مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
انسان وقتی میفهمد که انسان است و جماد، گیاه، حیوان و حتی فرشته هم نیست، پی میبرد که معنی انسان بودنش عشق به الله و خلیفة الله است، از این رو میخواهد شبیه به الله شود. چون لیاقت خود را شبیه شدن به الله میبیند، مهمترین نیازش را در تبعیت از خلیفة الله میبیند.
همانطور که لذات انسان «جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و یا انسانی» است، مصائبش هم اینگونه است. قیمت یک انسان به لذتها و مصائبش است و در اینکه رغبتِ آدم و لذت آدم در چیست و از چه چیزی شاکی میشود و غصه چه چیزی را میخورد، اینها نشان میدهد که شما در کدام یک از این 5 مرحله داری زندگی میکنی و موقع مردن هم به چه شکلی از این دنیا میروی.
کسانی باطن انسانی دارند که دغدغه های انسانی دارند و موقع مردن به شکل انسان از دنیا میروند. چون انسان زندگی کرده اند و نه تنها یک زن یا یک مرد، . نه حتی یک دانشمند، نه یک رئیسجمهور، نه یک وزیر، نه یک نماینده مجلس. زندگی این آدم در دنیا هم مبارک است و هم مرگ و هم حیات ابدیاش مبارک است. پس شایسته است که مهمترین غصه یک آدم این باشد که بگوید:چرا خلیفة الله و متخصص معصوم الان بالای سرم نیست و من نمیتوانم رشد بکنم؟
اگر کسی فهمید انسان است، میفهمد که در حیات انسانی مهمترین نیازش ماده نیست، غذا نیست، جنس مخالف، دانشگاه رفتن و... نیست. مهمترین نیازش داشتن خلیفة الله است که بتواند با او اتصال داشته باشد و به بزرگی آن شخصیت رشد بکند. یک ارتباط قلبی است که اگر آن باشد، اتصال مؤثر است و شخص نجات مییابد.
انسان فقط زمانی که با رحم اصلی وجودی خود، با خانواده آسمانی، یعنی اهل بیت و با امام زمان (علیهمالسلام) ارتباط دارد، سعادتمند است. موقعی که در لشکر حضرت است، سعادتمند است. موقعی که عضو مؤثری در لشکر و در چادر حضرت است، مؤثر است. اگر بیرون از چادر حضرت باشد، هزار دفعه حج برود، هیئت برود، سینه زنی کند، کربلا برود، و ... وقتی در لشکر حضرت نباشد، فایدهای ندارد.
بزرگترین غصه این است که انسان کامل بالا سر ما نیست
بزرگترین مصیبت این است که انسان کامل بالای سرِ انسان نباشد. اصلاً حواس مان نیست که آدم هستیم و بزرگترین مصیبت زندگی مان این است که پدر بالای سرمان نیست. امام زمان بالای سرمان نیست. یتیم هستیم. بنابراین، همیشه نوع غصههای ما غصههای پایینی است. گریههای ما، اشکهای ما، شکایتهای ما، شادیهای ما همه مال بخشهای پایینی است.
اکثر قریب به اتفاق ما با اینکه تمام اسماء خدا در وجود ما هست، اما هنگام مرگ، همه به نسبتی بی خبر از اسماء الهی از دنیا می رویم و این اسم ها دست نخورده در ما باقی میماند. یعنی بدون اینکه رشد کنیم و در استعداهای الهی شکوفا شویم، از این دنیا میرویم و این خیلی غمانگیز است. چون بعدا می بینیم آدمی که میتوانست به بزرگی اهل بیت (علیهمالسلام) تربیت شود، اصلاً شکفته نشده، سقط میشود. اینطور مردن خیلی بد است. این بزرگترین مصیبت یک انسان است.
در نبودِ متخصص معصوم، امکان رشد نیست
حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: عظیمترین مصائب این است که من بالای سر شما نباشم. چون شما خلق شده اید که به بزرگی منِ پیغمبر تربیت شوید. با من و هم درجه من باشید. اما وقتی من را نداشته باشید، چگونه به این رشد میرسید.
همچنین میفرماید: «مَنْ عَظُمَتْ عِنْدَهُ مُصِیبَةٌ فَلْیَذْكُرْ مُصِیبَتَهُ بِی فَأِنَّها سَتَهُونَ عَلَیْهِ[1]= هر وقت مصیبتی برای یکی از شما بزرگ شد، پس یاد کن مصیبت فقدان پیامبر را و آن مصیبت خودت آسان میشود.»
وقتی چیزی دارد خیلی تو را اذیت میکند، «فَلْیَذْكُرْ» باید یادت بیاید که من را کنار خودت نداری: «فَأِنَّها سَتَهُونَ عَلَیْهِ» و آن مشکلت دیگر آسان میشود. آن وقت می بینی که دیگر مشکل طلاق، فوت عزیزان، بیماری، ورشکست شدن، و ... مشکل نیست، تازه اینها کفاره گناهان بوده و برای انسان درجات آخرتی هم دارد. ولی محرومیت انسان از متخصص معصوم است که او را از عاقبت به خیری هم محروم میکند.
مشکل را باید از ریشه حل کرد
اگر کسی واقعاً راست میگوید و نمیخواهد مردم مشکلات داشته باشند، چرا نمیرود ریشه مشکلات را بزند؟ اگر واقعاً ما آدمهای خوب و مهربانی هستیم، چرا مشکلات را از ریشه حل نمیکنیم؟ ریشه این همه مشکلات، فقدان متخصص معصوم است.
اگر کسی در مسیر امام زمانش نباشد و متصل به امام زمانش نباشد باخته است. برای همین انسانی که میداند انسان است، حواسش همیشه به سراغ بزرگترین مصائب انسانیت میرود. برای همین گفته شده در این شبها و روزهای ماه مبارک رمضان، شما این دعا را بخوانید که انسان تربیت شوید. اگر از صمیم قلب و با حضور قلب بخوانی، گناهان گذشته و حال و آیندهات آمرزیده میشود:«اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ. اللَّهُمَّ أَغْنِ كُلَّ فَقِیرٍ. اللَّهُمَّ أَشْبِعْ كُلَّ جَائِعٍ. اللَّهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْیَانٍ. اللَّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ كُلِّ مَدِینٍ.» یعنی تو برای همه غصه میخوری، همه مردهها، همه فقرا، همه عریانها، همه یتیمها، همه گرفتارها.
وقتی امام زمان ع بیاید، ما را به بزرگی خودش تربیت میکند
اگر امام زمان (علیهالسلام) بیاید، دیگر فقیر پیدا نمیشود. نه تنها فقیر پیدا نمیشود، بلکه فرمود: مردم به ستونهای طلا و نقره در کوچهها و خیابانها هم محل نمیگذارند. امام زمان بیاید یک مریض هم پیدا نمیشود. امام زمان بیاید دیگر مشکلات طلاق، مشکلات خانوادگی، عقدههای عاطفی، گداییهای عاطفی، و بیشخصیتیهای اینطوری به وجود نمیآید. امام زمان بیاید، کسی مشکل جهالتی ندارد. حضرت همه علم را در اختیار ما قرار میدهند. این تازه در شأن های پایینی ماست. امام زمان بیاید، ما را به بزرگی خودش تربیت میکند. ما از خیلی از انبیاء شاید بزرگتر تربیت شویم. پس چرا ما سراغ امام زمان نمیرویم تا او را بیاوریم؟ چرا از صمیم قلب دعا نمیکنیم؟
آنقدر که برای سرطانت، برای شوهرت، برای زنت، برای بچهات برای مشکلات دیگرت، ضجه و گریه میکنی، شده 5 دقیقه برای امام زمان اینطوری گریه بکنی؟! آوردنش هم خیلی ساده است، کار سختی نیست.
معصوم (علیهالسلام) هر جا وفا ببیند، قیام میکند
امام زمان (علیهالسلام) فرمود: من دو چیز از شما میخواهم. چیز سنگینی هم نمیخواهم 1ـ به من وفادار باشید و پای کار من باشید. 2ـ همدل باشید و همه با هم بیایید. همه با هم شرایط ظهور را فراهم بکنید. ولی ما با هم اختلاف پیدا میکنیم، بیعرضگی میکنیم، وفادار نیستیم. به تعریف وفادار دقت کنید. وفا یک قاعده است. هر جا معصوم وفا ببیند قیام میکند. امکان ندارد امام یک یار باوفا ببیند، پای کارش نایستد. امام هرگز حتی یک وفادار را هم رها نمیکند، قدر وفای همه را میداند.
امیرالمؤمنین یار باوفا نداشت. فرمود: «أَوِ اسْتَسْلَمَ فَأَرَاحَ= اگر کسی یار باوفا ندارد، یا باید بجنگد یا باید تسلیم شود، هم خودش و بقیه را راحت کند.» حضرت مجتبی (علیهالسلام) اولش یار داشت، اما بعد همه تنهایش گذاشتند و حضرت تسلیم شد. سیدالشهدا (علیهالسلام) یار کمی داشت و باز هم قیام کرد. گفت: همین صد نفر کافی است، با همینها باید قیام کرد. دیگر ائمه، همین ها را هم نداشتند. از قیام امام حسین و از سیره اهل بیت (علیهمالسلام) میفهمیم که امام معصوم هر وقت یار باوفا داشته باشد، قیام میکند.
قیام امام زمان چه موقع صورت میگیرد؟ زمانی که حضرت به تعداد کافی یار باوفا داشته باشد. آن 313 نفر ربطی به ظهور ندارد. این 313 نفر الان هم آماده هستند. کسی نگوید این 313 نفر چرا حاضر نیستند؟ یعنی واقعاً 313 نفر آدم حسابی پیدا نمیشود؟ خیلی وقت است آنها آماده هستند. خیلی از آنها هم از دنیا رفتهاند و بعداً میآیند. حضرت علی اکبر (علیهالسلام) است، حضرت اباالفضل (علیهالسلام)، مالک اشتر و خیلی از شهدای بزرگ هستند و میآیند. حضرت یاری میخواهد که بتواند در نظام جهانی، در یک نبرد بزرگ جهانی، از او دفاع کند. پای کارش باشند، فرمانبردارش باشند و امرش را اطاعت کنند و این وفاداری میخواهد. اگر وفادار بودی حضرت میآید.
پس چرا برای آمدن امام زمان ع هیچ کاری نمیکنیم؟
اگر ما واقعاً امام زمان را میخواهیم، چرا برای آمدنش هیچ کاری نمیکنیم؟ از ما بپرسند، بزرگترین مصیبتت چیست؟ میگوییم:« بدهکار هستم؛ یا زنم دارد طلاق میگیرد؛ یا من هنوز ازدواج نکرده ام؛ هنوز بچهدار نشدهام؛ و ...». کوچک نگاه میکنیم. در حالی که امام زمان (علیهالسلام) اگر بیایند، نه تنها مصائب ما، بلکه تمام مصائب کره زمین به پایان میرسد.
ما به جای اینکه سراغ اصل همه خیرات برویم که امام زمان (علیهالسلام) است و با ریشه فحشاها که نبودن حضرت است، مبارزه بکنیم، با شاخ و برگ مبارزه میکنیم. از این رو وقتی حضرت راجع به فحشا صحبت میکند، میفرماید: هم فحشای ظاهری داریم و هم فحشای باطنی. اما هیچ فحشایی بالاتر از این نیست که امام در جامعه نباشد. از این بدتر آن است که انسان در هر پنج شأن بدبخت و درگیر است و فرمود: هیچ فحشایی بالاتر از این نیست که طاغوتها بر یک جامعه حاکم باشند. الان روی کره زمین چقدر طاغوت حاکم است؟ واقعاً نباید با طاغوتها مبارزه کرد؟ آیا باید بگوییم هر کس، هر دولتی، هر حکومتی هر جا میخواهد حاکم باشد؟
اگر بگویی، غزه و لبنان به من ربطی ندارد، تو اصلاً انسان نیستی. تو قرار است شبیه خدا شوی و مثل خدا و امام زمان برای همه انسانها دل بسوزانی. نمیتوانی بگویی آمریکا به من چه. یا اروپا به من چه که آن طاغوتها در آن جاها حاکم هستند. باید بدانی که آنها هم خواهر و برادران من و شما هستند. آنها همه بچههای اهل بیت (علیهمالسلام) هستند. ما این سعادت را داشتیم که دستمان در دست اهل بیت است و آنها را میشناسیم، اما آنها دست شان نرسیده و ما باید زکات این نعمت مان را روی کره زمین بپردازیم. آمریکاییها، اروپاییها، آفریقاییها، چینیها، ژاپنیها، روسیها، فرقی نمیکند، در همه آنها نور اهل بیت (علیهمالسلام) هست.
ماه رمضان، ما را جهانی بار میآورد
وقتی یک نفر فهمید، انسان است، نوع غصههایش و دغدغهها و افکارش جهانی میشود. دعایی که در هر روز ماه رمضان خوانده میشود، ما را جهانی بار میآورد. «اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ اللَّهُمَّ أَغْنِ كُلَّ فَقِیرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ كُلَّ جَائِعٍ اللَّهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْیَانٍ اللَّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ كُلِّ مَدِینٍ اللَّهُمَّ فَرِّجْ عَن کُلَّ مَکْرُوبٍ».
«اللَّهُمَّ فُكَّ كُلَّ أَسِیرٍ» ما الان چقدر زندانی و اسیر در دنیا داریم که در زندانها گرفتار هستند. چقدر گرفتار تختهای بیمارستان هستند. نباید غصههایشان را بخوریم؟ پیامبر فرمود: «مَن اَصبَحَ وَ لَم یَهتَمَّ بِاُمورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بِمُسلِم = اگر کسی صبح کند و اهتمام به امور مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نیست.» نه فقط برای مسلمانان باید همت کرد، بلکه برای همه انسان هاباید دل سوزاند.
بنابراین، کسی که خود را انسان و دغدغه هایش را جهانی میبیند، دست به هر انتخابی که میزند، کوچک فکر نمیکند، کوچک انتخاب نمیکند. خودش را در لشکر جهانی امام زمان (علیهالسلام) میبیند و مصمم میشود که باید به این بزرگی تربیت شوم. پس خود را بزرگ تربیت میکند. روحش کوچک، زودرنج، حساس، عصبی، پرخاشگر و ترسو نیست. این آدم کنار امام زمان میآید و غصه یک کره زمین و بالاتر از کره زمین را میخورد. اینگونه یک انسان شبیه امام زمان میشود که غصههایش شبیه غصههای امام زمان شود. غصههایش شبیه غصههای حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) شود. یک کسی که غصههای حضرت زهرا را نمیخورد، بیعاطفه است. کسی که غصههای امام زمان را نمیخورد، و مشارکت در مصائب امام زمان ندارد، آدم بیعاطفهای است. یعنی الان امام ما دارند برای چیزهایی غصه میخورند که موضوع غصه من نیستند و این خیلی زشت است.
اگر خودت را شناختی، میفهمی که چرا خدای متعال میگوید، سه معشوق «الله، اهل بیت علیهمالسلام و جهاد»[2] در رأس معشوقهایتان باشد. چون انسان هستید و اینها معشوقهای انسانی هستند. اگر آرمان کسی الله و اهل بیت و جهاد نیست و اگر کسی روح جهاد ندارد، روح مبارزه با دشمنان امام زمان(علیهالسلام) را ندارد، روح مبارزه با موانع ظهور و مبارزه با طاغوتهای زمان را ندارد، این انسان نیست. قرآن صریحاً میگوید، فاسق است. پس نه تنها باید برای مسلمانان روح جهاد داشته باشی، بلکه، حتی قرآن میگوید برای غیر مسلمانان هم اگر روح جهاد نداشته باشید، مسلمان نیستید.
آدمی که قرار است به بلندای امام زمان خودش را بسازد، قطعاً از نظر علمی، از بقیه سوادش بیشتر است و وقت بیشتری میگذارد. قطعاً از نظر اجتماعی تلاش بیشتری میکند. قطعاً برای سلامت خودش بیشتر کار میکند. قطعاً در کار اقتصادیش هم موفقتر است.
هر وقت معرفت به خود پیدا کردی، همان قدرِ توست
در ماه مبارک رمضان بخصوص این شبها ما دعاهایی داریم که ما را به امام زمان (علیهالسلام) متصل میکند. یعنی ما را برای یک حرکت جهانی به وزان حکومت امام زمان و قیام امام زمان (علیهالسلام) تربیت میکند. اگر اینها را خوب فهمیدیم، ماه رمضان را خوب میفهمیم. بخصوص دهه آخر که تمامش قدر است. شب قدر یک امر مستمر است. روایت هم داریم که رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) کلاً دهه آخر رختخواب را از خانه جمع میکردند. دهه آخر فوقالعاده مهم است. ما تازه میخواهیم وارد دهه آخر شویم. کلی کار داریم، کلی هم کار میتوانیم بکنیم. کسی نگوید حالا شب بیست و سوم میگذرد. ممکن است قدر تو شب بیست و چهارم اتفاق بیفتد. آن موقعی که میفهمی چه کسی هستی. ممکن است شب بیست و پنجم قدر تو باشد. زمانی که آدم فهمید چه کسی است و خودش را به عنوان یک انسان باور کرد، شب قدرش است.
ممکن است شب قدر کسی اصلاً در ماه رمضان نباشد و بیرون از ماه رمضان باشد. همان موقع که میفهمد، چه کسی است و برای چه چیزی آفریده شده، و خودش را به عنوان یک انسان به رسمیت بشناسد و خودش را دوست داشته باشد، عاشق شخصیت انسانی خودش شود، عاشق شخصیت الهی خودش شود. ممکن است شب قدرش باشد و یا ممکن است یک ماه دیگر باشد. این ایام ما را آماده میکند، این خیلی مهم است. پس قدرش را باید بدانیم.
چرا خواندن دعای حج در ماه رمضان تکرار و تاکید شده است؟
یکی از مهمترین دعاهایی که در ماه رمضان وارد شده دعای حج است که صبح ها، ظهرها، شبها، و همه شب های قدر بعد از هر نماز، آن را بخوانیم. ما دعایی نداریم که اینقدر تکرار شده باشد. باید روی آن فکر کنیم. چون دست ما را میگیرد و یک جای خیلی خاص میگذارد. کسی نگوید: حالا حج به ما چه. الان که مکه بسته است. نه اصلاً داستان این نیست. داستان یک چیز دیگر است.
«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِكَ الْحَرَامِ = خدایا حج بیت حرامات را نصیب من کن.» چرا حرام؟ این حرام بودن خیلی مهم است. همه قشنگی ماه مبارک رمضان که شباهت به حج دارد، در حرام بودن شان است. یعنی در ماه رمضان خیلی چیزها برای ما حرام میشود تا همه جا را برای بخش انسانی قُرُق کند. گفتیم، خدای مهربان یک ماه عسل درست کرده و گفته این چهار بخش تعطیل باشد و تنها این بخش انسانی آزاد باشد. وقتی ماه رمضان میشود، ماه عسل بخش انسانی شروع میشود و صدای مخالفت بخش حیوانی در میآید که: یک ماه روزه؟ چه خبر است؟! این انسان نیست. انسان دوست دارد یک ماه که هیچ، یکسال هم با خدا خلوت کند. حرام، یعنی خداوند بخشهای غریبه را حرام کرده است.
چه کسی از ماه رمضان ناراحت است؟ چه کسی از احکام دینی ناراحت است؟ چه کسی از نماز فرار میکند؟ پاسخ «شأن حیوانی انسان» است. برای خدای متعال آن بخشی که از جنس خود او است، مهم است و ارزش دارد که قرار است جاودانه با خدا زندگی کند. بخش حیوانی که همین بدن است و میپوسد و از بین میرود.
شباهت ماه رمضان با حج در چیست؟
شباهت ماه رمضان به حج این است که در هر دو حرام وجود دارد. حرام یعنی عریانی، یعنی قال گذاشتن طبیعت، یعنی اوج زیرکی در عشقبازی، یعنی بقیه را قال بگذار، خودمان دو تا برویم. خدا در ماه رمضان به دفاع از بخش انسانی ما آمده و میگوید: من به کمک تو میآیم، دهان آنها را میبندم، تو پیش خودم بیا. در حج هم شما همین را دارید، ولی در حج بیشتر است. عریانی حج خیلی بیشتر است. 24 چیز را حرام میکند. یعنی شما را به عنوان یک انسان در مسجد شجره میآورد و میگوید، الان میخواهم تو را راحت کنم، زن یا شوهر بودنت را و همه چیزت را از تو میگیرم، همه لباس یک دست بپوشید که دیگر هیچ چیزی حواستان را پرت نکند. سرت را هم بتراش و از همه چیز خودت را راحت کن. بگو:«اللهم لک لبیک = خدایا آمدم». دو رکعت نماز میخوانی و احرام میبندی. میگویی: خدایا آمدم. به عنوان یک انسان از آنجا وارد حریم خدا میشوی. نه به عنوان یک مرد، یک زن، یک دانشمند، یک رئیسجمهور. حج تمام قشنگی اش به این است که درجه حرامش بالا میرود. بنابراین، یک مقام است. حرام یعنی ورود افراد متفرقه و غریبه ممنوع. فقط شما که خودی هستی داخل شو. خدایا حج بیت حرامت را روزیم کن در این سال و همه سالها. اصلاً کوتاه نمیآید. چون عشق محدودیت ندارد. «فی عَامِی هَذَا وَ فِی كُلِّ عَامٍ»، «مَا أَبْقَیْتَنِی = تا زمانی که من را زنده نگه داشتی»، «فِی یُسْرٍ مِنْكَ= شرائطش را برایم آسان کن.» که راحت بتوانم بیایم و در این حرام وارد شوم.
کلیدواژه ها:
آثار استاد