مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
در بحث احسان و عمل معروف، بخشی داریم به نام «دست گردانیِ احسان» و آن به این معنی است که انسان محبت یا کار خیر را همیشه خودش مستقیم انجام ندهد؛ بلکه زمینهی آن را برای دیگران هم فراهم کند.
وقتی میخواهید پولی بدهید و کار نیک و احسانی را بگردانید، باید اجازه بدهید تا دیگران هم بیایند و در کار خیر شریک شوند. مثلاً میخواهی یک میلیون تومان بدهی، خودت مستقیم نرو بده. اول آن را دست خانمت بده، خانمت حس کند که یک میلیون تومان میخواهد از خانه بیرون برود. آن چه می خواهی بدهی را اول به فرزندانت بده و بگو: این پول را شما ببر به فقیر بده. این روش، تمرینی است برای آنها.
امام صادق علیهالسلام فرمود: «لَو جَرَى المَعروفُ عَلى ثَمانینَ كَفّا لاَجِروا كُلُّهُم فیهِ، مِن غَیرِ أن یُنقَصَ صاحِبُهُ مِن أجرِهِ شَیئا[1]= اگر احسان و كمك ۸۰ دست بگردد، همه آنها به سبب آن پاداش مى یابند، بى آن كه از اجر صاحبش چیزى كم شود.»
مکتب تربیتی اسلام واقعاً زیباست. در حدیث دیگر گفته شده اگر 40 هزار نفر پولی را دست به دست بگردانند و به مستمندی برسانند، همه آنها اجر کامل میبرند. دلالی در کارهای خیر خوب است. مثلاً اگر گفتند برای انجام فلان کار پول لازم است، نگو من بیشتر از یک میلیون تومان نمیتوانم بدهم. یک میلیون تومان پول خودت است، ولی وُسعِ تو این نیست. وسع تو بیشتر از این است. وسع تو این است که بروی ۴۰ جا آبرو بگذاری و ۴۰ تا یک میلیون تومان جمع کنی و برای کارهای خیر بدهی. برای تهیه جهیزیه، ساختن یک ساختمان و ... با این دست گردانی ها، در روز قیامت نمی نویسند که شما یک میلیون تومان دادی. میگویند این فرد واسطه گری کرده و این مقدار جمع کرده برای کار امام زمان و سایر کارهای خیر. یک دفعه میبینی در نامه ات 40 میلیون نوشته اند. واقعاً آدم باید خیلی دست و پا چلفتی و بیعرضه باشد که روحیه گدایی برای امام زمان نداشته باشد.
دست گردانیِ احسان، باعث ترویج و تمرین نیکوکاری میشود
خدا ما را برای تربیت شدن، به این دنیا آورده. برای همین میخواهد همه افراد، کارهای سنگین را انجام دهند. با دست گردانی احسان، انسان برای انجام کار خیر، تربیت شده و تمرین میکند. مثلاً قبل از این که صدقهای داده شود، باید در بین اعضای خانواده دست به دست بچرخد و سپس به دست مستحق برسد.
این خیلی نکته جالبی است. میگوید وقتی میخواهی پول بدهی، هی شک نکن که آیا طرف استحقاق و شایستگی دارد یا ندارد. شیطان می خواهد تو برای ندادن، بهانه بگیری. پس بهانه نگیر. چون مهم، دادن تو است. مهم این است که تو تربیت شوی و به جود و کرم برسی تا شبیه خدا شوی. حتی اگر طرف لیاقت هم نداشت، تو به فضیلت خودت می رسی. او شده کیسه بُکس و حریف تمرینی تو، تا تو قوی بشوی.
برای استاد، تربیت شاگرد مهم است و برای رب، پرورش مربوب مهم است. مثلاً اگر مربی در باشگاه یک مشت به شکم شاگرد بزند و شاگرد هم دلش درد بگیرد، مربی نمیرود زود او را بغل کند و ببوسد. در حالی که اگر در خیابان یکی به شکم شاگردش زده بود، این مربی حتماً می رفت و از او دفاع می کرد و بغلش میکرد و از او پرستاری میکرد. اما اینجا چون باشگاه است و شاگرد باید تربیت شود، حتی اگر پایش هم بشکند، مربی توجهی به او نمیکند. میگوید باید یاد بگیرد و تربیت شود.
محبت خدا به ما اینطوری نیست که اگر برای ما مشکلی پیش آمد و تا جیغ و داد زدیم، زود جبرئیل را بفرستد. فرشتهها را بفرستد که بروید و کمکش بکنید؛ بلکه خدا میخواهد صبر کنی. خدا میگوید: باید ببینیم چقدر راضی هستی؟ چقدر صبور و شاکر هستی؟ چرا میگویند وقتی بچه کوچک افتاد زمین، مادر و پدر باید جلوی عاطفهشان را بگیرند و زود نروند بچه را از زمین بلند کنند؟ برای این که کودک خودش یاد بگیرد که دیگر باید مراقب باشد تا به زمین نیافتد. پس وقتی به زمین افتاد، تو محلش نگذار. رویت را آنطرف کن. یعنی من ندیدم. کمی گریه میکند و بعد، از زمین بلند میشود. چهار دفعه بیمحلی ببیند، یاد میگیرد که هر وقت خورد زمین، باید خودش بلند شود. چون باید تربیت بشود. اگر هر وقت زمین بخورد و پدر و مادر بالای سرش باشند، لوس بار میآید. هر دفعه هم که زمین بخورد، مینشیند و گریه میکند و منتظر است کسی بیاید و او را از زمین بلند کند.
وقتی که فرزندی به پدرش میگوید: بابا پول بده و سربازیام را بخر، یک پدر عاقل هیچ وقت سریع این کار را نمیکند. پدر عاقل میگوید: باید برود سربازی تا کتک بخورد، فحش بخورد، بزنندش، غذا گیرش نیاید تا شرایط سخت را تجربه کند، تشنگی بکشد، گرسنگی بکشد. چون این جوان میخواهد مرد بشود.
پیغمبر فرمود جهاد کنید تا برای بچههایتان مجد و عظمت را به یادگار بگذارید. اگر مرد ترسو باشد و از هر چیزی بترسد و فرار کند، زن و همسرش که به او تکیه دارد، تمام امیدش را از دست میدهد. چرا قرآن می فرماید: «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ»؟
میگویند در 7 سال سوم تربیت فرزند، پدر باید بچه را با سختی ها بار بیاورد. به پسرش مسئولیت بدهد. پس به بچهات اعتماد کن و با او مشورت کن و به مشورتش عمل کن تا بفهمد و احساس مردانگی کند. به او قدرت بده. او را به مأموریتهای مهم بفرست. کارهای مهم خانوادگی را به او بسپار.
آدم های زیرک وقتی صدقه می دهند، پول درشت صدقه می دهند. در حالی که فرزندش هم می بیند. بچه اینطوری کرامت را یاد میگیرد. سخاوت، شجاعت و امید به خدا را یاد میگیرد. توکل به خدا را یاد میگیرد. این بچه هر وقت به پدر نگاه کرده که با مشکلی برخورد کرده، دیده پدرش میگوید مهم نیست. این نیز بگذرد. این بچه از پدر و مادرش قدرت و قوی بودن را یاد میگیرد. یاد می گیرد که هر وقت اتفاقی افتاد عزانگیرد و قوی باشد.
چه کسانی در کار خیر شریکند؟
امام باقر علیهالسلام فرمود:«المُعطونَ ثَلاثَة:ٌ اللّه ُ المُعطی، و المُعطی مِن مالِهِ، و السّاعی فی ذلكَ مُعطٍ[2]= عطا كنندگان سه نفرند: خداوند كه عطا مى كند و كسى كه از مالش مى دهد و كسى كه در این راه مى كوشد.»
سه کس هستند که در کار خیر شریکند. این که میگوییم شریکند، به این معنی نیست که سهم بین سه نفر تقسیم شده و از سهم شان کم میگردد. اولین عطاکننده خداوند است. «دائم الفضل» یکی از صفات خداست که یکسره دهندگی دارد و قطع نمیشود. به جمادات، نبادات، حیوانات، انسانها، مؤمن و کافر و خوب و بد و حتی به دشمن خودش هم دارد یکسره عطا میکند. خدا مرکز عطا خداست.
دومین نفر آن کسی است که دارد از مالش عطا میکند. نفر سوم کسی است که خودش پول و امکانات ندارد، اما تلاش میکند و برای انجام کار خیر، واسطه میشود. مثلاً صندوق صدقات یا قبض دستش میگیرد و پول جمع میکند. یک آدم عاقل میکوشد تا کار دین خدا و کار امام زمان لنگ نماند. سعی میکند تا کار خدا را راه بیندازد. گاهی باید آبرو بگذارد و با این و آن حرف بزند. اما بعضی ها حاضر نیستند بلند شوند و بروند آبرو بگذارند. میگوید من یک خَیِر هستم، 20 میلیون میدهم، کافی است؟ تو شب اول قبر کم میآوری. اول باید ببینی، 20 میلیون وُسعِت بوده یا نه. همینطوری دادی رفته. وقتی که در راه خدا میدهی، باید به تو فشار بیاورد. اگر فشار به تو نیاورد که کارت به درد نمیخورد. میتوانی ماشینت یا خانهات را برای امام زمان بدهی. میتوانی پای کار بایستی. راست میگویی؟ میتوانی قمار بکنی برای معشوقت یا نه؟ بلند شو برو 20 نفر خَیِر ببین، 100 نفر خیر ببین. اینطرف و آنطرف، اینها را پیدا کن و به آنها زنگ بزن. تجارت آخرتی یعنی همین. وقتی تو به عنوان یک خیر یا به عنوان یک کسی که پولدار هستی، رفتی و کمک کردی و همه دیدند که این خیر که خودش پولدار است، کمک کرده، همه با اعتماد میآیند و دین خدا را یاری میکنند.
ع ل 159
[1] . الكافی : 4 / 18 / 2 .
کلیدواژه ها:
آثار استاد