مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
در تربیت یا برای ترغیب کسی برای انجام کاری، بهتر است روی فکر او کار شود. مثلاً وقتی میخواهی کسی به روش خاصی که مد نظر شماست عمل کند، باید او را وادار به درک ارزشهایی کنید که آن کار در پی دارد.
مثلا اگر می خواهید کسی نماز شب بخواند، یا به نماز جماعت برود، یا قرآن بخواند، یا ریاضیات یاد بگیرد، یا با علوم انس بگیرد، مثلا ادبیات بخواند، به او بگو بخوان که این ارزشها را دارد. مثلا برای آینده ات لازم است؛ یا فلان ارزشها را دارد. این خودش انتقال فکر است.
اما وقتی میبینی به کاری که مورد نظر شماست دل نمیدهد، بدان که هنوز اندیشه متناسب با آن کار به او منتقل نشده است. پس در این جا به جای اینکه مثل خیلی از افراد اقدام به تنبیه بدنی کنی، یا به جای اینکه سرش داد بزنی، سعی کن به روش دیگری فکرش را تغییر بدهی. بعد میبینی که چقدر راحت میتواند این کار را انجام دهد.
ما وقتی که میخواهیم یک کافر را مسلمان کنیم، چه کار میکنیم؟ اندیشه و فکر اسلامی را به او منتقل میکنیم. اگر اندیشه به متربی منتقل نشود، هرچقدر هم تلاش بدنی بکنی فایدهای ندارد. یعنی وقتی اندیشه هر کاری به ذهن آمد، عمل آن کار هم میآید. اگر میخواهید خودتان برای هر کاری اقدام کنید، اندیشه آن کار را به ذهن منتقل کنید و به آن استمرار ببخشید. مثلا وقتی که می خواهید فرزندانتان یا افرادی که تحت تربیت شما هستند، برای کاری تربیت شوند و در کار تربیتی خاصی قوی شوند، اندیشه آن کار را در وجودش بگذارید. این معجزه فکر است.
در اکثر موارد، ما بیخود زور میزنیم تا مشکلات تربیتی مان را حل بکنیم. حتی در بسیاری از اختلال ها نیز همین طور است. یعنی مشکل با قرص و کپسول و دارو و این جور زور زدن ها حل نمیشود. فکر که عوض شود، مشکل حل میشود. نقش فکر در درمان بسیاری از اختلال های روانی را نمیتوان نادیده گرفت. مثلا بیماری وسواس، یا بیماری هایی مثل حسودی، زودرنجی، حساس بودن، بد زبانی و ... با یک مقدار کار فکری و با شنیدن مطالب مفید در آن مورد و کار مطالعاتی و تمرین، مشکل برطرف میشود.
برگرفته از مباحث مهندسی فکر جلسه 3
کلیدواژه ها:
آثار استاد