مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
خدا پاداش اهل طاعت و تقوا را سرسبزی و خرمی در چهرهشان و قرار گرفتن در خانه امن و جاودانگی قرار داده که اهلش هیچ وقت ترس به دلشان نمیافتد و در بهشت ابدی باقی می مانند.
گفتیم که یکی از اسمهای بهشت، دارالامن بودن آن است. در این جلسه به روایات آن می پردازیم. امیرالمؤمنین علیه السلام در باب دارالامن بودن بهشت می فرمایند: «إِنَ اللهَ خَلَقَ الْخَلْقَ بِقُدْرَتِهِ= خدا خلق را با قدرتش آفرید».
آفرینش به قدری حیرتانگیز و پیچیده است که مثلاً در سابقه ۸ هزار ساله علم پزشکی، هنوز هیچ دانشمندی پیدا نشده که بگوید من یکی از اعضای بدن را به طور کامل شناخته ام. هیچ دانشمندی پیدا نشده که بگوید من یک الکترون، نوترون، پروتون یا سلولی را به طور کامل شناخته ام. هیچ کس جرأت نمیکند چنین حرفی بزند. این تنها خداست که چنین قدرتی دارد. پس نباید از قدرت خلق خدا به راحتی رد شویم.
آدم اگر یک ذره دست از این غفلتهایش بردارد، وقتی چشمش به یک میوه یا گل یا حیوان میافتد، باید صد بار شکراً لله، حمداًلله، سبحان الله و الحمدلله بگوید. چون همه چیز حیرتانگیز است. هیچ چیز عادی در جهان وجود ندارد. اما از بس عادی نگاه کرده ایم، دچار حیرت و شگفت نمی شویم. درحالی که انسان اگر روی این خلق، تمرکز کند و به هیچ چیز عادی نگاه نکند، حتماً به جایی میرسد.
حضرت در ادامه روایت می فرمایند: «وَ جَعَلَ ثَوَابَ أَهْلِ طَاعَتِهِ النَّضِرَةَ فِی وَجْهِهِ فِی دَارِالْأَمْنِ وَ الْخُلْدِ الَّذِی لَا یُرَوِّعُ أَهْلَهُ= و پاداش فرمان بُردارانش را در سراى امنیّت و جاویدان كه ساكنان آن، هرگز نمى هراسند، خرّمى روىِ آنان قرار داد. ».
بیشترین شادابی، سرسبزی و خرمی انسان زمانی است که پایش را در بهشت میگذارد. لحظه فوقالعاده باشکوهی است. چون در بهشت خودت مستقر میشوی. نقل است لذتی که او میبرد، شادی که در چهره او هست از اینکه یک ابدیت با خدا دارد، یک ابدیت با اهل بیت علیهم السلام، انبیاء، صدیقین، شهدا و خوبان دارد، قابل وصف نیست. دیدن هر کدام شان، زندگی با هر کدام شان، مهمانی با هر کدام شان، گرم گرفتن با هر کدام شان، دور همنشینی با هر کدام شان، بالاتر از تمام لذت های دنیاست. خرمی، سرسبزی و شادابی از این بالاتر وجود ندارد.
پس خدا پاداش کسانی که حرف هایش را گوش میکنند را سرسبزی و خرمی در چهرهشان و قرار گرفتن در خانه امن و جاودانگی قرار داده که اهلش هیچ وقت ترس به دلشان نمیافتد.
شما اگر می خواهید قوی بشوید، جانتان را با مفهوم ابدیت پیوند بزنید و این ابدیت را در زندگیتان بیاورید. برای غیر ابدیت هیچ کاری نکنید. آنجاست که از شر مارها، عقربها، عذابها، حمیمها، زقومها، غمها، غصهها، فشارها و پوچیها نجات پیدا میکنید. وقتی جانتان با ابدیت پیوند بخورد، دیگر حیا میکنید از اینکه در دنیا غصه بخورید. خجالت میکشید از اینکه در دنیا احساس کوچکی به شما دست بدهد.
خدا استاد ما را رحمت کند. همیشه به ما میگفت: «این نیز بگذرد». یک زمانی در زندگیتان به خاطر مسائل مختلفی اعصابتان را خرد کردید و ناراحت و غمگین شدید. ولی الان اصلاً خبری از آنها نیست.
امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمودند: «الْجَنَّةُ دَارُ الْأَمَانِ= بهشت سرای امنیت است»، یعنی ذات بهشت، امنیت است. هیچ خبر بدی، اتفاق بدی، آینده بدی بهشتیان را تهدید نمیکند. هر چه هست، شادی، خوشی، امنیت و صفاست. سعی کنیم یک ذره جانمان را با اینها جلا بدهیم.
همچنین حضرت فرمودند: «مَا ضَرَّ إِخْوَانَنَا الَّذِینَ سُفِكَتْ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ بِصِفِّینَ أَلَّا یَكُونُوا الْیَوْمَ أَحْیَاءً یُسِیغُونَ الْغُصَصَ وَ یَشْرَبُونَ الرَّنْقَ قَدْ وَ اللهَ لَقُوا اللهَ فَوَفَّاهُمْ أُجُورَهُمْ وَ أَحَلَّهُمْ دَارَ الْأَمْنِ بَعْدَ خَوْفِهِمْ = ضرر نکردند برادران ما كه خون هایشان در صفّین ریخته شد و امروز زنده نیستند كه غصّه بخورند و آب هاى تیره بنوشند! به خدا سوگند كه آنان به دیدار خدا شتافتند و خداوند مزدشان را كامل عطایشان فرمود و آنان را كه [در این دنیا] بیم داشتند، در سراى امنیّت جاى داد».
خیلی وقتها دلمان میسوزد برای عزیزانی که از دنیا رفتند. مثل بچه، پدر یا مادر، خواهر یا برادر. در حالی اگر بدانیم در آنجا چه خوشی هایی دارند، چه عاقبتی دارد، چه کسانی آنها را تحویل میگیرند، چه کسانی به آنها احترام میگذارند، چه کسانی به آنها محبت میکنند، ناراحت و غصه دار نمی شویم. محال است اگر به آنها بگویند: برگرد پیش زنت، پیش شوهرت، پیش بچههایت، پیش خانوادهات و آنها قبول کنند.
پرهیز از امور حرام، موجب خشنودی خدا می شود
همچنین حضرت فرمودند: «إِذَا آمَنْتَ بِاللهِ وَ اتَّقَیْتَ مَحَارِمَهُ أَحَلَّكَ دَارَ الْأَمَانِ وَ إِذَا أَرْضَیْتَهُ تَغَمَّدَكَ بِالرِّضْوَانِ = اگر به خدا ایمان بیاوری، باید از حرامهایش پرهیز کنی تا تو را در سرای امنیت جا دهد و اگر او را خشنود گردانى، تو را غرق در خشنودى مى گردانَد».
مهمترین و اولین چیزی که در زندگی انسان ناراحتی اعصاب، عصبانیت، دلشوره، غصه و احساس حقارت ایجاد میکند، حرام است. حرام، انسان را در مقابل خودش بیشخصیت و بیآبرو میکند. کسی که حرام مرتکب میشود، اولین کاری که در ذهنش میافتد، این است که من مقابل خدا ایستادم. آلودگی و پوستکلفتی را در خودش میبیند. بنابراین، اولین کسی که از ارتکاب حرام آسیب میبیند، خود شخص است و آن بهم ریختگی اعصاب است.
بعضیها خدا را اطاعت میکنند، اما هوس این را ندارند که خدا را بخندانند و خشنودش کنند. اما بعضیها خیلی زیرک اند. میگردند که چطور دل خدا را شکار کنند تا خدا از او خوشش بیاید. اینها خیلی خوشسلیقه هستند. چون کاری می کنند تا خدا را خشنود کنند. نتیجه این خشنودی خدا این است که تو را در خشنودی خودش غرقت میکند. حالت هایی پیش میآید که تو نمیدانی از کدام حالتش باید بخندی، شاد باشی، شکر بکنی، رضا داشته باشی. «اگر یک بار گویی بنده ی من، از عرش بگذرد خنده ی من»
ملائکه اهل تقوا را در رفتن به بهشت سوق می دهند
حضرت فرمودند: «"وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً[1]" قَدْ أُمِنَ الْعِقَابُ وَ انْقَطَعَ الْعِتَابُ وَ زُحْزِحُوا عَنِ النَّارِ وَ اطْمَأَنَّتْ بِهِمُ الدَّارُ وَ رَضُوا الْمَثْوَى وَ الْقَرَارَ= کسانی که تقوای الهی پیشه کردند، گروه گروه به سوی بهشت برده می شوند، در حالى كه از كیفر درامان اند و سرزنش نمى شوند و از آتش دور داشته مى شوند و در سرا[ى جاویدان] آرام مى گیرند و از جایگاه و آرامگاه خود خشنودند».
تقوا یعنی پرهیز از محدود شدن. پرهیز از جهنمی شدن. پرهیز از عواملی که جلوی رشدت را میگیرد.
اهل تقوا را به سمت بهشت گروه گروه هل میدهند و میبرند. بهشت مگر هُل دادنی است؟ بهشت را هر کس ببیند خودش میرود. پس چرا آنها را هل می دهند؟ یک چیزی در قیامت هست که نمیگذارد بهشتیان به بهشت بروند و آن دیدن وجود مقدس سیدالشهداست. با دیدن حضرت، همه او را تماشا می کنند و محو جمال حضرت می شوند. آنقدر این آقا دوستداشتنی و خوشگل است که بهشتیان دل نمیکنند تا به بهشت بروند. همینطوری در صحنه میایستند تا امام حسین علیه السلام را ببینند. برای همین فرشتهها مجبورند زور بگویند تا آنها را به سمت بهشت هل بدهند.
این بهشتیان به تعبیر حضرت از کیفر در امان هستند و هیچ کس آنها را سرزنش نمیکند. اصلاً چیزی به اسم سرزنش یا تحقیر وجود ندارد. مورد اکرام هستند. هیچ کس به اینها نزدیک نمیشود که بخواهد راجع به آنها چیزی به آنها بگوید. آنها از آتش جهنم دور نگه داشته میشوند. امنیت یعنی گرمایش هم به اینها نمیرسد، صدایش هم به اینها نمیرسد. دلشان به خانه امنیت اطمینان دارد. اطمینان نعمت خیلی بزرگی است. قلبشان تکان نمیخورد و راحت هستند. میدانند این بهشت مال آنهاست. هیچ وقت هم از آن در نمیآیند. از جایگاه و آرامگاه خودشان راضی هستند. در روایت دیگری داریم که این بهشت مشتاق و منتظرآنهاست.
خداوند در قرآن میفرماید: «سارعوا» با سرعت بیایید. شل شل راه نیایید ضعیف راه نیایید. در رفتن به سمت بهشت بیحال نباشید. اینهایی که یک روز نماز میخوانند، یک روز نمیخوانند، یک روز آشتی هستند، یک روز قهر هستند، یک روز خوب هستند، یک روز بد هستند، بالا و پایین دارند، تصمیم نمیگیرند بهشتی باشند، برای پیوند با خانواده آسمانیشان تصمیم نمیگیرند؛ به این بهشت راه پیدا نمی کنند.
در جایی دیگر قرآن دستور می دهد: «سابقوا= از همدیگر سبقت بگیرید». از همدیگر جلو بزنید و بیایید. معطل نکنید. با این تعابیر، خدای متعال دل آدم را از این لجنزار میکَند. آدم را از این جهنم بیرون میکشد. وقتی آماده شدی، پرواز میکنی. پس در اینجا به چیزی دلبسته و وابسته نباش. هر وقت صدایت کردند، دوان دوان برو.
لازمه تنظیم سبک زندگی، باور به آخرت است
خداوند حکیم است و کلمهای اضافه و بیهوده و غیرضروری از او صادر نمیشود. کتابش هم کتاب حکیم است و چیزی غیرضروری و غیرمهم ندارد. اختصاص این همه آیات به بحث معاد، برای این است که ما حیات ابدیمان را خیلی جدی بگیریم و اساساً سبک زندگی دنیاییمان را براساس نظام آخرتی مان بنیان بگذاریم. همان طور که جنین در رحم مادر، سبک زندگی اش را براساس دنیا تنظیم میکند، نه براساس رحم مادر. قسمت اندکی از انرژی و فعالیتهای جنین، مربوط به شرایط زیستی او در رحم مادر است؛ اما قسمت اصلی فعالیتهایش، آماده شدن برای عالمی بعد از رحم مادر که بینهایت پیچیدهتر، زیباتر و کاملتر از جایی است که در آن زندگی میکند. وضعیت ما در رحم دنیا همین طور است. بنابراین، یک انسان عاقل که میداند به زودی دنیا را ترک میکند و وارد نظام آخرتی میشود، باید خودش را برای آن نظام آماده کند.
فهم آخرت به انسان کمک میکند که انسان بهتر بتواند خودش را برای آن نظام آماده کند. همچنین موجب شوق انسان می شود. چون بینهایت زیباتر، کاملتر و پیشرفتهتر از اینجاست. از این رو همین شوق و شناخت باعث میشود که انسان رابطهاش را با دنیا به گونهای تنظیم کند که جهنمی نشود و بهشتی بشود.
آخرت آنقدر عظمت دارد که حیات دنیا را پوچ میکند. آنقدر پوچ و بیارزشش میکند که وقتی به آخرتیها میگویند شما چقدر در دنیا بودید، میگویند: یک روز بود یا یک نیمی از روز «لَبِثْنا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ[2]». مثل اینکه از ما بپرسند که در شکم مادرتان چه مدتی ماندید و چطور زندگی می کردید؟ ما اصلاً یادمان نیست.
اینهایی که از اینجا وارد برزخ میشوند، آنقدر دنیا نزدشان پوچ و بیارزش میشود که غصهها، دعواها، ناراحتیها و کینهها برایشان تماماً بچگانه و پست می شود. اینقدر آنجا عظمت دارد. پس ما تا آنجا را نشناسیم، نه شوق و ذوق پیدا میکنیم و نه سبک زندگیمان را براساس آخرت تنظیم میکنیم.
قا/219
بهشت/دارالامن
کلیدواژه ها:
آثار استاد