www.montazer.ir
جمعه 29 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 1131
زمان انتشار: 9 دسامبر 2014
اسماء الله 12، 86/5/5

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

اسماء الله 12، 86/5/5

این‌قدر دنیا پست است كه خداوند فرمودند: از وقتی كه خلقش كردم، نگاهش نكردم. به فرموده امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» به اندازه آب بینی بز، جیفه كه طالبش سگ است. خودشان را نمی‌شناسند كه برای پیروزی و شكست در مسابقات و قهرمان كارتون‌ها غصه می‌خورند.

به گزارش منتظران منجی «عج»، در جلسه دوازدهم «شرح اسماءالله»، استاد محمد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن در زیر می آید:

آثاری كه در مورد معرفت صحبت می‌كنیم در مورد معرفت حقیقی است و گاهی در مورد اوج معرفت است. وقتی معرفت به اوج خودش می‌رسد.

امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» در غررالحكم فرمودند: (هیچ‌كس جز معصوم «علیه‌السلام» نمی‌تواند از بطن و عمق حقایق گزارش دهد.)

اگر واقعاً فكر كردی در كار خودت و درباره خودت تعقل كردی (گوهری است كه كم‌تر افرادی این كار را می‌كنند كه خودش را به بلندای ابدیت ببیند و بداند كه برای كسب خوشبختی دنیا و آخرت آمادگی دارد یا نه؟ و تصمیم‌های قطعی و جدی در مورد خودش بگیرد) اگر خوب فكر كردی و با عقلت درباره خودت به كنكاش پرداختی، یا به شناخت حقیقی خودت نائل شدی، این آثار را دارد؛ اعراض از دنیا دارد و...

در قرآن می‌فرماید: وقتی از اهل جهنم می‌پرسند چه شد كه به جهنم آمدید می‌گویند: اگر ما گوش شنوایی داشتیم یا اهل تعقل بودیم هرگز سر از جهنم درنمی‌آوردیم. اینكه حضرت می‌فرماید: چه بسیار عبادت كننده‌ای كه دین ندارد. چه بسا كسی 60 سال نماز بخواند و یك ركعتش قبول نشود. رسول خدا «صلی‌الله علیه و آله و سلم» فرمودند: بیشتر جهنمی‌ها آدم‌های خوبی بودند، به‌خاطر تنبلی و امروز و فردا كردنشان در مورد خودسازی خودشان سر از جهنم درآوردند. (خیلی عجیب است) به‌خاطر این است كه این افراد اهل تعقل نبودند.

اگر كسی خودش را بشناسد، چون عاشق خودش است، به هر اندازه خودش را بشناسد، عشق او به خود حقیقی‌اش به همان اندازه امتداد پیدا می‌كند. چون خودش را به بلندای ابدیت تعریف نكرده و از تولد تا مرگ تعریف كرده، تمام عشقش به خودش تا مرگ معطوف می‌شود. ولی اگر كسی واقعاً و حقیقتاً به ابدیت یقین داشته باشد و عاشق خود حقیقی اش باشد، این حبی كه دارد به شدت به ابدیتش تعلق دارد. خودش را خوب شناخته است. اعراض از دنیا؛ برای دنیا كاری نكنیم كه از خودسازی و آخرت دور شویم. از شناخت آخرت و معارف الهی دور شویم. تصمیم، انتخاب، ارتباط و رفتاری را در دنیا پیش نگیریم كه ما را ضعیف كند. این شخص حاضر نیست برای دنیا غصه بخورد. او را از شدن بازنمی‌دارد. اگر كسی واقعاً ببیند جهنمی در وجودش هست؛ (حسادت، خودكم‌بینی، سوءظن، تكبر، خودبرزگ‌بینی، زودرنجی) این‌ها بیماری‌هایی ‌است كه چند قرن آخرتی طول می‌كشد تا درمان شود در جهنم باید بماند. (شوخی نیست) اگر كسی واقعاً خودش را شناخته باشد، این اعراض را دارد.

اعراض، منشأ همه درمان‌هاست. در پزشكی پرهیز، منشأ همه درمان‌هاست. در طب روحانی هم همین‌طور است. اعراض از دنیا به معنای فرار و در غار رفتن نیست. این است كه در اوج ارتباطی كه داری وابسته و دلبسته نباشی، نتواند تو را آلوده كند. طوری مخلوط نشو كه بتواند تو را آلوده كند.

جنین تمام تلاش‌هایش برای دنیاست و نحوه ارتباطش با رحم طوری است كه جذب می‌كند برای دنیا. رسول اكرم «صلی‌الله علیه و آله و سلم» فرمودند: شما با مردم با بدنتان زندگی كنید. اما روحتان را بگذارید برای آخرت

اگر كسی اعراض كند، دوستی دنیا منشأ همه انحرافات است. وقتی محبت دنیا و ارزش‌های دنیایی را از دلت بیرون می‌كنی. خودبه‌خود آدم شاد و آرام و قدرتمندی هستی. وقتی قرار است در مود خودت قضاوت كنی، چون در ارزیابی خودت قرار نیست خودت را با كسی مقایسه كنی راحت‌تر قضاوت می‌كنی. لذا با كندن از دنیا فقط خودت را در نظر بگیر. هركس هرقدر رشد كند و بزرگ هم شود، آن‌طرف كم می‌آورد.

هرچه دنیایت زیاد باشد، از آخرتت كم می‌شود. بنابراین قرار نیست هیچ چیزمان را با كسی مقایسه كنیم و مسابقه بگذاریم. اگر واقعاً عقل و شعور داری، از دنیا اعراض كن. زهد داشته باش. یعنی نه داشته‌های دنیا شما را بیخود دلخوش كند نه از دست رفتن‌هایش ما را ناراحت كند.

وقتی اساساً زهد از دنیا نداری، بعد از ازدواج دردسرهای بعدی‌اش آزار دهنده است. به ندرت در زمین می‌توانیم ببینیم كه از اینكه همسر دارد، لذت ببرد. بداند كه خداوند نعمت بزرگی نصیبش كرده و شكر كند. ‌این آدم خودش را می‌شناسد و قیمتش دست خودش هست. دنیا خانه آدم‌های بدبخت است. دارالاشقیاء؛ خانه شوربختان. یعنی كسانی كه خانه ندارند. اگر درست معنی كنیم یعنی آنجایی كه ما با خدا باهم بودیم. استقرار و بهره‌مندی شما این‌جا موقت است. باید یقین كنیم كه اینجا غریبه‌ایم و قرار است موقت زندگی كنیم.

دنیا مال كسانی است كه آمدند اینجا و خیال برگشت ندارند. دنیا با همه بزرگیش حتی خانه یك نفر هم نیست.

كسی كه كم‌ترین درجه در بهشت دارد، ملك او از دنیا و آنچه بالاتر از آن است بزرگ‌تر است. ما واقعاً شرایط رحمی داریم. ولی چون انسی با مرحله قبلی نگرفتیم دوست نداریم با مرحله بعد هم انس بگیریم. دوست نداریم رفت و آمد داشته باشیم. با جایی كه قرار است به آن منتقل شویم انس بگیریم و این واقعاً شدنی است و این انس فوق‌العاده است، خیلی سازنده است. در طول روز با دلشوره مثل كسی كه ساختمان می‌سازد به آن سر می‌زند كه در چه وضعیتی است تردد كند، ببیند و بیاید و لذت ببرد.

چون تمام انس ما با اینجاست برای همین است كه بد زندگی می‌كنیم، غمگین هستیم و شاد نیستیم. مرحله قبلی زندگیمان یادمان رفته است.

یاد كن از ما و از ایام ما / از عنایت‌ها و آن اشواق ما

حضرت علی «علیه‌السلام» فرمودند: خوشبختی برای كسی است كه بداند كجا بوده و كجا هست و كجا می‌رود.

متأسفانه بیشتر انس ما برای اینجاست. دنیا خانه آدم‌های خوشبخت نیست. می‌تواند خوشبخت باشد اما خوشبختی‌اش در پیوند قبل و بعدش است. حسرت آدم‌هایی كه از كمالات جمادی و نباتی و حیوانی برخوردار هستند را می‌خورد. فكر می‌كند خیلی آدم‌های خوشبختی هستند. بعد می‌خواهد مثل اینها شود. اینجا دنبال خوشبختی به معنای طبیعی نگردید. انسان اگر اینجا با معشوق حقیقی پیوند بخورد همین‌جا احساس خوشبختی می‌كند. خوشبختی یعنی اینكه به اینجا دل نبندید اگر به معنای حقیقی بخواهد از كمالات جمادی و نباتی و حیوانی لذت ببرد، باید زهد داشته باشد، دلبستگی نداشته باشد. در این صورت می‌تواند از آن لذت ببرد. این بافت دنیاست خداوند می‌فرماید: من به دنیا وحی كردم هركس به تو نگاه كرد خسته‌اش كن. اما اگر كسی به تو بی‌توجهی كرد به او خدمت كن. شما در بی‌توجهی و زهد می‌توانی از نعمت‌ها و لذات دنیا لذت ببری و درست استفاده كنی. اما وقتی مستقلاً به آن نگاه كنی كورت می‌كند. رابطه ما با دنیا مثل رابطه ما با خورشید است. اگر به خورشید نگاه كنی كورت می‌كند اما اگر با خورشید نگاه كنی می‌توانی همه چیز را ببینی.

اكثر قریب به اتفاق درخواست‌های ما مربوط به كمالات جمادی و نباتی و حیوانی است. دغدغه‌های اصلی را فراموش كردیم.

علتش این است كه اگر واقعاً به معنای حقیقی خودت را بشناسی و تعقل كرده باشی، قیمت‌های همه امور را دقیقاً می‌دانی.

ای كه صبرت نیست در دنیا دون / چونت صبر است از خدا ای دوست چون

تو كه یكی از امور وهمی و خیالی‌ات از دست برود، بی‌تاب می‌شوی چه‌طور می‌توانی از دست دادن خدا را بی‌تابی نكنی. چطور می‌توانی غیبت كنی و غصه نخوری؟ چون نه خودت را شناختی نه خدای خودت را. خداوند حداقل قیمت با حداكثر قیمت را در اختیارت قرار داده است.

این‌قدر دنیا پست است كه خداوند فرمودند: از وقتی كه خلقش كردم، نگاهش نكردم. به فرموده امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» به اندازه آب بینی بز، جیفه كه طالبش سگ است. خودشان را نمی‌شناسند كه برای پیروزی و شكست در مسابقات و قهرمان كارتون‌ها غصه می‌خورند.

فقط شادی‌هایی برای ما پایدار است كه مربوط به فوق عقل باشد. بقیه شادی‌ها دروغ است. شما دست روی هر مژده‌ دنیا بگذارید، می‌بینید آتشش پنهان و ذوقش آشكار. وقتی راجع به لذت‌ها و بهجت‌های مربوط به خود حقیقی‌تان می‌رسید می‌بینید پایدار است.

وقتی كه از دنیا استفاده نمی‌كنید می‌فهمید كه ثروتمند شدید. یك ثروت واقعی و حقیقی در وجودت هست. هرچه دردنیا سراغ بهره‌برداری بروید، فقیرتر هستید و هرچه نمی‌روید داراتر هستید. وقتی در قبر می‌خوابید دارایی‌هایتان چیست؟ از چه چیز خوشحال یا ناراحت هستید؟

مؤمن وقتی به خاطرات تلخش برمی‌گردد شاد می‌شود و وقتی به خاطرات شادش برمی‌گردد، نگران است. چون آنچه برای تو تلخ بوده برای آخرتت شیرین است. مراره الدنیا حلاوه الاخره. تمامش درجات آخرتی است.

شیطان برای همین سراغ مؤمن نمی‌رود. چون می‌داند كه اگر برود او زیرك است، مؤمن است كه سوار شیطان می‌شود و شیطان مجبور است او را بالا ببرد. تحقیرها و تمسخرهای در دنیا همه‌اش ثروت است. مؤمن در بخش انسانی تحقیر نمی‌شود.

خدمت امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» آمد و گفت: واقعاً دوستتان دارم. حضرت فرمودند: پس خودت را برای دردسر آماده كن.

حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» فرمودند: اصلاً در دوران جاهلیت لطمه‌ای ندیدی و آلوده نشدی. (فطرتت را می‌گوید) نتوانست لباس بدش را تن تو كند. مؤمن باید آزاد و شاد باشد.

علامه «رحمه‌الله علیه»: پیر خردپیشه نورانیم / برد ز دل رنگ پریشانیم / گفت كه در زندگی آزاد باش / هان گذران است جهان شاد باش

ابرهایش پراكنده هستند، جمع نمی‌شود بارانی سرت ببارد. سایه ندارد. دست بگذار روی یك نعمت و بگو هیچ‌وقت این را از دست نمی‌دهم. وقتی پیوند برقرار شود، تاریخ دارد. حتماً از تو می‌گیرند. مؤمن خیلی زیرك است وقتی به او نعمتی می‌دهند شكر می‌كند و می‌گوید می‌دانم به من نعمت دادی كه با تو آشتی كنم و به تو نزدیك شوم. مستقلاً با این نعمت ارتباط برقرار نمی‌كنم كه اگر از من گرفتی با تو قهر كنم. حتماً از عاریه و هبه‌ای كه به شما داده می‌گیرد تا اینكه ببیند شكر و صبر شما چه‌قدر است. برای همین با هیچ‌چیز پیوندی برقرار نكنید كه وقتی گرفتند غصه بخورید. بدترین نوع مستی‌ها، مستی جوانی است. جوانی فصل عاشقی و بهشتی زندگی كردن است. هرچه سن او بالاتر می‌رود، جوان‌تر می‌شود. با علمت طوری ارتباط برقرار نكن كه شیفته علم و اطلاعات شوی وقتی از تو گرفتند، احساس كنی پژمرده شدی. خداوند می‌فرماید: گرفتم تا امتحانت كنم. پس با خدا آشتی‌تر می‌شویم.

بعضی‌ها زیرك در دنیا و احمق درباره آخرت هستند. این علامت شناخت آدم عاقل و كسی است كه توانسته به شناخت حقیقی برسد.

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed