مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
خداوند تبارک و تعالی بهشت را به گونه ای طراحی کرده که با نفس انسان سازگاری دارد و در آیات و روایات مختلف وصف آن بیان شده است. از این رو، درك درست اين آيات و روایات مي تواند راهنمايي باشد كه پيش از مرگ نيز انسان را از يك زندگي بهشتي بهره مند نمايد.
بحث مان را درباره ساختار بهشت ادامه میدهیم و باز تأکید میکنیم که وقتی داریم راجع به ساختار بهشت صحبت میکنیم، در واقع داریم راجع به ساختار نفس انسان صحبت میکنیم و این خروجیهای نفس انسان است که خداوند تبارک و تعالی به گونه ای ترسیم میکند که بهشت را میسازد.
یک روایت فوقالعاده شیرین و خیلی زیبا از ساختار بهشت از وجود مقدس امیرالمؤمنین (علیه السّلام) را بیان می کنیم. ایشان به احنف بن قیس میفرماید: «لَعَلَّک یا أَحْنَفُ شَغَلَک نَظَرُک فِی وَجْهِ وَاحِدَهٍ تُبْدِی الأَسْقَامَ بِغَاضِرَهِ وَجْهِهَا وَ دَارٍ قَدِ اشْتَغَلْتَ بِنَفسٍ رَوأتِها [بِنَقْشِ رَوَاقِهَا] وَ سُتُورٍ قَدْ عَلَّقْتَهَا وَ الرِّیحُ وَ الآجَامُ مُوَکلَهٌ بِثَمَرِهَا وَ لَیسَتْ دَارُک هَذِهِ دَارَ البَقَاءِ فَأَحْمَتْک الدَّارُ الَّتِی خَلَقَهَا اللهُ سُبْحَانَهُ مِنْ لُؤْلُؤَهٍ بَیضَاءَ فَشَقَّقَ فِیهَا أَنْهَارَهَا وَ غَرَسَ فِیهَا أَشْجَارَهَا وَ ظَلَّلَ عَلَیهَا بِالنَّضْجِ مِنْ أَثْمَارِهَا وَ کبَسَهَا بِالعَوَابِقِ مِنْ حُورِهَا ثُمَّ أَسْکنَهَا أَوْلِیاءَهُ وَ أَهْلَ طَاعَتِهِ فَلَوْ رَأَیتَهُمْ یا أَحْنَفُ وَ قَدْ قَدِمُوا عَلَی زِیادَاتِ رَبِّهِمْ سُبْحَانَهُ فَإِذَا ضَرَبَتْ جَنَائِبُهُمْ صَوَّتَتْ رَوَاحِلُهُمْ بِأَصْوَاتٍ لَمْ یسْمَعِ السَّامِعُونَ بِأَحْسَنَ مِنْهَا وَ أَظَلَّتْهُمْ غَمَامَهٌ فَأَمْطَرَتْ عَلَیهِمُ المِسْک وَ الرَّادِنَ وَ صَهَلَتْ خُیولُهَا بَینَ أَغْرَاسِ تِلْک الجِنَانِ وَ تَخَلَّلَتْ بِهِمْ نُوقُهُمْ بَینَ کثَبِ الزَّعْفَرَانِ وَ یتَّطِئُ مِنْ تَحْتِ أَقْدَامِهِمُ اللُّؤْلُؤُ وَ المَرْجَانُ وَ اسْتَقْبَلَتْهُمْ قَهَارِمَتُهَا بِمَنَابِرِ الرَّیحَانِ وَ تَفَاجَتْ لَـهُم رِیحٌ مِنْ قِبَلِ العَرْشِ فَنَثَرَتْ عَلَیهِمُ الیاسَمِینَ وَ الأُقْحُوَانَ وَ ذَهَبُوا إِلَی بَابِهَا فَیفْتَحُ لَـهُم البَابَ رِضْوَانُ ثُمَّ سَجَدُوا للهِ فِی فِنَاءِ الجِنَانِ فَقَالَ لَـهُم الجَبَّارُ ارْفَعُوا رُءُوسَکمْ فَإِنِّی قَدْ رَفَعْتُ عَنْکمْ مَئُونَهَ العِبَادَهِ وَ أَسْکنْتُکمْ جَنَّهَ الرِّضْوَان= «ای احنف! شاید نظر تو در ظاهر این باشد که دنیا را پر از نعمت و خوشی مشاهده می کنی، ولی [آگاه باش که] در باطن، همه اش بیماری می باشد. دنیا خانه ای است پر از نقش و نگار و رواقی است پر از زرق و برق که پرده ها بر آن افکنده اند و بادها و گرمیها، میوه های آن را رسانیده است، ولی این خانه با همهی اینها جای همیشگی نیست و همین دنیا تو را از خانهی آخرت باز داشته است. خانهی آخرت که از لؤلؤ سفید ساخته شده و نهرها در آن جاری گردیده و درخت ها در آن کاشته شده و میوه های آن رسیده، و حوریان در آنجا مهیا گشته است، و خداوند دوستان و مطیعان خود را در آن جای داده است. ای احنف! اگر آنها را مشاهده کنی، می بینی هنگامی که بر پیشگاه خداوند حاضر می گردند، چگونه بر مرکب هایی سوار می شوند که کسی مانند آنها را ندیده است، صداهایی از آن مرکبها شنیده می شود که کسی مانند آن صداها را نشنیده است. ابرهایی بر آنها سایه می افکنند و باران هایی از مشک و زعفران بر آنها ریزش می کنند و فریاد و شیههی اسبهای آنها در میان کشتزارهای بهشت بلند می باشد، شترهای آنها از میان تپـه هایی از زعفـران عبور می کنند، و قدمهای آنها در میان لؤلؤ و مرجان جای دارند. کارگزاران از آنها استقبال می کنند و دسته هایی از گل برای آنها می آورند و بادی از طرف عرش وزیدن می گیرد و بوهای یاسمیـن بر آنها نثار می کند، آنها به طرف بهشت می روند و رضوان [که خزانهدار بهشت است،] درِ بهشت را برای آنها باز می کند، و آنها در آنجا خداوند را سجده می کنند. در این هنگام خداوند متعال به آنها خطاب می کند: سرهای خود را بلند کنید که من سختیهای عبادت را از شما برداشتم و شما را در بهشت رضوان جای دادم».
ملاک های دنیایی پر از غصه و غم است
«لَعَلَّک یا أَحْنَفُ شَغَلَک نَظَرُک فِی وَجْهِ وَاحِدَهٍ= ای احنف! شاید نظر تو در ظاهر این باشد که دنیا را پر از نعمت و خوشی مشاهده می کنی».
این مشکلی است که متأسفانه همه ما داریم که در انتخاب ها، ارتباط ها، رفتارها، چینشهای فکری، محبت ها، بغض ها، کینهها، قضاوت ها و حتی در احساس بدبختی یا خوشبختی، همیشه نظرمان به دنیاست. اگر انسان آن بُعد ابدی و جاودانگی و استمرار زندگی خویش تا ابدیت را ببیند، بسیاری از ملاک ها و معیارها در زندگی او عوض میشود. انتخاب هایش تغییرات اساسی میکند، ارتباطات، رفتارها، چینش های فکری، محبت ها و بغض ها، احساس سعادت یا شقاوتش کاملاً خودش را نشان میدهد. ولی ما متأسفانه هر وقت در معرض یک انتخاب یا یک ارتباط قرار میگیریم، باوجود آنکه به آخرت، بهشت و جهنم و بالاتر از آن اعتقاد داریم، اما ملاک هایمان دنیایی است و نه آخرتی.
وقتی که معیارها به سمت دنیا رفت، به قول علی (علیه السّلام) باطنش غصه است. چون با ساختار ما سازگاری ندارد. ما یک ساختار جاودانه داریم. انتخاب های مان را براساس ساختار محدود انجام میدهیم و این دو باهم جور در نمیآید.
دنیا با اینکه وجه ظاهرش خرم است و ظاهرش خیلی شنگول و خرم و شاد است، اما بیماری ها را ظاهر میکند. یعنی شما در هر بخش از دنیا که وارد می شوید، در واقع بیماریزاست. میخواهی ازدواج بکنی هزار و یک جور بیماری و درد خودش را نشان می دهد. چون باید با مادرشوهر و شوهر و زن و خانواده همسر درگیر بشوی. این ارتباط باعث میشود تکبرها و خودشیفتگیها و احساس حقارتها و اعتماد به نفس یا عدم اعتماد به نفس، حسادت و بدبینیها بیرون بیاید. مثلاً این دختری که همه میگفتند چقدر خوب و ناز و خوش اخلاق است، میبینید الان شده یک موجود وحشی در ارتباط با خانواده همسرش. این پسری که میگفتند چقدر خوب و ناز و آقاست، الان در ارتباط با خانوادهاش میبینید که به زنش ظلم و بیتوجهی و بیعاطفهگی و تحقیر و توهین و سهلانگاری دارد و آن بیماریهایی که در ذات خودش داشت، با ازدواج بیرون میریزد.
این روانشناسی را فقط معصوم می تواند انجام دهد و این گونه سخن بگوید. چون آشنا به قوانین خلقت است. هیچ جامعهشناس و روانشناسی نمی تواند با شما اینطور راجع به دنیا حرف بزند.
حضرت برای وصف بهشت، مثال از پرده و مبل و فرش و لباس و خانه و کاشی و موزاییک و چیزهایی که دل آدم ها را مشغول میکند، آورده است. شما ببینید آدم میخواهد یک پرده بخرد و در خانه بزند، این خودش یک ماجرا و به قول امروزی ها یک جریان دارد. درحالی که حضرت میگوید اینجا اصلاً خانه ماندگاری برای تو نیست. این سرنوشت همه است. همه میآیند آباد میکنند و میگذارند میروند و بقیه از اینها استفاده می کنند.
انگار که انسان مست و دیوانه شده که وقت میگذارد و مثلا 10 سال، 20 سال، 30 سال خانه ای را آباد میکند و بعد از دنیا میرود. غصههایش را میخورد، بداخلاقیهایش را میکند، معاملات بد دارد، حلال و حرام دارد، خمس و زکاتش را نمیدهد و با خیلی از گرفتاریهای دیگر، اینجا را آباد میکند و بعد جهنمش را می کشد. از این رو، حضرت تذکر می دهد که نکند یک چنین چیزی شما را غافل کند از خانهای که خدا خلق کرده با مروارید سفید، و نهرهای جاری و درختان و میوه های رسیده و حوریان بهشتی.
قرآن در این رابطه میفرماید: «قُطُوفُهَا دَانِیَةٌ[1]= میوههای آن همیشه در دسترس (بهشتیان) است». یعنی مثل دنیا موقتی نیست. درختان بهشت فوقالعاده بزرگ و عظیم هستند. اما میوههایش نزدیک است. یعنی مؤمنی که در بهشت هست دردسر رفتن بالا و چیدن اینها را ندارد. میوه ها برایش در همین پایین آماده است.
خدا این بهشت را برای دوستان و اهل طاعتش آماده کرده که در آنجا ساکن میشوند. اگر کسی یک ذره شعور و عقل داشته باشد و این حرف های امیرالمؤمنین را باور کند، وقتی به این دو کلمه میرسد که می فرماید: «دوستانش و اهل طاعتش»، انسان اصلاً قند در دلش آب میشود که آیا من هم از دوستان خدا هستم؟ من اهل طاعت خدا هستم؟ این در واقع یک مقام بسیار شامخ است. نماینده مجلس و ریاست جمهوری و پادشاهی نیست. اصلاً خیلی فراتر از اینها است.
مؤمن در بهشت لحظه به لحظه غافلگیر میشود. یعنی دائم پیشنهادات و تحولات جدید برایش در بهشت اتفاق میافتد. دائماً تنوع ایجاد میشود. یعنی دائم دهش است و بر سر مؤمن ریزش میکند. در بهشت ده ها مدل موسیقی وجود دارد.
ما انواع بهشت داریم: بهشتِ عدن، فردوس، رضوان و... . بهشت رضوان یعنی آنجایی که تو اوج رضایت را دریافت میکنی. هم راضی هستی، هم رضایت را دریافت میکنی. «رضی الله عنهم و رضوا عنه= هم خدا از آنان راضی است و هم بهشتی ها از خدا».
وقتی به در بهشت رضوان میرسند، رضوان که مأمور بهشت است، در را برایشان باز می کند و آنها در آنجا خداوند را سجده می کنند. در این هنگام، خدای جبار خطاب به آنها میفرماید: سرهایتان را بردارید؛ چرا که رنج و زحمت عبادت را از شما برداشتم. دیگر اینجا من از شما سجده نمیخواهم.
خیلی خجالتآور است که آدم در دنیا سجده نکند و فرصت سجده و عبادت را از دست بدهد. حالا آنجا هم که میخواهد این کار را بکند، خدا به او میگوید که دیگر الان جایش نیست. بدحالترین آدم ها همین است که حتی وقتی به بهشت هم میرود خدا به او بگوید الان دیگر وقتش نیست. آنجا جایش بود. الان اهل بهشت حسرت ما را میخورند و می گویند خوش به حال اینها که میتوانند الان سجده کنند.
درهای بهشت درهای وجود خود انسان هستند
سراغ درهای بهشت برویم. اصلاً این ماجرای درِ بهشت یک داستانی دارد.
قرآن میفرماید: «جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوَابُ[2]= باغ های بهشت عدن که درهایش به روی آنان باز است». این بهشت جاودانه که در آنجاست، ویژه اهل تقوا هستند.
درهای بهشت، درهای وجود خود شما هستند. درهای بهشت، در وجودِ خود شماست. درهای بهشت یعنی وقتی داری با زنت زندگی میکنی، او بفهمد که این مرد بوی بهشت میدهد. از او بوی گند و تنفر و بداخلاقی و بدجنسی صادر نشود. یا زنش بوی بهشت بدهد. ورودی یعنی نزدیک شدن به این زن یا مرد یعنی وارد شدن به بهشت. پس درهای بهشت خودت هستی. تو در بهشت هستی که دیگران به واسطه تو وارد بهشت میشوند. این درِ بهشت باید در وجود انسان باز باشد و از طرفی در جهنم به روی انسان بسته باشد. یعنی انسان با این آدم گمان بداخلاقی، بدجنسی، و عصبانیت و زودرنجی و حسادت ندارد.
نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) راجع به عظمت بهشت می فرماید: «ما بَینَ المِصراعَینِ من مَصارِیعِ الجَنَّة مَسیرَةُ اَربَعینَ عاَماً= فاصله میان دو لنگه از درهای بهشت ۴۰ سال راه است.
حضرت همچنین فرمودند: «اِنَّ الجَنَّةَ لَها ثَمانِیَةٌ اَبوابٍ= بهشت ۸ در دارد. یک در برای مجاهدین است. یک در برای اهل قم است. امام رضا (علیه السلام) فرمود: یکی از ۸ درِ بهشت برای اهل قم است و کسانی که فرهنگ قمی دارند. قمی به معنای ولایی. امام صادق ع فرمود: نه اینکه اهل شهر قم باشند، بلکه شخصیت ولایی و اهل بیتی داشته باشند.
همچنین فرمودند: «إِنَّ الجَنَّةَ لَها ثَمانِیَةُ أَبوابٍ، ما مِنهُنَّ بابانِ إِلَّا وَبَینَهُما مَسِیرَةُ الراكِبِ سَبعِینَ عاماً= بهشت ۸ در دارد و فاصله هر در تا در دیگر، ۷۰ سال راه است كه سواره بپیمایند».
بهشت/ساختار بهشت
کلیدواژه ها:
آثار استاد