مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
کسی که میخواهد احساس قدرت و شدت کند، باید بداند قدرت به این نیست که بتواند کسی را زمین بزند. مثلاً زور داشته باشد، یا وزنه یا ماشین چند تُنی را بلند کند. یک آدم قوی و شدید، کسی است که در موقع عصبانیت قدرت داشته باشد غضبش را کنترل کند.
نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: « لیس الشّدید بِالصّرَعَةِ، انّما الشدیدُ الذی یَملکُ نفسه عند الغضبِ[1] = فرد قوی آن کسی نیست که هنگام کشتی گرفتن و زورآزمایی افراد دیگر را به زمین میزند؛ بلکه کسی است که هنگام خشم، خود را نگه میدارد.» صرعه و کلمه صرع را در حدیث معصوم ع شنیده اید که می فرماید: «مَن صَرَعَ الحَقّ صارَعَة= هر کس با حق در آمیزد، به زمین خواهد خورد». صرع یعنی کشتی گرفتن و به زمین زدن.
یک نکته تربیتی عرض کنم، آنجایی که طرف مقابل از شما انتظار غضب دارد و انتظار دارد که شما جوش بیاورید، داد و فریاد بزنید، اگر توانستید به غضب غلبه کنید، مطمئن باشید که اثر تربیتی زیادی روی طرف مقابل خواهید گذاشت. طرف انتظار دارد که شما شدیدترین و بدترین برخورد را با او بکنید؛ اما شما به خودت غلبه میکنی. طرف در اینجا طرف شکسته میشود. یعنی با شکستن خودت، طرف را شکستی و طرف خرد میشود و کاملاً تسلیم تو خواهد شد. برعکس، زمانی که غضبت را خالی میکنی، باطلی را در وجود شخص مقابل تحکیم میکنی. غضب فقط یک جا جایز است، آن هم برای حق و خدا.
پیامبر صلیاللهعلیهوآله از اصحاب سؤال کردند: به نظر شما قوی و شدید کیست؟ اصحاب پاسخ دادند: قوی کسی است که پشتش به خاک مالیده نشود و زمین نخورد. حضرت فرمود:«بلِ الصُّرَعَةُ حَقُّ الصُّرَعَةِ رَجُلٌ وَكَزَ الشیطانُ فی قَلبِهِ واشتَدَّ غَضبُهُ وظَهَرَ دَمُهُ، ثُمّ ذَكَرَ اللَّهَ فَصَرَعَ بحِلمِهِ غَضَبَهُ[2]= اما پهلوان واقعى آن كسى است كه شیطان به دلش مشت بكوبد و خشمش بالا گیرد و خونش به جوش آید، اما خدا را یاد كند و با بردبارى، خشم خود را بر زمین بكوبد.»
ولی تشخیص این مسأله خیلی مهم است که کجا ما باید به خاطر خشم مان اقدام کنیم و کجا نکنیم. اینجاست که آگاهی به داد انسان میرسد. اگر آگاهی نباشد، انسان به اشتباه میافتد. «لَا یُرَى الْجَاهِلُ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً = هیچ جاهلی را نمیبینی مگر اینکه یا افراط میکند یا تفریط.» اما شخص فهمیده متعادل عمل میکند.
سه خصلتی که پیامبر ص آنها را نشانه پهلوان بودن میداند
امام صادق علیه السلام فرمودند: «مَرَّ رسولُ اللّه ِ بقومٍ یَرفَعُونَ حَجرا فقالَ: ما هذا؟ فقالوا: نَعرِفُ بذلك أشَدَّنا و أقوانا، فقالَ: أ لا اُخبِرُكُم بِأشَدِّكُم و أقواكُم؟ قالوا: بَلى یا رسولَ اللّه، قالَ أشَدُّكُم و أقواكُمُ الذی إذا رَضِیَ لَم یُدخِلْهُ رِضاهُ فی إثمٍ و لا باطِلٍ، و إذا سَخِطَ لَم یُخرِجهُ سَخَطُهُ مِن قَولِ الحَقِّ، و إذا قَدَرَ لَم یَتَعاطَ ما لیسَ بِحَقٍّ [3]= پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله بر عدّهاى گذشت كه مشغول بالا بردن سنگى بودند. پرسید: چه مىكنید؟ عرض كردند: زور آزمایى مىكنیم. حضرت فرمود: آیا مىخواهید به شما بگویم كه قویترین و پهلوانترین شما كیست؟ عرض كردند: آرى، اى پیامبر خدا. حضرت فرمود: قویترین و پهلوانترین شما، كسى است كه هرگاه خوشحال باشد، دست به گناه و نادرستى نیالاید و هرگاه به خشم آید، خشمش او را از گفتن حق دور نگرداند و هرگاه قدرت پیدا كند، چیزى را به ناحق نگیرد. »
اگر بخواهیم ۱۰۰ جلسه راجع به این صحبت کنیم، جای بحث روانشناسی خیلی دقیق و ظریفی دارد. آن جایی که راضی است، یعنی خوشحال میشود. آنجایی که خوشحال است و رضایتش جلب شده «لَم یَدخِلهُ رِضاهُ فى اِثمٍ وَ لا باطِلٍ» این حالت خوشی و رضایت او، او را داخل هیچ باطل و گناهی نکند.
این حرف وجوه مختلفی دارد. یک وجهش این است که هیچ وقت به خاطر خوشحالی و رضایت تان سمت باطل نروید. پیام دیگرش این است که ذوقزده نشوید، کنترل داشته باشید. در تعریف زهد قرآن می فرماید:« لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ ولا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ= به خاطر چیزی که به شما داده شده، ذوق زده نشوید و به خاطر چیزی که از دست داده اید تأسف نخورید.» چیزی که از دست دادید و رفت ناراحت نشوید، گفتیم که در نظام اسلامی هیچ رفتنی ضرر نیست. چون معادل قیامتی دارد.
اگر خودمان کوتاهی نکرده باشیم، چرا باید غصه بخوریم؟ تقصیر خودمان نباشد، این زهد است. میفرماید این حالت رضا، شما را به حالت ذوقزدگی وادار نکند و این ذوقزدگی شما را یکدفعه به گناه نکشاند. دیده اید بعضیها در شب عروسی یک دفعه تیغ برمیدارند به صورتشان میکشند. میگویند یک شب است. این شادی است که به گناه وادارش کرده. تیغ زدن به صورت حرام و معصیت است. شب عروسیات باشد. شروع زندگیات را با گناه آغاز کردی. این شادی و فرح و رضایت، شما را وادار نکند که خدا را معصیت کنید.
گاهی بعضی ها رشوه هایی پیشنهاد میکنند که در مقابل تجاوزات و ظلم ها سکوت کنی. یعنی رضایت تو را جلب میکنند تا جلوی ظلم و مفاسد که باطل و اثم خداست سکوت کنی. این بحث خیلی ظرافت دارد که رضایت خاطر شما فراهم شد، دیگر در مقابل انحرافاتی که دارد اطراف شما میگذرد سکوت بکنید.
قهرمان کسی است که عصبانیت او را از قول حق باز نمیدارد
«وَ اِذا سَخِط لَم یُخرِجهُ سَخَطُهُ مِن قَولِ الحَقِّ= موقعی که عصبانی میشود، این عصبانیتش او را از قول و حرف حق خارج نکند». از یک نفر بدت میآید و نسبت به او عصبانی هستی، یک موقع بخواهی راجع به او دروغ بگویی و یا حرفی را در موردش کتمان بکنی، نمیشود. مثل روابطی که بین خیلی از زن و شوهرها هست. بعضی افراد موقع غضب کفرگو هم میشوند. آنقدر این ضعیف است که یک حملهای که شیطان کرده او را از قول و فعل حق دورش میکند. موقع عصبانیت و غضب خیلیها هستند که پا روی وجدان خودشان میگذارند.
زیاد دیده ایم از این اتفاقات در متدینین و حزب اللهی ها دارد میافتد. وقتی ناراحت است، دیگر کنترل نمیکند که چه به زبانش میآورد، میخواهد طرف را سرکوب کند و از میدان به در کند حتی با گفتن دروغ و باطل. خیلی مهم است که ما از یک نفر بدمان میآید و با او برخورد شخصی داریم. ولی آنجایی که قرار است فضایل و خوبیها و حق را بگوییم، باید بگوییم. بگوییم من نسبت به این آقا و عملکردش انتقاد دارم؛ ولی انصافاً ایشان این حق را دارد، این کارها را کرده، اگر هم من با او مخالف هستم، به این دلیل خاص است.
باید زیاد تمرین کنیم، موقعی که رضایت ما جلب میشود، این رضایت، ما را به سمت باطل نکشاند و موقعی که غضب کردیم، از قول حق خارج نشویم. اینجا هم باز بحث دیگری هست. اینکه انسان غضبش را با معصیت خدا از بین ببرد.
رسیدن به امتیازها از راه غیر حق، خلاف حق است
خیلی وقتها انسانها به امتیازاتی که میخواهند میرسند، حتی امتیازهای شرعی خودشان. اما از طریق غیر حق که خداوند راضی نیست. چون خلاف حق است. اصل، حق است. حق محور همه چیز است. میشود به یک هدف رسید؛ اما از راه های مختلف و خداوند میفرماید فقط از راه حق باید به حق رسید.
علی (علیهالسلام) فرمود:« مَن طَلَبَ شِفا غَیظٍ بغَیرِ حَقٍّ، أذاقَهُ اللّه ُ هَوانا بِحَقٍّ[4] = هر كس بخواهد به ناحق خشم خود را فرو بنشاند، خداوند به حق، طعمِ خوارى را به او بچشاند.» یک بحث مبسوط و مفصلی داریم به نام حق و باطل که اینجا بحث نمیکنیم. این که جایگاه حق و باطل در اسلام چیست، دانستنش لازم است.
«أذاقَهُ الله هَوانا» «هوان» خواری خیلی بدی است. خواری قیامتی خیلی بدی که خداوند هم در دنیا و هم در قیامت نصیب کسی میکند که خشم خود را با یک عمل ناحق فروبنشاند.
علی (علیهالسلام) میتوانست به حقش برسد؛ اما از غیر حق. همانطور که بقیه کردند، اما او نکرد. به او در شورای شش نفره گفتند که اگر به کتاب و سیره پیامبر و سنت شیخین عمل میکنی، تو خلیفه باش. علی (علیه السلام) برای اینکه خلیفه شود، اینجا باید به دروغ میگفت که سیره شیخین را قبول میکنم. یعنی با دروغ به خلافت میرسید. کافی بود علی (علیهالسلام) یک دروغ بگوید تا مسیر تاریخ عوض شود. ولی نگفت، چون حق نبود. خیلی مرد میخواهد که وقتی دارد کار میکند، فقط برای خدا کار کند و حق را در نظر بگیرد. عمل کردن به آن، تشخیصش و تن دادن به آن، تلخ است. هر کس حاضر به چشیدن آن نیست.
چه تعبیر درستی کرد دانشمند مسیحی جرج جرداق: «قُتِلَ عَلِیٌّ فِی مِحْرَابِ عِبَادَتِهِ لِشِدَّةَ عَدْلِهِ= علی ع در محراب عبادت خویش قربانی شدت عدالتش گردید.» بعضی از دوستانشان میگفتند، ما علی (علیهالسلام) را خیلی دوست داریم. ولی نمیتوانیم تحملش کنیم. از دشمنان وخبیثها نبودند. میگفتند علی دوست داشتنی و تحسین برانگیز است، اما تحمل کردنی نیست.
معیار تشخیص حق و باطل
در تشخیص حق و باطل موارد روشن زیادی در زندگیمان داریم. بعضی موارد است که آدم تشخیص نمیدهد، ولی در اکثر موارد، تشخیص حق و باطل کار سختی نیست. آدم میتواند بفهمد من که میخواهم این کار را انجام بدهم، رضای خدا و امام زمان در آن هست یا نیست.
شما کافی است موقعی که میخواهی کاری انجام بدهی، امام زمان (علیهالسلام) را پیش خودت تصور کنی که کنارت ایستاده، میفهمی که آن کار، حق است یا باطل. از خودت سؤال کن. اگر حضرت اینجا پیش من ایستاده بود، این کار را میکردم یا نمیکردم؟ آن وقت میبینی که چقدر قدرت تشخیصت بالا میرود. وقتی تصور کنی امام زمان (علیهالسلام) کنارت ایستاده، وقتی انسان متوجه باشد خداوند تبارک و تعالی و ملائکه شاهدش هستند، قدرت تشخیصش خیلی بالا میرود.
یکی به شما فحش میدهد، یا باید بگویی، خودت هستی؛ یا همان چیز را به او برگردانی. یا در حالت دوم ممکن است یک فحش هم شما اضافه کنید و به او بگویید. این اضافه کردن، یعنی پا را از حق آن طرفتر گذاشتن. هر کاری که در حق ما بکند، ما میخواهیم مقابله به مثل و جبران کنیم. مثلاً شخصی از یک نفر بدش میآید، میبینید که ماشین طرف را آتش میزند، به فرزندش آسیب میرساند، برای خانواده اش ناامنی ایجاد میکند که یک ذره راحت شود. یا از مغازه طرف دزدی میکند. یا غیبت او را میکند، یا به او تهمت میزند و آبرویش را میبرد. حال که از طرف خوشت نمیآید، چرا سوز دلت را با این کارها که خدا راضی نیست، فرو مینشانی.
حضرت میفرماید، خداوند خوار میکند به حق، کسی را که بخواهد خودش را به وسیله غیر حق آرام کند. آدم اینطوری خودش را میشناسد. به اینکه تو شب بلند شوی و نماز شب بخوانی و گریه کنی و اشکی داشته باشی و سوز و آهی داشته باشی و ذکر بگویی نیست. این ذکر گفتن و اشک ریختن و سجده و زیارت عاشورا اینها همه یک طرف، اما اینکه تو به خودت غلبه کنی طرف دیگر است. خیلی وقت ها این صور مقدس به جای اینکه به شخص قدرت بدهد، او را ضعیف هم میکند.
یک جایی جنسی را میخواهی بگیری، میخواهی خارج از نوبت بگیری و راضی میشوی حق کسی خورده بشود. یکی جا بماند و تو برسی. این درست نیست.
البته اینجا هم استثناء دارد. مثلاً در فقه داریم که یک موقع شما میخواهید جنسی را از مغازهای بگیرید. مغازهدار احترام خاصی برای شما قائل است و میخواهد به شما خارج از نوبت یک چیزی را بدهد، این بحث جداست. مثلاً احتراماتی که مردم به بعضی از بزرگان و علما دارند و در بعضی جاها به خاطر آنها معطل شدن را میپذیرند. یعنی خود مردم راضی هستند. اما این خیلی ظرافت میخواهد که کجا بپذیریم و کجا نپذیریم. بعضیها به راحتی میپذیرند و بعضیها به این راحتی ها نمیپذیرند. مثل رهبر معظم انقلاب که به این راحتی ها حاضر نیست که از حق دیگران در صف و نوبت استفاده کند. اما بطور کلی ما در اسلام چنین موارد و ظرافتهایی را در فقه داریم. نباید ما همیشه همه چیز را تعبیر به پارتیبازی و تکبر و مسائل این چنینی کنیم.
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرماید: «إنَّ لِجَهَنَّمَ باباً لا یَدخُلُها إلاّ مَن شَفى غَیظَهُ بمَعصیَةِ الله تعالى= برای جهنم دری هست که کسی داخل آن نمیشود، مگر کسی که غیظ و خشم خودش را با معصیت خدا آرام کرده باشد.»
خوب است همه این موارد را که بیان میکنیم، در خانه تمرین کنیم. وقتی غضبناک میشویم، باید دقت کنیم که چه رابطهای با همسر، پدر، مادر، برادر و فرزند مان داریم.
ع ل 184
غضب/ کنترل خشم
[1] . تحف العقول صفحه 47.
کلیدواژه ها:
آثار استاد