مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
اهل خرد، از جهنم پناه به خدا میبرند. خردمند با دیدن هر چیزی، هم بهشتش را طی میکند و هم جهنمش را. آنهایی که دچار جهنم میشوند، علیتش این است که اهل فکر کردن نیستند.
خداوند تبارک و تعالی در چند آیه، افرادی را ستایش و تحسین میکند که فوقالعاده هستند. اینها آدمهایی هستند که نشسته یا ایستاده و حتی وقتی راه میروند، یا بر پهلوهای خود دراز کشیده اند، یاد خدا هستند. یعنی دائم در حال حرف زدن با معشوق هستند. «الَّذِینَ یَذْكُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ[1]= آنان که همواره خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد میکنند.»
بعضیها اصلا چنین حسهایی را ندارند. وقتی میخوابند هزارتا فکر جهنمی با خود دارند. با همه در خواب دعوا و درگیری دارند. حتی اگر کسی هم نباشد، در خیال شان با آنها درگیر هستند. این جهنمی شدن است. او اصلاً متوجه نیست که خوابش سوختن است؛ نشستنش سوختن است؛ قدم زدنش سوختن است؛ مسافرتش سوختن است. اما یک کسی هم میبینی آنقدر عرضه دارد که خدا و بهشتیان را میآورد کنار خودش و مدام با اینها حرف میزند.
در ادامه آیه میفرماید: «وَ یَتَفَكَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ= و پیوسته در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند». اینها آدمهایی هستند که هیچ چیز را عادی نمیبینند و به همه چیز فکر میکنند. اینطور نیست که بگوید این که چیزی نیست! همین که میگوید این که چیزی نیست، کور و احمق میشود و از غیب خودش را محروم میکند. مثل کسی که تلفنش را خاموش میکند و ارتباطش با غیر قطع می شود.
ذهن و فکر ما دائم درگیر مسایل جمادی یا گیاهی یا حیوانی است. درس هم که میخوانیم، درست درس نمیخوانیم. چون نمیخواهیم استفادهای کنیم تا ما را اوج بدهد. این درس نورانیتی نمیدهد. درس خیلی مقدس است، دانشگاه خیلی مقدس است، حوزه خیلی مقدس است، آدم باید از اینها نورانیت کسب کند. اما کسی که ذهن و عقلش خوب کار نمیکند، نمی تواند استفاده کافی ببرد.
حالا کسی که همیشه با خداست، به هر چه هم که نگاه میکند، ظهورات خدا را میبیند. برای همین است که اصلاً هیچ چیزی در زندگی برای او عادی نیست.
حالا کسی که مؤمن و باهوش و عاقل است، در جوانیاش هم اینطوری است. نمیایستد تا پیر شود که این اتفاق برایش بیافتد. در نوجوانی هم خوب فکر میکند. یعنی میفهمد که سیب، پرتقال، سبزی، غذا و گوشت و .. نعمتهایی هستند که باید به آنها فکر کرد. چنین آدمی، وقتی نگاه میکند، اصلاً نگاه او هیچ وقت عادی نیست و چون عادی نیست، دائماً در عبادت و ذکر است، دائماً در نماز است.
خوشا آنان که اله یارشان بی که حمد و قل هو اله کارشان بی
خوشان آنان که دائم در نمازند بهشت جاودان مأوای شان بی
«یَتَفَكَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» یعنی آسمان و زمین را نگاه میکند، چه میگوید؟ میگوید: «رَبَّنا= پروردگار ما». یعنی حواسش هست که همه موجودات و خودش پرورنده دارد. رب یعنی مالک مدبر. انسان وقتی اینها را میبیند، میفهمد که یک حکمت پشت کار است. خدا بینیاز از این کارهاست. بینیاز از خلقت است.
پس برای چه خلق کرده؟ «رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً= پروردگارا تو اینها را بیهوده خلق نکردی». میفهمد که خلقت همه چیز، هدفدار است. او همینطور در هدف خلقتش از دنیا خارج میشود و در برزخ و قیامت میرود. بعد بهشت و جهنم را میبیند. آدم عاشق بهشت را میبیند، جهنم را میبیند و میترسد. بعد میگوید: «سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ= تو از هر عیب و نقصی منزّه و پاکی». پس ما را از عذاب آتش نگاهدار». از اینکه آن بیهوده نیست، میفهمد که در خلقت هدف دارد و میفهمد که نباید به جهنم برود. میفهمد که اگر تفکر نکند، اگر یاد خدا نکند، اگر هدف خلقت را نشناسد، اگر نگاهش به همه اشیاء عادی باشد، جهنمی میشود.
«وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها كانَ غَراماً[2]= و آنان هستند که دائم میگویند: پروردگارا عذاب جهنم را از ما بگردان، که سخت عذاب مهلک و دایمی است».
خداوند یک عدهای را در قرآن تحسین میکند و میفرماید اینها آدمهایی هستند که میگویند: خدایا عذاب جهنم را از ما برگردان. برگردان یعنی ما گناه میکنیم و جهنم هم همراه ماست، ولی تو ما را برگردان. چون میدانند که عذاب جهنم سخت، تلخ و دردناک است.
«وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ[3]= و بعضی دیگر گویند: خدایا ما را از نعمتهای دنیا و آخرت، هر دو بهرهمند گردان و از عذاب آتش دوزخ نگاه دار».
بعضیها فقط از خدا دنیا را میخواهند. دائم طلب دنیا میکنند. چنین کسانی اصلاً از آخرت سهمی ندارند. اما بعضیها زیرکند. میگویند خدایا در دنیا خودت را بده، آخرت هم خودت را بده. چه حسنهای بالاتر از خود خدا. خدا امام را رحمت کند که میگفت: حسنه خود خداست.
«الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا إِنَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ قِنا عَذابَ النَّارِ. اینهایی که به خدا میگویند خدایا ما ایمان آوردیم، قبولت داریم، دلمان با تو محکم است، شک و تردیدی نداریم، از او میخواهند که گناهانشان را ببخشد و از عذاب آتش نگه دارد. دعا را ما باید همیشه بخوانیم.
امام در نوک قله خلقت هستی قرار دارد
نکتهای که خیلی مهم است و باید به آن فکر کنیم، این است که ائمه کسانی هستند که بهتر از هر کس دیگری با هندسه خلقت، آشنایی دارند. این که از الله تا ماده چه چیزهایی هست؟ چه منازلی هست؟ چه مراحلی هست و اینکه از زمین تا الله چه مراحلی هست؟ چه چیزهایی خوب است؟ چه چیزهایی قشنگ است؟ چه چیزهایی مهم است؟ چه چیزهایی کمک میکند؟ چه چیزهایی ما را جلو میبرد؟ چه چیزهایی باعث آمرزش گناهان میشود؟ چه چیزهایی ما را موفق میکند؟ چه چیزهایی آفت و خطرات و تهدیدات ماست و ما باید حواسمان را جمع کنیم؟ همه را خوب می داند.
آنها متخصصین معصومی هستند که تمام اطلاعات تخصصی مربوط به آفرینش انسان، از روز اول خلقت تا قیامت و بعد از قیامت دست آنهاست. پس بهترین کس برای این که انسان در زندگی با آنها مشورت کند و از آنها اطلاعات و راهنمایی بگیرد، معصومین هستند. کسی غیر از آنها این تخصصها و آگاهیها را ندارد و ما یک نیاز حیاتی و ضروری به معصومین (علیهمالسّلام) داریم.
این خیلی مهم است که توجه کنید به این که معصومین کجاها آژیر کشیدند، کجاها اعلام خطر کردند، کجاها میگویند که مواظب باشید. چون خودشان مسیر را طی کرده اند، و نوک قله نشسته اند، حالا به ما میگوید از کجا راحت بیایید.
گناهان را کوچک نشماریم
امام باقر (علیهالسلام) فرمود:«اِتَّقُوا اَلْمُحَقَّرَاتِ مِنَ اَلذُّنُوبِ= از گناهان كوچك بپرهیزید». بپرهیزید از آن گناهانی که شما میگویید این که چیزی نیست، این که اصلاً مهم نیست. همانجا انسان جهنم میرود. همان گناهی که تو کوچکش میشماری، همان خطرناک است. مهمترین چیزی که معصوم خودش از آن میترسد و به ما میگوید که شما هم بترسید، «جهنم» است.
امام حسین علیهالسلام میگوید: خدایا من یک چیزی از شما میخواهم که اگر آن را به من بدهی، هر بلایی به سرم بیاید، اصلاً دیگر ابائی ندارم و اصلاً ناراحت نمیشوم و آن این است که من را پناه بدهی از جهنم.
اگر کسی قرار باشد در بُعد جمادی، پولدارترین آدم جهان بشود، اما لقمه حرام میخورد، خمس و زکات نمیدهد، یعنی دائماً جهنم میسازد. در بُعد گیاهی هم همینطور است. مثلا در زنداری، بچهداری، تربیت بچه و ارتباط با خانواده همسر دائماً او گناه میکند. یا رفته درس خوانده، درس و علمش باعث میشود بیشتر آلوده بشود.
این ارتباطات و تحصیلات باعث میشود که یک روند جهنمی در زندگیاش باز بشود. میگوید بالأخره من این شغل را دارم. باید دنبال این کار بروم. بعد دنبال آن کار میرود و آن کار برایش غفلت و بدبختی بیشتری میآورد. درس خواندنش هم برایش نکبت و آفت است.
نمیفهمد که با ورود به دانشگاه، با این سفری که رفته، با این کشور و شهر و منطقهای که برای زندگی انتخاب کرده، با این... و با هر چیز دیگری از این نعمتها چه بدبختی سر خودش و اطرافیانش میآورد.
یکی از اصولی که شما باید همیشه به یاد داشته باشید، این است که نعمت همیشه خوب نیست. نعمت میتواند فتنه باشد.
قرآن هم میگوید: «إِنَّ مِنْ أَزْواجِكُمْ وَ أَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ». بعضی از همسرانتان دشمن شما هستند، بچه دشمن شماست، با همین بچه جهنم میروی، به خاطر همین بچه خودت را بدبخت میکنی، با همین همسر جهنم میروی، با همین مدرک تحصیلی، شغل، پولدار شدن، همینها مایه خودشیفتگی و خودبرتربینی تو میشود. اینکه دیگر بقیه را آدم حساب نکنی، همیشه از بقیه ایراد بگیری، همه را ضعیف بدانی، و خودت را بزرگ ببینی. در عبادت هم همینطور است.
بسیاری از عبادتها ممکن است ما را جهنمی کند. چون وقتی که عبادت میکنیم، مثلا حالا یک نفر نماز نمیخواند، آن را کوچک میدانیم. یک نفر مثلاً بعضی از مسائل شرعی را رعایت نمیکند، فکر میکنیم ما بهشتی هستیم و او جهنمی است. این خیلی خطرناک است. بنابراین، نعمت و لطف خدا همیشه به نفع ما نیست. خداوند میفرماید: ما در هر نعمت، شما را امتحان میکنیم. مهم این است که انسان از آن امتحان پیروز بیرون بیاید و ظرفیت نعمت را داشته باشد. بیجنبه نباشد که تا خدا به او یک نعمت داد پررو بشود و خودش را جهنمی کند.
حالا خدا هم میگوید: اگر میخواهی جهنم نروی، من کمکت میکنم. ولی تو هم به سمت کارهای جهنمی نرو. به طرف اعمال و اخلاق و عقاید جهنمی نرو.
مشکلی که الان وجود دارد این است که خیلیها دنبال این هستند که دنیای خوب و آبادی داشته باشند و فکر نمیکنند که این دنیای خوب و آباد چه بسا راه بزرگی و بسیار وسیع برای جهنمی شدن باشد. نعمتها همیشه خوب نیستند. کما اینکه بلاها هم همیشه بد نیستند.
پس این یادمان نرود اگر ما استعاذه از جهنم نداشته باشیم، دنیای ما خراب میشود و نمیتوانیم از نعمتهایش استفاده کنیم و لذت ببریم. آخرت ما هم خراب میشود.
قرآن آدمهای خاصی را معرفی میکند که خوش فکر و خوش فهم هستند. یعنی از نظر خرد، یک برتریهایی نسبت به دیگران دارند. یکی از لوازم دعاهایشان همیشه این است که به خدا میگویند: خدایا ما را جهنم نبر. این خیلی زیرکی است.
امام حسین علیهالسلام این فرمول را به ما یاد میدهد. میگوید خدایا یک چیزی از تو میخواهم. این را بده. هر چه بلا بدهی عیبی ندارد، ولی من را جهنم نبر. پس خدا اگر واقعاً در دل یک نفر ترس از جهنم ببیند، چون رفیق و مهربان است، اصلاً او را جهنم نمیبرد.
پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: خدا فقط کسانی را جهنم میبرد که خودشان دوست دارند جهنم بروند. یعنی معصیت و گناه میکنند، اما ناراحت هم نیستند. لجبازی هم میکنند. خودش تمنا و هوسها و آرزوهای جهنمی دارد. این استعاذه خیلی مهم است.
قا/199
معاد/ یاد جهنم
کلیدواژه ها:
آثار استاد