می‌تواند دعا کند. به خصوص آنهایی که یک موقعی دل­چرکینی نسبت به آنها داشتید. برای یک ساعت فشار اینجا، چند سال آنجا باید فشار تحمل بکنی. قبر با تحمل چیزهایی که برایت زور دارد وسعت می‌یابد.

آن فرمول اصلی یادتان نرود که گفتیم، بین آسایش و آرامش، نسبت عکس وجود دارد. ثروت مثل قند خون و چربی از یک حد که بالا بزند، نتیجه عکس می‌دهد. برای همین هر چه پول و مقامش بالاتر می‌رود، افسردگی، حرص و جوش و دلهره­هایش بیشتر می‌شود. قبلاً که سواد نداشت، خیلی آرام بود. قبلاً که دیپلم نگرفته بود، خیلی آدم آرامی بود. اما حالا که لیسانس گرفته، عصبی است. فوق لیسانس گرفت بدتر، دکترا گرفته دیگر دیوانه شده است.

می‌بینی طرف خیلی ثروتش زیاد شده، اما قلبش به اندازه یک گنجشک کوچک است. آسایشش خیلی بیشتر شده، ولی قلبش کوچک شده، چون همان مشغله­های ثروت و آسایش آمده و فضای ذهن و قلب را پر و آن را  کوچک کرده است. در این مورد از بحث «تربیت فرزند» مثالی می‌زنم، در تربیت فرزند گفته شده کودک در 7 سال اول آزاد است و هر کاری بکند، مجاز است. غیر از دو کار: یک کاری که خطرناک است و دیگری، کاری که حقوق دیگران در وسط باشد. بچه معصوم است و خدا در غریزه اش گذاشته و گفته تو راه برو هر چه گرفتی بکش. راه برو هر چه پیدا کردی بگذار دهانت. خدا به او دستور داده برو پرده را گرفتی بکش و پاره­اش بکن. چون این مچ دست باید قوی شود. این پنجه­ها باید قوی شوند. کشیدن، گرفتن، بلند شدن و امتحان کردن. اینها کارهایی است که کودک معصومانه دارد وظائفش را انجام می‌دهد. حالا یک خانمی فضای خانه را وسیع مثل یک حسینیه درست کرده و این بچه هر چه بزند و بریزد، راحت است. خانم دیگری هم فضای خانه را طوری درست کرده، مثلا یک میز کوچک گذاشته اینجا، یک گلدان با گلهای گران­قیمت و چند تا ظرف کریستال، تلویزیون ال­سی­دی، تابلوی آنطوری، فرزندش اگر بخواهد آزادانه رشد کند، راحت نیست. چون شیطانی بچه باعث می‌شود که خیلی خسارت بدهد. برای همین هر چه سطح دارایی بالا می‌رود، قلب کوچک می‌شود. جگر می‌خواهد وقتی دارایی را زیاد می‌کند قلب را هم بزرگ کند. این کار هر کسی نیست. دارایی که می‌گویم، یعنی مطلق دارایی، نه فقط پول. یعنی تحصیلاتش بالا می‌رود، بتواند شادتر شود. اکثراً وقتی دانشگاه می‌روند و مدارجی را طی می‌کنند، فشار عصبی‌شان بیشتر می‌شود، لوس بودن‌شان، حساس بودن‌شان و غم‌هایشان خیلی زیاد می‌شود. یک طبقه منزل شان اگر دو طبقه ‌شود و اگر دو طبقه وسعت پیدا می‌کند به هم می‌ریزند. آدم باید خیلی زیرک باشد، روابطش را طوری برقرار کند که به روح فشار نیاید. اگر به روح فشار بیاید، تو فشار قبر خواهی گرفت.

کوچکی قلب، با وسعت بهشت همخوانی ندارد

پس مبنای اینکه ما موقع مردن چطوری می‌میریم و در برزخ چگونه خواهیم بود، به این بستگی دارد که الان دلت چگونه است. آنهایی که تحمل خدا را ندارند، پس تحمل بهشت را هم ندارند. وقتی تحمل دستورات خدا را ندارند و دستورات خدا را به آنها می‌دهی، اعصابشان خرد می‌شود و تکبر می‌کنند و دلشان می‌گیرد، کم ظرفیت شده و فشار قبر خواهند داشت. وقتی مسائل شرعی را به آنها می‌گویی که باید این را رعایت کنی، آن را رعایت کنی، حوصله­اش را ندارد که اصلاً بشنود و اصلاً شجاعت و قدرتش را ندارد بشنود، نشانه ی آن است که روحش خیلی کوچک است که نمی‌تواند دستورات خدا را اجرا کند. دستورات خدا یعنی بهشت، وقتی نمی‌توانی رعایتش کنی، تو در جهنم هستی.

می‌گویند طلا برای مرد حرام است. ریش­ت را بتراشی، حرام است. خمس­ و زکات باید بدهی و نمیدهی و ... وقتی می‌گویی طاقت ندارم، همین که تحمل نمی‌کنی و به هم می‌ریزی، پس فشار قبر داری. همه دستورات خدا بهشت­ساز است. کسی که تحمل دستورات خدا را ندارد، یعنی تحمل بهشت را ندارد. پس ما باید به طور کلی از هر چیزی که ممکن است ما را فشار بدهد، فرار کنیم.

ع ل 352

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed