مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
حبّ دنیا میتواند به ما خیلی کمک کند که هم شاد باشیم و هم آرام؛ اما این منوط به درست نگاه کردن ما به دنیاست. درست نگاه کردن ما به دنیا هم تابع خودشناسی است. یعنی به خودم چطور نگاه کنم؟ چون وقتی خودت را درست ببینی، دنیا را هم درست میبینی و ارتباط قشنگی با آن برقرار می کنی.
بحثمان دربارۀ موانع شادی به این موضوع رسید که چه چیزهایی نمیگذارد ما شاد باشیم. امروز یکی دیگر از عوامل فوقالعاده مهم را که شاید از موانع اصلی و مادر باشد، مطرح میکنیم و آن «دنیادوستی» یا حبّ دنیاست.
اول باید مشخص شود حبّ دنیا کجاها خوب است و به شادی و آرامش ما کمک میکند، و کجاها خوب نیست و در ما اضطراب و غم ایجاد میکند.
قبلاً توضیح دادیم رابطه دنیا با حیات آخرتی ما، مثل رابطه رحم مادر با دنیاست. ما الان در رحم دنیا قرار داریم که رحم دوم ماست و دنیا مادر ماست و ما را پرورش میدهد. با وفات، انتقال به عالم برزخ یا عالم قبر پیدا میکنیم که بینهایت از اینجا زیباتر، کاملتر، پیشرفتهتر، جذابتر، شیرینتر و بزرگتر است. پس دنیای ما یک دنیای کوچکی است. امّا روحمان بینهایت بزرگتر از فضای زمین است و دوست داریم در یک فضایی زندگی کند که خیلی آزادی داشته باشیم تا بتوانیم خیلی از کارها را انجام بدهیم. ولی الان برای ما امکانپذیر نیست. اما با وفات به عالم ملکوت و عالم برزخ که از اینجا بینهایت زیباتر، کاملتر، بزرگتر و جذابتر است، این امکان برای ما فراهم میشود.
در حرکت از دنیا به سمت آخرت، این خود ما هستیم که تصمیم میگیریم سبک زندگیمان، ورودیهایمان، افکارمان، اخلاقمان، اعتقاداتمان و اعمالمان چگونه باشد. چون اینها مجموعه چیزهایی هستند که یک نفر برای شرایط زیستی آخرت آماده میکند. حالا چه خوب، چه بد.
پس وقتی آنجا قانون دارد، شما با یک سبک زندگی خاص، هم میتوانی در دنیا شاد و آرام باشی، و هم در آخرت. البته این مخصوص کسانی است که سبک زندگی سالمی دارند و قواعد سلامت را میشناسند. در نتیجه تولدشان عالی است. وقتی هم به آنجا میرود، بینهایت بهرهبرداری میکند. ولی کسانی که سبک زندگی غلطی را انتخاب میکنند، اینها به هیچوجه آمادگی بهرهبرداری از بهشت را ندارند. یعنی همه چیزهای بهشت را دارند، اما نمیتوانند از آنها استفاده کنند. مثل بچهای که کور و کر یا فلج متولد میشود. در فضای خوب دنیا قرار میگیرد، اما قادر به استفاده از آن نیست و این زجرش میدهد و دنیا برایش جهنم میشود.
جهنم مثل درد میماند. خدا درد را در دنیا نمیآفریند و فقط سلامت را میآفریند. درد از بلایی که پدر و مادر یا محیط سر بچه میآورد، نشات میگیرد. درد و مریضی، وقتی با دنیا تطبیق نکند، انسان را میکشد. جهنم هم همینطور است. جهنم یک امر ذاتی نیست، یک امر عرضی است. خداوند یک بهشت آفریده و میگوید خود را با این بهشت تطبیق دهید. اگر کسی خودش با اختیار نخواست که به بهشت برود و خودش را با بهشت تطبیق نکرد و یک سبک زندگی غلطی را انتخاب کرد، باید خودش را مؤاخذه کند که جهنم را انتخاب کرده است. پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: خدا هیچ کس را به جهنم نمیبرد؛ مگر اینکه خودش بخواهد به جهنم برود، یعنی خودش سبک زندگی جهنمی را انتخاب کند، محیط غلط برای زندگیش انتخاب کند، آدمهای غلطی را برای معاشرت انتخاب کند. آدمهای غلط، دیدنیهای غلط، شنیدنیهای غلط، خوردنیهای غلط، رفقای غلط، افکار غلط را خودش انتخاب میکند. درحالی که آدم مجبور نیست هیچکدام از این موارد غلط را انتخاب کند. ولی بعضیها دوست دارند این غلط را انتخاب کنند. یعنی خودش انتخاب میکند، خودش هم پایش میایستد. و گرنه خدا که کسی را جهنم نمیبرد. افراد خودشان جهنم را میسازند و با خودشان میبرند و دوست دارند که به جهنم بروند. و گرنه فضای جهنمی و بهشتی، سبک زندگی جهنمی و بهشتی کاملاً روشن است. همه هم این را میفهمند. ولی بعضیها با اختیاری که خدا به آنها داده، جهنم را انتخاب میکنند.
مثلاً وقتی مسواک نمیزنی، دندان درد میگیری و زیباییهای دندانت از بین میرود و هزینههای زیادی گردنت میگذارد. یا مثلاً وقتی غذای سالم نمیخوری، معده درد، روده درد و... می گیری. اینها همه انتخاب خودت است.
دنیا، هم خوب است و هم بد
دنیا چه چیزش خوب است؟ همان که بتواند مثل یک رحم پاک، سازندگی ایجاد کند و ما را به برزخ منتقل کند. یعنی میتوان گفت: حبّ دنیا در جایی که حواست باشد، خوب است. چون دنیا یک محیط فوقالعاده دوستداشتنی و شیرین است. اگر تو با آن ارتباط قشنگی برقرار کنی، آن بهشت را در همین دنیا هم میتوانی بیاوری و از آن لذت ببری. یعنی هم در دنیا و هم در آخرت لذت ببری.
دنیا در جایی بد است که به آن به طور مستقل و نا پیوسته با ابدیت نگاه کنی. دنیا بد است اگر به آن عنوان یک ابزار نگاه نکنی؛ بلکه به عنوان یک هدف آن را انتخاب و به آن نگاه کنی. پس در سبک آرزوهایت و سبک چینشهای فکریت، دنیا را به عنوان یک محل گذر انتخاب کن نه جایی که به طور مستقل همانجا بمانی. باید دلت در دنیا هم گره بخورد به ابدیت. باید نوع برنامهریزیها و سبک زندگیت براساس همین تولد تا مرگ باشد. اصلاً باید به فکر بعد از مرگ باشم و ببینم سبک زندگیم در واردات و صادراتم در نظام برزخی چه تأثیری دارد.
آدم کسی است که میفهمد و جاودانگی دارد. اگر گفتی من کسی هستم که فقط حیات دنیایی دارم؛ دیگر آدم نیستی. با این نگاه، میشوی فقط یک خانم یا یک آقا. یعنی فقط جنبه بدنی و جنسیات را میبینی و به عنوان یک زن یا یک مرد به خودت نگاه میکنی که تنها کاربرد دنیایی دارد.
یعنی درست این است که کسی بگوید من زن نیستم، مرد نیستم، یک انسان هستم که جنبه زنانگی یا جنبه مردانگی هم دارم. حالا باید از این دنیا نهایت استفاده را برای شادی و آرامش خود و اطرافیانم ببریم. پس باید رابطه قلبیام را با دنیا تنظیم کنیم.
دنیا واقعاً جای شیرین و جذابی برای کسانی است که میتوانند خودشان را برای یک فضای بینهایت مهیا کنند. اما اگر کسی نتواند خودش را با فضای بی نهایت و ابدیت سازگار کند، همین دنیا میتواند برایش خطرساز باشد.
این نگاه مثل یک پرواز قشنگ است. وقتی شما پرواز میکنید، لذت اوج گرفتن از زمین و به آسمان رفتن و پرواز را میبرید. اما اگر شرایط پرواز را رعایت نکنید، به همان اندازه که اوج می گیرید، خطر سقوط را دارید. یعنی همین دنیایی که میتواند تو را به پرواز در آورد، میتواند تو را در خودش دفن کند و قبر تو بشود.
الان خیلی از آدمها قبل از اینکه بمیرند و وارد برزخ شوند، دنیا آنها را کشته است. چون دلمرده هستند و هیچ دلی برای بهشت و بالاتر از بهشت ندارند. نوع آرزوهایی که در اینها میبینیم، همه برای این طرف و همین جا است. آرزوهای آن طرفی دیگر ندارند، سبک زندگی درستی ندارند، امید ندارند، عاشق خودشان به بلندای ابدیت نیستند. او ابدیش را اصلاً نمیبیند و در حقیقت مرده هستند.
پس یکی از چیزهایی که میتواند شادیهای آدم را از بین ببرد، از دست دادن حیثیت جاودانگیاش است. یعنی این که به دنیا به شکل مستقل نگاه کند و فقط خود دنیا برایش مهم باشد و عاشق کمالات دنیایی بشود و از آخرت و ابدیت صرف نظر کند.
هر چقدر از دنیا داشته باشی، از سهم آخرتت کمتر میشود
چند آیه و روایت در این زمینه بخوانم که خیلی مهم هستند. اولین آیه از سورۀ حجر است که میفرماید:
«لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنین= دیدگان خویش را به آن چیزهایی که نصیب دسته هایی از ایشان کردیم میفکن و بخاطر آنچه آنها دارند، غم مخور و با مؤمنان نرم خویی کن».
بعضی از زنان و مردان نعمتهای خاصی در زندگی و دنیا دارند و وضع مادی شان خوب است. خوشگلند، باسوادند، دنیای خوبی دارند، مقام و ریاستی دارند، همسران خاصی دارند، بچه های خاصی دارند. ولی خدا میگوید: تو هرگز به نعمتهای که به دیگران دادیم چشم ندوز: «لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْكَ». یعنی چشم دلت را نبرد که بگویی خوش به حال اینها! چه خانهای، چه ماشینی، چه بچهای، چه ثروتی، چه موقعیتی! بلکه نگاه کن و رد شو. تمرکز روی دارایی های دیگران نگیر و هوس داراییهای دیگران را نکن و خودت را با هیچ کس مقایسه نکن. بعد تاکید میکند که اندوهگین آنها مباش: «وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ= و بخاطر آنچه آنها دارند غم مخور». به این معنا که غصه نخور که فلانی دارد، ما نداریم.
شما هر چه در دنیا نداشته باشی، معادل آخرتی داری و هر چه دنیا داشته باشی، سهم آخرتت کم میشود. هیچ آدم عاقلی حاضر نیست در دنیا همه جور بهرهمندی داشته باشد و آن طرف گدا باشد. چون انسان حیات جاودانه دارد. این حیات محدود دنیاست و قدر و قیمتش به اندازه خودش است.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرماید:
«مَنْ لَمْ یَتَعَزَّ بِعَزَاءِ اللهِ تَقَطَّعَتْ نَفَسُهُ عَلَى الدُّنْیَا حَسَرَاتٍ، وَ مَنْ رَمَى بِنَظَرِهِ إِلَى مَا فِی یَدِ غَیْرِهِ كَثُرَ هَمُّهُ وَ لَمْ یُشْفَ غَیْظُه = هر كس با تسلیت و دلجوئى خداوند تسلى نجوید (و در مقابل ناملایمات بردبارى نكند) نفسش از حسرتهاى پى در پى پاره شود، و هر كس چشم به دنبال آنچه در دست مردمان دیگر است بیاندازد، اندوهش فراوان گردد، و سوز دلش درمان نپذیرد».
کسی که به دلداری دادن خدا آرامش نگیرد، یعنی خدا به او میگوید: عزیزم! بدان که من تو را به بلندای ابدیت دوست دارم. بدان که من تو را فقط یک زن یا یک مرد نمیدانم. از من هم نخواه که فقط تو را یک زن یا مرد ببینم و فقط خواستههای زنانه و مردانه از من بخواهی. بدان که من تو را از جنس خودم میبینم و تو را آفریدم برای اینکه همجنس من باشی. تو را آفریدم برای اینکه شبیه من باشی. تو در نظام آخرتیات یک کسی مثل من خواهی بود که هر چه اراده کنی همان میشود. پس خودت را کوچک نگاه نکن. چون تو را به بلندای ابدیت آفریدم، به بلندای ابدیت هم دوستت دارم. اگر سختی داری برای این است که مثل من بشوی، اگر در زندگیت امتحان هست، عبادت هست، احکام هست، شرعیات هست، اخلاقیات هست، برای این است که شبیه من بشوی. حتی اگر خودت اشتباه کردی و مقصر شدی، من آن مشکل را برای تو کفاره قرار میدهم. دیگر از این بهتر شما میخواهید؟ چه کسی از این مهربانانهتر با ما رفتار میکند؟ به این «عزاء الله» میگویند. خدا ما را دلداری میدهد.
حالا اگر کسی دنبال مخلوقات و بندگان خدا برود. حضرت میفرماید: «تَقَطَّعَتْ نَفَسُهُ عَلَى الدُّنْیَا حَسَرَاتٍ= نفسش از حسرتهاى پى در پى بند آید». دائماً به دنیا حسرت میخورد. یعنی این آدم یکسره به فکر این است که من این را ندارم، من این کار را نکردم، هنوز به آرزوهایم نرسیده ام، او دائماً در حسرت دنیا داغون است. اینجا را نرفتم، آنجا را نرفتم، این کار را نکردم، این را نخوردم، همیشه حسرت دارد به چیزهایی که ندارد.
اگر کسی دائماً چشمش به دنبال چیزهایی باشد که بقیه دارند، چه اتفاقی میافتد؟ دغدغهها، ناراحتیها و اندوهش زیاد میشود: «كَثُرَ هَمُّهُ وَ لَمْ یُشْفَ غَیْظُه» یعنی همت خود را در امور متعدد صرف میکند و هیچ وقت خشم دلش آرام نمیشود. دائماً خمشگین و عصبانی است. اصلاً نمیتواند از زندگیش لذت ببرد. نه از پدرش، نه از مادرش، نه از همسرش، نه از فرزندش، نه از آن چیزی که دارد. مدام حسرت چیزی را که ندارد میخورد. چنین آدمی بدبخت است. اگر در اوج ثروت هم باشد، گداست. چون دلش در جهنم گیر است. اصلاً نمیتواند آن طرف برود. از خدا، غیب و از خودش و از دادههای الهی نمیتواند لذت ببرد. چون نگاهش نگاه غلط است. هر چه نعمت به او بدهند، نمیتواند ببیند؛ بلکه فقط آنچه در دست مردم است را میبیند و حسرت داشته های دیگران را میخورد. از این رو پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرماید: حرفهای خدا را گوش کن و دلت را شاد کن.
اگر کسی ای کاش در زندگیاش آمد، کاملاً بندۀ شیطان میشود: «فإِنَ اللَّوَّ یَفْتَحُ عَمَلَ الشَّیطان» تا بگویی کاش! شیطان سوارت میشود. حالا تو مگر با یک چیزی آرام میشوی؟ کلاً از ابدیت، آخرت، آماده کردن خودت برای بهشت، برطرف کردن نقاط ضعف خودت که جهنمساز هستند، کلاً بیخیال میشوی و فقط و فقط حسرت اشیاء و کمالات گیاهی و حیوانی را میخوری. از صبح تا شب، دغدغه خودت و همسرت و بچههایت میشود حسرت دنیا را خوردن. برای آدم دیگر چه میماند؟ در اوج داشتن، او غمگین و ناراحت است. خیلیها در دنیا آرزو دارند جای او باشند. این خودش از زندگیاش هیچ لذتی نمیبرد، چون مدام حسرت دارد.
نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرماید: «مَنْ نَظَرَ إِلَى مَا فِی أَیْدِی النَّاسِ طَالَ حُزْنُهُ، وَ دَامَ أَسَفُهُ= کسی که به آنچه که در دست مردم است چشم بدوزد، حزنش زیاد و افسوسش ماندگار میشود». آدمی که این در دلش بیاید، چه لذتی میتواند از دنیا ببرد؟ این هم شادی دنیا را از دست میدهد و هم شادی آخرت را. همه خیرها در سایه خودشناسی به دست میآید. آدمی که خودش را درست بشناسد، به بلندای ابدیت میفهمد که حیف است که خودش را بفروشد. حیف است که غصه چیزی را بخورد که لیاقتش را ندارد.
غصه خوردن برای هر چیز، لیاقتت را نشان می دهد
این یک قاعده است که «غصه هر چیزی را میخوری، لیاقتت هم همان است». پس یک غصهای بخور که لیاقتش را داشته باشی. این غصه لایق تو باشد.
گفتیم ما ۷ نوع غم داریم که وقتی این غم را داشته باشیم، شاد میشویم و با این غمها بزرگ میشویم. پس غمهای باکلاس انتخاب کنید. غمهای بیکلاس انتخاب نکنید. غمهای بیکلاس، دنیا و آخرتتان را هم خراب میکند.
باز هم از نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرماید: «الرَّغْبَةُ فِی الدُّنْیَا تُكْثِرُ الْهَمَّ وَ الْحُزْن= رغبت و دلدادگی به دنیا، همّ و حزن را زیاد میکند».
فرق همّ و حزن چیست؟ «همّ» دغدغه است. اگر در کنار زیاد شدن دغدغهها، غم هم کنارش بیاید ببین چه نکبتی میشود! هم گرفتاری ذهنی دارد، همّ غم دارد.
بعضیها گرفتاری ذهنی دارند، امّا در گرفتاری ذهنیشان هم شاد هستند. مثلاً سرطان دارد، ولی شاد است. بچهاش مریض است، اما آدم شاد و آرامی است. بدهکاری دارد، ولی شخصیتش اصلاً به او اجازۀ غصه خوردن نمیدهد. چون غصه آدم را بیشخصیت و کثیف میکند. غصه و غم آدم را له میکند و خیلی بد است.
از این رو میفرماید آدمی که رغبت و معشوقش دنیا میشود، دغدغههایش زیاد است و حزن و غصه دارد. یعنی یک عالم مشکلات ذهنی و فکری و عملی دارد. این چه لذتی از دنیا میبرد؟ یک احمق به تمام معنا میشود. یک سبک زندگی احمقانهای را انتخاب کرده که دیگران حسرتش را میخورند؛ ولی خودش در آنجا میسوزد.
«وَ الزُّهْدُ فِی الدُّنْیَا یُرِیحُ الْقَلْبَ وَ الْبَدَن=زهد در دنیا، قلب و بدن را راحت می کند». زهد یعنی یک حالتی که میگوید خدایا دادی شکرت، ندادی هم شکرت. به کسی پُز نمیدهی. به کسی فخرفروشی نمیکنی. خودت را بهتر از کسی نمیدانی. اگر داشتی لذتش را میبری، نداشتی شکر میکنی و برای آخرتت ذخیره میشود. این حالتی میشود که قلب انسان تکان نمیخورد.
آدمی که این حالت را دارد، قلبش آرام و راحت است، بدنش هم راحت است. عمر طولانی میکند. پوستش راحت است. مویش راحت است. چشمش راحت است. معده و اعصابش راحت است. سعادت یعنی همین. قلب راحت، بدن راحت. زندگی راحت. اینها برای این است که آدم زاهد، با داشتههایش شنگولی نمیکند. فخرفروشی نمیکند. به کسی پُز نمیدهد. نمیخواهد با داشتههایش دل کسی را بسوزاند. اصلاً با آدمها کاری ندارد. نداشتههایش هم که به نفعش هست، این، آدم آرامی است.
قرآن میفرماید: «لِكَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ= تا برای چیزی که از دست میدهی ناراحت نشوی و برای چیزی هم که به تو داده میشود، فرحناک نشوی». یعنی اگر یک چیزی از شما گرفته شد، غصه نخورید. چیزی هم به شما داده شد، لوس نشوید و سرمستی نکنید. یعنی برای هر دو طرف، ظرفیت داشته باشید.
پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: «لو تَعْلَمونَ ما ذُخِرَ لكم، ما حَزِنْتُم على ما زوِى عنكم= اگر شما میدانستید چه چیزی برایتان ذخیره شده، هیچ وقت به خاطر چیزهایی که به شما داده نشده، غصه نمیخوردید». چون جاودانهاش به شما داده میشود، آن موقع که خیلیها ندارند و هر چه داشتند در دنیا مصرف کردند، شما ثروتمند هستید. بنابراین، دیگر غصه ندارد.
همچنین حضرت میفرماید: «أَنَا زَعِیمٌ بِثَلَاثٍ لِمَنْ أَكَبَّ عَلَى الدُّنْیَا بِفَقْرٍ لَا غَنَاءَ لَهُ وَ بِشُغُلِ لَا فَرَاغَ لَهُ وَ بِهَمٍّ وَ حُزْنٍ لَا انْقِطَاعَ لَهُ= من سه چیز را برای کسی که دلبسته به دنیاست، تضمین میکنم: فقرى كه بىنیازى ندارد، گرفتارى كه پایان ندارد، غم و اندوهى كه دنبالهاش بریده نشود و پایدار باشد».
«بِفَقْرٍلَاغَنَاءَ لَهُ»، آدم فقیری است که هیچ وقت احساس سیری و غنا نمیکند. یعنی گدایی روحی دائم دارد. اما اگر کسی شیفتۀ خودش شد، نه خود جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی، بلکه خودی که از جنس خداست، همیشه غنا دارد. یعنی بینیازی دارد که حدّ ندارد. این عاشق شوهرش یا فرزندش است. امّا به هیچ وجه نمیخواهد از کسی دریافت کند. گدای عاطفه هیچ کس نیست. اصلاً بیشخصیت نیست. به همه میتواند بدهد. اما نیازی ندارد از کسی دریافت کند.
ولی وقتی شما شیفتۀ خود اصلیت نشدی، مادرت مهربان است، پدرت مهربان است، همسرت مهربان است، خانواده همسرت، مهربانند. اما باز گدا هستی. چون شخصیتت کوچک است.
آدمی که عاشق خودش است. چون به معشوق خودش وصل است، هیچ وقت احساس کوچکی و حقارت نمیکند. بنابراین، وقتی کسی شیفتۀ دنیا میشود، عشقش را از دست میدهد و همیشه دچار یک فقری است که غنا ندارد، بیشترین ثروت را هم داشته باشد، فقیر است.
«وَ بِشُغُلِ لَا فَرَاغَ لَهُ= با مشغلههایی درگیر است که فراغت و راحتی ندارد. این آدم شب تا صبح و صبح تا شب دوندگی دارد. هیچ وقت هم کارهایش تمام نمیشود و فراغتی ندارد. این لب دریا هم میخواهد برود، یک مسافرت هم میخواهد برود، در آن هزار و یک جور بدبختی و نکبت است.
این آدم، شبها هم که میخوابد، خوابهایش همه کار است و کار. هنگامی که فرشتهها میآیند به او سری بزنند هم وقت ندارد. امام زمان علیهالسلام میخواهد به خوابش بیاید، اینقدر شلوغ است که اصلاً حضرت را نمیبیند. اهل بیت علیهمالسلام میخواهند بیایند، اصلاً نمیتواند ببیند. چون آنقدر مشغول است که اصلاً نمیبیند.
پس فقری که غنا ندارد، مشغلهای که راحتی ندارد، دلمشغولی که رهایی پیدا نمیکند، یعنی این. بعد می فرماید: «وَ بِهَمٍّ وَ حُزْنٍ لَا انْقِطَاعَ لَهُ= هم دغدغه دارد و هم غصههایی دارد که قطع نمیشود. بنابراین، یک دل شیفته ی دنیا، یک دل بدبخت و اسیر است. دلی که شیفته دنیاست، یک دل بیشخصیت است. یک دل فاحشه است که خودش را به پستترین چیز دنیا فروخته و هرزه است. خودش را میفروشد و حالا انواع دغدغههایش را هم باید بکشد. بنابراین، انسان باید برای خودش معشوق با شخصیت انتخاب کند. یک معشوق باکلاس انتخاب کند. یک معشوقی که در سطح خودش باشد. این معشوق آرامش و شادی میدهد، قدرت میدهد، نشاط میدهد، دنیا میدهد، آخرت میدهد. پس حواسمان باشد که یک موقع بیشخصیتی نکنیم و به دنیا از این حبّ های غلط را نداشته باشیم.
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) میفرماید: «مَنْ كَانَتِ الدُّنْیَا هَمَّهُ طَالَ فِی یَوْمِ الْقِیَامَةِ شَقَاؤُهُ وَ غَمُّهُ= کسی که عزم و اراده او دنیاست، بدبختی و اندوهش در روز قیامت طولانی میگردد». هر کس در دنیا همتش دنیا باشد، روز قیامت بدبختیها و غمش طولانی است. چون او به جای اینکه در رحم فقط به فکر تربیت خود برای تولد باشد، فقط به فکر رحمگذرانی بوده. یعنی میگوید: من فقط در اینجا خوش باشم. حواسش برای آمادگی برای وفات نیست. اینگونه آدمها وقتی اسم مرگ و وفات و آخرت و ابدیت میآید، اصلاً حالشان خراب میشود. چون خودشان را نمیشناسند. برای همین حضرت میگوید رغبت و همّ و غمتان را اینطور چیزها قرار ندهید که سطح شقاوت و بدبختی و سطح غصههایتان زیاد میشود. هم در دنیا و هم در آخرت.
قا/184
موانع شادی/ حب دنیا
کلیدواژه ها:
آثار استاد