مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
در استعانت و استمداد از خداست که امنیت حاصل میشود. با استمداد از خدا هیچوقت احساس ترس و اضطراب بر انسان غلبه پیدا نمیکند و همیشه شاد است و عشق به جاودانه دارد. در پرتو این استعانت، به بهشتی که محل امن و سلامتی است، نائل می شود.
در ادامه بحث اسم های بهشت، به اسم «دارالامن» رسیدیم.
امنیت، نیاز اساسی و ضروری هر نوع فعالیت و امری حیاتی است. زمینه هرگونه رشد، فعالیت و حیات، با امنیت امکانپذیر است. بهشت، خانه شادی و فرح است. خانهای که امنیت بر آن حاکم است.
هیچ نعمتی در دنیا وجود ندارد، مگر اینکه انسان از قبل و الان و بعد از استفاده از آن، دلشوره از دست دادنش را نداشته باشد. انسان عاشق امنیت است و در زندگی با آدمها و چیزهایی پیوند برقرار میکند که احساس امینت و آرامش کند. بعضی از کمالات و نعمتهای جمادی به انسان احساس امنیت و آرامش می دهند. مثل داشتن مسکن، مال، اتومبیل و... اینها عوامل جمادی هستند که به ما احساس امنیت میدهند.
بعضی از نعمتها در بُعد گیاهی امنیت میدهند. مثل سلامت بدن، زیبایی، تغذیه خوب و سالم. این که انسان دغدغه غذا را نداشته باشد، خودش نوعی از آرامش است. خیلی از افراد از این نعمت برخوردار نیستند.
بعضی از نعمتها در بُعد حیوانی به ما امنیت میدهند. تشکیل خانواده، داشتن فرزند، داشتن دوستان و فامیل. بعضیها هم با داشتن کمالات علمی امنیت دارند. مثل داشتن مدرک رشد یا دکترا یا عضو هیئتعلمی بودن.
اما همه اینها درخطر هستند. در طول روز انسانهایی هستند که به خاطر این نعمتها به ورشکستگی رسیدند یا شغل، خانه، زیبایی، سلامتی و.... همه را از دست دادند. این خطر از دست دادن، همیشه در این 5 کمالات وجود دارد. فقط در یک بخش امنیت وجود دارد و آن بخش فوق عقلانی است.
در امنیت از غیب، بلوغ لازم است. یعنی شخص باید بهقدری بر نفسش غالب بشود که بتواند از غیب دریافت کند. یعنی خدا و اهلبیت تا حدودی به ما امنیت میدهند. اما انسان بتواند آگاهانه برای حرکتهای بزرگش استقامت داشته باشد، به بلوغ نیاز دارد. مثلاً شخص نماز می خواند، ولی استعانت و طلب یاری از خدا را ندارد. بنابراین، در مشکلات زندگی زود به بنبست میرسد. چون ارتباط درستی با خدا برقرار نکرده است.
در استعانت از خداست که امنیت حاصل میشود و هیچوقت احساس ترس و اضطراب، بر انسان امکان غلبه نمییابد و همیشه شاد است و عشق به جاودانه دارد. با استعانت از خداست که انسان در مقابل حوادث زندگی شرک نمیورزد و به کسی غیر از خدا رجوع نمیکند. پس اگر بخش فوق عقل بخواهد از خدا استمداد کند، باید قدرت استمداد داشته باشد.
بهشت، مکانی است که وقتی وارد آن میشوید، همه کمالات «جمادی، نباتی، حیوانی و عقلی و فوق عقلی» همیشه در آن وجود دارد و اضطراب از دست دادن آنها را ندارید. چون دارالامن است. ولی دنیا اینطور نیست. دائماً در حال تغییر است و برای کسی نعمتی ماندگار و پایدار نمیماند.
جایگاه متقین رسیدن به مقام امن در بهشت است
اکنون به آیات «دار الامن» بودن بهشت می پردازیم:
تقوا یعنی پرهیز از محروم شدن؛ پرهیز از چیزهایی که تو را از غیب می اندازد؛ پرهیز از چیزهایی که تو را از خدا، انبیا، شهدا، صدیقین و صالحین محروم میکند؛ پرهیز از هر چیزی که بین تو و خانواده آسمانیات فاصله بیندازد؛ تقوا یعنی خویشتنداری از هر چیزی که آبروی انسان را ببرد.
متقین کسانی هستند که عاشقاند و برای رابطهشان با غیب حرمت قائلاند و مراقب حفظ رابطهشان با غیب هستند. اینها در مقام امین هستند.
حال بین متقین و امنیت چه رابطهای وجود دارد؟ متقین دائماً از هر چیزی که رابطه و استعانت شان را با غیب خراب کند، پرهیز کرده و با آن قطع رابطه می کنند. پس تقوا یعنی خویشتنداری از هر چیزی که آبروی تو را ببرد. در اینجاست که امنیت حاصل می شود.
بهشتیان وارد بهشتی می شوند که بر سر در آن نوشته شده: «ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِینَ= با سلامت و امنیت وارد شوید». همچنین بهشتیان کینه ای از کسی ندارند. چون اخوت به معنای حقیقی دارند. برادرانه روی تخت های بهشتی مقابل هم می نشینند. از همه بالاتر، هیچ وقت از بهشت خارج نمی شوند و همیشه در بهشت هستند.
کینه، امنیت را از بین می برد. آسیبی که از کینه به انسان می رسد، این است که هر بار تجربه آن را در وجود شخص زنده می کند. حتی گاهی افراد از کینه، بیماریهای جسمی مثل سرطان، آلزایمر، سکته قلبی یا غیره می گیرند.
آدم مومن فرصت کینه به دل گرفتن ندارد. آنقدر وقت و عمر دنیا برایش مهم است که به این چیزها فکر نمی کند.
بنابراین، وقتی خود را از خاطرات گذشته ات دور می کنی و از شر کینه نجات می دهی، امنیت پیدا می کنی. چون آدمی که امنیت دارد، همیشه در حال، زندگی می کند و دغدغه ای ندارد. در کنار هر مصیبت و بلایی امنیت و احساس آرامش دارد.
قا/191
بهشت/دارالامن
کلیدواژه ها:
آثار استاد