مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
مهم نیست که ما در زمان امام حسین «علیه السلام» بودیم یا نه، بلکه مهم آن است که امروز که حسینِ زمانِ ما، فریاد «هل من ناصر ینصرنی» سر داده است، خودمان را به کربلای ایشان رسانیده ایم و یا در راه کربلایش هستیم یا نه؟؟؟
مهندسی غمها
آموختیم که از نظر ملاکها و معیارهای انسانی، سه عشق باید در رأس تمام معشوقهای انسان بوده و او را به حرکت وادار نمایند. به طور کلی بخش فوق عقلانی انسان، تنها همین سه معشوق را دارد. زمانی که عشقی، قلب و فکر انسان را درگیر می نماید، نوع دغدغه ها و غصه های او نیز، از جنس همان معشوق شده و شخص را به تکاپو وا می دارد. به همین دلیل است که قرآن، تنها کسانی را انسان می داند که سه معشوق اول او، معشوقهای انسانی بوده و دغدغه ها و غصه هایشان نیز از جنس همین بخش باشند.
و بقیه انسانها با دغدغه ها و غمهای بخشهای دیگر از نظر قرآن، فاقد باطن انسانی بوده و فاسق نامیده می شوند. امروز بار دیگر این سه معشوق و دغدغه ها و غصه های هم جنس آنها را مرور می کنیم؛
1- اللّه: الله، معشوق ذاتی و فطری انسانهاست (لا اله الا الله). و نوع دغدغه های انسان پیرامون این معشوق، از میزان و کیفیت ارتباطش با الله منشأ می گیرد. چنین انسانی دائماً در این فکر و تلاش است که چقدر توانسته خداوند را در آغوش بکشد و هنوز چه موانعی میان او و الله وجود دارند که باید برای یک ارتباط عاشقانه و بی پرده از میان برداشته شوند.
مهمترین مسئله زندگی او، نوع ارتباط عاشقانه اش با الله است و غمها و غصه هایش نیز حول محور این ارتباطِ اساسیِ زندگی اش دور می زند. به عنوان مثال عدم تمرکز او در نماز برایش به منزله از دست دادن یک خلوتِ بی پرده با معشوقش بوده و او را به غصه گرفتار می نماید، زیرا برای چنین کسی، مدیریت و مهندسی نماز، یک دغدغه بسیار بزرگ به شمار می رود.
اساساً برای او هر آنچه که بتواند پیوند او را با الله تهدید کند، عاملی برای غمهایش محسوب می شود.
2- خانواده آسمانی: خانواده آسمانی ما، اصل و ریشه حقیقیِ روحِ بینهایت طلب ما میباشند و اساساً پیوند با این خانواده، برای هر انسان، یک نیاز فطری و انسانی است. یک انسان حقیقی در تمام زندگی خود به دنبال رفاقت عاشقانه با خانواده حقیقی اش می باشد و با تمام وجود سعی می کند تا این پیوند را روز به روز مستحکم تر و عاشقانه تر برقرار نماید.
او از هر راهی برای جلب رضایت خانواده حقیقی خود و شاد نمودنِ دل آنها استفاده می نماید. برای او دغدغه ای جز این وجود نداشته و غمی جز غم دور ماندنِ از خانواده حقیقی اش، آزارش نمی دهد.
بسیاری از انسانها اصلاً در طول زندگی خویش، نه آشناییِ خاصی با خانواده آسمانیِ خود دارند و نه اساساً آنها را به عنوان ریشه حقیقی خود می پذیرند. برای این گروه، اساساً ارتباط با خانواده آسمانی، در زندگی، موضوعیتی ندارد. سبک زندگیِ آنان به قدری از اصل و ریشه حقیقی شان دور است که هیچ سنخیت و شباهتی میان آنها و خانواده آسمانی شان دیده نمی شود.
بنابراین نوع دغدغه هایشان نیز، به یقین از جنس ارتباطات عاشقانه با اهل بیت «علیهم السلام» نخواهد بود.
3- جهاد: برای کسی که دغدغه اش ارتباط با الله و خانواده آسمانی اش می باشد، جهاد راهی است مناسب برای رسیدن به یک ارتباط عاشقانه. در حقیقت جهاد یک یک باشگاه است برای تمرینِ عشق بازی با الله و خانواده آسمانی. می دانیم که خدا و اهل بیت «علیهم السلام» نیازی به جهاد انسانها ندارند، بلکه آماده نمودن بسترِ جهاد، تنها به منزله ی ایجاد یک فرصت، برای به جَرَیان افتادن ارتباطاتِ عاشقانه میان الله و انسان بوده است. کسی که عاشق است، به دنبال راهی می گردد که خود را سریعتر به معشوقش برساند و جهاد فرصتی است برای عاشق تا به بلندای معشوق خویش اوج بگیرد.
خداوند هرگز نخواسته تا این فرصتِ عظیم تنها محدود به کربلا باشد، بلکه آن را در تمام اعصار، برای تمام عشاق مهیا نموده است (کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا).
مهم نیست که ما در زمان امام حسین «علیه السلام» بودیم یا نه، بلکه مهم آن است که امروز که حسینِ زمانِ ما، فریاد «هل من ناصر ینصرنی» سر داده است، خودمان را به کربلای ایشان رسانیده ایم و یا در راه کربلایش هستیم یا نه؟؟؟
راهی برای زندگی در کنار خانواده آسمانی از نگاه امام رضا «علیه السلام»
امام رضا «علیه السلام» می فرمایند: «یابن شبیب، إن سَرَّکَ أن تکون معنا فی الدرجات الاولی من الجنان، فاحزن لحزننا، وافرح لفرحنا»
ای پسر شبیب، اگر خوشحالت می کند که با ما در درجات بالای بهشت باشی؛ با غمهای ما غمگین باش و با شادیهای ما شادی کن.
امام رضا «علیه السلام» قبل از ارائه راهکار خویش، یک سؤال اساسی می پرسد؛ آیا حقیقتاً بودنِ با ما در بالاترین درجات بهشت، شما را خوشحال می کند؟
این سؤال تنها کسانی را به شوق می آورد که حقیقتاً به دنبالِ معیّتِ با آنان در دنیا و آخرت اند و پیوندِ عاشقانه با اهل بیت «علیهم السلام» موضوعِ مهم و اساسی زندگی آنهاست. این سؤال امام رضا «علیه السلام» قند در قلب کسانی آب خواهد کرد، که به دنبالِ به دست آوردن دل خانواده آسمانی شان بوده و برای لحظه تولد خویش و رویارویی با آنها، برنامه ریزی کرده و لحظه شماری می کنند.
این سؤال، نشان می دهد، که چنین دغدغه ای در قلب هر انسانی راه نمی یابد و اساساً بودن در کنار خانواده آسمانی، هر کسی را شاد نمی کند.
هر کدامِ ما باید قبل از هر چیز، به این سؤال پاسخ دهیم. اگر پاسخمان مثبت بود، باید بدانیم که وقتی عشقی را پذیرفتیم، باید همه چیز را پای معشوقمان فدا کنیم. باید بدانیم که پاسخ مثبتِ ما، به منزله ورودمان به باشگاه و آغاز تمارینِ مستمر و جدّی است. آیا می خواهیم که در کنار خانواده آسمانی مان در بالاترین درجات بهشت باشیم؟
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .
مطالب بیشتر:
کلیدواژه ها:
آثار استاد