www.montazer.ir
جمعه 31 ژانویه 2025
شناسه مطلب: 11730
زمان انتشار: 10 ژوئن 2020
نامه استاد شجاعی به مردم جهان درباره آینده بشر، دوران پساکرونا و سقوط آمریکا

نامه استاد شجاعی به مردم جهان درباره آینده بشر، دوران پساکرونا و سقوط آمریکا

امروزه هر یک از اندیشمندان ایران و جهان، تصویری از اوضاع آینده بشر و دوران «پسا کرونا» و همچنین دوران «بعد از سقوط آمریکا» را ترسیم کرده و به مردم جهان ارائه داده اند. استاد محمد شجاعی نیز، به این جمع پیوسته و نامه‌ای به مردم جهان نوشته و ضمن تشریح وضع موجود، راهکاری برای رهایی بشر از این وضعیت را ارائه نموده است.

جهان سالهاست که دچار بحران مدیریت شده است. مردم کره زمین به انواع بحران‌ها گرفتار شده‌اند. غم، ترس، اضطراب، ناامیدی، پژمردگی و انواع بیماری‌های روحی و روانی در کنار انواع آسیب‌های جسمی، مردم دنیا را احاطه کرده است. امروز جهان بیش از هر زمان دیگری به وسیله جنگ، قتل، تبعیض نژادی، خودکشی، طلاق، مصرف مواد مخدر، مصرف داروهای ضد افسردگی، شیوع بیماری‌ها و ویروس‌های کشنده تهدید به نابودی می شود.

همه این مشکلات، ناشی از اعتماد بی­جا و غلط مردم جهان به حاکمان و مدیران جاهل و خودخواه و احمق است. بی ­لیاقتی حاکمان در اداره کشورها­ی‌شان، علاوه بر سرخوردگی ملت ­ها، ناامیدی دولت‌ها را نیز در پی داشته است.

ویروس کرونا و مدعیان حاکمیت بر جهان

شیوع ویروس کووید ۱۹ در جهان، ناتوانی و بی­ لیاقتی مدعیان حاکمیت بر جهان را در سطح مدیریت جهانی، به خوبی نشان داده است. کشته شدن ده‌ها هزار نفر انسان­ بی­گناه، بیمار شدن میلیون‌ها انسان مظلوم، بیکار شدن میلیو­ن­ ها انسان، فقیر شدن صدها میلیون نفر در سراسر جهان، تعطیل شدن فعالیت‌های اجتماعی، اقتصادی، علمی، فرهنگی، دینی و تبعات روحی و روانی وحشتناکِ ناشی از این فجایع و... همه و همه تلنگری بزرگ به جامعه جهانی بود.

هیچ­گاه تا این حد، ضعف مدیریت حاکمان جهانی و مدعیان رهبری انسان ­ها بر همه مردم جهان، ثابت نشده بود. هیچ­ گاه تا این اندازه، توان مدیریتی مدعیان قدرت و حاکمیت بر مردم، تحقیر و تمسخر نشده بود.

همه جهانیان هنوز درگیر قدرت نمایی ویروسی کوچک و میکروسکوپی هستند که همه قدرت‌ها را به مبارزه می­ طلبد. در بحبوحه این گرفتاری و فاجعه جهانی، سؤال اساسی این است که مردم از این ویروس خطرناک و از این اوضاع وحشتناکی که بر بشر سایه افکنده است، چه وقت نجات پیدا می‌کنند؟

در حالی که برخی دانشمندان از این ظن سخن می‌گویند که این ویروس ساخته‌ی دست همان مسئولان سیاسی و اقتصادی مدعی حاکمیت بر جهان است، اگر روزی برسد که این مشکل حل شود، آیا تضمینی وجود دارد که همان حاکمانی که این همه بلا بر سر بشر آورده‌اند، چیزی بدتر و خطرناک­تر از ویروس کرونا را به جان مردم جهان نیندازند؟ آیا این همه بدبختی کافی نیست؟

چرا در جریان شیوع ویروس کرونا، در طول یک ماه، فقط در آمریکا 2 میلیون سلاح توسط مردم وحشت‌زده و ناآرام و بی‌پناه خریداری شد؟

چرا کشورهای به ظاهر متمدن، ماسک‌های خریداری شده کشورهای متحد خود را دزدی و غارت می­کنند؟

چرا در توزیع امکانات پزشکی، این همه تبعیض و ظلم وجود دارد؟

چرا کادر درمانی اکثر کشورهای درگیر کرونا، علیرغم ثروتمند و پیشرفته بودن کشورشان، از دستیابی به امکانات بهداشتی و حفاظتی از قبیل ماسک و لباس مناسب و... محروم بودند؟

چرا انسان­ها با اطلاعات محدود از جهان هستی و خود و ابعاد وجودی شان، نمی­توانند تمدنی شایسته‌ی مقام و شخصیت انسان را بسازند؟

این همه برای این است که عده­ای طاغوت ستمگر و مستکبر در برابر قوانین ریاضی و اختصاصی و بی­نقص الهی مقاومت کرده و قوانین جاهلانه و ظالمانه خودشان را بر جهان حاکم کرده‌اند. تا وقتی که انتظار داریم افرادی مثل خودمان جهان را نجات بدهند، باید به همه این فسادها و جنایت ­ها تن بدهیم.

بشر امروز به یک «تمدن الهی – انسانی» نیاز دارد

در حالی که امروز بیش از هر زمان دیگر، بشر به یک تمدن الهی و انسانی نیاز دارد، سردمداران تمدن کنونی جهان، مستکبرانه با قوانین و تمدن الهی مقابله می­کنند؛ زیرا آن را مانع زیاده‌طلبی‌ها و امیال حیوانی خود می­دانند. سیاستمداران و دانشمندان فاسد و جاهل و خودپرست، با وضع قوانین‏ ظالمانه که فقط حامی طبقه سرمایه‌دار و حاکم بر مردم است، همه مردم جهان را از تمدن الهی و انسانی محروم کرده اند.

آنچه که مدیران نالایق و حاکمان ستمگر امروز برای مردم زمین ساخته ­اند، تمدن حیوانی و وحشی و بی­رحمی است که اکثر قریب به اتفاق مردم جهان را دچار انواع بیماری­ های جسمی و روحی کرده و ترس و ظلم، خونریزی، وحشت و فقر را بر همه جای زمین حاکم کرده است. در حالی که امروز، بشر به تمدنی نیاز دارد که علاوه بر بخش‌های مادی، به بخش‌های معنوی و انسانی او نیز، احترام بگذارد و چنان عشق و برادری و محبت را بین انسان‌ها حاکم کند که هیچ‌کس در دنیا دچار فقر، جنگ، اختلاف، اضطراب و بی ­هویتی نشود. این تمدن، فقط تمدن الهی - انسانی است که  به وسیله فرستادگان خداوند و با راهنمایی مستقیم خداوند ساخته شده و در آن، سعادت و سلامت دنیایی و آخرتی انسان ­ها تضمین شده است. در این تمدن، انسان­ ها علاوه بر دستیابی به بالاترین سطح رفاه و ثروت و سلامت، به هدف اصلی از آفرینش خود می­رسند. از ارکان این تمدن الهی- انسانی، معنویت و عشق به خداوند، انسان، جهان و همچنین عشق راستین و ابدی به خود و عشق ابدی به همه انسان‌های روی زمین است.

ای مردم دنیا! فرهنگِ حاکم بر جهان کنونی، فرهنگ نگاه پست و حیوانی به انسان است. تمدن کنونی جهان، تمدن سودجویی و غارت، تمدن خود­خواهی و خودبرتربینی، تمدن جنگ و خونریزی، تمدن ظلم و فساد، تمدن وحشت و اضطراب، تمدن فقر و گرسنگی، تمدن غم و تاریکی، تمدن توهم و پوچ‌گرایی، و تمدن بیکاری و بی­ خانمانی است. اما این تمدن به پایان راه خود رسیده و به زودی از درون نابود خواهد شد. علت نابودی این تمدن این است که به بخش‌های اصلی و اصیل وجود انسان، پشت کرده است. بخش‌های عقلانی و معنوی انسان نادیده گرفته شده است. به همین دلیل، این همه تبعات ویران کننده به بار آورده است.

تمدن حاکم بر جهان، آرمان‌ها و آرزوهای انسان را فقط در حد نیاز­های حیوانی از قبیل همسرگزینی و تشکیل خانواده، کار، تفریح، مسکن‌گزینی و امثال این‌ها محدود کرده است. حتی از دادن همین مقدار حق حداقلی به انسان­های روی زمین عاجز است و فقط درصد بسیار کمی در روی زمین از رفاه مطلوب و شایسته انسان برخوردار هستند. تظاهرات معروف به یک درصدی‌ها در آمریکا فراموش نمی‌شود که طی آن، ۹۹ درصد از مردم آمریکا بر ضد یک درصد سرمایه داری که حقوق آنان را ضایع کرده اند به راه افتاد.

تمدن کنونی، تمام عمر و استعداد­های اصلی و جاودانه‌ی انسان را هدر داده و او را در زندان لذات و نیازهای مادی و حیوانی اسیر کرده است. تمدن کنونی، مانع رشد انسان‌ها در ابعاد عقلانی و الهی آن‌ها می‌شود. این تمدن خشن و وحشی، انسان را بریده از حقیقت آسمانی و روح جاودانه و الهی او، فقط برای اهداف استثماری و قدرت طلبانه خود می‌خواهد.

سردمداران تمدن کنونی، با هر ندایی که علاوه بر رفاه مادی و دنیایی انسان، به دنبال حقوق معنوی و ارزشمند و آسمانی او باشد، به ­شدت می­ جنگند. خون پاک صدها هزار نفر از آزادی خواهان و بشردوستانی که علاوه بر حقوق مادی و دنیایی، به دنبال عدالت و آزادی‌های انسانی و الهی بودند، به وسیله‌ی حاکمان فاسد و ستمگری که رهبران این تمدن ننگین می‌باشند، به زمین ریخته شده است. هم اکنون نیز ده­ ها هزار نفر از این آزادی خواهان مهربان که عاشق انسانیت و همه ابعاد وجودی انسان هستند، در زندان­ های مخوف دولت­ های ضد بشری و آدم­خوار هستند.

انبیا و رهبران الهی و رهبران بزرگ آزادی و عدالت در سراسر جهان، هرگز از سردمداران ظلم و فساد در جهان نترسیده اند. آن­ها با شجاعت و عشق به حقیقت، عشق به انسان‌ها و ایمان به ارزش ذاتی و جاودانه انسان­ها، به تنهایی و یا با یارانی اندک، در مقابل ستمگران ضد بشر مقاومت کرده اند و در بسیاری از صحنه­ ها با وجود ضعف و کمبود در برابر دشمنان بشریت، با یاری و لطف خداوند پیروز شده اند. ما هم به هیچ وجه نباید در مقابل زورگویان آدم­خوار ترس و ضعف داشته باشیم. ما هم باید به عشق عدالت و آزادی حقیقی و به عشق میلیارد­ها نفر انسان مظلوم و مستضعف روی زمین، در مقابل آن­ها بایستیم تا با کمک خداوند قادر و مهربان، زمینه را برای ظهور منجی بشریت و نابودی کامل ستمگران آماده سازیم.

خداوند مهربان که معشوق اصلی همه انسان‌هاست، در تمام کتب آسمانی، بشارت آینده‌ای روشن و زیبا را به همراه صلح و آرامش و رفاه غیرقابل توصیف مادی و معنوی، به همه انسان‌ها داده است. اما از آنجا که او به همه انسان‌ها اختیار و آزادی داده است تا خود، آینده و سبک زندگی خویش را انتخاب کنند، از ما خواسته است که در درجه نخست، خودمان با اختیار و آزادی الهی، این آینده شیرین و زیبا را بخواهیم؛ و در درجه بعدی، برای به دست آوردن آن، تلاش کنیم تا او نیز به کمک ما بیاید و این آینده روشن را به همه انسان­ها هدیه نماید. به عبارت دیگر، یاری خداوند، منتظر همت و همدلی و قیام ماست.

فرهنگ مدرنیته، فرهنگ به هلاکت بردن حیات انسانی و جولان و تلاش کور حیات حیوانی است. کسانی که دل به فرهنگ تمدن کنونی جهان سپرده‌اند، دل مرده­ اند. زیرا روح حاکم بر فرهنگ مدرنیته، روح مُردن همه ارزش‌های انسانی از قبیل صلح، دوستی و عشق بین انسان­ها، عدالت، شادی حقیقی و پایدار، آرامش و معنویت است.

اما تمدن نوین الهی و انسانی که همه بشر در انتظار آن است و طلیعه آن، در نقاط مختلف جهان با احساس نیاز به منجی بشریت و موعود در ادیان دیده می‌شود، تمدن حیات حقیقی انسانی است.

انسان‌هایی که دل در گرو تمدن جهانی منجی موعود دارند و با وحدت و همدلی جهانی منتظر او هستند و با دعای خالصانه به درگاه خداوند مهربان،  ظهور او را می‌خواهند، زندگان حقیقی در بین مردگان هستند. آن‌ها خود دل زنده هایی هستند که با تلاش‌ها و دعاهایشان برای ظهور منجی جهان، روح حیات و زندگی را در کالبد مرده ی افراد انسانی، در تمدن فعلی جهانی می‌دمند.

تلاشگران تمدن نوین انسانی و الهی، بهترین و شیرین‌ترین شکل زندگی را تجربه می‌کنند؛ زیرا زندگی آنها وقف ایجاد حیات حقیقی برای همه انسان‌ها و احیای ارزش‌های گم شده ی حیات انسانی می­شود.

ای مردم جهان! ای آزادگان جهان! از هر دین، مذهب و نژادی که هستید، بیایید همگی حول محور مشترک‌مان یعنی عشق به منجی جهان جمع شویم تا خود به حیات حقیقی الهی و انسانی زنده شویم و طعم شیرین و لذت بخش این حیات پر از صلح و محبت را به دیگران نیز بچشانیم.

اگر تابع برنامه ­ها و دستورات حاکمان فعلی جهان باشیم، مثل همیشه از هم دور می‌شویم و به اختلافات و جنگ ­های بیهوده و جهنمی که خواست حاکمان ظالم و فاسد جهان است، آلوده می‌شویم. در این‌صورت، با باری سنگین از اختلافات، گناهان، فسادها و ظلم‌ها، زندگی خود را به پایان می­بریم و با خدای خود و فرشتگان او رو به رو می‌شویم.

بیایید این سبک زندگی جهنمی را به بهشت همدلی جهانی و صلح و محبت جهانی، حول محور معشوق مشترک‌مان، یعنی منجی جهان تبدیل کنیم. او گمشده ی همه انسان­ های روی زمین است و هیچ­ چیز و هیچ­کس جای او را پر نمی­ کند و هیچ ­چیز و هیچ­کس غیبت او را در پیش ما جبران نمی ­کند. منجی جهانی، روح خداست که در دنیای مرده کنونی دمیده می­ شود و همه مردم جهان را از هر دین و مذهب و نژادی که باشند، با نور خود حیات جدید و متعالی خواهد داد. حضور و مالکیت او در جهان کنونی مانند حضور روح در بدن است که همه اعضاء را زنده و توانمند و هدف­دار می کند و وحدت عمل و یکپارچگی خلاقانه را در بدن ایجاد می­ کند. بدیهیست حیات و قدرت و رشد و نشاط بدن، به روح حاکم بر اوست. همانطور که اگر روح از بدن برود، بدن به مرداری بی‌تحرک و گندیده تبدیل خواهد شد و هیچ خاصیت و توانی نخواهد داشت، غیبت منجی موعود نیز، همین مردگی و بی‌خاصیتی را در فرهنگ و تمدن کنونی ایجاد کرده است. جامعه جهانی بدون منجی به مرداری تبدیل شده است که علی‌رغم خواهش و نیازش، نمی ­تواند صلح و عدالت و آرامش را در جهان حاکم کند و نمی­ تواند ظلم و فساد و اختلافات جهانی را از خود دور کند و مانع از مرگ خود شود. پس بیاییم همگی دست به دست هم دهیم و پیش از آن که فرهنگ شیطانی کنونی، بر همه زمین غلبه کند و همه مردم را به کام نابودی و هلاکت اندازد، برای نجات زمین فکری بکنیم. نجات زمین و میلیارد‌ها انسان بی‌گناه و مظلوم، در گرو تصمیم امروز ماست. بازگشت صلح و آرامش و دوستی جهانی در گرو وحدت و همدلی امروز ماست. اگر نخواهیم و یا نتوانیم با هم متحد شویم، تا قیامت در ننگ همه گناهان روی زمین شریک خواهیم بود و به همه انسان‌های روی زمین و نسل‌های آینده، خیانت بزرگی کرده‌ایم.

جهان کنونی مثل بچه‌ای می‌ماند که والدین خویش را از دست داده است و در شهری جنگ زده و غارت زده، گرفتار انواع ظلم ها و تجاوزها شده است. در چنین وضعی، هیچ کس حق او و شخصیت او را رعایت نمی‌کند و او برای ادامه حیات خویش باید به انواع ظلم‌ها و فساد‌ها تن بدهد.

با ظهور منجی جهان، بشریت به بلوغ انسانی می‌رسد و با حاکمیت اخلاق و معنویت برای همیشه از صلح و عدالت و پیشرفت همه جانبه برخوردار خواهد شد.

در زمان حاکمیت منجی، همه مردم زمین به زندگی آرمانی خویش نایل می‌شوند و طعم شیرین و لذت‌بخش سعادت و سلامت همه جانبه را خواهند چشید.

تمدن کنونی، تمام حرف‌های خود را زده است و حرف جدیدی برای گفتن و راهی برای نشان دادن و طرحی برای ارائه ندارد. تمدن کنونی سعی می‌کند نابودی خود را با مشغول کردن مردم به تکنولوژی، و سرگرم کردن آن‌ها به امور پست و وهمی، به تاخیر اندازد؛ در حالی که صدای شکسته شدن استخوان‌های این تمدن به گوش همه مردم جهان می‌رسد.

آینده از آن کسانی است که از اشتباهات گذشته عبرت بگیرند و به جای تکیه بر انسان‌های سودجو و خودخواه و تکیه بر اندیشه ­های ضعیف و ناقص بشری، به دامن خداوند بازگردند و به او تکیه کنند و به دنبال منجی الهی و فرستاده ی خداوند باشند.

آن منجی و پیشوایی که دانش و قدرت او، از منبع علم و قدرت الهی گرفته شده است. آینده از آن کسانی است که به جای ایمان به انسان‌های ستمگر و فاسد، به خالق مهربان بر انسان و جهان، ایمان بیاورند.

آینده از ­آن کسانی است که دوستدار میلیاردها انسان محروم و زجرکشیده در سراسر جهان باشند و با دل‌هایی که به بزرگی همه جهان مهربان است، به استقبال مردی بروند که نماینده‌ی مهربانِ خداوند برای همه جهان است. مردی که از نسل انبیای الهی است. مردی که مهربانی و عطوفت همه ی انبیای تاریخ را برای همه‌ی مردمان زمینی دارد. مردی که ادامه دهنده راه آنان و تکمیل‌کننده آیین آن‌ها و پیاده کننده هدف آن‌هاست.

ای مردم جهان! همه‌ی آنچه را دوست داشتیم و از فرهنگ کنونی جهان انتظار داشتیم، از دست داده‌ایم. همه چیز اعم از صلح، آرامش، عدالت، دوستی ملت‌ها، رفاه و سلامت و ...را از دست داده‌ایم. از هر چه می‌ترسیدیم و از آن بیزار بودیم، به آن رسیده‌ایم. جنگ، غم و اضطراب، فقر، شیوع بیماری ­های وحشتناک و کشنده، ظلم، تنهایی و از هم پاشیده شدن خانواده، از بین رفتن محبت و افزایش خشونت، از بین رفتن همدلی و اخلاق، اعتیاد، خودکشی، آدم­کشی، ظلم، تبعیض و فساد، همه و همه محصول تمدن کنونی حاکم بر جهان است.

امروز، همه مردم جهان، در ذلت خویش و از صمیم قلب، نیاز به یک رهبر آسمانی و الهی را احساس می‌کنند و طالب او هستند. این نیاز، نیازی است که خداوند در نهاد همه ما قرار داده است و عقل نیز آن را تایید می‌کند.

فرهنگ حاکم بر جهان، فرهنگ تلف کردن عمر و استعداد انسان است. آن‌ها فقط عمر انسان‌ها را که بزرگترین سرمایه آنهاست تلف نمی‌کنند، بلکه فرصت بی­ نظیر حیات خوبِ ابدی و حیات بهشتی در جوار خداوند و انبیاء و فرشته­ های او را از ما می‌گیرند.

فرهنگ کنونی، انسان‌ها را به چیزهایی مشغول می­ کند که نه توان سعادتمند کردن او در دنیا را دارد و نه توان ساختن حیات آخرتی و ابدی را.

در فرهنگ کنونی، بشر از راهنمایی‌های خداوند و انبیای الهی محروم است و فقط بر اساس فکر ناقص و محدودِ انسانِ بریده از آسمان، زندگی می‌کند. عقل انسان از درک بسیاری از حقایق و قواعد جهان و ابعاد وجودی خود، عاجز است. با این که هزاران سال، از تاریخ علم بشر می‌گذرد، هنوز هیچ انسانی جرأت نکرده است که ادعا کند حتی یکی از مخلوقات خداوند مثل یک اتم، الکترون، سلول، گیاه یا حیوان و... را به طور کامل و بدون هیچ مجهولی شناخته است.

با این وجود، بشر آنقدر متکبر و مغرور است که خود را از راهنمایی خداوند و رهبران الهی، بی‌نیاز می‌داند و با این علم آمیخته با هزاران مجهول، ادعای رهبری جهان و انسان‌ها را می‌کند. در اثر همین حماقت است که کار جهان به این جا کشیده شده است. در هیچ جایی از زمین، هیچ کشوری، هیچ شهری، هیچ خانه‌ای نیست که در آن، آثار وحشتناکِ تمدن جاهلانه‌ی کنونی، وجود نداشته باشد. بشر بدون هدایت‌های الهی، سرنوشتی جز سرگردانی و گرفتاری در انواع ظلم و فساد نخواهد داشت.

بشر باید آماده ی ظهور شود

اکنون همه مکاتب بشری امتحان خود را پس داده‌اند و بشر عاجزتر از همیشه، دیگر راهی برای نجات جهان و انسان‌ها سراغ ندارد. مردم جهان از همه مکاتب بشری سرخورده و آسیب‌دیده هستند و به هیچ انسان دیگر و به هیچ مکتب دیگری نمی‌توانند اعتماد کنند. وضعیت غم‌انگیز و اسفبار جهان و بن‌بست و سکون وحشت‌ناک کنونی، همه مردم را به ناامیدی از انسان‌های مدعی مدیریت و حاکمیت بر جهان رسانده است.

بشر خطاکار و ظالم، امتحان خود را پس داده است و دیگر امیدی به او و راهکارهایش نیست و باید عاقلانه و عاشقانه به سراغ خالق مهربان خود و گرداننده همه آسمان­ها و زمین برود و از او درخواست کند تا منجی زمین را برساند و همه مردم جهان را از این وضعیت اسفبار نجات دهد. راه‌های بشری به بن‌بست رسیده و هیچ­گاه گشوده نخواهد شد‏؛ ولی راه خداوند باز است. راه شیرینی که خداوند برای ما در نظر گرفته است، در انتظار همت و اقدام عملی ماست. راه خداوند علاوه بر اینکه متکی بر علم بی‌پایان الهی است و در آن، همه ابعاد وجودی انسان و همه نیازهای مادی و معنوی او دیده شده، از قداست ویژه‌ای برخوردار است. قوانین الهی، پشتوانه الهی و آسمانی دارد و انسان با آرامش و شیرینی، از صمیم  قلب آن‌ها را می‌پذیرد و دوست دارد.

ای مردم جهان! ای خوبان مظلوم! ای کسانی که خداوند شما را برتر از فرشتگانش آفرید! ای کسانی که خداوند زمین و آسمان­ هایش را برای شما قرار داده! ای کسانی که اسیر چنگال خونین مستکبران و حاکمان فاسد و زورگوی جهان هستید! ای کسانی که حقوق مسلم شما برای یک زندگی شاد و آرام و همراه با صلح و آسایش، غصب شده است!

همه ما در سراسر جهان باید به پا خیزیم و حق خود را از طاغوت‌ها و حاکمان جنایتکار و خودخواه بگیریم. تا وقتی که ما خودمان برای تغییر اوضاع جهان قیام نکنیم، هیچ کمکی از ناحیه خداوند به ما نمی­ رسد. همه ما مسئول وضعیت فعلی جهان هستیم و باید با اعتراف به کوتاهی‌ها و گناهان خود، به درگاه الهی توبه کنیم و با خالق مهربان و بزرگ‌مان و همچنین با منجی محبوب خود آشتی کنیم.

امروز جهان بیش از هر زمان دیگری، به ناامیدی و درماندگی دچار شده است و بیش از هر زمان دیگری نیازمند ظهور منجی بشر است. بنابراین، اکنون بشریت باید آماده‌ی ظهور شود. زیرا با آمدن او، همه جنگ‌ها به صلح، همه نفرت‌ها به محبت، همه اختلاف‌ها به وحدت و همدلی، همه فقر‌ها به بی‌نیازی، همه ترس‌ها ‌به امنیت، همه غم‌ها به شادی پایدار، همه ظلم‌ها به عدالت، همه ناامیدی ­ها به امید و نشاط و همه دل­ مردگی ­ها و پژمردگی­ ها به شادی و معنویت و عشق به خداوند و عشق به همه مردم جهان تبدیل خواهد شد.

آیا وقت آن نرسیده که به مدعیان حاکمیت بر مردم جهان پشت کنیم؟ مدعیانی که خود را دانشمند می‌دانند و در حالی برای جهان تصمیم می‌گیرند که باید آنان را دیوانگان و بیماران روانی نامید.

آیا زمان آن نرسیده که به فکر نجات جهان باشیم؟

آیا وقت آن نرسیده که به خالقِ انسان و جهان، اعتماد کنیم؟

آیا وقت آن نرسیده که به همان خداوند مهربانی که در همه کتب آسمانی به ما مژده نجات جهان را داده است، اعتماد کنیم؟

آیا وقت آن نرسیده که به کسی اعتماد کنیم که به همه مردم جهان، با هر دینی که دارند مژده داده که موعود ادیان و منجی بشریت خواهد آمد؟

آیا وقت آن نرسیده که مهیای ظهور تنها نجات بخش عالم شویم؟

آیا وقت آن نرسیده دریابیم که خداوند مهربان از طریق  همه پیامبران پاک و مقدس به ما قول داده است که اگر خالصانه به درگاهش دعا کنیم، ما را نجات خواهد داد؟

آیا وقت آن نرسیده که بدانیم به ظهور منجی بشریت و موعود همه ادیان، راه زیادی نمانده است؟

آیا وقت آن نرسیده که همه ما مردم کره زمین، از صمیم قلب ظهور او را از خداوند مهربان بخواهیم؟

ای مردم جهان! خداوند در کتب آسمانی خویش مژده آینده جهانی را داده است که در آن، هیچ فقر، بیماری، ترس، ناامیدی، غم، اضطراب و هیچ جنگ و اختلافی وجود ندارد. آینده‌ای شاد، آرام، سلامت، در اوج امنیت و مهربانی و ثروت در انتظار ماست. این آینده فقط و فقط به دست موعود همه ادیان و منجی همه انسان‌ها ساخته می‌شود.

علت عدم تحقق چنین سعادتی، دوری ما از خداوند و غفلت ما از وجود موعود همه ادیان است. همچنین تنبلی و بی‌حوصلگی ما برای ایجاد شرایط ظهور منجی، موجب دور شدن ما از این آینده قطعی و روشن است.

این غفلت، ناشی از اعتماد بی‌جا به راهکارها و فرمول‌هایی است که دانشمندان و مدیران نالایق و جاهل، به ما داده و موجب محرومیت ما از آینده خوب خدایی و تمدن درخشان انسانی شده‌اند. این مدیران و دانشمندان جز به منافع خودشان، به هیچ چیز دیگری فکر نمی‌کنند. آنان از مصلحت و سعادت همه مردم دنیا غافل و گریزان هستند. اگر ما صادق هستیم که آرزوی سعادت همه مردم جهان را داریم و همه مردم کره زمین را مانند اعضای خانواده خودمان دوست داریم و همچنین طالب حقیقی سعادت و سلامت برای همه مردم جهان هستیم، راهی جز وحدت و هم‌دلی و کنارگذاشتن اختلافات مذهبی و نژادی نداریم. همه ما باید از صمیم قلب و با بالاترین دلتنگی نسبت به پدر آسمانی خویش و منجی دنیا، دعا کنیم تا خداوند لیاقت حضور او را به ما عنایت فرماید.

مسلم است اگر خدای مهربان در درون قلب ما، صداقت و آمادگی و در اعمال ما، رفتار و همدلی مناسب برای پذیرش منجی را ببیند، حتما او را به همه مردم جهان هدیه خواهد داد.

پس بیایید تنبلی، بی‌حوصلگی، اختلافات و تعصبات را کنار بگذاریم و اگر چنین آینده ی زیبایی را دوست داریم، حرکت کنیم و برای رسیدن به آن قیام کنیم.

استغاثه به درگاه بی نیاز

باید همه با هم به درگاه پاک او برویم و مشکلات و مصائب‌مان را با او در میان بگذاریم و بگوییم:

ای کسی که یاد و انس با او، مایه شرافت و بزرگی و لذت بندگانت است!

ای کسی که شکر گزاری او، مایه کامیابی و سربلندی شاکران است!

ای کسی که اطاعت از او، مایه هدایت و سعادت و نجات بندگان است!

ای کسی که درگاه او، به روی همه مشتاقان و توبه‌کنندگان باز است!

ای کسی که به همه بندگان فرمانبردار و نافرمان روزی می‌دهی!

ای کسی که هرگز روی خود را از بندگانِ پشیمان خود، برنمی‌گردانی و در رحمت خود را به روی آن‌ها نمی‌بندی!

ای دوستدار گریه‌کنندگان! ای سرور توکل‌کنندگان! ای راهنمای گمراهان! ای دوست مؤمنان! ای مونس غریبان! ای پناهگاه دل‌سوختگان! ای نجات‌دهنده راستگویان!

ای شاد کننده بندگان! ای بهترین بخشندگان! ای بهترین یاری دهنده‌! ای بهترین روزی دهنده‌ها! ای کسی که باشکوه و زیبایی! ای پادشاه هستی! ای کسی که همه چیز و همه کس در برابر قدرت و عظمت تو خوار و ناچیزند! ای کسی که آسمان‌ها و زمین به امر تو بر پا گشته و زمین با اراده و رحمت تو آرام گرفته است! خدایا! تو نهایت امید بندگانت هستی. تو برطرف کننده هر گرفتاری و غم هستی.

تو تنها امید ما در هنگام سختی‌ها، بهترین مونس‌ ما در هنگام وحشت‌ها، همراه ما در غربت‌ها، فریادرس ما در گرفتاری‌ها، راهنمای ما در سرگردانی‌ها، ثروت در هنگام فقر و پناهگاه ما در بیچارگی های‌مان هستی.

ای محبوب! تو آگاه به اسرار ما و پوشاننده گناهان ما و نورانی کننده دل‌های ما هستی.

تو مالک و خالق هر چیز و برتر از هر چیز، آگاه به هر چیز و قادر بر هر چیز هستی.

ای خدای مهربان! ای سرور ما! تو پشتیبان کسانی هستی که پشتیبان ندارند و تکیه‌گاه کسانی هستی که تکیه­ گاه ندارند.

تو پناه کسانی هستی که پناهی ندارند و فریادرس کسانی هستی که هیچ‌ فریادرسی را ندارند.

تو مونس کسانی هستی که مونس ندارند. هر کس از تو هدایت بخواهد، او را هدایت می‌کنی و هر کس از تو محافظت و یاری بخواهد، او را حفظ و یاری می ­کنی.

پادشاهی و قدرت تو، هرگز پایان نمی‌پذیرد. توجه و لطف و مهربانی‌ات همیشگی است. هیچ کس به اندازه تو به عهدش وفادار نیست. تو عهد کرده‌ای و قول داده‌ای که اگر بندگانت از سایر افراد و اسباب زمینی قطع امید کنند و به سراغ تو بیایند و تو را با دل‌شکسته و توبه‌ای حقیقی بخوانند، دعای آنها را اجابت می‌کنی.

تو دوست داشتنی‌ترین معشوق، باوفاترین دوست و بهترین کسی هستی که ما می‌توانیم با او انس بگیریم و به او پناه ببریم.

تو همه دعاهای ما و ناله‌های ما بیچارگان را می‌شنوی.

تو همه را از غرق شدن نجات می‌دهی.

تو ما را از هلاکت می‌رهانی.

تو بیماران ما را شفا می‌دهی.

تو می ­خندانی و می‌گریانی.

تو هستی که حیات می‌دهی و می‌میرانی.

تو بردباری هستی که به بندگانت فرصت توبه می ­دهی. تو بخشنده­ای هستی که بخل نمی‌ورزی. تو راستگویی هستی که خلف وعده نمی‌کنی. تو هرگز از بخشش به بندگانت و آمرزش آن‌ها خسته نمی‌شوی. اینک ما بندگان گناهکارت به درگاه مهربانی و لطف تو پناه آورده‌ایم و بیچاره و درمانده، غمزده و شکست خورده، ترسان و مضطرب، ناامید و پریشان و دلسوخته، به سوی تو آمده‌ایم.

ای خدای محبوب ما!

تو پیروزی هستی که شکست‌ناپذیری؛ آفریننده‌ای هستی که آفریده نشده‌ای؛ تو نگه‌دار ما و نگه‌دار هر چیزی هستی و خود به نگه‌دار نیازی نداری.

تو بهترین درمانگر، بهترین مواظب، بهترین دوست، بهترین حامی، بهترین وکیل، بهترین سرور و بهترین یاری‌دهنده مایی.

تو بهترین کسی هستی که بندگانی که از خود فراری هستند را پناه می‌دهی.

تو بهترین شادیِ کسانی هستی که تو را خوب می‌شناسند.

تو بالاترین آرزوی دوستانت و دوستدار و امید گناهکاران هستی.

ای خدای همه انبیا و انسان‌های پاک تاریخ!

ای مالک بهشت و جهنم!

ای مالک هر کوچک و بزرگ! ای مالک همه دانه‌ها و میوه‌ها!

ای صاحب همه دریاها و رودها!

ای مالک همه کوه‌ها و بیابان‌ها و دشت‌ها!

ای خدای روز و شب!

فرمان تو در هر چیزی نافذ است و علم تو به هر چیزی احاطه دارد. ما بندگان ضعیف تو هرگز، قادر نیستیم نعمت‌های بی‌پایان تو را شمارش کنیم؛ چه برسد به این که شکر آنها را به­جای آوریم. ما هرگز قادر به درک عظمت و شکوه تو نیستیم.

تو دوست کسی هستی که دوستی ندارد و درمانگر کسی هستی که درمانگری ندارد.

تو همراه کسی هستی که همراهی ندارد و دلسوز کسی هستی که دلسوزی ندارد و راهنمای کسی هستی که راهنمایی ندارد و مونس کسی هستی که مونسی ندارد و یار کسی هستی که یاوری ندارد.

تو بیشتر از هر کسی به نیاز بندگانت آگاهی؛ و بیشتر از هر کسی عوامل سعادت و بدبختی آن‌ها را می‌شناسی؛ و بیشتر از هر کسی سعادت دنیایی و آخرتی ما را می‌خواهی؛ و بیشتر از هر کسی انسان‌های خوب و بد را می‌شناسی؛ بیشتر از هر کسی می‌دانی کدام یک از بندگانت شایستگیِ رهبری و فرمانرواییِ سایر بندگانت را دارند و کدام یک از بندگانت این شایستگی را ندارند. تو بیشتر از هر کس دیگر، هدایت شده، گمراه، هدایت کننده یا گمراه کننده را می‌شناسی.

باید ظهور منجی بشریت را از خداوند بخواهیم

این ما هستیم که باید از خدای مهربان کمک بگیریم و با دعای خالصانه و سوز قلب، به درگاه او دعا کنیم و نجات بشریت را بخواهیم.

این ما هستیم که باید خود را برای پذیرش و ظهور منجی آماده کنیم.

این ما هستیم که باید به وضع موجود، اعتراض کنیم و این وضع ظالمانه و وحشتناک جهانی را بر هم بریزیم و نابود کنیم و عدالت منجی جهان را جانشین آن کنیم.

این ما هستیم که باید این آینده را بخواهیم؛ و تا وقتی که به­جای خداوند به انسان‌های جاهل و ظالم برای نجات جهان چشم دوخته‌ایم، از این آینده درخشان محروم هستیم.

این ما هستیم که باید همگی از اینکه به مدیران جاهل و بی­لیاقت و دانشمندان فاسد جهان اعتماد کردیم، به درگاه خداوند توبه کنیم و از او عذرخواهی و طلب بخشش کنیم و بخواهیم که به ما رحم کند و ظهور منجی عالم و پدر آسمانی­مان را به ما هدیه کند.

اکنون همگی به امید رحمت ویژه‌ی الهی، دست به دست هم می‌دهیم و یک‌دل و یک‌صدا، خداوند مهربان و منجی جهان و موعود همه ادیان را از خواستار می‌شویم و می‌گوییم:

ای معشوق مهربان و بخشنده! تو ما را برای نزدیکی و دوستی خودت آفریده‌ای. پس با اجازه‌ی ظهور راهنمایی که او را برای نجات ما ذخیره کرده‌ای، همه موانع عشق و دوستی با خودت را از میان بردار.

تو وعده کرده‌ای که زمین را به وسیله‌ی او پر از عدالت و برابری می‌کنی و هزاران سال صلح و آرامش را به وسیله او، به جهان هدیه می‌کنی. پس ملتمسانه از تو درخواست می‌کنیم که بر ما بندگان جاهل و گناهکار خود، رحم نمایی و منجی ما را به فریاد ما برسانی.

آن منجی بشر را این گونه صدا می‌زنیم:

کجاست آن که خداوند او را برای ریشه کن کردن ظلم و ستمگران ذخیره کرده است؟

کجاست آن که کج رفتاری‌ها و اختلافات جهان را به صلح و آرامش و محبت تبدیل می‌کند؟

کجاست آن که آیین پاک الهی و قانون انسان‌ساز و سعادت‌بخش خدا را بر همه جهان حاکم می‌سازد؟

کجاست آن که بناهای ظلم و شرک و نفاق و دروغ را نابود می‌کند؟

کجاست آن که اندیشه‌های باطل و خطرناک و توهمات شیطانی و ترسناک را از بین می‌برد؟

کجاست آن که محرومان و مستضعفان و مظلومان جهان را عزت و سروری می‌بخشد؟

کجاست آن که جنگ‌ افروزان و ستم‌پیشگان و مفسدان عالم را خوار و ذلیل می‌کند؟

 کجاست آن ‌که با آمدنش تمامی اختلافات مذهبی را از بین می‌برد و همه انسان‌‌های روی زمین با یکدیگر متحد و همدل می‌شوند و همه انسان‌ها به یکدیگر محبت انسانی و ابدی پیدا می‌کنند؟

کجاست آن‌ که با آمدنش، همه انسان‌ها در عشق و خدمت به یکدیگر از هم سبقت می‌گیرند؟

کجاست آن ‌که با آمدنش، لذت عشق خداوند و فرشتگان او در عالی‌ترین کیفیت نصیب انسان‌ها می‌شود؟

کجاست آن ‌که با آمدنش، درهای عالم غیب به روی انسان‌ها باز می‌شود و انسان با فرشتگان عالم طرح دوستی می‌ریزند؟

کجاست آن که با آمدنش، عاشقانش و دوستدارانش را به بزرگی و پاکی فرشتگان و انبیاء تربیت می‌کند؟

کجاست آن که با آمدنش، شیطان را نابود می‌کند و همه انسان‌های روی زمین را از وسوسه‌های او و یارانش نجات می‌دهد؟

کجاست آن که چهره زیبا و دوست داشتنی خداست؟

کجاست آن که مظهر عدل و مهربانی خداست؟

کجاست آن که انتقام همه‌ی مظلومان و محرومان و کشته‌شدگان بی‌گناه را می‌گیرد؟

کجاست آن که همه‌ی انبیاء بشارت ظهورش را داده‌اند؟

کجاست آن که همه‌ی دین‌داران و حتی کسانی که دین‌دار نیستند، انتظار او را می‌کشند و برای ظهورش روزشماری می‌کنند؟

کجاست آن که یتیمان عالم، انسان‌های تنها و بی‌کس و غریب، زندانیان بی‌گناه و مظلوم، صدها میلیون انسان گرسنه‌ای که ستمگران، حق آنها را غارت کرده‌اند، انتظار او را می‌کشند؟

کجاست آن که همه و همه در عمق وجودشان به او نیازمندند و منتظر آمدنش هستند؟

کجاست آن که زمین را برای هزاران سال، به بهشت تبدیل می‌نماید؟

کجاست آن که دانش‌های الهی در تمامی رشته‌های مورد نیاز و علاقه بشر را در اختیار او قرار می‌دهد؟

کجاست آن که با آمدنش، تازه انسان و عظمت او شناخته می‌شود و رمز خلقت او دانسته می‌شود؟

کجاست آن  که با آمدنش، زندگی حقیقی انسانی بشر در زمین آغاز می‌شود؟

کجاست آن که با آمدنش، دوران حاکمیت شیطان و شیطان صفتان ظالم و خودشیفته تمام می‌شود و دوران حاکمیت بهترین، پاک‌ترین، مهربان‌ترین و عالم‌ترین بندگان خدا آغاز می‌گردد؟

کجاست آن که با آمدنش، مردم به‌قدری پاک و بزرگ می‌شوند که از گناه و فساد و ظلم متنفر می‌شوند و از وسوسه‌ها نجات پیدا می‌کنند؟ و انسانها به مقام الهی دست می یابند؟

کجاست آن که حیوانات دریاها و جنگل‌ها و حیواناتی را که در شهرها اسیر ظلم و خشونت و خودخواهی انسان‌ها هستند را نجات می‌دهد؟

کجاست آن که با آمدنش، تمامی اختلافات مذهبی را از بین می‌برد و همه انسان‌های روی زمین با یکدیگر متحد و همدل می‌شوند و همه انسان‌ها به یکدیگر محبت انسانی و ابدی پیدا می‌کنند؟

کجاست آن که با آمدنش، همه انسان­ها در عشق و خدمت به یکدیگر از هم سبقت می‌گیرند؟

کجاست آن که با آمدنش، لذت عشق خداوند و فرشتگان در عالی‌ترین کیفیت نصیب انسان‌ها می‌شود؟

کجاست آن که با آمدنش، درهای عالم غیب به روی انسان‌ها باز می‌شود و انسان با فرشتگان و عالم ارواح ارتباط و دوستی می‌گیرند؟

کجاست آن که با آمدنش، عاشقان و دوست‌دارانی به بزرگی و پاکی فرشتگان و انبیا تربیت می‌کند؟

کجاست آن که شیطان را نابود می‌کند و همه انسان­های روی زمین را از وسوسه‌های او و یارانش نجات می‌دهد؟

کجاست آن که با آمدنش، تازه، عظمت انسان شناخته شده و رمز خلقت او دانسته می‌شود؟

کجاست آن که با آمدنش، زندگی حقیقی انسانی بشر در زمین آغاز می‌شود.

کجاست آن که با آمدنش، دوران حاکمیت شیطان و شیطان صفتان ظالم و خودشیفته تمام می‌شود و دوران حاکمیت شیرینِ پاک‌ترین، مهربان‌ترین و عالم‌ترین بندگان خداوند آغاز می‌گردد؟

کجاست آن بنده محبوب خدا که دل‌های همه‌ی انسان‌های عاشق، مشتاق دیدار اوست؟

کجاست آن که فرشتگان پاک و معصوم خدا را که شاهد اعمال و اخلاق ناپسند انسان‌ها و ظلم و تجاوز و فساد آنها هستند، نجات دهد؟

کجاست آن که کره زمین و آب و هوا و خشکی آن را که به دست بشر پر از آلودگی و فساد شده را نجات دهد؟

کجاست آن که همه جای زمین را آباد و پرنعمت خواهد کرد؟

کجاست آن که درهای جهنم دنیایی و آخرتی را بر روی همه انسان می‌بندد و درهای رحمت و بهشت دنیایی و آخرتی را بر روی آنان می‌گشاید.

کجاست آن که با آمدنش، همه فقرا از فقرشان و همه بیماران از بیماری و دردشان نجات می‌یابند؟

کجاست آن که با آمدنش، دیگر گرسنه‌ای بر روی زمین پیدا نمی‌شود؟

کجاست آن که با آمدنش، همه مرده‌ها در برزخ خودشان می‌شوند؟

کجاست آن که همه انبیاء و پیروان‌شان و همه دوستان خدا، قرن‌هاست که انتظار او را می‌کشند؟

کجاست آن که با آمدنش، همه غریبان عالم به وطن و خانواده‌شان می‌رسند؟

کجاست آن که با آمدنش، همه اسیران و زندانیان آزاد می‌شوند؟

کجاست آن که با آمدنش، هیچ بدهکار و مقروضی بر روی زمین وجود نخواهد داشت؟

کجاست آن که با آمدنش، همه عقده‌ها و ناکامی‌های بشر پایان می‌پذیرد؟

کجاست آن که با آمدنش، همه کینه‌ها و حسادت‌ها و مقایسه‌های جهنمی را از بین می‌روند؟

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed