مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
نوع خواستههای یک انسان حقیقی در دعاهای ماه مبارک رمضان، کاملاً از جنس خواستههای فوق عقلانی است. زیرا ماه رمضان، ماه تعطیلیِ بخشهای پایینی و ضیافتی عظیم تنها برای بخش فوق عقلانی است.
غمهای مولّد شادی
غم انسانهای دیگر و اهتمام برای رفع آنها
آموختیم که یک انسان عاقل، کسی است که بتواند غمها و شادیهایش را به گونهای مدیریت نماید که اساساً بسیاری از غمها، توانِ نفوذ در درون او را نداشته باشند. انسان به چنین مدیریتی نخواهد رسید مگر با تغذیه و تقویت بخش فوق عقلانیِ خویش. با چنین روندی غمهای بخشهای پایینی، دیگر نمیتوانند اضطراب، پژمردگی و حقارت را بر وجودِ انسان مستولی نمایند، بلکه بالعکس او را در جهت کسب عزّت، قدرت، شادی و آرامش پیش خواهند بُرد.
یکی از غمهایی که موجب تقویت بخش فوق عقلانی و رشد انسانیِ ما میباشد و میتواند حجم عظیمی از شادی و آرامش را در درون انسان تولید نماید، غم انسانهای دیگر و اهتمام برای رفع غمها و گرفتاریهای آنان است. اینکه انسان بتواند دیگران را دوست بدارد، در غمهایش شریک باشد و برای رفع غمها و مصائب ایشان تلاش نماید، او را از درجا زدن رهانیده و به سیّالیت و جریاندار بودن میرساند.
مرداب به رود گفت؛ چه کردی که زلالی؟ رود گفت: گذشتم...
پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» میفرمایند: «من أصبح و لم یهتمّ به امور المسلمین، فلیس به مسلم؛ کسی که صبح کند و همّی برای رفع امورات مسلمانان ندارد، مسلمان نیست.»
اگر انسان عمر و زحمات عمر خود را تنها معطوفِ زندگی خویش نماید، بهگونهای که دیگر انسانها برای او اهمیتی نداشته باشند، حتماً درجا زده و به رشدِ انسانی خوبی نخواهد رسید. حتی پیشرفتهای بخشهای پایینیِ او نیز، بر اضطراب و پژمردگیاش خواهد افزود.
اما زمانی که انسان، خود را در غم انسانهای دیگر شریک نموده و برای رفع آنها، تلاش میکند، به «الله» شبیهتر و نزدیکتر میگردد. چنین انسانی در عینِ حضور در زمین، با «الله» پیوند برقرار نموده و از دایرهی زمین و تعلقاتش خارج میشود و به سببِ این پیوند، به قدرت و شادی میرسد. او به واسطهی بدن خود در زمین، به ایفای نقشهای باشگاهیاش که ربّ عظیمش برای او تدارک دیده، میپردازد. اما بخش الهی او در عینِ زندگی در زمین، در کنار «الله» شاد و آرام است. زیرا او آموخته است تا از دریچهی چشمانِ «الله» به انسانهای دیگر بنگرد و مانند «الله» غم تمام انسانهای دیگر را به دوش بکشد و به این ترتیب از پوستهی خودمحوریِ طبیعی درآمده و به اندازهی «الله» بزرگ و بزرگتر شود. چنین کسی، نه تنها در رقابتها و چشم و همچشمیهای دنیایی وارد نمیشود بلکه از دیدن رفاه دیگران شاد شده و لذت میبرد. روح علوّ هرگز در چنین انسانی راه نمییابد، او نه تنها از اینکه برتر از دیگران باشد لذت نمیبرد، بلکه دیگر انسانها را در تمام لذات و داراییهای خود سهیم میکند و از سرمایههای وجودی خویش در اختیار دیگران قرار میدهد تا بتواند غمی از غمهای آنان را بزداید.
طبق قاعدهی «هو أنت» که در گذشته آموختیم، میدانیم که عشق به انسانهای دیگر و اهتمام به اموراتِ آنها، در حقیقت عشق به خودِ حقیقیمان و اهتمام در جهت رشد آن است. چنین نگاهی اساساً تمام رقابتهای بخشهای پایینی را بیاعتبار نموده و تلاشهای انسان را منحصر به رشد بخش الهیاش مینماید. فراموش نکنیم که رقابتهای بخش الهی (فوق عقلانی) نه موجب علوّ و برتریجویی است و نه به تحقیرِ کسی خواهد انجامید، زیرا انسانی که وارد عرصهی رقابتهای فوق عقلانی میشود، حتی در نمازش نیز «با دیگران» به ملاقات خداوند رفته و تمام آنچه را که از خداوند طلب میکند، برای همهی انسانها میخواهد؛ «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین، اهدنا الصراط المستقیم»
او بسیار خوب میداند زمانی به ثروتهای فوق عقلانی خواهد رسید که به تنهایی به ملاقات معشوقش نرود.
چند نمونه از غمها برای دیگران، در دعاهای مخصوصِ ماه رمضان
نوع خواستههای یک انسان حقیقی در دعاهای ماه مبارک رمضان، کاملاً از جنس خواستههای فوق عقلانی است. زیرا ماه رمضان، ماه تعطیلیِ بخشهای پایینی و ضیافتی عظیم تنها برای بخش فوق عقلانی است.
ما بر آنیم که به چند دعا از دعاهای ماه رمضان، نگاهیِ اجمالی داشته و ارزشِ غم خوردن برای دیگران و اهتمام برای رفع آنها را از دریچهی این دعاها بررسی نماییم.
این دعاها، اصل و ریشهی انسان، و همچنین هدفها و آرمانهای یک انسان حقیقی را برای ما به تصویر میکشند تا بدین وسیله قیمتِ حقیقی خود را شناخته و به همان اندازه خود را با شرافت ببینیم. کسی که بتواند حقیقتاً و صادقانه به «لا اله الا الله» برسد، به وسعت «الله» (معشوقش) بزرگ شده و شرافت مییابد.
دعای اول؛ اللهم أدخل علی أهل القبور السرور...
در روایات آمده است که اگر کسی این دعا را بخواند، گناهان گذشته، حال و آیندهی او آمرزیده میشود. اما به راستی چگونه خواندن یک دعا میتواند چنین تأثیر شگرفی در نفس انسان داشته باشد؟
در پاسخ باید گفت که این دعا به قدری به نفس انسان وسعت میبخشد که آن را از طبیعت خارج نموده و تا تشبّه به «الله» پیش میبرد. کسی که حقیقتاً این دعا را بخواند و بخواهد، دیگر درگیر زمین باقی نمیماند، بلکه به عنوان یکی از شئون خداوند، آنقدر بزرگ میشود که دیگر دنیا و شئوناتِ آن نمیتواند او را به حقارت بکشاند. اساساً چنین کسی روز به روز در حال رسیدن به اشتداد وجودی و بزرگتر شدن نفسش میباشد، بنابراین هیچ گناهی نمیتواند او را زمینگیر نماید. در این صورت گناه بر نفس چنین انسانی بیتأثیر بوده و نفس او دائم در حال حرکت به سمت تقرب و تشبّه به پروردگارش میباشد. از همین رو هیچ گناه و لکهی تاریکی در نفس او از گذشته، حال و آینده باقی نخواهد ماند.
علاوه بر این، این دعا انسان را با بزرگترین رحم وجودی در زمین آشنا نموده و به ارتباط با او فرا میخواند. از آنجایی که باطن ماه رمضان، رسیدن به متخصص معصوم (الگوی حقیقی انسانها) و ارتباط با اوست، اگر کسی تصمیم دارد به باطنِ این ماه راه یافته و به حقیقتِ مهمانی دست یابد، باید با امام معصوم زمانِ خود وارد این ماه شده و با او از این ضیافت خارج گردد. بنابراین برای شرکت در یک مهمانی با شکوه که خداوند میزبانِ آن است، اتصال به کسی که در این مهمانی شریفترین و عزیزترین مهمان است، انسان را مشمولِ تشریفاتِ بالاتر و رسیدن به لذتها و حظّهای عمیقتری میکند. به این دعا بعد از هر نماز در ماه مبارک رمضان توصیه میگردد.
اللهم أدخل علی اهل القبور السرور: انسان به محض آغاز دعا، از زمین خارج شده و با برزخیان ملاقات میکند. او نگرانیِ خود را برای کسانی که از دنیا خارج شدهاند اما تولدِ سالمی به برزخ نداشتهاند، در قالب این جمله بیان میکند و برای تمام برزخیان از خداوند شادی طلب مینماید. او با چنین دعایی، به حقیقت دو اسم از اسماء پروردگار به نام عفوّ و غفور نزدیکتر میشود.
چنین کسی، آرام آرام برای شبهای قدر آماده شده و میتواند در این شبها معادل قَدَرِ میلیونها انسان را به تنهایی دریافت نماید. زیرا او تنها به قَدَرِ خودش فکر نمیکند، بلکه به وسعت میلیاردها انسان با خداوند ملاقات نموده و درخواست میکند. البته فراموش نکنیم که شرط تحقق تمام این اتفاقات مبارک در انسان به واسطهی این دعا، صدق اوست. برای دوستیِ با خدا، ابتدا باید صادق بود. اولین قدم برای صدق نیز آن است که بتوانی خودت و گناهان گذشتهات را ببخشی و دیگر تنها به محبتِ خداوند فکر کنی. قلبی که سرشار از کینهی خود و دیگران است، به حقیقتِ این دعا راه نمییابد.
اللهم أغنِ کلّ فقیر: او فقر را برای هیچ انسانی در عالم نمیپسندد، و فقرِ انسانها آزارش میدهد، لذا از خداوند برای همهی انسانها بینیازی میطلبد. چنین کسی اگر در طلب این دعا صادق باشد. در سبک زندگی خویش نیز اهل خیر بوده و درست مثل «الله»، انسانهای بسیاری از سفرهی وجودش روزی میخورند. این روزی رساندن به دیگران میتواند از هر کدام از کمالات حسی، حیوانی، علمی و فوق عقلانی باشد. او به تناسبِ اینکه جنسِ نیاز دیگران مربوط به کدام دسته از این کمالات است، به یاریشان خواهد شتافت؛ کمکهای مالی، اجتماعی، درمانی، مشاوره و یا کمک فوق عقلانی به کسانی که در ارتباطشان با غیب دچار مشکل شدهاند، از نمونههای این روزی رساندنهاست.
اللهم أشبِع کلّ جائع: تمام موجودات عالم برای او موضوعیّت داشته و از گرسنگیِ آنان هراسان است. در روایات داریم که اگر انسان از کنار حیوان گرسنه و یا گیاه تشنهای بیتفاوت رد شود، گرفتار جهنم خواهد شد.
لذا برای آنکه موجودی در زمین گرسنه نماند، دست به دعا بر میدارد.
اللهم أکسُ کلّ عُریان: فراموش نکنیم که یک چشمه تا زمانی خواهد جوشید که از آن آب بردارند. در تمام بخشهای پنجگانهی وجود انسان نیز، مثالِ چشمه صادق است. هر چه انسان از هر کدام از این 5 بخش، برای دیگران بیشتر هزینه نموده و خروجیِ بیشتری داشته باشد، ورودیها و دریافتهای او نیز از «الله» بیشتر خواهد شد. به عنوان مثال هرچه انسان، احساسِ بیشتری به پای دیگران بریزد، خود به بالاترین درجات محبت دست خواهد یافت. هرچه از اموالش برای نیازمندان بیشتر هزینه نماید، روزی بیشتری در سفرهی او قرار خواهد گرفت و... زمانی که خداوند بندهای را در حال نزدیک شدن و تشبّه به خود و روزی رساندن به دیگران مییابد، دامنهی روزی او را در تمام بخشهای وجودیاش وسیعتر میکند تا بهتر و راحتتر به دیگران خیر برساند.
از این رو میتوان گفت که هر چه خروجیهای انسان بیشتر باشد، شباهت او به «الله» نیز بیشتر خواهد شد.
آنچه که مانع انسان از خروجیهای خوبِ او میگردد، ترس او از هزینه کردن از تمام پنج بخش وجودش است. ترس از بخشیدن مال، ترس از خرج کردن احساس، ترس از آشتی کردن با کسی، ترس از بخشیدنِ کسی و ...
فراموش نکنیم که بُخل، راه ورودیهای انسان را خواهد بست.
اللهم اقض دین کل مدین: او به جای تمام قرضمندان دست به دعا برداشته و برای ادای دین آنها دعا میکند.
اللهم فرّج عن کلّ مکروب: و برای رفع غم همهی انسانها هم دعا میکند و هم تلاش.
در روایات آمده است که اگر کاری هم برای رفع غمی از دست ما بر نمیآید، حداقل با او در این غم همراه شده و از دیگران طلبِ کمک نماییم. امام باقر «علیهالسلام» میفرمایند: «مؤمنی که در معرض نیاز برادرش قرار میگیرد و خودش نمیتواند کاری برای او انجام دهد، اما غصهی آن فرد به دلش میافتد، خدا او را به خاطر این غم، به بهشت وارد میسازد.»
... اللهم أصلح کلّ فاسدٍ من امور المسلمین: کسی که در طلب این دعا صادق است، اصلاحِ فساد را از خود و خانوادهی خود آغاز میکند. کسی که در خانه و خانوادهاش صدها مظهرِ فساد دیده میشود، هرگز نمیتواند در این دعا صادق باشد.
... اللهم غیّر سوء حالنا به حُسن حالک: خداوندا تمام بدحالیها و ضعفهای نفس ما را به حُسنِ حال خودت تغییر ده. ما را عاشق همهی انسانها نما تا دوستشان بداریم و هیچ بدنیتی نسبت به کسی در وجودمان نماند.
چرا که خداوند به آنچه که در نفس ماست چه آشکار شود و چه مخفی بماند، ما را محاسبه خواهد نمود.
«إِن تُبْدُواْ مَا فِی أَنفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحَاسِبْکُم بِهِ اللّهُ فَیَغْفِرُ لِمَن یَشَاء وَیُعَذِّبُ مَن یَشَاء وَاللّهُ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» (سوره بقره، آیه 284)
دعای جوشن کبیر
این دعا که گلبارانی از اسماء خداوند است، در حقیقت برنامهها و دغدغههای یک انسان حقیقی را برای او طرحریزی مینماید. از لابهلای این دعا، چند اسم را که با آنها ارتباط بهتری برقرار نمودهایم و یا دلمان را لرزاندهاند، انتخاب نموده و از خداوند بخواهیم که یاریمان کند تا آنها را به داراییهای نفس خویش اضافه نماییم.
یادمان بماند که بدون مهندسی معشوق، این دعاها تنها لقلقهی زبانی بیش نخواهند بود و هرگز نمیتوانند برای ما هدفساز باشند.
یک جنین زمانی میتواند درست مطابق شرایط دنیا تربیت شده و رشد یابد که به قول قرآن در قرار مکین قرار گرفته باشد. انسان هم برای رسیدن به هدف نهایی خلقتش باید در قرار مکین انسانی قرار گیرد. یعنی در سبک زندگی خویش مسیری را برگزیند که شکستها، تلخیها، فقدانها و ... نیز برایش رشددهنده و قدرتزا باشند و این فقط و فقط با مهندسی معشوقها امکان پذیر است. انسان بدون مهندسی معشوق، هرگز در قرار مکین قرار نمیگیرد و به جای عشقورزی به «منِ الهیاش»، عاشق «منِ طبیعیاش» شده و تمام عمر خود را به دنبال آرزوهای درازِ این «من» تلف میکند. اما او با همهی چیزهایی که به دست میآورد، هرگز به آرامش و شادی نخواهد رسید.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
مطالب بیشتر:
کلیدواژه ها:
آثار استاد