مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
شادی و شاد زیستن، یک اصل اساسی برای زندگی بشر و عاملی برای رشد در حرکت های انسانی و معنوی انسان است. ساختار وجودی انسان به گونه ای است که شادی و نشاط، از نیازهای اساسی او محسوب می شود؛ چراکه روح و جسم انسان بعد از مدتی فعالیت خسته شده و نیاز دارد با راهکارهایی این خستگی را از خود دور کند. بنابراین، مهمترین عوامل مادی که می تواند نقش بسزایی در شاد زیستن انسان داشته باشد، عبارتند از خوردن گوشت و کدو، سرکه، استفاده از رنگ زرد، استحمام، خوابیدن. با استفاده درست از هر کدام از این عوامل، هر کدام می تواند در شاد بودن انسان نقش داشته باشد.
قبل از سخن گفتن درباره عوامل مادی شادی، لازم است در ابتدا دو نکته گفته شود. یکی اینکه؛ شادی برای یک مؤمن و یک انسان که قابلیت تربیت نامحدود دارد و لیاقتش محشور شدن در درجه ائمه (علیهم السّلام) است، یک اصل است. متأسفانه زندگی های امروزی و توجه به ابزارهای زندگی، همّ و غم های زیادی برای ما ایجاد می کند. گاهی ذهن افراد به خاطر مشغله و دلبستگی به اشیاء مثل مبل، پرده، ماشین، لباس، عینک و چیزهای دیگر، آن شادی را که به عنوان یک امر واجب و ضروری است و میتواند در سعادت دنیا و آخرت انسان مؤثر باشد را فراموش میکند.
نکته دوم ارتباط بین جسم و روح است. جسم یک مرتبهای از نفس است. نفس انسان نه داخل بدن است و نه بیرون بدن. داخل بدن نیست. چون اگر داخل آن باشد، آن حالت زندان بودن، اسیر بودن، گرفتار بودن و مظروف شدن را ایجاب می کند. بیرون بدن هم نیست. چون وقتی بیرون باشد، حالت کَنده شدن و جدا شدن را در پی خواهد داشت. پس نفس نه بیرون بدن است، نه درون بدن؛ بلکه مرتبهای از خود نفس است.
نفس نیز تعلق به بدن دارد. این تعلق گاهی قطع هم میشود. مثل خواب که به راحتی این بدن کنار گذاشته می شود و با بدن برزخی ارتباط برقرار میکنیم. پس نفس تعلق دارد و چون تعلق دارد، حالت های روحی در بدن اثر میگذارد. همچنین حالت های بدنی در روح. این دو با هم یک رابطه اتحادی دارند.
زمانی که خوشحال هستی، میبینی که بدنت نشاط دارد. راحت میتوانی خیلی کارها را انجام بدهی. سرحال هستی، خوابت کم میشود، انبساط داری. یک موقعهایی هم که خوشحال نیستی و افسردگی داری، میبینی مدام دوست داری بخوابی، درد زیادی داری. در نقطه مقابل، بدن هم این گونه است. وقتی آسیب میبیند روح را منقبض میکند و وقتی که بدن به حالت طبیعی برمی گردد، روح هم نشاط پیدا می کند. این حکایت از ارتباط متقابل جسم و روح می کند. نتیجه می گیریم که عوامل طبیعی در روح ما اثر دارند و خداوند تبارک و تعالی نفس را به گونهای خلق کرده که انسان از ارتباطات بیرونی اثر می گیرد. مثلاً غمگین میشود یا شاد.
خوردن گوشت، کدو و سرکه از عوامل شادی زا هستند
حالا یک سلسله عوامل وجود دارد که غم را برطرف می کند. مثل خوراکیها، رنگها، نوشیدنیها و میوهها. در این جلسه میخواهیم بگوییم چه چیزهایی را مصرف کنیم که برای ما شادی و نشاط میآورد. گاهی نفس انسان یک انقباضی دارد که منجر به گیجی و گنگی می شود. چون موقعی که انسان افسرده میشود، ذهنش هم خوب کار نمیکند و نمیتواند تصمیمات خوب بگیرد؛ حتی در ابتدایی مسائل زندگی اش، گیجی و گنگی دارد که الان باید چکار کند. در این هنگام می بینیم که یک پیشنهاد خوب باعث شادی می شود و آن انقباض روزانه را برطرف میکند. لذا وقتی سخن از شادی میکنیم منظور بخش مادی است که شامل خوراکیها، نوشیدنیها، میوهها، رنگها و نقششان است.
در روایات دو سفارش به نحوه خوردن گوشت شده: 1- کباب کردن.2ـ برای خوردن گوشت نباید آن را ببرید یا چاقو یاچنگال بزنید. بهتر است آن را به دندان بکشید. بعضیها این نوع خوردن را دور از کلاس می دانند. درحالی که نمی دانند با هر بار چاقو و چنگال زدن یک مقدار از خواص گوشت از دست میرود. پس برای خوردن گوشت لذتتان را خراب نکنید.
رنگ زرد، موجب شادی و سرزنده شدن انسان می شود
از دیگر عوامل مادی جدای از خوردنی ها، استفاده از رنگهاست. رنگها در انسان تأثیرات متفاوتی میگذارند. بعضی از رنگها به گونه ای هستند که اکثریت افراد از آن استفاده می کنند و موجب شادی میشود، اما در بعضی از رنگها فقط افراد خاصی با آن ارتباط برقرار می کنند. درحالی که رنگها برای انسان آفریده شده است. خداوند نظام عالم را رنگارنگ قرار داده تا ما از وجود آن لذت ببریم و توحیدمان قوی بشود.
قرآن کریم نیز به رنگ زرد سفارش می کند و می فرماید: «صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرینَ[1]= زرد یک دست که رنگ آن بینندگان را شاد و مسرور سازد». خیلی ها به رنگ زرد حس های قشنگ و خوبی دارند. قرآن هم صحه می گذارد که رنگ زرد عموماً میتواند در افراد تأثیر مثبت بگذارد و نگاه به آن شادی بیاورد.
حضرت فرمود: «مَنْ لَبِسَ نَعْلًا صَفْرَاءَ لَمْ یَزَلْ یَنْظُرُ فِی سُرُورٍ مَا دَامَتْ عَلَیْهِ لِأَنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: "صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِینَ"= کسیکه کفش زرد به پا کند، مادامی که آن کفش پوسیده و خراب نشود، او شادمان و مسرور میباشد؛ همانطور که خداوند فرمود: " زرد یكدست، كه بینندگان را شاد و مسرور سازد"».
«آب»، عامل نشاط و شادی انسان است
در همه حالتها استفاده از آب، شادیآور و نشاطآور است. بهتر است انسان به چیزی عادی نگاه نکند. چون نگاه عادی مثل کفر میماند. وقتی چیزی برای آدم عادی میشود، تمام قشنگیهایش از بین میرود. مثل عادی دیدن کمالات، محبتها و قشنگی های همسر و فرزند فاجعه آور و کار حیوانی است.
حجاب عادت به قدری ضخیم و بد است که آدم را تا جهنم میبرد. چون خدا را میبیند، آثار خدا را میبیند و آثار اهل بیت علیهم السلام را میبیند. ولی کور است. اصلاً نمیتواند ببیند. چون عادت کرده. نگاه عادی فهم انسان را خراب میکند، شعور را میگیرد، استعدادها را از بین می برد و لذت خیلی از چیزها را از انسان می گیرد. لذا باید آنها را کنار بگذاریم.
امام صادق (علیه السّلام) در خواص آب فرمودند: «وَ بِهِ یَسْتَحِمُ الْمُتْعَبُ الْكَالُّ فَیَجِدُ الرَّاحَةَ مِنْ أَوْصَابِهِ= شخص خسته و افتاده با آن استحمام مىكند و از ملال و خستگى در آمده سر حال و راحت مىگردد». از خواص آب این است که یک آدم خستهتن میتواند با آب استحمام کند و از سستی و کوفتگی دربیاید و آرامش پیدا کند. اصلاً آدمی که به استخر میرود، آدمی که دوش میگیرد، با آدم قبلش خیلی متفاوت است.
آنهایی که میخواهند عبادت کنند، نماز شب بخوانند، سحر داشته باشند، آنهایی که میخواهند نماز صبحشان قضا نشود، و نشاط عبادی داشته باشند، قبل از خواب 5 یا 10 دقیقه دوش بگیرند.
خواب مایه راحتی و نشاط جسم و جان است
بحث بعدی مدیریت خواب است. افرادی که میخواهند رشد کنند و سیر معنوی خوبی داشته باشند، اولین چیزی که باید مدیریت کنند و مدیریت هم میشود، خواب است.
اگر نتوانید خوب بخوابید، نمیتوانید خوب هم زندگی کنید. خواب خیلی مهم است. هم در سلامت انسان و هم در نجات خیلی از بیماریها. بنابراین، بحث مدیریت خواب را جدی بگیریم تا برسیم به آنجایی که بتوانیم هر وقت اراده کردیم، ده دقیقه، حتی در ماشین بخوابیم.
امیرالمؤمنین (علیه السّلام) درباره خواب فرمودند: «النَّوْمُ رَاحَةٌ مِنْ أَلَمٍ وَ مُلَائِمُهُ الْمَوْتُ= خوابْ مایه آسودن از درد و رنج است و هم سنخ (برادر) آن مرگ است». یعنی اگر یک شخص بتواند بخوابد خیلی از دردهایش اعم از دردهای استخوانی، دردهای عضلانی، دردهای سر و عصبیاش از بین میرود.
خواب مثل مرگ است. به گونه ای می میریم که میخوابیم، یعنی همانطور که در خواب، بدن را رها میکنیم، در موت هم همین گونه است. بدنش را رها میکند و میرود به بدن برزخی.
فرمایش بعدی از وجود مقدس امام صادق (علیه السّلام) میفرماید: «النَّوْمُ رَاحَةٌ لِلْجَسَدِ وَ النُّطْقُ رَاحَةٌ لِلرُّوحِ وَ السُّكُوتُ رَاحَةٌ لِلْعَقْلِ= خواب، آرام بخش جسم است، سخن گفتن آسایش روح است و سکوت، سبب راحتى عقل است». ما نیاز داریم در طول روز و هم در شب ساعاتی را به خواب اختصاص دهیم. مخصوصاً آنهایی که 7 ساعت شب را پر نمیکنند. حتماً وسط روز یک ساعت قبل از ظهر را بخوابند. چون این خواب خیلی مهم است و خیلی انرژی میدهد. یک جاهایی مدام فشار نیاوریم که کار را ادامه بدهیم یا خودمان را به زور سرپا نگه داریم. چون در دراز مدت در قلب، مغز و سایر بخشهای بدن انسان اثرات بد می گذارد.
همچنین طبق فرمایش حضرت، انسان احتیاج دارد در طول روز که با دیگران حرف بزند تا تخلیه شود. یا اگر یک کسی نیاز دارد، با شما حرف بزند. این مسئله را جدی بگیرید. همچنین خوب گوش کردن را هم تمرین کنیم، سکوت کردن را تمرین کنیم، در حرف همدیگر نپریدن را تمرین کنیم.
پس برای راحتی روح، نیاز است که افراد با هم حرف بزنند. نقطه مقابل را داشته باشیم که شئونات را در نظر بگیریم که برای حرف زدن کسانی را انتخاب کنیم که همتایی، سنخیت و شباهت روحی با شما داشته باشند.
گاهی هم لازم است شنونده خوبی باشیم. این هم خیلی مهم است. حرف نمیزند که تو او را راهنمایی کنی. حرف نمیزند که تو نظرت را بدهی، حرف میزند که حرف زده باشد. حرف میزند که خودش را تخلیه کرده باشد. حرف میزند که آتشی که در سینهاش وجود دارد، هیجانی که در قلب و ذهن و مغزش است را بیرون بریزد. پس در اینجا باید یک شنونده خوبی باشیم.
حضرت در ادامه بیانات شان به این اشاره می کند که سکوت مایه راحتی و آرامش عقل است. عقل برای این خوب است که با آن فکر می کنیم، نقشه میریزیم، تصمیم می گیریم، در شلوغی این کار قشنگ صورت نمی گیرد.
عقل برای راحت شدنش و برای اینکه بتواند کار عقلی کند، احتیاج به سکوت دارد. سکوت خیلی مهم است. حالا این سکوت میتواند در کنار یک نوع خوراکی خاص خودش باشد. مثل خوراکیهای دیدنی، خوراکیهای شنیدنی یا یک جایی که حرف زدن در آنجا نباشد. مثل کنار دریا. نگاه کردن به دریا تا عقل آن بازیابی و قدرت خودش را برای فعالیت یا تولید فکر جدید پیدا کند. تمرین کنیم کم حرف بزنیم.
آدمهایی که خیلی پرحرف هستند، نمیتوانند تصمیمات درستی بگیرند. نمیتوانند پروازی داشته باشند. نمیتوانند ارتباط غیبی برقرار کنند. این بخشها مختل میشود. از بخش جمادی، گیاهی و حیوانی که بگذریم، افراد پرحرف در این بخش ها سرعت شان فوقالعاده کُند است. نه خوب میفهمند، نه خوب میتوانند دریافتی داشته باشند، نه خوب میتوانند ارائه بدهند، نه میتوانند پروازهای فوق عقلی داشته باشند، اما افرادی که سکوت دارند، میتوانند از سکوت خیلی استفاده کنند. اینها آمادگیهای زیادی برای برقراری ارتباطات بیرونی، روحی، خواب های قشنگ، دیدنیهای قشنگ، شنیدنیهای قشنگ و چیزهای دیگر پیدا میکنند. پس باید قدر سکوت را بدانیم.
خواب، نعمت بسیار عظیمی است که خداوند تبارک و تعالی به انسان میدهد و انسان خیلی وقتها با بیعرضگی این را بر خودش و دیگران حرام میکند. پس اگر میخواهی تمرکز پیدا کنی یا کار علمی، معنوی و کارهای دیگر انجام بدهی، باید از خواب مناسب استفاده کنی.
عوامل مادی شادی: خوردن گوشت و کدو، رنگ زرد، آب، خواب.
[1] . سوره بقره/ آیه 69.
قا/220
کلیدواژه ها:
آثار استاد